.
🏴 #واحد_سنگین روضه ای شهادت #حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
#واحد_حضرت_ام_البنین
#طاقت_بیار_ام_البنین
🏴بند اول
طاقت بیار ام البنین
روضه بخونه زینبت
شنیده هارو دیده که
قامت کمونه زینبت
طاقت بیار ام البنین
تورو به جونه زینبت
ماجرارو بشنو فقط
تو از زبونه زینبت
ام البنین نبودی،ببینی کربلارو
ام البنین ندیدی،خزون لاله هارو
ندیدی روی نیزه،هجده سر جدارو
دیگه پسر نداری
تو تاج سر نداری
عباستو کشتن بی بی
دیگه قمر نداری
ام البنین واویلا
🏴بند دوم
طاقت بیار ام البنین
برات بگم از علقمه
گرفت سر عباستو
رو دامن اونجا فاطمه
طاقت بیار ام البنین
برات آوردم یک سپر
میخوای چی بشنوی بی بی
میگیری از حسین خبر
ام البنین نبودی،حسینو سر بریدن
با نعل تازه اسبا،رو بدنش دویدن
سر بریدشو رو،ی نیزه ها کشیدن
دیگه پسر نداری
تو نور عین نداری
حسینتو کشتن بی بی
دیگه حسین نداری
ام البنین واویلا
🏴بند سوم
طاقت بیار ام البنین
تا بگم از شام بلا
بردنمون بی بی مارو
محله ی یهودیا
طاقت بیار ام البنین
تا بگم از بزم شراب
نمیدونی چقدر بی بی
دادن مارو اونجا عذاب
ام البنین نبودی،بردنمون تو بازار
ام البنین ندیدی،زینب و بین اغیار
بی احترام شدم من،از بسکه دیدم آزار
اونجا سر حسینت
به زیر دست و پا بود
دور و بر ما هم بی بی
پر از نامحرما بود
ام البنین واویلا
🙏#وفات_حضرت_ام_البنین
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
🏴سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها
#زمزمه_حضرت_ام_البنین
#واحد_حضرت_ام_البنین
#روزا_گریه_میکنه
🏴بند اول
روزا گریه میکنه نداره طاقت و صبر
میشینه زار میزنه کناره چهار تا قبر
میبینه همش سراب ذره ذره میشه آب
بی تابی میکنه اون شبیه بی بی رباب
هی میگه پسر دارم تا نداره
مثل اون کسی تو دنیا نداره
خسته و نیمه جونه به زیر لب میخونه
بدونید آی اهل مدینه پسر من پهلوونه
رشیده و دلاوره واسه حسینم لشکره
تو رزم و تو فنون جنگی شبیه حیدر میمونه
یا فاطمه ام البنین...
🏴بند دوم
تا که انتظار اون آخرش به سر میاد
میبینه یه کاروون خسته از سفر میاد
میبینه که لاله هاش همشون شده خزون
قد بی بی ها همه شده از غصه کمون
صورتا رو میبینه نیلی شده
نصیب دختراشون سیلی شده
خبر براش میارن دیگه پسر نداری
دیگه برای همیشه تو سایه ی سر نداری
میگه حسین من کو یگانه دلبرم کو
میگن حسین تو شهید شد مگه خبر نداری!
یا فاطمه ام البنین...
#حضرت_ام_البنین
#وفات_حضرت_ام_البنین
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇
.
#زمینه
#نوحه_سنتی
#واحد_سنگین
#وفات_حضرت_ام_البنین
☑️ بند اول
سلام اي مادر سردار تشنه
سلام حق بر آن دلدار تشنه
تمام جان اهل آسمانها
فداي آن سپه سالار تشنه
بسوزم در عزاي تو
سر و جانم فداي تو
گدايم من گداي تو
مرا غرق شرار و غرق آهم كن
تو را جان اباالفضلت نگاهم كن
آه واويلا واويلا واويلا(۳)
☑️ بند دوم
دوباره شور و محشر در زمين شد
همه ماتم سرا عرش برين شد
كجايي ساقي طفلان زهرا
عزاي حضرت ام البنين شد
مدينه سرد و خاموش است
همه عالم سيه پوش است
جنازه بر سر دوش است
صبا بر گو كه شاه مشرقين آيد
بگو تا كه علمدار حسين آيد
آه واويلا واويلا واويلا(۳)
☑️ بند سوم
امير المومنين حيدر كجايي
الا اي جان پيغمبر كجايي
عزاي همسرت ام البنين است
بيا اي فاتح خيبر كجايي
نخورده سيلي بر رويش
ندارد زخمي پهلويش
ملائك زائر كويش
ولي آن شب دلت خون شد تو اي مولا
شب غسل عزيزت حضرت زهرا
آه يازهرا يازهرا يازهرا(۳)
☑️ بند چهارم
نشد تشييع او ديگر شبانه
نزد در خانه اش آتش زبانه
نمانده در ميان كوچه تنها
نگشته غسل و دفنش مخفيانه
ولي زينب قلبش خون شد
دو چشمش رود جيحون شد
ز اشكش دامن گلگون شد
علي مي شسته آن شب جسم مادر را
صدا مي زد حبيب خود پيمبر را
آه يازهرا يازهرا يازهرا(۳)
#یوسف_حق_پرست اشتهاردی (غریب)
.👇
4_6014815502902234805.mp3
8.93M
#واحد_سنگین
📝 | کربلایی حسین عیدی✍
🎤 | کربلایی جواد مقدم
4_6001160745306298985.mp3
21.03M
#واحد_سنگین
من از کی بگیرم سراغت همه از تو ان بی خبر
📝 | کربلایی حسین عیدی
🎤 | کربلایی #پیام_کیانی
4_6037130130042656694.ogg
6.52M
#واحد_سنگین
#شهادت_امام_هادی گریز مقتل
نایی نمونده تو تنه تو.
می لرزه دست و بدنه تو
گریونه چشم حسنه تو.
آقام. آقام. امام. هادی
بیماری و می سوزی در تب
وقتی دویدی پشت مرکب
افتادی یاده عمه زینب
آقام. آقام. امام. هادی.
با حال مضطرو پریشون
یاده لبای خشک عطشون
گریه می کردی زیر بارون
آقام. آقام. امام. هادی
لحظه ی آخر روضه خوندی
با چشمای تر روضه خوندی
یه یا ده حنجر روضه خوندی
آقا آقام. امام. هادی.
افتادی. بی رمق تو گودال
مقابلم میری تو از حال
تنت داره میشه لگد مال
حسین. حسین. حسین. جان
مسیره تو بستن. برادر.
رو سره تو ریختن یه لشگر
می زننت با تیر و خنجر.
حسین حسین. حسین. حسین جان
ای زینت دوش. محمد
شمر طرف قتلگاه اومد
با چکمه رو سینت قدم زد
لگد می زد محکم به بازوت
نیزه می زد یکی به پهلوت
عصا زدن به سرو ابروت
حسین. حسین. حسین. حسین جان.
واالشمر جالس و خدایا
نشیست روسینه ی تو با پا
برید سره تو. پیشه زهرا
حسین. حسین. حسین. حسن جان
دو ر و بره تو ازدحامه
بالا سره تو ازدحامه
رو پیکره توازدحامه
حسین. حسین. حسین. حسین جان
بعد تو دلخوشیم تمومه
خواب به چشای من حرومه
بعد تو مردنارزومه.
حسین حسین حسین. حسین جان
#رضا_نصابی ✍
.
.
#واحد_سنگین
#گودال
#امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل تو دلم نیست، دل پریشونم
اجازه میخوام، روضه بخونم
از زبون شمر، میخونم این بار
اون حرفایی که، گفته به مختار
من بودم و چندتا سوار ، میدان پراز گرد و غبار
حسین و دیدم زیر سنگ ، گودال شلوغ از نیزه دار
هرکسی هرچیزی میزد ، از هر گوشه از هر کنار
نیزه به پهلوش میزدن ، چندبار نه یک بار نه دوبار
از بس که تشنه بود ندید،هیچ جایی رو چشماش
سنان با نیزه ای گرفت ،نفس و از حرفاش
(حسین غریب مادر)
حرفا زیاده ، بگم چیا شد ؟
هرچی شد اون روز تو قتلگاه شد
زینب و دیدم بالا بلندی
گفت آخه نامرد به چی میخندی؟
خندیدم و صداش زدم،مقابل چشماش زدم
حسین ومیدید زیرپام،میدیدبه پهلوهاش زدم
یه چندتا دونه نیزه رو از کینهء باباش زدم
یه تیرو ازفاصله کم ،قشنگ به سینه هاش زدم
جلو چشای خواهرش ، موهاش و پیچیدم
با ضربه ضربه از قفا، سر و می برّیدم
(حسین غریب مادر)
تموم نمیشه قصه همینجا
تازه شروع شد ، این ماجراها
وقتی تو خیمش بگو بخند شد
دیدم رو نیزه نالش بلند شد
میدید فرار خواهر و، جسارتای لشکرو
گریش گرفت رونیزه ها ،تاکه کشیدن معجرو
گفتم برن پشت حرم ، پیدا کنن یه پیکرو
جلو رباب به نی زدیم ، سر علیه اصغر و
حسین میدید آبروی ، ناموسشو بردیم
روبه رو دختر علی ، رقاصه آوردیم 😭
(حسین غریب مادر)
ــــــــــــــــــــــــــ
شعرونغمه:الاحقر #مجتبی_نامور✍
#شب_دهم_محرم
.👇
.
