eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
981 ویدیو
646 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🎤 عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را روزی ما کرده خدا باب الحوائج را از ما نگیرد کاش "یا باب الحوائج " را هرکس صدایش کرد بیچاره نخواهد شد کارش به یک مو هم رسد پاره نخواهد شد یادش بخیر آن روزها که مادر خانه گه گاه میزد پرچمی را سردر خانه پر می شد از همسایه ها دور و بر خانه یک سفره نذری ، قدر وسع شوهر خانه مادر پدرهامان همین که کم میاوردند یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند عصر سه شنبه خانه ی ما رو به را میشد یک سفره می افتاد و درد ما دوا میشد با اشک وقتی چشم مادر آشنا میشد آجیل های سفره هم مشکل گشا میشد آنچه همیشه طالبش چندین برابر بود نان و پنیر سفره ی موسی بن جعفر بود گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد با دختری از هر دو چشمش کور ... می آمد بهر شفای کودک منظور میِ آمد یک بار در بین دعا مابین آمینم برخاست از جا گفت دارم خوب می بینم آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه می زد داد مادر بود يك هفته بعد از سفره می افتاد مادر بود گریه کن زندانی بغداد مادر بود حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد هر بار که یاد غل و زنجیر می افتاد می گفت چیزی بر لبش جز جان نیامد ... آه در خلوت او غیر زندانبان نیامد ... آه این بار یوسف زنده از زندان نیامد ... آه پیراهنش هم جانب کنعان نیامد ... آه از آه او در خانه ی زنجیر شیون ماند بر روی آهن تا همیشه ردّ گردن ماند این اتفاق انگار که بسیار می افتاد نه نیمه ی شب موقع افطار می افتاد هر شب به جانش دست بد کردار می افتاد انقدر میزد دست او از کار می افتاد وقتی که فرقی بینشان در چشم دشمن نیست صد شکر که مرد است زیر دست و پا زن نیست محسن عرب خالقی . مشکل گشای کارها باب الحوائج ذکر توسّل های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج» پر می کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می سازد او با کظم غیظش از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته محمد فردوسی .
سرود میلاد موسی بن جعفر (ع).mp3
1.02M
. علیه السلام دلم امشب امشب تو کاظمینه به شوقِ اونیکه نور دو عینه بی بی معصومه هم خوشحاله امشب برا کاظم که شاهِ عالمینه... باب حاجت اومد نورِ کرامت اومد فاطمه خوشحاله بارونه رحمت اومد شاهِ کاظمینه جَدّش امام حسینه روی دست صادق.. خورشیدِ عالمینه یا امامِ کاظم.. مولا امامِ کاظم... تویی کاظم، صالح، امین و صابر منم واست عبد و غلام و زائر به قربونِ دو گنبدِ طلائیت الهي که سَمتِت بشم مسافر مرقدت رو عشقه اون گنبدت رو عشقه مخصوصاً رضا شا.. هه مشهدت رو عشقه جون من فداتون فدای بچه هاتون باب حاجت هستی.. منم آقا گداتون یا امامِ کاظم.. مولا امامِ کاظم... میخوام امشب از تو آقا یه حاجت دلم تنگه تنگه واسه زیارت بده امشب جوازِ نوکریه... محرم و اربعین این هیئت حالِ ما معلومه خیلی دلم آرومه چونکه کربلامو.. میده بی بی معصومه عیدیِ ما آقا امشب باشه با زهرا اربعین کربلا میریم همه رفیقا.. یا امامِ کاظم.. مولا امامِ کاظم...
