eitaa logo
🖤رمان مذهبی امنیتی🖤
4.1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
176 ویدیو
35 فایل
بسم‌الله‌القاصم‌الجبارین . . . 💚ن‍اشناسم‍ون https://abzarek.ir/service-p/msg/1904641 🤍لیست‌رمان‌هامون⇩⇩ https://eitaa.com/asheghane_mazhabii/32344 ❤️نذرظهورامام‌غریبمان‌مهدی‌موعود‌عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۲۱♡ درحال‌بارگذاری....
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤💚🏴💚🖤 🏴اَلسَّلامُ‌عَلَى‌الْحُسَیْنِ‌وَعَلى‌عَلِىِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ وَ عَلى‌اَوْلادِالْحُسَیْنِ‌وَعَلى‌اَصْحابِ‌الْحُسَیْنِ 🖤رمان معرفتی و بصیرتی 💚قسمت ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ کاروان کوچک اهلبیت و نوادگان علی علیه‌السلام، منزل به منزل حرکت میکردند و در هر منزل حسین از اهداف سفرش برای مردم ولایات بین راه میگفت و هرکس که پاک طینت بود و خداجو، به حسین می‌پیوست و هرکس که ظواهر دنیا چشمانش را پر کرده بود، مدار آرامش زمین را،خون خدا را،حجت خدا را نادیده میگرفت و به کار و بار و دنیای خود مشغول میشد. روز سوم شعبان این کاروان کوچک، اما آسمانی به مکه رسیدند، خبر رسیدن نوادهٔ رسول الله صلی‌الله علیه واله، به مکه گوش به گوش و دهان به دهان میچرخید و جمعیت زیادی برای استقبال، ورودی مکه جمع شده بودند، عده ای شوق دیدار با حجت خدا را داشتند و عده ای هم از سر کنجکاوی منتظر رسیدن کاروان حسین علیه السلام بودند. نخلستان مکه نمایان شد که عده ای با شاخه‌های نخل که در دست داشتند به استقبال نواده رسول آمدند و ندای: اهلا وسهلا یااباعبدالله به گوش میرسید. رباب از بالای کجاوه، هلهله و شادی مردم را میدید و اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود و در ذهنش شعر می‌سرود: _و حسین است که آمده تا عطر محمد را برایتان به ارمغان آورد...حسین در شعبان رسید که این ماه مبارک را برای مکیان مبارک تر گرداند و خاطرهٔ دلاورمردی‌های پدرش علی را در اذهان زنده کند. کاروان کوچک، نزدیک بیت الله الحرام رسید و جمعیت زیاد و زیادتر میشد.دستور توقف صادر شد و شترها را خواباندند. رباب درحالیکه علی‌اصغر را در آغوش داشت و سکینه هم در کنارش بود، تا آماده شدن محل اسکانشان، گوشه‌ای را کنار دیوار خشت و گلی درنظر گرفت و به آن سمت رفتند و نشستند. رقیه که بی‌تاب برای بازی با علی‌اصغر بود، جمعیت را می‌شکافت تا آنکه در گوشه‌ای چشمش به رباب افتاد، انگار او از واری این نقاب و چادر باز هم بوی علی اصغر را میشناخت به سمت آنان آمد و در کنار خواهر و برادرش جای گرفت. دو زن که مشخص بود از ساکنان مکه هستند مشغول صحبت کردن بودند و رباب ناخواسته حرفهای آنان را می‌شنید. یکی از زنان گفت: _ببین چه جمعیتی به استقبال نواده رسول خدا آمده است، مشخص است که او در اینجا دوستدار زیادی دارد.. زن دیگر اوفی کرد و گفت: _آنچنان سخن میگویی که یکی بشنود نمی فهمد تو اهل مکه هستی، تو که بغض و کینهٔ مکیان را نسبت به علی بن ابیطالب میدانی!! خیلی از اینها دلی در گرو مهر حسین ندارند و برای تجسس آمده اند و آنها