eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
پدر حضرت سلطانی.mp3
4.1M
پدر حضرت سلطانی نور همیشه در جریانی 🎙 #️⃣ #️⃣ پدر حضرت سلطانی نور همیشه در جریانی پدر امام زاده های ما صاحب کشور ایرانی بچه های تو خیر و برکت میدن به ما حال ما خراب نیست آخه میسازی واسه مون آقا اون روزایی که آقا کوچیکه سفره ها حل میشه مشکلاتمون تا میگیم یا امام رضا سرزمین ما زیر دینته هر کجا امام زاده هست کاظمینته هر چی گرفتار و پر درده دور سر شما میگرده چی داره سفره های روضه ات که همه رو نمک گیر کرده مادرم میگه ما وقتی غرق حاجتیم اسم موسی بن جعفرو میاریم با چه لذتی روز خوبمون روزیه که زیارتیم ما اصلا خونوادگی مدیون خونواده تیم سایه سار ما مشهد و قمه این دو تا حرم به والله عشق مردمه یا ابا الرضا ... نور تو عالم دلچسبه دم حسین حسین دلچسبه بعد زیارت کربلا بری یه کاظمین دلچسبه این زیارتا کل سرمایه گداست اون اشکایی که میچکه بال پرواز زائراست جاده نجف اول راه عاشقاست معراج رهروان عشق تا کاظمین و کربلاست این مسیر عشق این مسیر نور راهیه که هست جاده ظهور .
. (ع) مادربزرگم خانه‌ای از جنس باور داشت آجر به آجر در دلش سوغات قمصر داشت کنج حیاط کوچکش باغ بزرگی بود گلدان به گلدان شعرهای روح پرور داشت از بیت های بوستانش معرفت می‌ریخت بر شاخه‌‌ی سبز گلستانش کبوتر داشت بوی خوش گل‌های قالی بس که می‌پیچید چون بارگاهی بود که صحنی معطر داشت حتی به جای پرده، پرچم دلبری میکرد حتی به جای صندلی، آن خانه منبر داشت آن خانه‌ای که ابرها همسایه‌اش بودند از هر طرف رفتم به سمت آسمان در داشت از پنجره هم‌دست باران میشدم هر بار بال خیالم تا بلندای فلک پر داشت قطعا ملائک استجابت را می‌آوردند وقتی قنوت ناودان ها عطر کوثر داشت مادربزرگ دائم الذکرم سحر تا شام هر روز ختم چارقل را با سماور داشت همسایه ها حاجت روای خانه اش بودند روزی که نذر سفره‌ی موسی بن جعفر(ع) داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت می‌گفت آن مردی که دنیایی اسیرش بود سجاده‌ای در کنج زندانی محقر داشت با اشک‌هایش پایه های عرش میلرزید در سجده‌ی نیمه شب خود صبح محشر داشت با یک اشاره خیر و شر را جابجا می‌کرد آنقدر که بدکاره‌ دست از کار خود برداشت هرگز نباید سر به خاک حجره بگذارد مردی که خاک مقدم او قیمت زر داشت زنجیرها حتی دخیل دست او بودند باب الحوائج با همه، لطفی برابر داشت مادربزرگم گریه کرد و شانه اش لرزید بغضی شکست و استکان از غم ترک برداشت مولای مظلوم و غریب شیعیان در بند ای کاش سلمان داشت و ای کاش قنبر داشت آن روزه‌داری که طعام سفره اش غم بود آن روضه‌داری که همیشه ذکر مادر داشت بر شانه‌ی شب پیکر خورشید را بردند تقدیر روی شانه‌هایش در و گوهر داشت پای گریز روضه خوان تا کربلا می‌رفت می‌گفت صد رحمت که مولا پیکرش سر داشت از بوریا و نعل تازه زود رد می‌شد از بس که در دل غیرت آل پیمبر داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت گفتم که آن خانه چنان صحنی معطر بود باید بگویم چون حرم صحنی مطهر داشت .............. ﷽ نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر ده برابر عشق جبران می کند بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن ............ 💢 گفتیم در اوج بلا موسی‌بن‌جعفر 💢 از کودکی از سفره‌اش حاجت گرفتیم ما از دعای خیر او برکت گرفتیم با یک نگاه او همه عزت گرفتیم ناچیز بودیم و از او قیمت گرفتیم گفتیم در اوج بلا موسی‌بن‌جعفر حک شد به روی قلب ما موسی‌بن‌جعفر ذکر عروج ماست یا باب الحوائج گفتیم بین هر دعا باب الحوائج بی ابتدا بی انتها باب الحوائج در فضل و بخشش مقتدا باب الحوائج روح کرامت را به زیر دینِ خود برد عمری برای شیعیانش غصه‌ها خورد با نام زیبایش کرامت شد منور رزقِ عوالم شد به دستانش مقدر او آبرو بخشیده دنیا را سراسر میراث دارِ غربتِ زهرا و حیدر زندانی مظلومِ زندان‌های هارون همواره می‌بارد برایش چشم پر خون در اوج سختی هم عبادت بوده کارش یادِ رضا و فکرِ معصومه قرارش تنها غل و زنجیر بوده در کنارش آه از مصیبت‌ها و دردِ بی‌شمارش در بین زندان هم به زیر تازیانه با یادِ زینب اشک او می‌شد روانه در لحظه‌ی آخر صدا زد مادرش را بردند با چه احترامی پیکرش را اما نبرده هیچ کس انگشترش را چشمِ حرامی‌ هم ندیده دخترش را آه از شهیدی که غمش بی‌انتها بود حتی دم آخر به فکر خیمه ها بود علیه_السلام .
