eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
601 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و یکم 🌊 در اعماق اقیانوس 👤 پدر محمد، چند لحظه سکوت کرد... نگاه پر معنا و محبتی که قادر به درک عمق اون نبودم! - خدا به قوم حضرت موسی، نعمت های فراوان داد... دریا رو پیش چشم اونها شکافت... از آسمان برای اونها غذا فرستاد و اونها بدون اینکه ذره ای زحمت کشیده باشن از تمام اون نعمت های استفاده کردن! 🕎 زمانی که حضرت موسی ۴۰ روز به کوه طور رفت، اونها که رسماً وجود خدا رو با چشم هاشون دیده بودن، گوساله پرست شدن!! 🐂 یه گوساله از طلا درست کردن و چون فقط از توش صدا در می اومد جلوش سجده کردن... خدا باز هم اونها رو بخشید، اما زمانی که بهشون گفت: ⚔️ وارد این سرزمین بشید، اونها خودشون رو کنار کشیدن و به حضرت موسی گفتن: ‼️... موسی، تو با خدات به جنگ اونها برو وقتی جنگ تموم شد بیا ما رو خبر کن! ⁉️ می دونی چرا این طوری شد؟! 👲🏿 داستان عجیبی بود که هرگز نشنیده بودم... سرم رو به علامت نه تکان دادم... نمی دونم... شاید احمق بودن... 👤 تلخ، خندید... اونها احمق نبودن... انسان ها زمانی برای چیزی ارزش قائل میشن و به چشم نعمت بهش نگاه می کنن که براش زحمت کشیده باشن... اونها هیچ زحمتی نکشیده بودن، خدا بدون دریغ به اونها روزی داد، خدا به جای اونها با دشمن اونها جنگید، فرعون رو غرق کرد و اونها رو نجات داد، حتی لازم نبود برای به دست آوردن غذاشون تلاش کنن! 🍖 اونها دیگه نعمت های خدا رو نمی دیدن... مثل بچه یه خانواده پولدار که از فرط ثروت زیاد، با ۱۰۰ دلاری سیگار درست می کنه و آتیشش می زنه... از دید اون، تک تک اون دلارها بی ارزشه 💵 چون از روز اول، بی حساب بهش دادن، اما از دید یه آدم فقیر، تک تک اونها جواهره💎، خدا به بشر نشان داد که ما باید برای نعمت ها سختی بکشیم... بجنگیم و تلاش کنیم تا قدر اونها رو بدونیم... آدمی که هر روز بدون مشکل، نفس می کشه... هرگز به اون نفس ها و اکسیژن به چشم نعمت نگاه نمی کنه و هیچ وقت ارزش اونها رو نمی فهمه تا زمانی که اون نعمت رو از دست بده ... مثل اون ماهی که غرق در آبه و مفهوم دریا رو نمی فهمه... . ⌛️بعد از رفتن پدر محمد ... من ساعت ها روی اون حرف ها فکر می کردم ... شاید اولش عجیب بودن اما وقتی خوب بهشون فکر کردم دیگه عجیب نبودن... ولی تک تکش حقیقت داشت... . ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و دوم 👆🏿خدای من... 👲🏿 کم کم خدا برای من موضوعیت پیدا می کرد... من اعتقادی به خدا نداشتم! ⛪️ خدا از دید من، خدای کلیسا بود، خدای انسان های سفید، مرد سفیدی، که به ما می گفت: 🗣 زجر بکش تا درهای آسمان به روی تو باز بشه و من هر بار که این جملات رو می شنیدم، توی دلم می گفتم: 👲🏿 ...خودت زجر بکش... اگر راست میگی از آسمون بیا پایین و یه روز رو مثل یه بومی سیاه زندگی کن! ⛪️ زجر کشیدن برای کلیسا یه افتخار محسوب می شد، درهای آسمان و تطهیر... اما به جای حمایت از ما که قشر زجر کشیده بودیم، از اشراف و ثروتمندان حمایت می کرد و اصلاً شبیه انسان های زجر کشیده نبودن ... 🌠 اینجا بود که تازه داستان من و خدا، داشت شکل می گرفت! 📚 من شروع به تحقیق کردم ... در جستجوی خدا، هر کتابی که به دستم می رسید؛ می خوندم. 🛐🕎✝️ عرفان ها و عقاید مختلف... اونها رو کنار هم می گذاشتم و تمام ساعت های بی کاریم رو فکر می کردم ... 📖 قرآن، آخرین کتابی بود که خوندم. ✨👲🏿✨ مجذوب تک تک اون کلمات شده بودم... اما چیزی که قلبم رو به حرکت در آورد، دیدن دو تا تصویر بود! 🕋 تصویری از حج... انسان هایی با پارچه های سفید و یه شکل خودشون رو پوشانده بودن... سفید و سیاه... با پاهای برهنه دور خانه ای ساده می چرخیدند! 