#واحد_سنگین
#گودال
#امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دل تو دلم نیست، دل پریشونم
اجازه میخوام، روضه بخونم
از زبون شمر، میخونم این بار
اون حرفایی که، گفته به مختار
من بودم و چندتا سوار ، میدان پراز گرد و غبار
حسین و دیدم زیر سنگ ، گودال شلوغ از نیزه دار
هرکسی هرچیزی میزد ، از هر گوشه از هر کنار
نیزه به پهلوش میزدن ، چندبار نه یک بار نه دوبار
از بس که تشنه بود ندید،هیچ جایی رو چشماش
سنان با نیزه ای گرفت ،نفس و از حرفاش
(حسین غریب مادر)
حرفا زیاده ، بگم چیا شد ؟
هرچی شد اون روز تو قتلگاه شد
زینب و دیدم بالا بلندی
گفت آخه نامرد به چی میخندی؟
خندیدم و صداش زدم،مقابل چشماش زدم
حسین ومیدید زیرپام،میدیدبه پهلوهاش زدم
یه چندتا دونه نیزه رو از کینهء باباش زدم
یه تیرو ازفاصله کم ،قشنگ به سینه هاش زدم
جلو چشای خواهرش ، موهاش و پیچیدم
با ضربه ضربه از قفا، سر و می برّیدم
(حسین غریب مادر)
تموم نمیشه قصه همینجا
تازه شروع شد ، این ماجراها
وقتی تو خیمش بگو بخند شد
دیدم رو نیزه نالش بلند شد
میدید فرار خواهر و، جسارتای لشکرو
گریش گرفت رونیزه ها ،تاکه کشیدن معجرو
گفتم برن پشت حرم ، پیدا کنن یه پیکرو
جلو رباب به نی زدیم ، سر علیه اصغر و
حسین میدید آبروی ، ناموسشو بردیم
روبه رو دختر علی ، رقاصه آوردیم 😭
(حسین غریب مادر)
ــــــــــــــــــــــــــ
شعرونغمه:الاحقر #مجتبی_نامور✍
.👇
.
🏴سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین روضه ای شهادت #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها
#زمزمه_حضرت_زینب
#واحد_حضرت_زینب
#ام_المصائب_زینبم
🏴بند اول
ام المصائب زینبم
اونکه بلا دیده منم
اونکه به غم اسیره و
کرب و بلا دیده منم
ام المصائب زینبم
مادر رنج و غصه هام
یه سال و نیمه میگذره
که غصه داره کربلام
یه سال و نیمه
که گریه میکنن با من اهل مدینه
یه سال و نیمه
که بی قراری میکنه دلم تو سینه
بگم من از کدوم غمام
که گفتنش سخته برام
ظاهر من نشون میده
که پیر دشت کربلام
(ام المصائب زینبم)
🏴بند دوم
من دیدم از روی جفا
هجده سرو رو نیزه ها
با دسته بسته رفتم از
کربلا تا شام بلا
با تازیونه و به زور
رد شدم از محله ها
زخم زبون شنیدم از
اون شامیای بی حیا
یه سال و نیمه
که میگذره از اون روزای تلخ برا من
یه سال و نیمه
که مونده آثار کبودی روی این تن
چی بگم از شام بلا
چی بگم از نامحرما
بزم یزید بی حیا
چشای هرزه ی اونا
(ام المصائب زینبم)
#وفات_حضرت_زینب
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
5016951 (4).mp3
2.4M
#واحد_سنگین
#حضرت_زینب_سلام_الله
🎤کربلایی مجتبی رمضانی
.
#نوحه #زمینه #واحد #شور #زمزمه
#شهادت_امام_کاظم
سبک نوحه کاربردی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
یا باب الحوائج...
شد عالم شَرَر بار دریا گشته خونبار
معصومه غمین و.. شد رضا عزادار..