هم که مشتاقانه به حضور حسین میرسند، حاجیانی هستند که از اطراف برای حج به مکه مشرف شده اند، اگر به جای حسین ، پسر ابوتراب، عبدالله پسر عمر به اینجا می‌آمد، هواخواه بیشتری داشت، چرا که عمر در لشکر رسول بود و سیاهی لشکرش بود و دست به خون کسی دراز نکرد،اصلا جنگاوری نکرد، اما حیدر کرار سردار سپاه رسول بود و از جان خویش میگذشت تا جان رسول و اسلام محمد در امان بماند، مکیان هنوز کینهٔ بدر و احد و حنین در دل دارند، اینان نوادگان همان مشرکانی هستند که علی‌بن‌ابیطالب، اجدادشان را به درک واصل کرده بود، پس حسین در مکه دوستدار آنچنانی ندارد... رباب از شنیدن این سخنان اشک در چشمانش حلقه زد و زیرلب زمزمه کرد؛ "چه مظلومند اهلبیت...چه مظلومند اولاد علی...چه مظلوم است حسین..." چند ماه بود که حسین و اهلبیت و یارانش در خانهٔ عباس بن عبدالمطلب در شعب علی علیه السلام در مکه ساکن شده بودند و هر روز مشتاقان حجت خدا از اطراف و اکناف که به بهانهٔ حج و زیارت به مکه مشرف میشدند، به حضور حسین علیه‌السلام می‌رسیدند و رباب میدید که همسرش حسین، این حجت خدا در روی زمین، این ذبیح‌الله الاعظم با کلامشان روشنگری میکردند و به همگان میفرمودند که هدف از هجرتشان از مدینه به مکه امربه‌معروف و نهی از منکر است، حسین با زبان و کلام و اشاره و حرکات به همگان میفرمود که یزید دنباله رو معاویه است منتها باسبکی دیگر، اگر معاویه پیشه کرده بود و در ظاهر پیشانی اش از عبادت پینه بسته بود و در باطن با خدا در جنگ بود، اما پسرش یزید، دین خدا را تباه می کرد و به بیراهه میکشید، حسین تاکید میکرد که اگر او بنشیند و نظاره کند، چیزی از اسلام به نسلهای دیگر نمیرسد، پس حسین باید هجرت کند، باید با اهلبیتش هجرت کند و به همگان بگوید که اگر منکری دیدید نهی کنید و اگر معروفی زایل شد، به آن امر کنید. مشتاقانی از اطراف به کاروان حسین می‌پیوستند تا هر آنکه حجت خدا امر کند آن را به دیده گذارند.
یزید والی مکه را عوض کرد و به او امر کرد تا حسین را به بیعت بخواند و اگر حسین بیعت نکرد در خفا و پنهانی او را بکشد... گرچه حسین و اهل بیت علیهم السلام در مکه غریب بودند و مکیان جز کینهٔ علی و اولاد علی علیه السلام، در سینه نداشتند، آنها به خاطر جانفشانی‌های حیدر کرار در لشکر رسول، از او کینه داشتند و گویی باید این کینه را تا قیام قیامت در سینه پنهان کنند و شیعهٔ علی علیه السلام، در مکه همیشه زمان مظلوم بماند. حسین علیه السلام که اوضاع را چنین دید، صلاح دید تا قاصدی به بصره که سنگ ارادت به اهلبیت علیه السلام را به سینه میزدند بفرستد تا حجت بر آنان تمام کند، پس سلیمان بن زرین را به سمت بصره فرستاد و نامه هایی برای بزرگان و اشراف آنجا نوشت، چون حسین، حجت خداست و خوب میداند که مردم بصره چشم و گوش به دهان اشراف این شهر دارند. سلیمان را فرستاد و علم الهی داشت که سلیمان اولین شهید راه امر به معروف و نهی از منکر میشود، اما باید میرفت تا دیگر بهانه‌ای نباشد که از مظلومیت حسین نشنیدیم، از هدفش چیزی ندانستیم، از حرکتش چیزی ندانستیم که اگر میدانستیم با شمشیر آخته به دفاع از حریم اسلام و