😂طنز😂
بهلول
عاقل ترین دیوانه
هارون الرشید از اطرافیانش خواست کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب کنند👨🏻⚖️.اطرافیان او همه با هم گفتند : ((عادل تر از بهلول سراغ نداریم . اورا انتخاب کنید .))
به دستور خلیفه بهلول را نزد او اوردند و خلیفه به او پیشنهاد قاضی شدن را داد.بهلول گفت : (( من شایسته ی این مقام نیستم و صلاحیت قضاوت را ندارم 🙅🏻♂️. ))
هارون الرشید گفت: (( تمام بزرگان بغداد تو را شایسته ی این مقام میدانند. چرا قبول نمی کنی ؟! ))
بهلول جواب داد : ((من از حال و روز خودم خبر دارمو میدانم از عهده ی این کار بر نمی ایم 😌. ))
هارون الرشید اصرار فراوان کرد🙏🏻. بهلول یک روز مهلت خواست😓🤗.هارون مهلت داد.
فردا صبح اول وقت 🌅بهلول سوار چوبی شد و توی کوچه ها یورتمه رفت🐴 و فریاد کشید: ((🚫 اسبم رم کرده. بروید کنار لگدتان نکند. 🚫))
مردم گفتند: (( بهلول دیوانه شده! 🥴))
خبر دیوانگی بهلول به خلیفه ی عباسی رسید. هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت: (( او دیوانه نشده. او برای فرار از زیر بار این مسولیت خودش را به دیوانگی زده. او از هر عاقلی.عاقل تر است!😑))
نماینده ی هارون
روزی هارون الرشید به بهلول گفت: (( از امروز تو نماینده ی من هستی. به بازار برو💹.اگر دیدی کسی به کسی ظلم میکند و زور میگوید.یا اگر دیدی کسی سر دیگران کلاه میگذارد🎩. همانجا یقه اش را بگیر و مجازاتش کن.))
بهلول قبول کرد و لباس محتسبان* را پوشید و به بازار رفت.
پیرمرد هیزم فروشی چند تکه چوب برای فروش اورده بود. ناگهان جوانی سر رسید و یک تکه از چوب هارا دزدید و فرار کرد👱🏻♂.
بهلول ناراحت شد😠. خواست فریاد بزند: (( بگیریدش.)) که جوان با سر افتاد زمین و چوب توی شکمش فرو رفت و خون فواره زد.
بهلول زیر لب گفت: (( حقت بود!😏))
چند قدم جلوتر.بقالی را دید که دارد ماستی را وزن میکند و با نوک پا کفه ترازو را فشار میدهد تا ماست کمتری به مشتری بدهد👨🏻💼. بهلول خواست بگوید: ((عمو چه کار میکنی؟🤨)) که الاغی سر رسید سرش را در تغار ماست کرد🥣. الاغ سرش خوردبه لبه تغار و تغار افتاد زمین و شکست و ماست ها ریخت.
بهلول زیر لب گفت: (( حقت بود!😏))
این بار بهلول جلو پارچه فروشی رسید. دید بزاز موقع متر کردن پارچه.متر را عقب میکشد و از پارچه ی مشتری می دزدد. خواست مچ بزاز را بگیرد ومجازاتش کند.ولی در کمال تعجب دید موشی پرید میان دخل پارچه فروش و یک سکه به دهان گرفت و بدون اینکه پارچه فروش بفهمد رفت ته دکان.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و از همان جا برگشت و رفت پیش هارون الرشید و گفت: (( محتسب توی بازار هست و نیازی به وجود من نیست.))
محتسب: کسی که در بازار ها و در بین مغازه ها میگردد تا کسانی که مال مردم را میخورد را مجازات کند.
بهترین عبادت
روزی هارون از بهلول پرسید: ((بگو ببینم.بهترین عبادت کدام است؟🤲🏻))
بهلول گفت: (( برای تو خواب نیم روز.🏞))
خلیفه پرسید: (( چرا؟))
بهلول جواب داد: (( تا دست کم برای یک ساعت هم که شده.مردم را اذیت نکنی و مردم از دستت نفس راحتی بکشند.))
#طنز
#داستان_های_آموزنده
@Asheghaneh_Shahadat
🤣 #طنزانه
توی #جلسه_خواستگاری دختره از پسره میپیرسه
ببخشید شغل شما چیه⁉️
.
.
اقا داماد میگه : داخل اداره راه و شهرسازی ام ☺️😎
عروس خانم : عه به سلامتی
چیکار میکنید ⁉️
.
.
داماد: راه میریم ،ساختمونا رو نگا میکنیم 🤔😐 😳🙄
#طنز 😆😄😃
••✾••
#تلنگر
در یڪی از دانشگاه ها
پیرامون #حجاب سخنرانی میڪردم
ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد
حاجاقااااااااااااااااا
چرا شما حجاب را ساختید؟!!!!