🕋 خانه ای که با پارچه سیاهی پوشیده شده بود، توی اون لباس ها اصلاً مشخص نمی شد کی ثروتمنده و کی فقیر... ✅ این مصداق عملی برابری بودو تصویر دوم: 🍪 تصویری بود که با همون پارچه های سفید... سیاه و سفید، روی زمین ... و بی تکلف و تفاخر... کنار هم غذا می خوردن...! 🖼 با دیدن این دو تصویر، قلبم از جا کنده شد... ناخودآگاه با صدای بلند خندیدم... خنده ای از سر حظ و شادی... شاید این تصاویر برای یه انسان سفید، ساده بود، اما برای من، نعمت محسوب می شد ... 👲🏿برای من که تمام زندگیم به خاطر بومی بودن، سیاه بودن و فقیر بودن... تحقیر شده بودم و برای ساده ترین حقوق انسانیم زجر کشیده بودم. 🏴🏳️نعمت برابری ... خدایی که سفید و سیاه در برابرش، یکسان بودن... بدون صلیب های طلا و جواهرنشان ... این خدا، قطعاً خدای من بود... ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
#یازهرا_س با درد دنده هاۍ شڪسته جدال ڪن|°😔 تقصیر دسٺِ بسته ۍ من شد حݪال ڪن🍂 °• #امان_از_دل_حیدر 🏴 #ریشه_محبت 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
ROZE VEDA320.mp3
9.36M
⬛️ 😭 🎤حاج روضه سوزناک شادی روح شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای سانحه هوایی 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
Sibsorkhi-13981021[01].mp3
8.25M
⬛️ چجوری بچه هاتو آروم کنم چجوری؟؟؟ داد میزنه آه میکشه فراقت فاطمه ، میکشه 😭 🎤حاج زمینه شادی روح شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای سانحه هوایی 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
❌ترامپ بد دهان! ⭕️ما ایرانیان نخواهیم گذاشت یک سگ ولگرد به سردار بزرگ و قهرمان ملی ما با کمال وقاحت بی احترامی و توهین کند! ما ایرانیان نخواهیم گذاشت یک سگ ولگرد به سردار بزرگ و قهرمان ملی ما با کمال وقاحت بی احترامی و توهین کند... ⭕️پویش ترامپ بد دهان 🏴 @asheghaneruhollah
💢حسابرسی روزانه ✅امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام، حدیثی از حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل فرمودند: ((أَکْیَسُ الْکَیِّسِینَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَه؛ عاقل ترین مردم کسی است که به محاسبۀخویش پردازد.)) مردی که آنجا حضور داشت از امیرالمومنین پرسید: ((انسان چگونه باید نفس خویش را محاسبه کند؟)) امام علی علیه السلام فرمودند: ((هنگامی که صبح را به شب می‌رسانَد، نفس خویش را مخاطب ساخته و چنین گوید: ای نفس! امروز بر تو گذشت و تا ابد باز نمی‌گردد؛ و خداوند از تو سؤال می‌کند که روز خود را در چه راهی سپری کردی؟ آیا به یاد خدا بودی؟ آیا حق برادر مؤمن را ادا کردی؟ آیا غم و اندوهی از دل برادرت زدودی؟ آیا با استفاده از آبروی خویش، جلوی غیبت برادر مؤمنی را گرفتی؟ آیا مسلمانی را یاری کردی؟ راستی چه کار نیکی امروز انجام دادی؟! سپس انسان، آنچه را در آن روز انجام داده مرور می‌کند‌. اگر به خاطرش آمد که عمل نیکی از او سر‌زده، خداوند متعال را برای توفیقی که به او عنایت کرده شُکر می‌کند، و اگر معصیت و تقصیری به خاطرش آمد، از خداوند متعال آمرزش می‌طلبد و تصمیم بر ترک آن گناه می‌گیرد. هنگامی که این محاسبه را انجام داد، خداوند می‌فرماید: من برای محاسبۀ جامعی که با نفس خویش داشتی در مورد گناهانت سختگیری نمی‌کنم و تو را مشمول عفو خود خواهم ساخت.)) 📚بحارالانوار، جلد ۸۹، صفحه ۲۵۰ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ __ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍️ روز 9️⃣ به نیابت از .... نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🕌 📌👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار 🐨 #سرزمین_زیبای_من 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و دوم 👆🏿خدای من...