حجت خدا به پا می‌خواستیم. و رباب میدید که هر روز چندصد نامه از طرف کوفه و عراق به حسین علیه السلام میرسید که آقاجان! به سمت ما بیا که ما جانمان را کف دست قرار دادیم برای دفاع از نواده رسول، بطوریکه فقط یک روز ششصد نامه به مولا رسید، پس حسین علیه‌السلام "مسلم بن عقیل" را به حضور خواند و او را راهی کوفه نمود تا مسلم بررسی کند که کوفیان چقدر روی حرفشان می ایستند، آخر کوفه و کوفیان در بستن عهد و شکستن آن قدمت داشتند که اگر نبود این ، علی مظلوم در شهری که داد دفاع از اهلبیت میزد یکه و تنها نمی‌ماند و حسین میخواست، پسر عمویش مسلم، بررسی نماید که باز آن واقعه تکرار نشود... باز حسین را نخوانند و عهد ببندند و عهد بشکنند و سرانجامش بشود فرق خونین علی علیه السلام.... رباب میدید که در پانزدهم ماه رمضان سال شصت هجری، مولایش حسین، با دست خود پسر عمویش مسلم را به سفر کوفه فرستاد، رباب هم میدانست که حسین خود خبردارد از سرانجام کار، اما حجت خداست و باید طبق اراده خدا پیش رود و اراده خداست که حجت را بر همگان تمام کند و به پاک طینتان فرصت دهد تا خود را به قافله عشق برسانند. مسلم رفت و چندی بعد نامه نوشت که بیش از هجده هزار نفر از کوفیان با نواده رسول خدا بیعت کردند و خواستار آمدن حسین به عراق عرب هستند و از طرفی به اباعبدالله خبر رسید که عمرو بن سعید بن عاص با لشکری انبوه به سمت مکه می‌آید و نزدیک این شهر است و او مأمور یزید است و مأموریت دارد، حسین را هر کجا که دید بکشد حتی اگر در بیت الحرام باشد، آخر یزید مسلمان نبود و در مرامش خون ریزی در صحن کعبه مباح و گاه واجب بود. پس حسین به اهل کاروان که الان تعدادی از مدینه و‌چند نفری هم از شیعیان پاکباختهٔ مکه به آنها ملحق شده بود، دستور خروج از مکه داد و قصد عراق نمود. ماه ذی الحجه بود و هشتمین روز از این ماه مبارک بود، ماه بندگی و عبودیت و هیچکس باور نداشت که حسین قبل از قربان و قربانی کردن از مکه برود. اما حسین میخواست که حرمت خانهٔ کعبه حفظ شود و عامل یزید، خون او را در حریم بیت الحرام نریزد و قربانی اش به درگاه خدا را قصد داشت در دهمین روز از ماه آتی به محضر پروردگار ارزانی داشته باشد و چه قربانگاهی بشود در محرم که ملائک آسمان را جگر سوزد و از خون پاک آل طه، اسلام جانی دیگر گیرد و تا قیام قیامت وامدار حسین و اولادش باشد. رباب خبر را شنید، چون همیشه علی‌اصغر را به سکینه و رقیه سپرد و میخواست به نزد همسرش رود. نزدیک اتاقی شد که حسین در این صد و بیست روز ساکن شده بود. در باز بود و تعدادی جلوی در ایستاده بودند، گویی صحبتی مهم دربین بود، پس او هم به جمع پیش رو پیوست، صدای ابن عباس را شنید: _«ای پسر عم، به من خبر رسیده که قصد عراق نموده ای، خوب میدانی که آنان خیانتکارند، تو را دعوت کرده‌‌اند و به جنگت خواهند آمد، پس شتاب مفرمای! اگر قصد قیام و دادن درس امر به معروف و نهی ازمنکر و کارزار با یزید داری و خوش نداری که عاملان یزید در مکه خونت را بریزند، به سوی یمن برو که آن کشوریست در کناره افتاده با قلعه ها و دره های زیاد، تو آنجا یاران بسیار خواهی داشت و با پیک هایت به هدایت مردم عراق بپرداز تا امیر یزید را از خود برانند و وقتی راندند و خطر جنگ نبود به نزد آنان برو» در این هنگام صدای ملکوتی حسین در فضا پیچید: _«می دانم که خیرخواه منی اما مسلم بن عقیل برایم نامه نوشته و خبر از بیعت کوفیان داده و گفته که بر یاری کردنم اجتماع کرده اند، پس عازم رفتن شده ام»
