ویرانه دل ماست
که با هر نگه دوست
صد بار بنا گشت
و دگر بار فرو ریخت ..
#سعدی
@asheghaneha70133࿐༅ྀ❣
.
رقیب گفت بر این در
چه میکنی
شب و روز؟
چه میکنم؟
دل گم کرده باز میجویم...
#سعدی
ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد
غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد
در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم
بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد
#سعدی
یک روز به اتفاق صحرا من و تو
از شهر برون شویم تنها من و تو
دانی که من و تو کی به هم خوش باشیم؟
آنوقت که کس نباشد الا من و تو
@asheghaneha70133❣
#سعدی
وجود هرکه نگه میکنم ز جان و جسد
مرکّب است و تو از فرق تا قدم جانی
#سعدی
@asheghaneha70133❣
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنهای ببارد
ای بوی آشنایی دانستم از کجایی
پیغام وصل جانان پیوند روح دارد
سودای عشق پختن عقلم نمیپسندد
فرمان عقل بردن عشقم نمیگذارد
باشد که خود به رحمت یاد آورند ما را
ور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد
هم عارفان عاشق دانند حال مسکین
گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
زهرم چو نوشدارو از دست یار شیرین
بر دل خوشست نوشم بی او نمیگوارد
پایی که برنیارد روزی به سنگ عشقی
گوییم جان ندارد یا دل نمیسپارد
مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادق
در روز تیرباران باید که سر نخارد
بیحاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوت
کز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد
#سعدی
@asheghaneha70133❣
امیدوار چنانم که کار بسته برآید
وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید
#سعدی
@asheghaneha70133❣
بوی بهشت میگذرد، یا نسیم دوست؟
یا کاروان صبح ؟که گیتی منورست...
#سعدی
@asheghaneha70133❣
تا خار غم عشقت اویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن ب گلستان ها
#سعدی
@asheghaneha70133❣
مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
#سعدی
@asheghaneha70133❣
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
@asheghaneha70133❣
#سعدی
امشب که حضور یار جان افروزست
بختم به خلاف دشمنان پیروز است
گو شمع بمیر و مه فرو شو که مرا
آن شب که "تو" در کنار باشی روزست
@asheghaneha70133❣
#سعدی