. ای گل فاطمه سلام سلام ای امید همه سلام سلام آمدم سوی تربتت موالا ناله دارم ز غربتت مولا نادم و دل‌شکسته آمده ام ز گناهان گسسته آمده‌ام گشته ام میهمان کوی تو دستای خالیم به سوی تو من به یادت به شور و شین هستم زائر شهر کاظمین هستم کاظمینت بهشت من مولا مهر تو در سرشت من مولا آمدم در حریم پاک تو سر گذارم به روی خاک تو هفتمین نور سرمدی هستی گل باغ محمدی هستی باب حاجات عالمینی تو زینت شهر کاظمینی تو منشاء جودی و سخایی تو شیعیان را گره گشایی تو کاظم هستی و موسی جعفر شافع امتی تو در محشر از ستم‌ها و کینه ی دونان بوده‌ای تو به گوشه ی زندان از ستم پیکر تو را خستند با غل و زنجیر پیکرت بستند یابن زهرا چولاله پژمردی تازیانه ز خصم دون خوردی زهر کینه به موقع افطار کرد عالم به پیش چشمت تار کنج زندان زکینه جان دادی جان به خلاق مهربان دادی جان فدای تو هفتم امام بدنت روی دوش چهار غلام شیعه از داغ تو زند فریاد جسم تو ماند بر پل بغداد در حرم دل گرفته عزا کن نگاهی ز مرحمت به(رضا)
. ای گل باغ احمدی نور خدای سرمدی دسته گل محمدی موسی بن جعفر مددی موسی بن جعفر مددی۴ سر تا به پایم رحمتم مهر و ولایت عزتم سوی حریم با صفات از لطف کردی دعوتم موسی بن جعفر مددی۴ از لطف و از احسان تو گردیده ام مهمان تو ای باب حاجات جهان دست من و دامان تو موسی بن جعفر مددی۴ ای بر علی نور دو عین. شمع وجود عالمین از لطف خلاق مبین مهمان شدم درکاظمین موسی بن جعفر مددی۴ ای که تویی رمز حیات اصل حیا روح صلات دراین جهان و آن سرا برما تویی باب نجات موسی بن جعفر مددی۴ اگرچه هستم روسیاه آورده ام بر تو پناه بر این گدای مستمند از جودو رحمت کن نگاه موسی بن جعفر مددی۴ آمده ام در کوی تو غرقم ز عطر و بوی تو در این حریم باصفا دستان من به سوی تو موسی بن جعفر مددی۴
. نه پسری نه دختری، نه سایه بالا سری میون زندون بلا، می میرم از خون جگری روخاک سیاچال، سرم رو می زارم به جز کند و زنجیر ، انیسی ندارم اسیرم، بین این سیاهی     الهی، خلصنی الهی .............. همه تنم شده کبود، از دست نامرد یهود یکی نبود بهش بگه، آخه گناه من چی بود باتازیونه ای کاش، بزنه من رو بی حد ولی به مادر من ، نزنه حرفای بد ندارم، غیر ازتو پناهی        الهی، خلصنی الهی ............... خوب که ندید دختر من، رو تخته در پیکر من خوب که جلوی بچه هام، نرفت رو نیزه سر من کفن قیمتی شد، به جسم من اینجا ولی بی کفن موند، تن حسین زهرا برهنه، کسی ندیده شاهی        الهی، خلصنی الهی 👇
_شهادت موسی بن جعفر علیه السلام کنج زندانم چقدر تنگ دلم برا عزیزانم رو به قبله شده ام بیا رضا جانم   کنج زندانم بی گناهم من بسته شد دستای من با حلقه ی آهن حجت خدا کجا و سیلی دشمن  بی گناهم من مانند مادرم شد جفاها به من با تن کبودم     جسم من شد کفن   یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر من که میمیرم هنوزم بسته میون قل و زنجیرم ساق پای من شکسته و زمین گیرم من که میمیرم اشکا میباره هر کی از غربت من شنید عزاداره مرغ بسته بال و پر مگه زدن داره اشکا میباره زیر تازیانه  غرق اشک و آهم  خلصنی یا الله     مرگم را میخواهم یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