ابن عباس نفسش را بیرون داد و‌گفت: _اعتماد بر قول آنان نیست، اگر این خبر به ابن زیاد برسد،همان دعوت کنندگانت را بر تو خواهد شوراند، پس قول مرا قبول کن و زنان و فرزندانت را با خود مبر.. رباب با شنیدن این سخن، قلبش بهم فشرده شد، او نمی خواست لحظه ای از تمام روح و جانش، حسین علیه السلام جدا شود، حتی اگر او را قطعه قطعه میکردند... 🖤ادامه دارد.... 💚نویسنده؛ طاهره‌سادات حسینی 🖤 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🖤💚🖤💚🏴🏴💚🖤💚🖤
🖤💚🏴💚🖤 🏴اَلسَّلامُ‌عَلَى‌الْحُسَیْنِ‌وَعَلى‌عَلِىِّ‌بْنِ‌الْحُسَیْنِ وَ عَلى‌اَوْلادِالْحُسَیْنِ‌وَعَلى‌اَصْحابِ‌الْحُسَیْنِ 🖤رمان معرفتی و بصیرتی 💚قسمت ۱۹ و ۲۰ رباب سراپا گوش شد تا نظر مولایش را بداند که حسین چنین فرمود: _«به خدا سوگند اگر من در عراق کشته شوم دوستت تر دارم تا اینکه در اینجا کشته شوم و حرمت مکه به من شکسته شود و درباره اهل بیتم، پیغمبر به من فرمود:"خداوند میخواهد آنها را اسیر بیند" رباب تا این سخن را شنید، نفسی از سر راحتی کشید، درست است که فهمید قرار است اسیر شود، اما اسارت در جوار یار، انتهای آزادی ست، او حاضر به فدا کردن جان و مال و دارایی اش برای حسین بود پس ترسی از اسارت نداشت. ابن عباس که سخنان حسین را شنید، اجازه رفتن خواست و همانطور که بیرون می آمد زیر لب تکرار کرد: "عبدالله بن زبیر از رفتن حسین بسی شاد شود، چون او طالب حکومت بر مردم مکه است و خوب میداند با حضور حسین که نوادهٔ رسول الله است در مکه، هیچکس با او بیعت نمیکند و چه جشنی بگیرد پسر زبیر..." حسین به اهل کاروان اعلام کرد که شب حرکت می کنند و قبل از حرکت جمعیت را جمع کرد و بر بالای منبر رفت و چنین خطبه خواند: ✨_الحمدالله، ماشاالله، ولاقوه الا بالله و صلی الله علی رسول الله.. مرگ همچون گردنبد دختران آویزهٔ گلوی فرزندان آدم است، شوق من به دیدار پدرانم چونان شوق یعقوب است به دیدار یوسف، برای من قتلگاهی برگزیده شده است که آن را دیدار خواهم کرد. گویی که گرگان دشت های میان نواویس و کربلا، بند از بندم جدا میسازند و شکم‌های خالی و گرسنه از پاره های تنم پر میشود، از روز رقم خورده با قلم سرنوشت گریزی نیست، ما خاندان نبوت به خشنودی خداوند خوشنودیم، بر بلای او می شکیبیم و او به ما پاداش شکیبایان را میدهد، خویشاوندان رسول خدا هرگز از وی منحرف نمی شوند و در بهشت بر او‌گرد می آیند تا چشم هایش بدان وسیله روشن گردد و وعده اش به وسیله آنان عملی شود، هر کس در راه ما آماده جانبازی است و آهنگ آرام گرفتن به لقای الهی را دارد، پس با ما بکوچد و من بامدادان آماده حرکتم»" و این یعنی ... و این یعنی خبر از .. و این یعنی انتهای .. و حسین با کاروانی که اکثر آن زنان و‌ کودکان بی‌پناه بودند حرکت کرد، حرکتی که تاریخ را به لرزش درآورد. قیامی