#امام_علی
آسمان دل غربتکدهام بارانیست
ابریام، دیده ماتمزدهام بارانیست
مثل پراونه پرم در به در سوختن است
گریه شمع نهان زیر سر سوختن است
این چه داغیست که جان همه را سوزانده
در دل خاك، دل فاطمه را سوزانده
حسن از هیبت نامش جملی را انداخت
باورم نیست که یک ضربه علی را انداخت
باورم نیست که خیبرشکن از پا افتاد
حضرت واژه برخاستن از پا افتاد
باورم نیست که شبگردترین مرد چنین
روز پیچیده در این بستر پر درد چنین
کم نمکدان تو را هر که نمک خورد، شکست
باز با زخم سرت کعبه ترک خورد، شکست
یا علی هیچ کس از لطف تو ناکام نبود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود
هر شب کوفه منور ز نگاهت می شد
شمع بزم فقرا صورت ماهت می شد
چه بلایی به سرت آمده بابای همه
تیغ که سر زده بر سر زده بابای همه
نه فقط بین سرت فاصله انداخته است
بین چشمان ترت فاصله انداخته است
زخم های دل ایتام پی مرهم توست
مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست
همه بودند و امام از همه بیکس تر بود
زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود
به اميدي به سرش پارچه را مي بندد
چشم بر چشم پرستار چرا مي بندد
مادرش نيست اگر رايحه ي ياس كه هست
حضرت ام بنين مادر عباس كه هست
يا نرو پيش من اين پارچه را روت نكش
بسترت را به رخ مرهم تابوت نكش
يا برو حداقل فكر دل زينب باش
فكر فرداي من و كوفه تو از امشب باش
اين يتيمان كه همه كاسه ي شير آوردند
همه سر پشت در خانه به زير آوردند
نگرانم نكند درد به جانم بدهند
نكند كه همه با دست نشانم بدهند
دخت حيدر شدن آزار شدن هم دارد
راهي كوچه و بازار شدن هم دارد
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
════༻❤༺════
@asheghanehalal