. با بار سفر انداختم تا روی دوشم آمد صدای مهربان تو به گوشم می خواهم از نهر رجب باده بنوشم گفتم گنهکارم تو گفتی پرده پوشم آغوش وا کن از همه دلکنده ام من از این همه خوبی تو شرمنده ام من گنبد ،حرم ،ایوان طلا زیباست اما چشمان پر احساس تو دارد تماشا جای همه دلتنگی ام در دار دنیا یک بوسه از دستان تو می خواهم آقا مانند زهرا مادرت سائل نوازی بردرد هر بی چاره ای تو چاره سازی وقتی دم باب الجوادت می نشینم انگار نه انگار که روی زمینم در خانه تو زائر عرش برینم حس می کنم نزد امیرالمومنینم حق می دهی بابا کنم امشب صدایت بوی نجف می آیداز صحن و سرایت چشم‌انتظارت بود بابایی کهنسال نام‌تورا می برد هرشب در سیه چال ازدرد ساق پا سحر می رفت از حال درسجده هایش ناله می زدچهارده سال سندی عذابم می دهد هرروز تا شب از دست این بی آبرو خلصنی یارب بر آیهٔ تطهیر دستی بی وضو برد با پنجه هایش بارها مویم بهم خورد قلب مرا با حرفهایش خیلی آزرد بی کنیه نام مادرم زهرا می آوُرد هرشب مرا یاد سنان انداخت نامرد در پیش پایم خورده نان انداخت نامرد در گوشه زندان کند زنده به گورم در تنگی این حفره شد روضه مرورم هنگام‌قرآن خواندنم کوهی ز نورم یاد سری افتاده در کنج تنورم با یاد جدم ناله از دل می کشیدم فریادهای مادرم را می شنیدم روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک جای سالم در همه پیکر ندارد جایی برای بوسه مادر ندارد من بی وضو موی تورا شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم ✍ .
حضرت دریای کرامت.mp3
5.37M
حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده 🎙 #️⃣ #️⃣ حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده همیشه تو صحن مشهد و قم برکت سفره هاتو خوردیم اگه تو و بچه هات نبودین حاجتامونو کجا میبردیم ای علت اشکای من ای مهربون آقای من نه کم نگذاشتی هیچ موقع برای من باب الحوائج یا مولا ... .
. ۱۲۰۹ الا ای آنکه باشد عالم بالا گدای تو بمیرم گوشه‌ی مطموره ها حالاست جای تو شبیه مادرت زهرا شدی نیلی و، مثل او دعای مرگ، آخر شد در این زندان دعای تو جدا کردند با زحمت، عبا را از روی زخمت گمانم از غل و زنجیر پاره شد عبای تو به استقبال پهلویت لگد پشت لگد آمد لگد خوردی و دیگر در نمی‌آید صدای تو لگد خوردی ولی آخر ضریح سینه سالم بود نکوبیده کسی با چکمه‌، روی دنده‌های تو خدارا شکر در زندان، نشد آقا تنت عریان نباشد دست این و آن عبای تو ردای تو اگر چه شد تنت از حلقه‌ی زنجیر کاهیده به زیر دست و پا امّا نمانده دست و پای تو کرم کردی شدم آواره‌ی کوی رضا جانت تمامِ هستی شائق، فدای تو فدای تو ✍ .
