eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
609 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
275 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 سردار دستت افتاده و تصویرش دست به دست میشود... به ما میگویی ابتدا از یسار بریدند یا از یمین؟ رحم الله العباس فلقد آثر وابلی وفدی اخاه بنفسه حتی قطعت یداه فابدله الله بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکه فی الجنه قسم به دست های مولایت ، علم نمی افتد.... 🔷 @asheghaneruhollah
زهرایی ها می شوند این را من نمیگویم نگاه کن حتے لبخندشان هم عطر دارد رمز پرواز یا 🔷 @asheghaneruhollah
هدایت شده از 
خواهران و برادران؛ هم حقِ گریه دارید هم شیون و هم حقِ فریاد ؛ ولی حق ندارید ضَعف نشان دهید ، حق ندارید بنشینید .. ولایتِ فقیه مالکِ اشتر میخواهد ایستاده ، رشید ، امیدوار ... برخیزید برادران دلِ آقا نباید ذره ای بلرزد از رفتنِ یاران ، که سربازان تازه نفس صف به صف در راهند . حاج قاسم ها برخیزید... #قاسم_سلیمانی_یک_تفکر_است #قاسم_سلیمانی_یک_نفر_نیست #منتظر_انتقام_این_خون_باشید @tanfis313
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت نوزدهم 💥 میدان جنگ 📠 توی دفتر، من رو ندید می گرفتن. کارم فقط پرینت گرفتن، کپی گرفتن و... شده بود، اجازه دست زدن و نگاه کردن به پرونده ها رو نداشتم، حق دست زدن به یخچال و حتی شیر آب رو نداشتم. 👲🏿من یه آشغال سیاه کثیف بودم و دلشون نمی خواست وسایل و خوراکی هاشون به گند کشیده بشه، حتی باید از دستشویی خارج ساختمان استفاده می کردم! 📑 دوره کارآموزی یکی از سخت ترین مراحل بود، باید برای یاد گرفتن هر چیزی، چندین برابر بقیه تلاش می کردم، علی الخصوص توی دادگاه... من فقط شاهد بودم و حق کوچک ترین اظهار نظری رو نداشتم، اما تمام این سختی ها بازم هم برام قابل تحمل بود. ⚖️ چیزی که من رو زجر می داد، مرگ عدالت در دادگاه بود... حرف ها، صحنه ها و چیزهایی که می دیدم؛ لحظه به لحظه، قلب و باورهای من رو می کشت! 👥👤 اونها برای دفاع از موکل شون تلاش چندانی نمی کردند، دقیقاً برعکس تمام فیلم ها، وکیل های قهرمانی که از حقوق انسان های بی دفاع، دفاع می کنن. 👲🏿من احساس تک تک اونها رو درک می کردم، من سه بار بی عدالتی رو تا مغز استخوانم حس کرده بودم: دو بار بازداشت خودم و مرگ ناعادلانه خواهرم، دیدن این صحنه ها بیشتر از هر چیزی قلبم رو آزار می داد و حس نفرت از اون دنیای سفید در من شکل می گرفت. 📃 بالاخره دوره کارآموزی تمام شد، بالاخره وکیل شده بودم... نشان و مدرک وکالت رو دریافت کردم ... حس می کردم به زودی زندگیم وارد فاز جدیدی می شه، اما به راحتی یه حرف، تمام اون افکار رو از بین برد! - فکر می کنی با گرفتن مدرک و مجوز، کسی بهت رجوع می کنه؟ یا اصلاً اگر کسی بهت رجوع کنه، دادستانی هست که باهات کنار بیاد؟ ... یا قاضی و هیئت منصفه ای که به حرفت توجه کنه؟ 🏚به زحمت یه جای کوچیک رو اجاره کردم ... یه حال چهار در پنج ... با یه اتاق کوچیک قد انباری ... میز و وسایلم رو توی حال گذاشتم و چون جایی نداشتم، شب ها توی انباری می خوابیدم... . 🗯 حق با اون بود... خیلی تلاش کردم اما هیچ مراجعی در کار نبود... ناچار شدم برای گذران زندگی و پرداخت اجاره دفتر، شب ها برم سر کار، با اون وضع دستم، پیدا کردن کار شبانه وحشتناک سخت بود... . 🗑فکر کنم من اولین و تنها وکیل دنیا بودم که شب ها، سطل زباله مردم رو خالی می کرد. 💥 به هر حال، زندگی از ابتدا برای من میدان جنگ بود... . ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت بیستم 📃 وکیل کاغذی 🗓چندین ماه گذشت... پرداخت اجاره اون دفتر کوچیک واقعاً سخت شده بود، با حقوقی که می گرفتم از پس زندگیم بر نمی اومدم، بعد از تمام اون سال ها و تلاش ها یأس و ناامیدی رو کم کم توی قلبم حس می کردم و بدتر از همه جرأت گفتن این حرف ها رو به کسی نداشتم، علی الخصوص مادرم که همیشه اعتقاد داشت، دارم عمرم رو تلف می کنم. 