شهادت حضرت زهرا (س)
سبک ملا باسم کربلایی (تزورونی)
سنگین
پرستوی شکسته پر مرو زهرا
صفای خانه ی حیدر مرو زهرا
یتیمانم ببین با گریه میگویند
مرو مادر مرو مادر مرو زهرا
مرو صبر و قرار من
همه دار و ندار من
بگو زهرا چرا رویت شده نیلی
گرفتی رو نگفتی خورده ای سیلی
مرو زهرا
مرو زهرا مرو زهرا
بهار زندگانیم خزان گشتی
به هجده سالگی تو قدکمان گشتی
میان کوچه بین خیل نامحرم
به زیر تازیانه ناتوان گشتی
گل یاس کبود من
همه بود و نبود من
دوباره شانه کن موی سر زینب
ببین ازغم رسیده جان او برلب
مرو زهرا
مرو زهرا مرو زهرا
شبیه گل شدی بی جان و پژمردی
به پیش هر دوچشم من زمین خوردی
تمام باورحیدر خداحافظ
صفای خانه را بارفتنت بردی
علمدارم خداحافظ
کس وکارم خداحافظ
قرار و وعده ی ما کربلا گودال
همانجایی که زینب می رود از حال
حسین جانم2
حسین جانم حسین جانم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
شهادت حضرت زهرا(س)
نوحه
درسقیفه باهم نشستند
رشته ی پیمان را گسستند
هر دو دست حبل المتین ازکینه بستند
همسرش را پهلو شکستند
اهل عالم درپشت درمحشر به پاشد
در ره دین زهرای مرضیه فدا شد
ای وای بسته شد دست علی
ای وای شد فدا هست علی
ای وای ازغریبی
حیدر روی خاک غم نشست
وقتی پهلوی زهرا شکست
ای وای ازغریبی
زهرا فاطمه یا فاطمه
پشت در با صوت حزینی
ناله زد یا فضه خزینی
غنچه ام را باضربه ای از شاخه چیده
با قساوت مرد لعینی
بین آتش یاسی درآن گلخانه می سوخت
بین آتش بال و پر پروانه می سوخت
ای وای خانه شد خاکستری
روی فاطمه نیلوفری
وای از این مصیبت
گشته آسمان غرق عزا
زهرا ناله زد بابا بیا
وای از این مصیبت
زهرا فاطمه یا فاطمه
گه به کوچه گاهی به خانه
دشمن او را زد تازیانه
وای ازاین غم ازضربه ی غلاف قنفذ
روی بازو دارد نشانه
قلب حیدر بادرد و ماتم همنشین شد
بین کوچه زهرای اونقش زمین شد
حیدر کعبه و او در طواف
حجش شد شکسته با غلاف
زهرا شد فدایی
گشته نوحه گر ارض و سما
گشته آیه از سوره جدا
محسن شد فدایی
زهرا فاطمه یا فاطمه
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
فاطمیه
واحد کند
حیدر می میره میبینه
خونه روی پیرهنت زهرا
پهلو به پهلو که میشی
خراب میشه روسرم دنیا
اشک چشام بی امونه
دوریه ازتو عذابه
زینب چندروزیه که
حال دلش خرابه
آه.کبوده دست وبازوی تو
خون میباره ازپهلوی تو
نیلی شده چرا روی تو
یافاطمه مرو بازهرا
حرفی نزن ازجدایی
خالی میشه جات توی خونه
یار و طرفدارحیدر
این خونه بی تو یه زندونه
وقتی چشاتو میبندی
بند دلم میشه پاره
این دنیای بی ارزش
بی تو صفا نداره
آه.قول دادی پیش من بمونی
پس چرا یار قدکمونی
عجل وفاتی رو میخونی
یافاطمه مرو یازهرا
بغضی گلوگیرم شده
این سینه ی من پره آهه
بعداز تو ای فاطمه جان
سنگ صبورعلی چاهه
شرمنده ام جلو چشمام
گشتی خمیده و مضطر
مابین در و دیوار
شدی فدای حیدر
آه.نرو امید آخر من
نرو تموم باور من
ببین چی اومده سرمن
یافاطمه مرو یازهرا
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
شهادت حضرت زهرا(س)
نوحه
یارجوانم رفته ای زدستم
یا فاطمه بودی تمام هستم
ای سوره ی کوثر
ای لاله ی پرپر
زینب زند ناله
مادر مرو مادر
یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا
بیمارمن آخرشفاگرفتی
جان دادی و جان مرا گرفتی
بشکسته پهلویت
شدارغوان رویت
کشته مرا زهرا
این زخم بازویت
یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا
شمع شب تارم خدانگهدار
تنها طرفدارم خدانگهدار
پشت وپناه من
ای تکیه گاه من
بودی علمدارم
تنها سپاه من
یافاطمه یافاطمه مرو زهرا زهرا
اجرا:کربلایی سعیدشعبانی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو
امروز زندهام به هوایِ دعای تو
همسایهها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچههای تو
خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه!
فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو
جایِ تمام شهر، خودم گریه میکنم
از بسکه خالی است در این خانه جای تو
زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم
یک ختم باشکوه بگیرم برای تو
دیگر به تیغِ فتنهی کوفه نیاز نیست
خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو
✍ #وحید_قاسمی
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
با رفتنت زهرا دل حیدر گرفته
داغ تو خون از دیدگانِ تَر گرفته
ای سورهی کوثر! ببین قرآن ناطق
احیا کنار تربت کوثر گرفته
خاک مصیبت از غمت بر سر بریزد
دستی که «در» از قلعهی خیبر گرفته
از بس دل من سوخته در آتش غم
خاک مزارت رنگ خاکستر گرفته
بر سَردَر این باغ باید مینوشتند
زین باغ، گل را ضربِ میخ «در» گرفته
همراه با بُغضِ حسن، دیدم حسینت
یک بار دیگر گریه را از سر گرفته
بی مادری سخت است بهر دختر تو
سجادهات را زینبت در بَر گرفته
همراه با طفلان معصومت «وفایی»
هرشب سراغ تربت مادر گرفته
✍ #سیدهاشم_وفایی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بعدازشهادت
#غزل
باز ما را میخرند اهل کرم زهرا که هست
میرسد از دست خوبان دَمبهَدم زهرا که هست
این و آن گفتند روی ما حسابی باز کن
گفتم آنان را: چه غم از بیش و کم زهرا که هست
راهِ ما را فاطمه ترسیم کرده، بعد از این
برنمیگردیم حتی یک قدم زهرا که هست
عاقبت دنیا به زیر بیرق ما میرود
تاکه میسازیم نقش هر علم زهرا که هست
آنکه دارد بیم، همخون من و تو نیست نیست
شیعه پیروز است، بر شامِ ستم زهرا که هست
مستحق یک زیارت نیستیم اصلاً، ولی
نه، نمیگردیم دلتنگِ حرم زهرا که هست
سفرهی ما نیست خالی، مادریش را ببین
میرسد پشت هم از آلِ کرم زهرا که هست
یک مدینه دشمنِ نام علی بود و علی..
..روز و شب میگفت ای دنیای غم زهرا که هست
بعد زهرا مادرِ این خانه دیگر زینب است
دشمنش فریاد میزد پشت هم زهرا که هست
بعد از این جانی ندارد مرتضی زهرا که نیست
رفت و ای دنیا ندانستی تو هم زهرا که هست
#حسن_لطفی