. علیه السلام همیشه دارم از مادر غمِ موسی ابن جعفر را دم باب الحوائج را دمِ موسی ابن جعفر را سلیمان با همه حسرت ضریحش در بغل دارد که می‌بیند گدای بی غمِ موسی ابن جعفر را فراوان در فراوان در فراوان داده بر دستم ندیده چشم‌های ما کمِ موسی ابن جعفر را اگرچه جنس ناجورم خدا اما _خدا را شکر_ خریدار است جنسِ درهمِ موسی بن جعفر را شفایش می‌رسد هر دفعه‌ای که رنج خود گفتم چه کم دارم که دارم مرهمِ موسی بن جعفر را جوابم کرد دنیا و قسم دادم به معصومه ببینم معجزات عالمِ موسی بن جعفر را نشستم سجده‌اش کردم و دیدم انبیا با شوق که می‌بوسند هر دم خاتم موسی ابن جعفر را خدا از ما نگیرد سفره‌اش را نذری ما و هوای روضه‌ی دورِ همِ موسی بن جعفر را (حسن لطفی ۱۴۰۳/۱۱/۰۶) .
. چارده ساله دلم، شده بی سامون بلا چارده ساله میگم، میای از زندون بلا ... حالا که اومدی می لرزه پاهام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: کنج سیاچال بودی بابا/ یا ته گودال بودی بابا شبیه اباعبدالله، نکنه تو پامال بودی بابا! ..... چشم تو به خون نشسته، بمیرم بمیرم بمیرم ساق پات چرا شکسته، بمیرم بمیرم بمیرم معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا چارده ساله غمت، زده آتیش به جگرم چارده ساله همش، شب و روزام و منتظرم ... حالا که اومدی می لرزه صدام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: میون لشکر بودی بابا/ یا که پشت در بودی بابا تازیونه که می خوردی،تو به یاد مادر بودی بابا ...... میخ تخته آهنینه، بمیرم بمیرم بمیرم کاظمین شده مدینه، بمیرم بمیرم بمیرم معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا چارده ساله درست، نمیاد بالا نفسام چارده ساله میگم، چی کشیده رقیه توو شام! ... حالا که اومدی سفیده موهام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: بریده کی رگهاتو بابا/ چیکار کنم زخماتو بابا با اجازه ی کی بوسید،چوب ستم لب هاتو بابا! ...... این دلم برات کبابه،بمیرم بمیرم بمیرم با سر اومدی خرابه، بمیرم بمیرم بمیرم رقیه فدات/ ابتا ابتا ابتا ✍ 👇👇👇
. با بار سفر انداختم تا روی دوشم آمد صدای مهربان تو به گوشم می خواهم از نهر رجب باده بنوشم گفتم گنهکارم تو گفتی پرده پوشم آغوش وا کن از همه دلکنده ام من از این همه خوبی تو شرمنده ام من گنبد ،حرم ،ایوان طلا زیباست اما چشمان پر احساس تو دارد تماشا جای همه دلتنگی ام در دار دنیا یک بوسه از دستان تو می خواهم آقا مانند زهرا مادرت سائل نوازی بردرد هر بی چاره ای تو چاره سازی وقتی دم باب الجوادت می نشینم انگار نه انگار که روی زمینم در خانه تو زائر عرش برینم حس می کنم نزد امیرالمومنینم حق می دهی بابا کنم امشب صدایت بوی نجف می آیداز صحن و سرایت چشم‌انتظارت بود بابایی کهنسال نام‌تورا می برد هرشب در سیه چال ازدرد ساق پا سحر می رفت از حال درسجده هایش ناله می زدچهارده سال سندی عذابم می دهد هرروز تا شب از دست این بی آبرو خلصنی یارب بر آیهٔ تطهیر دستی بی وضو برد با پنجه هایش بارها مویم بهم خورد قلب مرا با حرفهایش خیلی آزرد بی کنیه نام مادرم زهرا می آوُرد هرشب مرا یاد سنان انداخت نامرد در پیش پایم خورده نان انداخت نامرد در گوشه زندان کند زنده به گورم در تنگی این حفره شد روضه مرورم هنگام‌قرآن خواندنم کوهی ز نورم یاد سری افتاده در کنج تنورم با یاد جدم ناله از دل می کشیدم فریادهای مادرم را می شنیدم روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک جای سالم در همه پیکر ندارد جایی برای بوسه مادر ندارد من بی وضو موی تورا شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم ✍ .