. سبک نوحه سنتی شهادت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام اهل‌عالم به‌هوش،دل در تلاطم شده‌ست موسمِ ماتمِ ، امام هفتم شده ست... رَختِ مشکی تنِ، ملیکه‌ی قم شده‌ست تسلیت یا رضا ناله کن زین عزا آه و واویلا(۴) فاطمه در جنان، محزون و نالان بُوَد در غمِ كاظمش، هر ديده گریان بُوَد شيعه در اين عزا، ديگر پریشان بُوَد آسمان غم ببار شد رضا سوگوار آه و واویلا(۴) کُنج زندان شده، قلبش پُر از تاب و تب قوتِ او سیلی است، بِجای نان و رطب او به قعر سجون ، جانش رسیده به لب پور جعفر ببین در اسارت حزین آه و واویلا(۴) سندی نانجیب، او را مرتب زَنَد سیلی از روی کین،هرروز و هرشب زَنَد بر تنش تازیانه یادِ زینب زَنَد گوید او ناسزا بر ولیِ خدا آه و واویلا(۴) شیعه در هر مُصیبت یادِ کرببلاست بی‌قرار حسین،آن کشته‌ی سر جداست با غمِ حضرتِ، خون خدا آشناست همه جا کربلاست همه جا نینواست حسینِ مظلوم(۴) علیه السلام 👇
. سبک نوحه شهادت موسی بن جعفر علیه السلام یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر.. حضرتِ موسی بن جعفر جانِ عالمی فدایت غم گرفته آسمان را امشبی بَهرِ عزایت دخترت معصومه خانون صاحبِ عزای باباست کاظمین دار العزا و.. چشم زائر تو دریاست یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر.. مثل مجتبی کریمی چون حسین کوهِ سخائی هستی تو باب الحوائج رافعِ حاجات مائی ای گل زخمی زهرا ای علی را وارثِ نور من سلامَت کرده ام تو کن سلامم از رَهِ دور یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر.. السلام ای ماه تابان که در آن قَعر سجونی دست زندانبان نامرد کرده باغت را خزونی شد جسارت بر تو آقا مادر تو گشته غمگین در غل و زنجیر دشمن ساق پایت گشته خونین یاباب الحوائج یاموسی بن جعفر.. مثل زهرا روی لبهات ناله ی خلصنی داری اما ای غریبِ بغداد واسه کربلا می باری یا حسین غریب مادر کُنجِ زندون رو لباته یا حسین شهید بی سر اوج سوز و ناله هاته جسم تو تشییع شد آقا گر چه روی تخته ی در.. اما پیکرت رو خاک نیست تن تو نگشته بی سر.. دیگه تیر و نیزه آقا به تنت فرو نَکردن جلو چشمت ناموست رو به اسارت که نَبُردن.. حسین ارباب بی سر حسین غریب مادر.. یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من یه گوشه چشم تو بسه برا حل مشکل من... حسین ارباب بی سر حسین غریب مادر.. علیه السلام .👇👇👇👇
. سبک نوحه کاربردی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام یا باب الحوائج... شد عالم شَرَر بار دریا گشته خونبار معصومه غمین و.. شد رضا عزادار.. مشکی‌پوشه عالم از این غُصه و غَم در اَندوهِ کاظم.. غمگین گشته خاتم یا باب الحوائج... دسته‌ها به پا شد موکب‌ها بَنا شد کاظمین دوباره.. مثل کربلا شد مشهدنوحه‌خوان‌است قم ناله‌زنان است تسلیت یا مهدی... ذکر شیعیان است یا باب الحوائج... ای عالی مدارج بر دردم معالج یاباب‌النجات‌و.. یاباب الحوائج شاهِ عالمینی... نور نیرینی... خورشیدِسماوات ماهِ کاظیمنی یا باب الحوائج... ای کوهِ کرامت ای روح سخاوت دلها مبتلایت.. جان‌ها به فدایت تو نور خدایی تو اَباالرضایی بر شیعه همیشه دافع البلایی یا باب الحوائج... بر سَختی مقاوم بودی لطف دائم باشد از صفاتت هم‌صالح‌وکاظم عِلم از تو هویدا