مشکیپوشه عالم از این غُصه و غَم
در اَندوهِ کاظم.. غمگین گشته خاتم
یا باب الحوائج...
دستهها به پا شد موکبها بَنا شد
کاظمین دوباره.. مثل کربلا شد
مشهدنوحهخواناست قم نالهزنان است
تسلیت یا مهدی... ذکر شیعیان است
یا باب الحوائج...
ای عالی مدارج بر دردم معالج
یابابالنجاتو.. یاباب الحوائج
شاهِ عالمینی... نور نیرینی...
خورشیدِسماوات ماهِ کاظیمنی
یا باب الحوائج...
ای کوهِ کرامت ای روح سخاوت
دلها مبتلایت.. جانها به فدایت
تو نور خدایی تو اَباالرضایی
بر شیعه همیشه دافع البلایی
یا باب الحوائج...
بر سَختی مقاوم بودی لطف دائم
باشد از صفاتت همصالحوکاظم
عِلم از تو هویدا صبر از تو شکیبا
زشتی و ظلالت از تو شد مبرا...
یا باب الحوائج...
دلها غرقِ شورت آن شور و شعورت
شد معصومه ی تو جلوهگاهِ نورت...
هم حیدر ترینی هم والا نشینی
محبوسی،ولیتو شیرِ در کمینی
یا باب الحوائج...
دل را مبتلا کرد جان را با صفا کرد
سُفره ی تو آقا دردا رو دوا کرد..
دل غرق نوا شد پاک و با خدا شد
با گوشه نگاهت روزیم کربلا شد
یا باب الحوائج...
احسان القدیمی... رئوف و رحیمی
حاجتهامو میدی از بَس تو کریمی
هستی نور عینم.. عبدِ کاظمینم..
اربعین به لطفت تو صحنِ حسینم
یا باب الحوائج...
زندانیِ بغداد... بودی زخمیِ حاد
دور از بچههایت گشتی کُشته ایداد
از دنیا بریدی... رنج و غم کشیدی
فیقعرالسجونو.. مسموم و شهیدی
یا باب الحوائج...
بین کُند و زنجیر دیگر گشته ای پیر
کرده زهر هارون بر جان تو تأثیر
چونیاسوصنوبر شد جسم تو پرپر..
تابوت تو آقا.. شد یک تختهی دَر
یا باب الحوائج...
آخر شد طبیبت روضه ی حبیبت
بودی زار و گریان.. بر جدّ غریبت
گرچه ساق پایت بِشْکَست از جراحت
کِی دیگر تن تو.. شد پامال و غارت؟
یا باب الحوائج...
گر چه دختر تو باشد مضطر تو
کِی شد او اسیرِ خصم اَبتر تو..؟
گرچه شد شکسته جسمت زار و خسته
دیگر کِی سر تو.. بر نیزه نشسته؟...
یا باب الحوائج...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#واحد_شلاقی #واحد_سنگین
#نوحه_موسی_بن_جعفر
#موسی_بن_جعفر علیه السلام
.👇👇👇👇👇👇👇👇
.
#زمزمه #واحد
#شهادت_امام_کاظم
صل الله علیک یا باب الحوائج
__________________________
تو روضههای ، باب الحوائج، میبارم و ابر بهارم
از سفرههای، موسیابن جعفر، حاجت گرفت ایل و تبارم
شکر خدا یه گوشه دلم تو کاظمینه
شکر خدا چاره مشکلم تو کاظمینه
باب الحوائج... موسیابن جعفر
عزیز زهرا ... عزیز حیدر
غریب آقام (۴)
.............................................
گرهگشای، هر درد و غصه، آقایی که تو محبسه با درد و غصه
توی سیاهچال، هی شده پامال، از جور این زمونه شد دلش شکسته
سندی بد دهن که هر دفعه میاد ملاقات
تحملش برا آقای من میشه مکافات
میون دستش ... یه تازیونه
به روی لبهاش ... زخم زبونه
غریب آقام (۴)
............................................
رو تخته در، جسم شریفش، اما هنوز زنجیر روی دست و پاهاشه
جای کبودی، رو همه اعضا، این استخوانی که شکسته ساق پاشه
شکر خدا این لحظهها رو دخترش ندیده
این پیکر مرضوض اینجا خواهرش ندیده
اینجای روضه ... دل میره از حال
گریز مداح ... میره به گودال
غریب آقام (۴)
............................................
#واحد_سنگین
#زمزمه
#مدح
#نصیر_حسنی✍
👇👇👇