حضرت دریای کرامت.mp3
5.37M
حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده 🎙 #️⃣ #️⃣ حضرت دریای کرامت دنیا شبیهت رو ندیده سیدنا باب الحوائج از تو به ما خیلی رسیده همیشه تو صحن مشهد و قم برکت سفره هاتو خوردیم اگه تو و بچه هات نبودین حاجتامونو کجا میبردیم ای علت اشکای من ای مهربون آقای من نه کم نگذاشتی هیچ موقع برای من باب الحوائج یا مولا ... .
. ۱۲۰۹ الا ای آنکه باشد عالم بالا گدای تو بمیرم گوشه‌ی مطموره ها حالاست جای تو شبیه مادرت زهرا شدی نیلی و، مثل او دعای مرگ، آخر شد در این زندان دعای تو جدا کردند با زحمت، عبا را از روی زخمت گمانم از غل و زنجیر پاره شد عبای تو به استقبال پهلویت لگد پشت لگد آمد لگد خوردی و دیگر در نمی‌آید صدای تو لگد خوردی ولی آخر ضریح سینه سالم بود نکوبیده کسی با چکمه‌، روی دنده‌های تو خدارا شکر در زندان، نشد آقا تنت عریان نباشد دست این و آن عبای تو ردای تو اگر چه شد تنت از حلقه‌ی زنجیر کاهیده به زیر دست و پا امّا نمانده دست و پای تو کرم کردی شدم آواره‌ی کوی رضا جانت تمامِ هستی شائق، فدای تو فدای تو ✍ .
. علیه السلام همیشه دارم از مادر غمِ موسی ابن جعفر را دم باب الحوائج را دمِ موسی ابن جعفر را سلیمان با همه حسرت ضریحش در بغل دارد که می‌بیند گدای بی غمِ موسی ابن جعفر را فراوان در فراوان در فراوان داده بر دستم ندیده چشم‌های ما کمِ موسی ابن جعفر را اگرچه جنس ناجورم خدا اما _خدا را شکر_ خریدار است جنسِ درهمِ موسی بن جعفر را شفایش می‌رسد هر دفعه‌ای که رنج خود گفتم چه کم دارم که دارم مرهمِ موسی بن جعفر را جوابم کرد دنیا و قسم دادم به معصومه ببینم معجزات عالمِ موسی بن جعفر را نشستم سجده‌اش کردم و دیدم انبیا با شوق که می‌بوسند هر دم خاتم موسی ابن جعفر را خدا از ما نگیرد سفره‌اش را نذری ما و هوای روضه‌ی دورِ همِ موسی بن جعفر را (حسن لطفی ۱۴۰۳/۱۱/۰۶) .
. چارده ساله دلم، شده بی سامون بلا چارده ساله میگم، میای از زندون بلا ... حالا که اومدی می لرزه پاهام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: کنج سیاچال بودی بابا/ یا ته گودال بودی بابا شبیه اباعبدالله، نکنه تو پامال بودی بابا! ..... چشم تو به خون نشسته، بمیرم بمیرم بمیرم ساق پات چرا شکسته، بمیرم بمیرم بمیرم معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا چارده ساله غمت، زده آتیش به جگرم چارده ساله همش، شب و روزام و منتظرم ... حالا که اومدی می لرزه صدام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: میون لشکر بودی بابا/ یا که پشت در بودی بابا تازیونه که می خوردی،تو به یاد مادر بودی بابا ...... میخ تخته آهنینه، بمیرم بمیرم بمیرم کاظمین شده مدینه، بمیرم بمیرم بمیرم معصومه فدات/ ابتا ابتا ابتا چارده ساله درست، نمیاد بالا نفسام چارده ساله میگم، چی کشیده رقیه توو شام! ... حالا که اومدی سفیده موهام می باره چشام تورو جون من بگو تو برام: بریده کی رگهاتو بابا/ چیکار کنم زخماتو بابا با اجازه ی کی بوسید،چوب ستم لب هاتو بابا! ...... این دلم برات کبابه،بمیرم بمیرم بمیرم با سر اومدی خرابه، بمیرم بمیرم بمیرم رقیه فدات/ ابتا ابتا ابتا ✍ 👇👇👇