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و سوم ♈️ داستان های اساطیر 👲🏿تحقیقاتم رو در مورد اسلام ادامه دادم: 📚 شیعه، سنی، وهابی... هر کدوم چندین فرقه و تفکر، هر کدوم ادعای حقانیت داشت! ‼️بعضی ها عقاید مشترک زیادی داشتن اما همدیگه رو کافر می دونستن! 👲🏿بعضی از عقاید هم زمین تا آسمان با هم فاصله داشت، به شدت گیج شده بودم، نمی تونستم بفهمم چی درسته و باید کدوم رو بپذیرم. 🗯 کم کم شک و تردید هم داشت به ذهنم اضافه می شد، اگر اسلام حقانیت داره پس چرا اینقدر فرقه فرقه است؟! 💻 از طرفی هجمه تفکرات منفی نسبت به اسلام هم در فضای مجازی روز به روز بیشتر می شد. 🛌 خسته شدم، چراغ رو خاموش کردم و روی تخت ولو شدم... - شاید اصلا چیزی به اسم خدا وجود نداره! 🗯 شاید دارم الکی دنبال یه توهم و فکر واهی حرکت می کنم، مگه میشه برای پرستش یه خدا، این همه تفکر و عقیده وجود داشته باشه؟! شاید تمام اینها ریشه در داستان های اساطیری گذشته داره. خدایا! اصلا وجود داری؟! 👲🏿بدون اینکه حواسم باشه، کاملاً ناخودآگاه ساعت ها توی تخت داشتم با خدایی حرف می زدم که فکر می کردم اصلاً وجود نداره! 📖 اما حقیقت این بود، بعد از خوندن قرآن، باور وجود خدا در من شکل گرفته بود. 👲🏿همه چیز رو رها کردم و برگشتم سر زندگی خودم ... به خودم گفتم: کوین بهتره تمام انرژیت رو بگذاری روی زنده موندن ... داری وقتت رو سر هیچی تلف می کنی... اونهایی که دنبال دین و خدا راه میوفتن، آدم های ضعیفی هستن که لازم دارن به چیزی اعتقاد داشته باشن تا توی وقت سختی، بدبختی هاشون رو گردن یکی دیگه بندازن ... و به جای تلاش، منتظر بشن یکی از راه برسه و مشکلات شون رو حل کنه ... 🗯 فراموشش کن... و فراموش کردم، همه چیز رو... و برگشتم سر زندگی عادیم... نبرد با دنیای سفید برای بقا... از یه طرف به مبارزه ام برای دفاع از انسان های مظلوم ادامه می دادم... از طرف دیگه سعی می کردم بچه های بومی رو تشویق کنم... گاهی ساعت ها و روزها از زمانم رو وقف می کردم... بین بچه ها می رفتم و سعی می کردم انگیزه ای برای نجات از بردگی و بدبختی در بین اونها ایجاد کنم ... اونها باید ترس رو کنار می گذاشتن و برای رسیدن به حق شون مبارزه می کردن ... مبارزه تنها راه برای ساختن آینده و نجات از بدبختی بود... ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و چهارم 💬 توهم آزادی 👥👤 کم کم تعداد افراد متقاضی برای درس خوندن زیاد می شد، من با تمام وجود برای کمک به اونها تلاش می کردم. 👲🏿پول و قدرتی برای حمایت از اونها نداشتم، اما انگیزه من برای تغییر دنیای سیاه بردگی عصر بیست و یک، خاموش شدنی نبود. ✊🏿 مبارزه ای تا آخرین نفس... 📊 کار سختی بود اما تعداد ما داشت زیاد می شد، حالا کم کم داشتیم وارد آمارها می شدیم، از هر ۱۰۰۰ بومی استرالیایی، ۴۰ نفر برای درس خوندن یا ادامه تحصیل اقدام می کرد، شاید از نظر دنیای سفید، این تعداد خنده دار بود اما برای ما مفهوم امید به آینده رو داشت. نعمتی رو که من با تمام وجودم حس می کردم، سفیدها حتی قادر به دیدن و درک کردنش نبودن. 🏛 سال ۲۰۰۸ ... یکی از مهمترین سال های زندگی من بود، زمانی که برای اولین بار، یک نفر از ظلمی که در حق بومی ها روا شده بود، عذرخواهی کرد! 🇦🇺👤 زمانی که نخست وزیر رسماً در برابر جامعه ایستاد و از ما پوزش خواست! 🇺🇸 همون سال، اوباما، اولین رئیس جمهور سیاه پوست امریکا در یک جامعه سرمایه داری به قدرت رسید! 👲🏿 اون شب، من از شدت خوشحالی گریه می کردم. 