در يك تضاد غمزده با قصّههای پير
هرچند «ديو» بودم، «دلبر» نداشتم
يك حسّ احمقانه و يكمشت حرف مفت!
اين بود عشق پاک؟! چهبهتر نداشتم!
صحنه سياه شد، دلم از ترس جيغ زد
پايان قصّه بود... و باور نداشتم
میخواستم به شعر بگويم كه... يخ زدم!
چون دستهای گرم تو را برنداشتم
#مهدی_موسوی
🆔 @asheghaneha0