💪🏿 از یه طرف، برای رسیدن به اونجا دستم رو از دست داده بودم، از یه طرف با برگشتم، امید توی قلب💔 همه می میرد. 🏚اما دیگه رسما به فکر پس دادن دفتر و برگشت پیش خانواده افتاده بودم که... 🗣 یکی از بچه ها اون شب، داشت در مورد برادرش حرف می زد... سر کار دچار سانحه شده بود و کارفرما هم حاضر به پرداخت غرامت درمانی نشده بود، اونها هم با یه وکیل تسخیری شکایت کرده بودن و حدس اینکه توی دادگاه هم شکست خورده بودن کار سختی نبود! 👲🏿همین طور با ناراحتی داشت اتفاقات رو برای بچه ها تعریف می کرد، خوب که حرف هاش رو زد، شروع کردم در مورد پرونده سئوال کردن، خیلی متعجب، جواب سئوال هام رو می داد، آخر، حوصله اش سر رفت... - این سئوال ها چیه می پرسی کوین؟... چی توی سرته؟! 👁 چند لحظه بهش نگاه کردم... یه بومی سیاه به یه مرد سفید... عزمم رو جزم کردم... ببین مرد... با توجه به مدارکی که شما دارید، به راحتی میشه اجازه بازرسی از دفاتر رو گرفت، بعد از ثبت اطلاعات بازرسی به طور رسمی و استناد به این قوانین (...) ... می شه رأی رو به نفع شما برگردوند، حتی اگر اطلاعات دفاتر، قبل از بازرسی توش دست برده شده باشه... بازم میشه همین کار رو کرد اما روند دادرسی سخت تر می‌شه! ‼️رسماً مات و مبهوت بهم نگاه می کرد، چند لحظه طول کشید تا به خودش اومد، تو اینها رو از کجا می دونی؟! 👲🏿ناخودآگاه خنده تلخی رو لب هام اومد... من وکیلم... البته... فقط روی کاغذ... 👀 نگاهی متعجب و عمیقی بهم کرد... نه مرد... تو وکیلی... از همین الان... . ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
اولین واکنش فرمانده جدید سپاه قدس سردار قاآنی: کمی صبر کنید و با چشمان خود بقایای اجساد شیطان بزرگ را در خاورمیانه خواهید دید. #مرگ_بر_آمریکا #انتقام_سخت 🔷 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشک بریزید با این فیلم گریه کنید با این فیلم زار بزنید با این فیلم فقط فرزندان شهدای مدافع حرم یتیم نشدند، ملتی از رفتن تو شهید شد همه‌ی مجاهدان جهان یتیم شدند 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
رفقا پاشید دیگه اشکاتونو پاک کنید پاشید برید غسل کنید روز جمعه است، غسل جمعه کنید ثواب داره... بچه ها غسل شهادت کنید دیگه هر روز ما روز مقاومته... بعد بیاید لباس مشکیاتون رو در بیارید به نیت فاطمیه و سردار شهیدمون بپوشید... .. باید خرما بخریم باید قرآن پخش کنیم باید عکس سردار را قاب کنیم باید از خونه هامون صدای محزون عبدالباسط بیاد... بچه ها پاشید باید بریم تشییع جنازه باید بریم ختم... بچه ها بلند شید سیاهی بزنید مهمان عزیزی داریم... ولی همش همین نیست: آقا گفت خط جهاد مقاومت ادامه داره... پیروزی نزدیکه... ما داغ داریم اما از هر زمانی محکم تریم... با همین لباس مشکی، با همین داغ انقلابی به خاک سیاه می نشونیمشون... داغ به دلشون میذاریم... چه خائن داخلی رو... چه دشمن خارجی رو... ما بچه های روضه های فاطمیه ایم... #انتقام_سخت نزدیک است... 👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
29.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️به عشق الرحیل الرحیل... دلبسته ی دلبسته ی دنیا نیست زندگی ختم به نشود زیبا نیست 🎤حاج أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَهٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَهُ بریزید خونهارا؛زندگی ما دوام پیدا می‌کند،بکشید مارا؛ ملت ما بیدار میشود، ما از مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
09-Shoor-Nariman Panahi-Fatemiye Aval 951122.mp3
9.58M