💬 با خودم گفتم: امروز، صدای آزادی در امریکا بلند شده، فردا این صدا در سرزمین ماست، کوین...! ☄️نوری در قلب من تابیده بود، نور امید و آینده روشن، سرزمین زیبای متمدن من داشت گام هایی در مسیر انسانیت برمی داشت. 🌎 به زودی، دنیا به چشم دیگه ای به ما نگاه می کرد، اما این توهمی بیش نبود، هرگز چیزی تغییر نکرد، سخنرانی نخست وزیر صرفا یک حرکت سیاسی برای آرام کردن حرکت بومی ها بود! 👤 آی دنیا... ما انسانهای متمدن و آزادی خواهی هستیم... این تنها جلوه سخنان نخست وزیر بود... . 💬 من گاهی به حرکت جهان فکر می کردم، گاهی به شدت مأیوس می شدم. ❓آیا حقیقتاً راهی برای تغییر و اصلاح دنیا وجود داشت؟ ناامیدی چاره کار نبود، من باید راهی برای نسل های آینده پیدا می کردم، برای همین شروع به تحقیق کردم. 💻 دقیق تمام اخبار جهان رو رصد می کردم، توی شبکه های اجتماعی و اینترنت دنبال یافتن جوابی بودم. 🇦🇺 فراتر از مرزهای استرالیا... . ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
◾️بی توزهرا باز ازآن کوچه گذشتم ◾️در پی یک گوشواره از تو گشتم 😭 ◾️خاطراتی سد ّراهم شد،همانجا ◾️نیمه راهی را نرفته باز گشتم #دوشنبه_های_امام_حسنی 💚 📌👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇 🏴 @asheghaneruhollah
Shab11Ramazan1396[04].mp3
6.72M
⬛️ با دیدن پهلوی این پیکر چه خواهد کرد؟؟؟ با خاطرات و چه خواهد کرد؟؟؟ 🎤حاج روضه سوزناک شادی روح شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای سانحه هوایی 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
یاحسن.mp3
2.76M
⬛️ 💚 حا سین نون هرکی که رو لبش میشینه اسم تو آروم میشه 😍 🎤کربلایی شوراحساسی فوق العاده زیبا شادی روح شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای سانحه هوایی 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
35.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥|علی عاشق گمنامی بود ؛ زیر امضاش مینوشت شهید_گمنام زندگیش تو گمنامی بود ... جاوید_الاثر_علی_جمشیدی 💔 _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ __ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍️ روز 0️⃣1️⃣ به نیابت از نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🕌 📌👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | هنگام زیارت چه حاجاتی را از امام رضا(ع) بخواهیم؟ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ __ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍️ روز 1️⃣1️⃣ هدیه به امام رئوف علی ابن موسی الرضا(ع) نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🕌 📌👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🏴 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار 🐨 #سرزمین_زیبای_من 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و چهارم 💬 توهم آزادی
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و پنجم 🎯 هدف بزرگ ✊🏿 فقط یک راه برای نجات ما وجود داشت... مبارزه... یک جنبش علیه ظلم و نابرابری ... یک جنبش برای تحقق عدالت... 💬 اما یک مبارزه، آرمان، هدف، ایدئولوژی و شیوه مبارزه لازم داشت. 👲🏿با رسیدن به این جواب، حالا باید به سئوال دیگه ای هم پاسخ می دادم: ❓بهترین روش و شیوه برای این جنبش چی بود؟ روشی که پاسخگوی قرن جدید باشه، روشی که صد در صد به پیروزی ختم بشه... 