صبر از تو شکیبا زشتی و ظلالت از تو شد مبرا... یا باب الحوائج... دلها غرقِ شورت آن‌ شور و شعورت شد معصومه ی تو جلوه‌گاهِ نورت... هم حیدر ترینی هم والا نشینی محبوسی،ولی‌تو شیرِ در کمینی یا باب الحوائج... دل را مبتلا کرد جان را با صفا کرد سُفره ی تو آقا دردا رو دوا کرد.. دل غرق نوا شد پاک و با خدا شد با گوشه نگاهت روزیم کربلا شد یا باب الحوائج... احسان القدیمی... رئوف و رحیمی حاجت‌هامو میدی از بَس تو کریمی هستی نور عینم.. عبدِ کاظمینم.. اربعین به لطفت تو صحنِ حسینم یا باب الحوائج... زندانیِ بغداد... بودی زخمیِ حاد دور از بچه‌هایت گشتی کُشته‌ ای‌داد از دنیا بریدی... رنج و غم کشیدی فی‌قعرالسجون‌و.. مسموم و شهیدی یا باب الحوائج... بین کُند و زنجیر دیگر گشته ای پیر کرده زهر هارون بر جان تو تأثیر چون‌یاس‌و‌صنوبر شد جسم تو پرپر.. تابوت تو آقا.. شد یک تخته‌ی دَر یا باب الحوائج... آخر شد طبیبت روضه ی حبیبت بودی زار و گریان.. بر جدّ غریبت گرچه ساق پایت بِشْکَست از جراحت کِی دیگر تن تو.. شد پامال و غارت؟ یا باب الحوائج... گر چه دختر تو باشد مضطر تو کِی شد او اسیرِ خصم اَبتر تو..؟ گرچه شد شکسته جسمت زار و خسته دیگر کِی سر تو.. بر نیزه نشسته؟... یا باب الحوائج... علیه السلام .👇👇👇👇👇👇👇👇
. موسی بن جعفر علیه السلام به عزت و شرف لا اله الا الله.... سَرزده از«ظُلمِ المَطامیر»نورِماه به روی دوشِ چهار غلام تشییع میشه بدنِ امام... واویلا... امام رضا کجایی آقا... واویلا... موسی‌بن‌جعفر شده آزاد واویلا... بگید به معصومه که حالا واویلا... بیاد کنارِ جسرِ بغداد... مثل شیعیانِ بغداد پای غصه‌هاش بِمونیم زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم.. «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» به روی تخته یِ در آقامون‌و آوُردن بازم تَنِش رو غُل و زنجیر ها آزُردن جلویِ چشمِ خواصّ و عام تشییع میشه بدنِ امام... واویلا... شکسته ساقِ پایِ آقام... واویلا... کبوده هم صورت و بازوش واویلا... موسی بن جعفر مثل زهرا واویلا... خونین شده سینه و پهلوش مثل دخترِ یتیمِش اِمشبو آروم نَمونیم زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم.. «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر» خداروصددفعه‌شُکرْشدی‌تشییع‌آقا کسی نگفته تنت شده ارباً اربا... تو کربلا زیرِ نَعل و گام تشییع شده بدنِ امام... واویلا... چه تشییع جنازه ای شد واویلا... زینب میدید با قلبِ مضطر واویلا... تنِ حسین به روی خاک و.. واویلا... رو نیزه میشه تشییعِ سر مثل زینبش دلارو.. تو قتلگاه می‌کِشونیم پایِ نیزه ی آقامون ما با مادرش بخونیم «لا اله الا الله محمداً رسول الله علیً ولی الله» «ای بی کفن حسینم عریان بدن حسینم صد پاره تن حسینم» علیه السلام .👇