برای برپایی امر به معروف و نهی از منکر... زنها و بچه ها بر کجاوه نشستند و کاروان حسین با سرعت به پیش میرفت. رباب، سکینه و رقیه را در کنار خود گرفت، حالا علی اصغر شش ماهه شده بود و عجیب دلبری میکرد، با هر حرکت علی اصغر، خنده بر لبهای رقیهٔ سه ساله می‌نشست. شتر شتابان گام برمیداشت و هراز گاهی بچه ها به طرفی خم می‌شدند و این خود گویی بازیی بود برایشان.. و اما رباب خوب میدانست که دلیل این شتاب چیست، او از زبان حجت خدا شنیده بود که یزید نقشه‌ها دارد، اولین نقشه‌اش کشتن پنهانی حسین در حریم بیت‌الله الحرام بود، او گفته بود اگر این نقشه نگرفت، حسین مجبور است راه خروج از مکه را در پیش گیرد و بی شک اهل و عیالش را همراه نخواهد برد، نقشه دوم اسارت و‌گروگان گیری، اهلبیت حسین بود و سپس مجبور کردن حسین با این حربه تا بیعت کند یا کشته شود و اما حال که این دو نقشه نگرفته بود، والی جدید مکه که از خروج حسین علیه السلام آگاه شده بود، جنگاوران سپاه یزید را در گروهی جمع کرده بود و در تعقیب این کاروان کوچک اما تاثیرگذار فرستاده بود، پس حسین باید به شتاب میرفت تا از کمند سربازان یزید رهاشود. روز به نیمه رسیده که سوارانی با اسب‌های تیزرو و شمشیر و تازیانه به دست کاروان را دوره می کنند. صدای همهمهٔ بیرون کجاوه بچه ها را از عالم بازی بیرون میکشد، رباب پرده کجاوه را کمی کنار میزند، سکینه با نگرانی می گوید: _چه شده مادر؟! رباب آهی میکشد و میگوید: _گمانم سربازان یزید ما را محاصره کرده اند و حتما قصد دارند، ما را به مکه بازگردانند و... رباب خاموش میشود و سکینه در خود فرو میرود، ناگهان صدای ناز و کودکانهٔ رقیه در کجاوه می پیچد: _تا عمویم عباس هست، آنها نمیتوانند کاری کنند آخر عمو عباس یل عرب است و هیچکس توان مبارزه با او را ندارد، صدای خنده علی اصغر بلند میشود و گویی او هم با حرکتش، حرف رقیه را تایید میکند، رقیه دستی به گونه نرم علی اصغر می کشد و رو به رباب میگوید: _علی اصغر بزرگ شود هم مثل عمو عباس پهلوانی شجاع میشود و جنگاوری میکند. رباب لبخندی میزند و بوسه ای از گونه این دخترک شیرین زبان میگیرد و میگوید: _آری براستی که چنین است، من نذر کرده‌ام خداوند فرزند پسری به من دهد تا برای پدرش سربازی کند.
در همین حین صدای یل ام البنین، قمر بنی هاشم است که گویا هل من مبارز میطلبد و بنیان زمین را می لرزاند: _آهای سپاهیان یزید، منم عباس بن علی، فرزند ابوتراب، شمشیر زنی را از مادرم که شمشیری زنی قهار در عرب بود فرا گرفتم و در رکاب پدرم علی، مشق سربازی و جنگ کرده ام، من خون حیدر کرار در رگ دارم، همانکس که پهلوانان کفار را با یک اشاره ذوالفقار به دونیم کرده، همانکس که با یک ضربه درب قلعهٔ خیبر از جا کند، اگر مرد این میدان هستید جلو بیایید، بدانید تا من هستم محال است بگذارم چشم زخمی به مولایم حسین برسد. سواران یزید از برق نگاه عباس و رجزخوانی این شیر بیشهٔ حسین، لرزه بر اندامشان افتاد و راه آمده را بازگشتند. رباب که شاهد ماجرا بود، دستی به سر رقیه کشید و گفت: _همانطور شد که تو گفتی، تا عباس هست هیچکس جرات آن را ندارد که نگاهی چپ به ما کند، خوشا به حال حسین و زینب که چنین برادری دارند و خوشا به حال شما که اینچنین عمویی دارید و خوشا به حال ما که در جوار قمر بنی هاشم هستیم. وکاروان دوباره حرکت کرد... 🖤ادامه دارد.... 💚نویسنده؛ طاهره‌سادات حسینی 🖤 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🖤💚🖤💚🏴🏴💚🖤💚🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️خب بریم سراغ پاسخ به شبهه♨️ شبهه در مورد آقای عزیز👇
⁉️متن شبهه 👇 دکتر جلیلی حجتیه است ✅ پاسخ : 👇👇 فرقه حجتیه با رهبری زاویه دارند اما دکتر جلیلی پیرو ولی فقیه است و از طرف ایشون به مسئولیت دبیر شورای امنیت ملی منصوب شده است 🟠 برخی مسئولیتهایی که از طرف رهبری به دکتر جلیلی داده شده : 💠با دریافتِ حکم مستقیم از رهبری؛ مدیریت دفتربررسی های جاری دفترمقام معظم رهبری 💠بادریافت حکم مستقیم از رهبری؛ عضویت حقیقی درمجمع تشخیص مصلحت نظام 💠با دریافتِ حکم مستقیم ازرهبری؛ عضویت در شورای راهبردی روابط خارجی 💠بادریافت حکم مستقیم از رهبری؛ نمایندگی امام خامنه ای درشورای امنیت ملی ✅پس قطعا ایشان نمی توانند حجتیه باشند. خدایا شکرت که دشمنان ما از احمق‌ها هستند
🏴شبهه در مورد محرم👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه صدای از خرابه به کاخ یزید رسید؟ 🚫 فریب و جنگ رسانه در گذشته اینگونه بوده است 🎙حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇اقای رو بیشتر بشناسیم👇
📝 هر جایی که لازم باشد از عملکرد دولت آقای پزشکیان دفاع کنیم، بی هیچ ملاحظه‌ای از ایشان و دولتش دفاع خواهیم کرد. اگر اقدام درستی در دولت برادرمان آقای پزشکیان دیدیم و حمایت نکردیم، قطعاً در پیشگاه خدا معاقب خواهیم بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️سلام دوستان بزرگوار طبق رمانهایی که درخواست داده بودید همه بررسی شد ❌رمان "پاسدار عشق" نمیشه گذاشت چون؛ نویسنده اصلا اجازه کپی نمیده!! ❌ رمان "سجده صبر" نمیشه گذاشت چون؛ پسر رمان همزمان که متاهله دنبال روابط نامشروع هست ❌رمان "شامار" نمیشه گذاشت چون؛ پیام به نویسنده دادیم اجازه نشر نداد!! ❌رمان "برای تو" نمیشه گذاشت چون؛ چاپ شده و نسخه صوتی هم نداره ❌رمان "تو شهید نمیشوی" نمیشه گذاشت چون؛ چاپ شده و نسخه صوتی هم نداره ❌رمان "ماهرخ و مهرداد" نمیشه گذاشت چون؛ اصلا مذهبی نیست ❌رمان "راهیان عشق" نمیشه گذاشت چون؛ دو تا کتاب پیدا کردیم. اولیش در مورد حج و زیارت هست اصلا رمان نیست دومینش رمان هست ولی ظاهرش مذهبیه و اشاعه فحشا میده پس هر دو تا نمیشه گذاشت ❌رمان "راه بی پایان" نمیشه گذاشت چون؛ اولا مذهبی نیست دوما چاپ شده سوما اصلا رمان نیست😂 ❌رمان "مناظره دکتر و پیر" نمیشه گذاشت چون؛ چاپ شده نسخه صوتی نداره ❌رمان "رهگذر عشق" نمیشه گذاشت چون؛ چاپ شده نسخه صوتی نداره 👈رمان "مثل روز روشنه" و "عشق به یک شرط" رو پیدا نشد لینک رو دارید بدید چک کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعضای جدید خوش اومدین🌷🇮🇷
ادامه رمان فردا🌾
کمک هزینه زائر اولی ها در اربعین در پویش مردمی زائر اربعین هر چه در راه امام حسین خرج کنید دوبار به شما باز می‌گردد. اگر برای نذر قصد هزینه کردن دارید اعلان کنید. @Zzareei2085 یا علی 🙏
[حی‌ علی العزا ..] صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام سخنرانی دهه اول محرم حجت‌الاسلام امینی‌خواه با عنوان حیوانیت تا حیات (انتخاب حیاتی) حوالی ساعت 21 لایو سخنرانی در همین کانال و اسکای روم به آدرس زیر : www.skyroom.online/ch/taalei/heyat @Aminikhaah_etelaeyeh
🌸🌱﷽🌱🌸 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° •|🚨پیشنهاد ویژه امشبمون🚨|•🔴👇 روزی فقط ۱۰ دقیقه بیا اینجا👇 💢همه بهم میگن چی کار کردی که اینقدر تو زندگیت افتاد⁉️ ⚛eitaa.com/joinchat/1562050661Ca783c7a21d ┅┅┅❅❁❅┅┅┅ 🥀 اگه گل‌های زیبا و سرحال می خوای بیا اینجا 🥀 eitaa.com/joinchat/1435238543Cef0113d163 🥀 جهانی پر از پروفایـــــــــــــــــل ، بکگراند ، تم ، استیکر ، ابزار ادیت کیوت و خفن 🥀 eitaa.com/joinchat/4022468732C79dd6d034b 🥀 لباس خوش سلیقه زیبا 🥀 eitaa.com/joinchat/2673934366C7e7b8b067c 🥀 از عاشقانع های دو تایی براتون میذارم ، دنیای زیبایی ها 🥀 eitaa.com/joinchat/3011051764C501be2c9ff 🥀 لباس مجلسی شیک 🥀 eitaa.com/joinchat/3686465728Ca50b7a2828 🥀 ارزانکده لباس شیک 🥀 eitaa.com/joinchat/3579445300Cf954b9eae8 🥀 بیا بهت لقمه لقمه دلبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــری یاد بدیم 🥀 eitaa.com/joinchat/547684562C42d0cbfc47 🥀 روانشناسی کودک و نوجوان 🥀 eitaa.com/joinchat/1433141407C779b5a6099 🥀 دنیای سبـــــــــــــــــز و دختـــــــــــــــــرانه ی ایتا اینجاستحال خوب داریم 🥀 eitaa.com/joinchat/3316711636C07b25fdd41 🥀 رٰٖمٰٖاٰٖنٰٖ‌هٰٖاٰٖیٰٖ اٰٖمٰٖنٰٖیٰٖتٰٖیٰٖ وٰٖ جٰٖبٰٖهٰٖهٰٖ مٰٖقٰٖاٰٖوٰٖمٰٖتٰٖ 🥀 eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 ┅┅┅❅❁❅┅┅┅ •|🚨ببین چه خبره اینجا؟🔴👇 🔮 سازی 😍 میز عقد🤩 💥 تاپیاز باکلاس بودن ⬅️هرچیزی رو وخاص کن 🌈eitaa.com/joinchat/4133552247Cd45f4b08be °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° 🥀لیست از 2640 تا 4770 🥀 📆 سه شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۳ با 🌺eitaa.com/joinchat/1392181371C1f87ee05a5
༺(﷽)༻ بهترین های ایتا👇🔻 تبادلات شبانه 👇 @parnian23 ♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥• پیشنهاد 👇 دوستان عزیز این مجموعه زمزمه حق کانالیست که درباره آیات وروایاته خیلی هم مفیده مسابقه وچالش هم داریم با جایزه ارزشمند🎁 http://eitaa.com/joinchat/3892052805C027c6666d6 ♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥• 🪐 طب سنتی سیتا 🔜 eitaa.com/joinchat/3655139910Cef9e926787 🪐 «شکرگزاری*تکنیک رسیدن به آرزوها*انگیزشی*توسعه فردی» 🔜 eitaa.com/joinchat/611516825C85ec51dbd9 🪐 فرقه های عجیب و جهان ماوراء 🔜 eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 🪐 مداحـــܓــــے عشقم امام حسین {؏} 🔜 eitaa.com/joinchat/86180040C2abdd97e7a 🪐 رٰٖمٰٖاٰٖنٰٖ‌هٰٖاٰٖیٰٖ اٰٖمٰٖنٰٖیٰٖتٰٖیٰٖ وٰٖ جٰٖبٰٖهٰٖهٰٖ مٰٖقٰٖاٰٖوٰٖمٰٖتٰٖ 🔜 eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🪐 انگیزشی || انرژی مثبت 🔜 eitaa.com/joinchat/2042495200C53b6ca1c41 🪐 آهنگ مجاز ایرانی 🔜 eitaa.com/joinchat/2274623850C8bf776b229 🪐 دلبری و سیاست_زنانه و نکات_همسرانه 🔜 eitaa.com/joinchat/2598699414C43ce004cb2 🪐 استیکرهای جذاب و خاص ایتا 🔜 eitaa.com/joinchat/844235029C8e491056e6 🪐 لباس خوش سلیقه زیبا 🔜 eitaa.com/joinchat/2673934366C7e7b8b067c 🪐 کیف و کفش(امین شاپ) 🔜 eitaa.com/joinchat/2171339072Cc6d6b7b6e3 🪐 دمنوش درمانی نیوشا 🔜 eitaa.com/joinchat/1233584681C2228cb050b 🪐 دلنوشته کوتاه و رمان عاشقانه درکانال پروانه های 🔜 eitaa.com/joinchat/638320642Cd6d36bd3d5 ⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥• انواع 🍵و انواع و سه‌سوته🍕🌯غذاهای نونی 🍔غذای رژیمی 🌭غذاهای نیم ساعته🌯🌮🥙🫔 eitaa.com/joinchat/961806340C376b308a12 ♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥〰️♥️⃟❥• 🪐لیست از 2840 تا 11400 🔜 سه شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۳ جایگاه پست آزاد eitaa.com/joinchat/1963459097C2c10d55836 برای تعجیل درفرج اقا امام زمان صلوات❤️
💬دنبال کانال و گروه خوب به درد بخور میگردی؟اینجا دنبالش بگرد🤩 🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋 ❤️‍🔥پیشنهاد ویژه امشب 👇👇 🌹پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: صلوات شما سبب استجابت دعا، رضایت و خشنودی پروردگار و پاکیزگی اعمالتان می‌شود 🌹 eitaa.com/joinchat/1648099642Ce44146f4cf 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🦋 آموزش طبی حکیم خيرانديش 🌸 eitaa.com/joinchat/3657826315C2a3b833fb4 🦋 فرقه های عجیب و جهان ماوراء 🌸 eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2 🦋 رٰٖمٰٖاٰٖنٰٖ‌هٰٖاٰٖیٰٖ اٰٖمٰٖنٰٖیٰٖتٰٖیٰٖ وٰٖ جٰٖبٰٖهٰٖهٰٖ مٰٖقٰٖاٰٖوٰٖمٰٖتٰٖ 🌸 eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🦋 لباس خوش سلیقه زیبا 🌸 eitaa.com/joinchat/2673934366C7e7b8b067c 🦋 برات گروه آشپـــــــــــــــــزی اوردم هلوووووو، با برنامه غذایی 🌸 eitaa.com/joinchat/757727287C531571fd80 🦋 استیکرهای جذاب و خاص ایتا 🌸 eitaa.com/joinchat/844235029C8e491056e6 🦋 انگیزشی || انرژی مثبت 🌸 eitaa.com/joinchat/2042495200C53b6ca1c41 🦋 استیکر عاشقانه به به چه استیکرای نازی 🌸 eitaa.com/joinchat/990118245C40448e8ea1 🦋 کیف و کفش(امین شاپ) 🌸 eitaa.com/joinchat/2171339072Cc6d6b7b6e3 🦋 «تولدم مبارک پروفایل تولد تیر ماهی » 🌸 eitaa.com/joinchat/3771728049C5853da455a 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ 🕊 یه کانال ویژه برای مخاطبان ویژه👇👇 برای خواندن (ختم دسته جمعی قرآن ،صلوات و چله ) به ابرگروه بپیوندید.(شما دعوت شده ویژه حضرت عشق هستید )👇 eitaa.com/joinchat/1648099642Ce44146f4cf 🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋🌿🦋 🦋لیست از 3165 تا 8700 🌸 🏜 تبادلات لیستی ضحی 👇👇 eitaa.com/joinchat/2991128609Cb0984a548b 🪺 تاریخ: سه شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۳