eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
236 ویدیو
37 فایل
💚 #الهی‌به‌دماءشهدائناعجل‌لولیک‌الفرج . . . . 🤍ن‍اشناسم‍ون https://harfeto.timefriend.net/17350393203337 ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۴۴♡ درحال‌بارگذاری...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 رمان جذاب 🌸 💜قسمت ۶۹ و ۷۰ و من هنوز نمیدونستم اون چیه ..تو افکار خودمم غرق بودم که گفت: _ خیلی سخته ها .. نه؟؟ کمی مکث کرد و گفت: _باید از بگذری!! از جمله اش کمی تعجب کردم، یه بار بصورت جدی به حرفام توجه کرده بود .. نمیدونستم چی جوابشو بدم داشتیم نزدیک کوچه فاطمه سادات اینا میرسیدیم بعدش کوچه ی ما بود، یه لحظه حس کردم بوی یاس میاد، دلم یه جوری شده بود، یه جورِ خاص،نسیم ملایمی انگار داشت عطر یاس رو تو هوا پخش میکرد، نگاهی به آسمون کردم،احساس میکردم غم آسمونو گرفته، از جلوی کوچه فاطمه سادات اینا که رد میشدیم نگاهی به داخل کوچه انداختم، جلوی خونشون چند نفر ایستاده بودن، یه نفر هم با لباس نظامی، چند تا از خانومای همسایشونم جلوی در خونه شون ایستاده بودن و باهم حرف میزدن، از حرکت ایستادم، سمیرا هم به تبعیت از من ایستاد، به سمیرا نگاه کردم، اونم با حالتی غریب که تا حالا ازش ندیده بودم نگاهم میکرد، داشت چه اتفاقی میفتاد .. انگار هیچ کدوممون قدرت حدس زدن نداشتیم ..به سمت خانومایی که ایستاده بودن حرکت کردیم .. یکیشونو صدا زدم: _ ببخشین خانم خانومه باحالتی نگران نگاهم کرد،میخواستم بپرسم سوالمو اما انگار نمیشد، انگار میترسیدم از جوابش .. سمیرا زودتر از من گفت: _چیشده خانم، چرا همه اینجا جمع شدن؟؟ خانمه نگاهش رنگ غم گرفت - پسر آقای حسینی شده صدای کوبیدن قلبمو به وضوح میشنیدم، آقا هادی قرار بود بیاد، قرار بود دو سه روز دیگه برگرده، اما نه اینجوری، نه، امکان نداشت،  فقط چهره معصوم نرگس بود که جلوی چشمام میومد … آخ عاطفه …عاطفه …… کنار فاطمه سادات نشسته بودم و دلداریش میدادم، همش گریه میکرد و گهگاهی داداش شهیدش رو صدا میزد .. نگاهم افتاد به مامان آقا هادی که دستاشو به سر و سینه اش میزد و گریه میکرد .. چقدر درد داشت.... از دست دادن جوونی مثل علی اکبرِ حسین .. وای که حال امام حسین “علیه السلام “ چه جوری بود وقتی می خواست بدن قطعه قطعه شده غرق در خون اش رو بیاره .. چه حالی داشتی مولای من اون لحظه .. چه حالی … با یادآروی روز عاشورا.... اشکام سرازیر شدن، زیر لب “یا زینب” گفتم  تا آروم بگیره دل همه ی مادرهایی که جوونشون به دست دشمن کشته شده بود .. نگاهم به سمت سمیرا کشیده شد... که یه گوشه نشسته بود و پاهاشو تو شکمش جمع کرده بود،باحالتی منقلب به گلهای روی فرش خیره بود، با این که میدونست اینا عزادارن ولی آرایش ملایمش مثل همیشه سر جاش بود .. با دستمال اشکامو پاک کردم آروم به پشت فاطمه سادات دست کشیدم که کمی آروم بشه و آهسته تر گریه کنه .. اما یادم اومد فاطمه که تو خونه خودشه و بین خونوادش .. 💜ادامه دارد.... 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس 💜 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
ادامه رمان رو 👈یکشنبه👉 به امید خدا😊☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوبَتِکْ✨ 💠چله حدیث کسا💠 روز 8⃣1⃣ جمعه پانزدهم تیر ماه بیست و دوم شوال https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
📡دفاع همچنان باقیستـ...📺 تا ۹_شب 👉 وقت هست هر کی دوست داره تعداد صلوات رو بگه 🌴ثواب صلوات امروز شهید مدافع حرم شهید محمدتقی سالخورده 🌴 براشون کم نذاریم😢 بسم الله....