. (ع) مادربزرگم خانه‌ای از جنس باور داشت آجر به آجر در دلش سوغات قمصر داشت کنج حیاط کوچکش باغ بزرگی بود گلدان به گلدان شعرهای روح پرور داشت از بیت های بوستانش معرفت می‌ریخت بر شاخه‌‌ی سبز گلستانش کبوتر داشت بوی خوش گل‌های قالی بس که می‌پیچید چون بارگاهی بود که صحنی معطر داشت حتی به جای پرده، پرچم دلبری میکرد حتی به جای صندلی، آن خانه منبر داشت آن خانه‌ای که ابرها همسایه‌اش بودند از هر طرف رفتم به سمت آسمان در داشت از پنجره هم‌دست باران میشدم هر بار بال خیالم تا بلندای فلک پر داشت قطعا ملائک استجابت را می‌آوردند وقتی قنوت ناودان ها عطر کوثر داشت مادربزرگ دائم الذکرم سحر تا شام هر روز ختم چارقل را با سماور داشت همسایه ها حاجت روای خانه اش بودند روزی که نذر سفره‌ی موسی بن جعفر(ع) داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت می‌گفت آن مردی که دنیایی اسیرش بود سجاده‌ای در کنج زندانی محقر داشت با اشک‌هایش پایه های عرش میلرزید در سجده‌ی نیمه شب خود صبح محشر داشت با یک اشاره خیر و شر را جابجا می‌کرد آنقدر که بدکاره‌ دست از کار خود برداشت هرگز نباید سر به خاک حجره بگذارد مردی که خاک مقدم او قیمت زر داشت زنجیرها حتی دخیل دست او بودند باب الحوائج با همه، لطفی برابر داشت مادربزرگم گریه کرد و شانه اش لرزید بغضی شکست و استکان از غم ترک برداشت مولای مظلوم و غریب شیعیان در بند ای کاش سلمان داشت و ای کاش قنبر داشت آن روزه‌داری که طعام سفره اش غم بود آن روضه‌داری که همیشه ذکر مادر داشت بر شانه‌ی شب پیکر خورشید را بردند تقدیر روی شانه‌هایش در و گوهر داشت پای گریز روضه خوان تا کربلا می‌رفت می‌گفت صد رحمت که مولا پیکرش سر داشت از بوریا و نعل تازه زود رد می‌شد از بس که در دل غیرت آل پیمبر داشت صفحه به صفحه روضه خوان غم را نفس می‌زد قطره به قطره چشم ها، آیینه ای تر داشت گفتم که آن خانه چنان صحنی معطر بود باید بگویم چون حرم صحنی مطهر داشت .............. ﷽ نیتی داری اگر سربسته در سر ، نذر کن در بساطت هرچه شد با خود بیاور ، نذر کن دست خالی پیش‌ ارباب کرم رفتن خطاست شاعری؟ باشد ، مداد و چند دفتر نذر کن می روی مشهد دل از بند زمینی ها بکن آسمانی باش ، گاهی هم کبوتر نذر کن هرکجا کارت به مشکل خورد اهل روضه باش بعد هم یک سفره ی موسی بن جعفر نذر کن ده برابر ده برابر عشق جبران می کند بر در این خانه سائل ! ده برابر نذر کن مادرم را که خدا رحمت کند ، در کاظمین گفت : مادر ، حاجتی داری؟ بر این در نذر کن ............ 💢 گفتیم در اوج بلا موسی‌بن‌جعفر 💢 از کودکی از سفره‌اش حاجت گرفتیم ما از دعای خیر او برکت گرفتیم با یک نگاه او همه عزت گرفتیم ناچیز بودیم و از او قیمت گرفتیم گفتیم در اوج بلا موسی‌بن‌جعفر حک شد به روی قلب ما موسی‌بن‌جعفر ذکر عروج ماست یا باب الحوائج گفتیم بین هر دعا باب الحوائج بی ابتدا بی انتها باب الحوائج در فضل و بخشش مقتدا باب الحوائج روح کرامت را به زیر دینِ خود برد عمری برای شیعیانش غصه‌ها خورد با نام زیبایش کرامت شد منور رزقِ عوالم شد به دستانش مقدر او آبرو بخشیده دنیا را سراسر میراث دارِ غربتِ زهرا و حیدر زندانی مظلومِ زندان‌های هارون همواره می‌بارد برایش چشم پر خون در اوج سختی هم عبادت بوده کارش یادِ رضا و فکرِ معصومه قرارش تنها غل و زنجیر بوده در کنارش آه از مصیبت‌ها و دردِ بی‌شمارش در بین زندان هم به زیر تازیانه با یادِ زینب اشک او می‌شد روانه در لحظه‌ی آخر صدا زد مادرش را بردند با چه احترامی پیکرش را اما نبرده هیچ کس انگشترش را چشمِ حرامی‌ هم ندیده دخترش را آه از شهیدی که غمش بی‌انتها بود حتی دم آخر به فکر خیمه ها بود علیه_السلام .