📚 برای یافتن تمام این پرسش ها شروع به مطالعه در مورد قیام ها، انقلاب ها و اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی جهان کردم، علی الخصوص حرکت هایی که به جامعه سیاه و بومی مربوط می شد. 🗺 راه ها، شیوه ها و ایدئولوژی های فراوانی پیش پای من قرار گرفته بود. ↔️ راه هایی که گاهی بسیار به هم نزدیک می شد و گاهی بسیار دور ... 👥👤 بعضی از اونها تلفات انسانی زیادی داشت اما به خاطر سوء مدیریت در اوج رسیدن به پیروزی نابود شده بود، یا یک تغییر جریان ساده، اون روز از بین برده بود. 🔍📚 بعد از تحقیق زیاد، فهمیدم جدای از ایدئولوژی، هدف و آرمان ... یک حرکت باید توسط یک رهبر قوی، محکم و غیرقابل تزلزل، زیرک، دانا و تیزبین مدیریت بشه. 🌅 کسی که بتونه آینده نگری و وسعت دید داشته باشه، تا موانع رو شناسایی کنه و بتونه توی بحران بهترین تصمیم رو بگیره و آینده حرکت رو نجات بده. کسی که بتونه یک جریان قوی رو از صفر ایجاد کنه، قدرت نفوذ فکری و اندیشه داشته باشه و نسبت بزرگ ترین دستاورد، کمترین تلقات رو داشته باشه. 🚧 فقط در چنین شرایطی می شد مانع از اشتباهات جنبش ها و حرکت های بزرگ گذشته شد، علی الخصوص که در جامعه ما تفاوت نژاد بود، تفاوتی که در یک جامعه طبقاتی و نژادپرستانه هرگز قابل حل نبود... 👌🏿 فقط یک راه وجود داشت: 🗯 تغییر اندیشه دنیای سفید برای همراهی و شرکت در این حرکت ... دنیای سفید باید تساوی و برابری با ما رو قبول می کرد. ❓اما چطور؟ ❓آیا راهی برای تغییر افکار وجود داشت؟ 👲🏿... غرق در میان این افکار و سئوالات، ناگهان یاد قرآن افتادم، قرآن و تصاویر حج... این تنها راه بود... ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
🕠 📚 🐨 🖊 نویسنده: سید طاها ایمانی. 🔗 قسمت سی و ششم 📖 قرآن انقلابی 👲🏿رفتم سراغ قرآن، یک بار دیگه قرآن رو خوندم و بعد از اون دنبال جنبش های دینی در سراسر دنیا گشتم، جنبش هایی که بر اساس تفکرات دینی اسلامی شکل گرفته بود. ✊🏼 حرکت های زیادی بر ضد تبعیض نژادی در دنیا اتفاق افتاده بود اما پیش از هر حرکتی باید فکرها درست می شد و تصاویر حج، تنها مصداق حقیقی اون بود. 📖 بهترین راه این بود که برابری و عدالت قرآنی در جامعه سفید حاکم بشه ... ❓اما چطوری؟ ... 🇮🇷 بین تمام انقلاب های دینی، عظیم ترین و بزرگ ترین شون انقلاب ایران بود که به تغییر کل سیستم ختم شده بود. 🗣 انقلابی که عوضی های نژادپرست سفید [استرالیا]، مدام در مذمتش حرف می زدن. 👲🏿همین عزمم رو جزم کرد... 💬 از دو حال خارج نبود، یا ایرانی ها موجوداتی بی نهایت شیطانی و پست تر از این نژادپرست های سرمایه دار بودن؛ 💬 یا انسانهایی مثل ما که بی گناه، محکوم به نابودی و فنا شده بودن. 📖 در هر دو صورت از یک طرف، ایدئولوژی فکری قرآن می تونست تفکر نژاد پرستانه رو بین جامعه سفید از بین ببره و از طرف دیگه، انقلاب ایران که با شعار اسلام شروع شده بود، می تونست الگویی برای انقلاب فکری و مبارزاتی مردم من باشه... ✂️ دو تیغه یک قیچی که فقط در کنار هم موفق می شد. 💻 مطالبی که توی اینترنت پیدا می شد زیاد نبود، یا در ضدیت بود یا به هدف و برنامه من کمکی نمی کرد. 📚 کتاب ها هم همین طور... یک جانبه و از بیرون به اسلام نگاه می کرد و قطعاً با تفکر اسلامی و کلامی که در قرآن خونده بودم، همسو نبود. ❓با یک علامت سوال بزرگ مواجه شده بودم و تنها پاسخی که براش پیدا کردم این بود... 