امشب دلمون خیلی گرفته،عجب جمعه ای.... حضرت مهدی نیامد... حاج قاسم هم رفت... گوش بدیم یکمی کنیم سبک بشیم 😭😔 میون شعله ها آه پیچیده این صدا آه که جونه من شده به پای عشق تو فدا آه 😭 🎤کربلایی ❤️به عشق 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
07-Shoor-Nariman Panahi-Moharam (Roze 1 ) 980610.mp3
7.14M
امشب دلمون خیلی گرفته،عجب جمعه ای.... حضرت مهدی نیامد... حاج قاسم هم رفت... گوش بدیم یکمی کنیم سبک بشیم 😭😔 تو شیب سرازیر شد شد 😭😭 آخ ته زمین گیر شد شد 🎤کربلایی ❤️به عشق 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
😭 شڪر خدا انگشتر عقیق تو را ســاربان نبـــرد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حالا کی قرار به این دختر بگه دوباره یتیم شده...! دختر شهید حامد بافنده، شهید مدافع حرم در آغوش شهید سردار سلیمانی یتیم شدیم و حال شرح قصه نیست 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
لعنت به شامیا - شور.mp3
10M
شدیم و حال شرح قصه نیست... وقتی اسم یتیمی میاد دل هامون میره تو پیش یه 😭 از چشم ترم بگم یا از درد سرم بگم یا از حال حرم بگم وااای دیگه طاقت ندارم خواب راحت ندارم 🎤کربلایی ❤️به عشق 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
🔸بگویید در کتاب‌ها بنویسند که ما در خواب بودیم و سردارمان را به شهادت رساندند ...😭 🌙 💠 @asheghaneruhollah
هدایت شده از 
1_154927895.docx
483.2K
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 اساسنامه تنفیس . خیریه عاشقانه روح الله 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @tanfis313
هدایت شده از 
📷 طرح/ دیشب ارواح طیبه شهیدان، روح مطهر حاج قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. “امام خامنه‌ای” ◾️ #سردار_شهید_قاسم_سلیمانی ◾️ #سردار_سلیمانی ◾️ #حاج_قاسم 🇮🇷 ☝️☝️ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @tanfis313
اجتماع بزرگ هیئات مذهبی ومردم شهید پرور اصفهان در محکومیت آمریکای جنایتکار و رژیم غاصب صهیونیستی وگرامیداشت یاد وخاطره شهید والا مقام سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی اداره کل تبلیغات اسلامی استان اصفهان شورای هیئات مذهبی استان اصفهان
🌹 پویش دعوت از پیکر مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 جهت تشییع باشکوه در شهر اصفهان 👈 #انتشار_حداکثری | رسانه باشید ... 👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
🔴 مردم اصفهان کمپین راه انداختند و درخواست دارند پیکر حاج قاسم سلیمانی به شهرشان بیاید . . . 🔺گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما / بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم . . . 🔺خدایا تو شاهد باش این مردم شهیدپرور برای یاران امام زمان همه وجودشان را می گذارند؛ امام زمان مان را بفرست . . . 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
ماجرای عجیب دست و انگشتری که از بدن حاج قاسم سالم ماند/سردار یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت 🔶سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه در برنامه‌ای تلویزیونی اظهار داشت: دست نازنین حاج قاسم سلیمانی که ظاهرا از بدن مطهرشان سالم مانده در عملیات طریق‌القدس ترکش خورده بود. حجّت‌الاسلام علی شیرازی، نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه، با اشاره به ساده‌زیستی شهید سلیمانی گفت: تاکنون این را نگفته‌ام اما اکنون که ایشان شهید شده‌اند می‌گویم که سردار سلیمانی یک ریال یا یک دلار حق ماموریت نگرفت؛ گاهی به من می‌گفت #سردار_دلها #انتقام_سخت 👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
🔺ماجرای انگشتر 😭😭😭😭😭 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah