#شب_ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن
تنت از بس كه به دور و برِ من پاشيده
مثل مومیست جدا گشته، به هم چسبيده
نالهات زيرِ سم اسب مرا پيرم كرد
چشمم از بعدِ على اكبر خود ترسيده
خوب شد نيمهى عمامه به چهرهت بستم
چه كسى صورت تو از دل من دزديده؟
جاى سالم به تنت نيست عزيزِ دل من
ظاهراً زورِ فرَس بر تن تو چربيده
دندهات خُرد شده، سينه جدا گشته ز هم
استخوانهاى شكسته پر و بالم چيده
قد كشيدى چِقَدَر، مرد شدى جان عمو
نفسم حبس شد از آنچه كه چشمم ديده
خواستم بوسه زنم بر رُخت اما جا نيست
بس كه پاهاى فرَس صورت تو بوسيده
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
#محرم
════༻❤༺════
@asheghanehalal
🏴 #حضرت_رقیه #مصائب_شام
#کاروان_اسرا
آمدى جانم به قربانت ولى حالا چرا؟
آمدى كنج خرابه آمدى..اينجا چرا؟
نيزه دارت با همه لج كرد اى بالا نشين
بر زمين مى زد سرت را هى از آن بالا چرا؟
عمه ام مى گفت تو آئينه ى مادر شدى
من نفهميدم شبيه حضرت زهرا چرا؟
من كه اسمش را نميدانم..ولى خيلى بد است
مى شود از او بپرسى مى زند من را چرا؟
تشنه بودم..مثل تو بابا...ولى نه..مثل تو
تا كه گفتم آب،زد...هى زد...زدم...بابا چرا؟
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
════༻❤༺════
@asheghanehalal