اطلاعاتی خیلی اندک از شهید بزرگوار مدافع حرم 🌷شهید محمدتقی سالخورده 🌷 👇در حد بضاعت👇
🌼 گذری بر زندگی شهید سالخورده 🌼 شهید محمدتقی سالخورده🌷 در سايه محبت هاي پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکي را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت . 🌼 محمد تقی در فروردین 1385 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و تحصیلاتش را در مقطع لیسانس نظامی از دانشگاه امام حسین با موفقیت پایان رسانید . 🌼 شهید بزرگوار در مهر ماه سال 1390 ازدواج نمود با دختری از تبار سادات به نام سیده نرگس قاسمی ازدواج کرد 💍 و از ایشان یک دختر 👧 به نام زینب به یادگار ماند که متولد 1393/05/16 است . 🌼 محمدتقی سالخورده عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در یگان ویژه صابرین در لشکر 25 کربلا به اسلام خدمت می کرد . ایشان به عنوان مستشار در تاریخ 1394/07/19 به کشور سوریه اعزام شد 🚶و به مدت 56 روز در ماموریت بود و در 1395/01/14 برای دومین بار به کشور سوریه اعزام شد و در 1395/01/21 در شهرک خان طومان استان حلب شهد شیرین شهادت 🌷 نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت . این شهید بزرگوار دومین شهید مدافع حرم شهرستان نکا و هفدهمین شهید مدافع حرم استان مازندران هستند. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش. ✨ اللهم الرزقنا 🌷 شهادت 🌷 فی سبیلک✨ منبع http://basijtabari.rzb.ir/post/1082 !؟ 🏡 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
🌷شهید مدافع حرم محمد تقی سالخورده🌷 ✨ تولد: 1365 ،روستای شهاب الدین،نکاء ✨شهادت: 21فروردین 95، خان طومان . ✨ پاسدار تکاور گردان صابرین لشگر 25کربلای مازندران . 🌺 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
💕خصوصیات اخلاقی شهید از زبان مادر گرامی شان 🌹 بسیار مهربان و دلسوز بود و علاقه خاصی به رهبری داشتند. همیشه می‌گفت هر چه آقا گفت باید همان شود و باید همه ما تابع امر ولی فقیه باشیم.👌👌 اهل نماز شب بود.🌙 همرزمانش می‌دانند زمانی که در عملیات بود زیر نور ماه نماز شب می‌خواند و همچنین بسیار صبور بود. اهل ورزش و مربی ورزش رزمی بود. کنار خانه باشگاه ورزشی ساخت تا جوانان و نوجوانان روستا از این فضا برای ورزش استفاده کنند. 🍃🌼🍃🌹🍃🌼🍃🌹🍃🌼🍃🌹 حرف آخر والدین شهید مادر شهید 👈 حرف آخر آنکه دشمن امروز می‌خواهد اسلام را به هر نحوی از بین ببرد و با حمله به حرم اهل بیت تلاش می‌کند اسلام را در جهان محو کند. باید حواسمان باشد جوانان ما سرمایه‌های انقلاب هستند قدر خود را بدانند. دختران ما به حفظ حجاب خود اهمیت دهند و با تمام وجودشان پایبند این ارزش‌ها باشند.👌👌 پدر شهید 👈 مردم بدانند شهدای ما چه شهدای 8 سال دفاع مقدس و چه شهدای مدافع حرم، حق زیادی بر گردن ما دارند. بسیاری از این شهدا فرزندان کوچک و خردسال دارند که با ایثار و گذشتن از جان خود به ما درس شهامت و ایستادگی را آموختند. به همین دلیل باید همه پیرو راه شهدا باشیم باید پیرو خط رهبر باشیم تا شرمنده خون شهدا نشویم. ✨ اللهم الرزقنا🌷 شهادت 🌷 فی سبیلک✨ منبع http://defapress.ir/fa/news/241498 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽کلیپ از زبان همسر شهید.... سیده نرجس بانو از زبان دوستان و همرزمان شهید.... 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5