💚خدایا به روزهایمان آرامش💚
💫به قلبمان آسایش
✨به زندگیمان نشاط
💫به عشقمان ثبات
✨به عهدو مهرمان وفا
💫به عمرمان عزت
✨به روزیمان برکت
💫و به وجودمان سلامت
عطا بفرما💫
"صبح بخیر"
️
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌞🌺🌞🌺🌞🌺🌞🌺🌞🌺🌞
#صبح_بخیر
به خیر میشود این صبح های دلتنگی
ببین که روشنم از یادِ خوبِ لبخندت ...!
صبح بخیر....🌸
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌞🌺🌞🌺🌞🌺🌞🌺🌞🌺🌞
#عاشقانه_برای_همسرم
#ویژه_نامزدها
#بـه_امـید_آن_روز...
مــن حـیـدری و تــو فــاطـمی
در دل مــا حـب ولــی 💕
کــاش روزی بــشود عــاقـد مــا سـید عـلی ❤️
❤️ @asheghanehalal ❤️
#ایده_دلبری
#ایده_عاشقانه
🔴خانم محترم وعزیز وقتی می خواهی با تلفن همراه به همسرت پیام بدی
مثلا
👍بگی خرید کنه
👍الان کجایی
👍نگرانت شدم چرا گوشی ات راجواب نمیدی!
🔴یک یا چند کلمه محبت امیز اضافه کن یا گاهی براش پیامک عاشقانه بفرست 😍😍
✅📢📢وقتی شماره همسرتون رادر تلفن همراه ذخیره می کنید از کلمات عاشقانه استفاده کنید مثلا
❤️ همسر عزیزم
🔴اگر شماره همسرتون را باواژه عاشقانه در گوشی همراهتون ذخیره بکنید ان لحظه ای که ازهم دلخورید ومی خواهید زنگ بزنید ویک دعوای حسابی باهم داشته باشید وقتی اسم همسر گلم یا همسر عزیزم رامی بینید یه خورده اون نقطه جوشتون میاد پایین😉 امپرتون میاد پایین 😉
🔴همسر عزیزم که می بینید یه خورده اون حس ات تغییر می کنه نوشتن اسم به این شکل در گوشی همراه یه وقت هایی به درد می خوره😉
🔴یه وقت هایی بهتون کمک می کنه چون هیچ ادم عاقلی به همسر عزیزش هر حرف بی ارزشی رانمی گه 😊😊
❤️ @asheghanehalal ❤️
#ویژه_عقدکرده_ها
آیا وکیلم👳
شـمـا را هـمـیشـه درقـلبـم💗
بـه #ازدواج خـود
بـا مـهـریـه یک دنیا ارادت🙋♂
يك عالم صداقت✌️
و هزاران كلمه ی دوستت دارم دربیاورم؟
نری گل بچينی✋
كه خودت دنيای گلے🌹
❤️ @asheghanehalal ❤️
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
بگذار ببارد این چشم،بگذار بریزد این اشک
مدینه همچنان مظلوم و بقیع، مظلومتر!
اهل بیت همچنان غریب اند و پیروانشان غریبتر!
▪️8 شوال #سالروز_تخریب_قبور_ائمه (سلام الله علیها) بدست فرزندان شيطان يعني وهابیون خبیث بر شما تعزیت باد.
#هشتم_شوال
#تخریب_قبور_ائمه_بقیع
💞 @zendegiasheghane_ma
بس حلقہ زدم بر درو حرفـــے نشنیدمـــــــ❣
مــــن هیچڪسمــــــــ😢
یا ڪہ در این خانہ ڪسے نیستــــــــ☹️
#عاشقانه_برای_همسرم
#ویژه ارسال به آقایونی که نه جواب پیام میدن نه زنگ میزنند تو خونه هم ساکتند🙃🙃
❤️ @asheghanehalal ❤️
چهِ دِلبـــرانَست خاطراتِ تو در
سَرزَمینِ خیـــالَم...
#عاشقانه_برای_همسرم
❤️ @asheghanehalal ❤️
🌙💥🌙💥🌙💥🌙💥🌙💥
همچو عقربههای ساعت میمانم
اگر به دورت نگردم
شب من هرگز صبح نخواهد شد
#شب_بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️
#شب_بخیر
درخشان ترین چیز در این دنیا چشمان توست....
هنگامی که به من نگاه میکنی
من نمیخواهم ستاره های شب را نگاه کنم.....
شب بخیر عشقم.....
شبتون عاشقانه
❤️ @asheghanehalal ❤️
"#صبــــحانه ام"
یڪ فنجان قهـــوه به رسم عاشقــی
چند قطعه قند به رسم شیـــرینی
و یڪ عدد تو براے زندڪَیست....
همه اش را روی میز میچینم و یڪ
بوسه "صبح بخیر" نثار ڪَونه هایت
میڪنم همین صبـح بخیــرهاے
دور و نزدیڪ شده رسم عاشقیمـان
ڪه این عاشــقی شده است دواے جان!
#صبح_بخیر
❤️ @asheghanehalal ❤️
اَمَنْ یُجیب"ِ قلب من "،
چشمان بیهمتای تو...!!
" في کـُلّ حال ٍ حاجَتـــي " ،
تنهــا دَمی لبهای تو..!!
#عاشقانه_برای_همسرم
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
❤️ @asheghanehalal ❤️
چه شد در من نمی دانم
فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظه فهمیدم
که خیلی دوستت دارم …
#عاشقانه_برای_همسرم
❤️ @asheghanehalal ❤️
#عاشقانه_برای_همسرم
عشق یعنی .....
به سرت هوای دلبر بزند....
درد از عمق وجودت به دلت سر بزند.....
❤️ @asheghanehalal ❤️
خوشبختی یعنی ...
بودن تو
به توان ابدیت ...😍😘
#عاشقانه_برای_همسرم
❤️ @asheghanehalal ❤️
شدیم مکمل هم
من مسکن و
تو مورفین من ...😍😘
#عاشقانه_برای_همسرم
❤️ @asheghanehalal ❤️
❤عاشقانه های حلال❤
#عاشقانه_شهدا #خاطرات_شهید_محسن_حججی #قسمت13 💢اسارت و شهادت شهید بی سر😭 📛ادامه قسمت قبل …دست هایش
#عاشقانه_شهدا
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_آخر
🌷#خاطرات_شهید_محسن_حججی🌷
📛#قسمت_آخر
😔بعد از شهادت
تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.😕
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.😌
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.😢💙
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.😯💪🏻
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.😏😤 پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"😯
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"😭
😠بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.😈🔫
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.☹️
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"😫
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."😮
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.😥
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭🙏🏻
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.😮
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😌😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.😶
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.😌
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم😥
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."😇
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"😢
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭😫
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭😢
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."😌💝
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💙
.
.
.
❤️ @asheghanehalal ❤