👲🏿باید خودم به ایران می رفتم! باید می رفتم و از نزدیک روی تفکرات و مبانی اسلام و ریشه های انقلاب ایران و مسیری که طی کرده بود؛ مطالعه می کردم، هر چند، مردم ایران هم از نظر من انسان های سفید بودن اما یه انسان عاقل، حتی از دشمنش نکات مثبت رو یاد می گیره و در راه رسیدن به موفقیت ازش استفاده می کنه ... ✅ این یه قانونه... داشته مثبت اون، کنار داشته های من... یعنی سرعت رشد و پیروزی دو برابر من... 🇮🇷 تحقیقات من درباره ایران و شیوه ای که بتونم اقامت موقت بگیرم شروع شد. توی تحقیقاتم متوجه شدم ایران از کشورهای مختلف جهان، طلبه می پذیره، افرادی که می تونن به ایران بیان و آزادانه در مورد اسلام درس بخونن و تحقیق کنن و چه چیز از این بهتر ... 👲🏿 هر چه جلوتر می اومدم شانس های زندگیم بزرگ تر و بهتر از قبل می شد... علی الخصوص که رهبر جنبش و انقلاب ایران... یک روحانی و از قم بود ... منم برای پذیرش در ایران، درخواست دادم ... مقصد، ✈️ قم... ⏪ ادامه دارد... رمان📚 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 ما سیاسی هستیم، اما سیاست زده نیستیم، وابسته به هیچ جریانی نیستیم، پشت و جلومان یکی است و تنهاییم. اگر ما را بسوزانند و خاکسترمان را هم بزنند، از درونش جانم سید علی بیرون می‌آید! با هیچ ادبیاتی و فشاری نخواهید توانست ما را از گردونه انقلابی‌گری خارج کنید. تازه ابتدای راهیم و این مسیر جان عشق می‌طلبد و گر جگر شیر نداری، سفرعشق مرو 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وای مادرم....😭😭😭 مادری هر شب جمعه به حرم می آمد... ❤️ شب زیارتی مخصوص ارباب ❤️ #وای_مادرم 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️ ❤️ حضرت زهرا(س) شهید تورجی زاده برای شهید حاج حسین خرازی 😭😭 🎶 🎤حاج ✅ هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند. (شهید مهدی زین الدین) 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬛️ ❤️ فضه داره با ناله هاش آتیش به جونم میزنه هرکی باهرچی دستشه ما را میزنه قنفذ از راه همان لحظه که آمد میزد تازه میکرد نفس را و مجدد میزد 😭😭 🎤حاج روضه سوزناک حضرت زهرا(س) 🌙هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
تویه حرمت غوغاست.mp3
3.66M
" توی غوغاست/جای قدم است"😭 🎤کربلایی 👌نوحه بیادماندنی ✅پیشنهاد دانلود ما که در این شب جمعه کربلایی نشدیم حداقل با این مداحی تو شب زیارتی مخصوص ارباب، حال و هوامون رو کربلایی کنیم😭😭😭 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🏴 @asheghaneruhollah
📝♦️🔵منقول است از آیت‌الله کشمیری برای نزدیکی هر چه بیشتر به امام زمان(عج) خلوت روزی یک ساعت با حضرت(عج) را بهترین راهکار قلمداد می‌کرد و تأکید ‌داشت که این عمل همراه با قرائت زیارت «آل یاسین» و زیاد خواندن ذکرهای «یا صاحب الزمان اغثنی» «یا صاحب الزمان ادرکنی» و «المستعان بک یا بن الحسن» منجر می‌شود تا انسان یک مقداری با حضرت(عج) رفاقت پیدا کند، با این حال توسل به خود امام زمان(عج) و قسم دادن خداوند به حق امام زمان را بهترین راهکار برای تعجیل فرج می‌دانست. _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ __ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍️ #چله_حدیث_کسا روز3️⃣1️⃣ هدیه به امام زمان(عج) نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت #مهدی_فاطمه #یا_زهرا بگو، شروع کن✋ 🕌 #چلہ_نشــین_ڪربلا_بشیمـ_ان_شاالله #براےهم_دعــــــاڪنیـــمـ 📌👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇 🏴 @asheghaneruhollah