گفتم ؛ حجاب ، بافتهء ذهن ما نیست
حجاب را ما نساختیم بلکه در کتاب خدا یافتیم
گفت ؛ حجاب اصلا مهم نیست
چون ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه کافیه
گفتم ؛ آخه چرا یه حرفی میزنی ڪه
خودت هم قبول نداری؟!!!!
گفت : دارم
گفتم : نداری
گفت : دارم
گفتم : ثابت میڪنم ڪه
این حرفی ڪه گفتی خودت قبول نداری
گفت : ثابت ڪن
گفتم : ازدواج ڪردی
گفت : نه
گفتم : خدایا این خانم ازدواج نڪرده و
اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه
پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما
فریاد زد : خدا نڪنه
گفتم : دلش پاڪه 🙄
گفت : غلط ڪردم حاجاقاااااااا😢😭😂😂😂😂
#طنز
#حجاب
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🥀❁┄••┄❁🥀❁┄•
#طنز😁
پُسټ نگهبانۍ رو
زودتر تَرڪ ڪرد!
فرمانده گفټ :
۳۰۰تا صلواټ جریمته!
چند لحظه فکر ڪرد.
وگفټ: برادرا بلند صلواټ!
همه صلواټ فرستادטּ
گفټ: بفرما
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😂📿
#شهید_ابراهیم_هادی
•┄❁🌹❁┄••┄❁🌹❁┄•
@Asheghaneh_Shahadat
•┄❁🌹❁┄••┄❁🌹❁┄•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولی بازم ما میخونیم😂😂😂
#طنز😁😂
✾📘💙✾
@Asheghaneh_Shahadat
از سختی های زندگی تو بهشت😂😂
#بخندمومن😁
#طنز😂
•┈┈┈••❥•🦋•❥••┈┈┈•
@Asheghaneh_Shahadat
•┈┈┈••❥•🦋•❥••┈┈┈•
چیه این خونه آپارتمانیا واقعاً؟
آدم تو خونه عطسه میکنه همسایه طبقه بالایی میگه عافیت باشه😐😂
#طنز
@Asheghaneh_Shahadat
دریکی از دانشگاه ها پیرامون حجاب سخنرانی میکردم ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد: حاج آقا😲
چرا شما حجاب را ساختید🤔
گفتم: حجاب بافته ذهن ما نیست حجاب را ما نساختیم، بلکه در کتاب خدا یافتیم📖
گفت: حجاب اصلا مهم نیست چون ظاهر مهم نیست دل پاک باشه کافیه🖐🏻
گفتم: آخه چرا یه حرفی میزنی که خودت هم قبول نداری؟!
گفت: دارم🙂
گفتم: نداری😏
گفت:دارم😊
گفتم: ثابت میکنم که این حرفی که گفتی خودت قبول نداری🤓
گفت: ثابت کن😏
گفتم: ازدواج کردی؟🤨
گفت: نه😅
گفتم: خدایا این خانم ازدواج نکرده واعتقاد داره ظاهر مهم نیست و دل باید پاک باشه پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما🤲🏻
فریاد زد: خدانکنه😧
گفتم: دلش پاکه😄
گفت: اشتباه کردم حاج آقا😢
#استاد_قرائتی #حجاب #طنز
❅ೋ❅🌸❅ೋ❅══╗
@Asheghaneh_Shahadat
❅ೋ❅🌸❅ೋ❅══╝
داشتم یه متن می نوشتم رسیدم به قسمتی از متن که باید می نوشتم «زدیم زیر خنده» خواستم ادبی تر بنویسم و دنبال جمله ای بودم ناگهان به این فکر کردم که بنویسم «زیر خنده زدیم»
بعد کلییییییی از حرفی که زده بودم، خندیدم😂🤣
فکر کن بری زیر خنده را بزنی😁🤣
بخند دیگه ای بابا😎🤪
#طنز
••●❥🦋💙❥●••
@Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز
🎥 خب آخه من یه آخوندم...😂
شاهکار دیگهای از شیخ صالح
نبینی نصف عمرت بر فناست😂
هدایت شده از مهـــدیــار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرب زبون:مِن اَینَ انت؟؟(ازکجایی)
حاج کاظم:از ایران
عرب زبون:عه ایرانی؟؟؟ایرانی قوی💪💪💪
خلاصه خیلی کیف میده دنیا به قدرت بشناسنت...
برسه به اونایی که کشورمونو ضعیف میدونن و مدام خود تحقیری میکنن😎😎
#طنز
#ایران
@mahdyar_59