eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
607 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
274 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
2.mp3
14.81M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدای مدافع وطن ❤️ کدوم زن در تاریخ نامش رو برداشت؟ حقیقت ادب.. . 👆توصیه میکنم گوش کنید👆 ✔️(بسیار مفید👌) 🌙 از شهادت تا ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
4_5845733356402116279.mp3
7.41M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدای مدافع وطن ❤️ ای ذکر لب همه یا جانشین یا ام البنین 👌 🎤کربلایی 📌شور احساسی 🌙 از شهادت تا ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ 🏴 @asheghaneruhollah
شرطِ اول قدم آن‌ است که #مجنون باشی؛ هرکسی در به در خانه لیلا نشود‌. 😭 جوان ترین شهید حادثه تروریستی زاهدان 😭 #پاسدار_۲۰_ساله #شهید_رضا_رحیمی #علی_اکبرهای_زمانه #حادثه_تروریستی_زاهدان 🏴 @asheghaneruhollah
4_5845733356402116271.mp3
10.1M
❤️ به عشق ترین شهید حادثه تروریستی زاهدان ❤️ یه میگفت وقتی من رفتم منو فراموش کنید و از بخونید😭 من توی حسرت دو سه سالی هست بی تابم😭 🎤کربلایی 🔺شور احساسی شنیدنی ۲۰_ساله 🏴 @asheghaneruhollah
12-Shoor-Nariman Panahi-Moharam (Shab 8) 960706.mp3
7.29M
❤️ به عشق ترین شهید حادثه تروریستی زاهدان ❤️ اهل حرم شدند همه گریون آروم قدم بزن برو میدون علی اکبر 😭 🎤کربلایی 🔺شور روضه ای شنیدنی ۲۰_ساله 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استدلالی زیبا درباره اینکه چرا خانم ها باید حجاب داشته باشند. چقدر خوبه که مسائلی مانند حجاب رو اینطور تبلیغ کنیم، نه سطحی و مقایسه کردن بانوان با آبنبات و ماشین! _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍ روز2⃣3⃣ ❤️ به یاد شهدای عزیز مدافع وطن ❤️ نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah
️ام البنین که باشی؛ زیباترین سرمشق را برای تاریخ می نویسی.... ♡ فرزندانم و هر چه زیر آسمـــانِ کبود است، فــــدایِ حسـین♡ ام البنین است دیگر! عبـــاس بزرگ میکند بشود عصای دست حسیـــــن. 🏴وفات حضرت ام البنین(سلام الله علیها)تسلیت باد🏴 🏴 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ پسرم ،اگه اومد تو هم برگرد 😭 🎤 👌روضه سوزناک ام البنین_س_ ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
[WWW.FOTROS.IR]Rajeon[32].mp3
11.67M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ یه قلب مبتلا تو این سینست مریضم و دوام ابوالفضله ❤️ 🎤 حاج 👌نوحه به یادماندنی ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
reyhane10129603.mp3
4.13M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ اگه دلت شکسته ،تو غصه هات اسیره... فقط بگو اغثنی 🎤حاج 👌زمینه حضرت ابوالفضل ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
reyhane10129604.mp3
8.94M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ خیلی سخته شب و روز غربت و انتظار...😭 این حاله منو فقط یه میدونه 👆👆 🎤حاج 👌زمینه ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
Alimi-VafatHazratOmolbanin139605(1).mp3
3.2M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ آفتاب عشق و ایمان حضرت ام البنین...👌 🎤کربلایی 👌تک ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
حاج_حسین_سیب_سرخی_شور,سلام_ای_بانوی.mp3
6.86M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ سلام ✋ ای بانوی دنیا جانم ای 🎤حاج 👌شور احساسی ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
حاج_حسین_سیب_سرخی_شور,سراسر_شور (2).mp3
4.44M
🏴 السلام علیک یا ام البنین_س_ 🏴 ❤️ به عشق شهدا ❤️ سراسر شورم و احساس ... 🎤حاج 👌شور احساسی حضرت قمربنی هاشم ✅پیشنهاد دانلود 👈 ناب ترین ها 👇 🏴 @asheghaneruhollah
☔️رمان زیبای 🔥☔️ قسمت اولین نماز . چند هفته، حفظ کردن 🌟نماز🌟 و تمرینش طول کشید ... تک تک جملات عربی رو با ترجمه اش حفظ کرده بودم ... کلی تمرین کردم ... سخت تر از همه تلفظ بود ... گاهی از تلفظ هام خنده ام می گرفت ... 😃 خودم که می خندیدم بقیه هم منفجر می شدن ...😂😂😂 . می خواستم اولین نماز رو توی خونه خودم بخونم ... ...😇😊 . . از لحظه ای که قصد کردم ... فشار سنگینی شروع شد ... فشاری که لحظه لحظه روی قفسه سینه ام بیشتر می شد ... . وضو گرفتم ... سجاده رو پهن کردم ... مهر رو گذاشتم ... دستم رو بالا آوردم ... نیت کردم و ... الله اکبر گفتم ...🌟🕊 . . هر بخش رو که انجام می دادم همه گذشته ام جلوی چشمم می اومد ... صحنه های گناه و ناپاک ... هر لحظه فشار توی قلبم سنگین تر می شد ... 😥 تا جایی که حس می کردم الان روح از بدنم خارج میشه ... تک تک سلول هام داشت متلاشی می شد ... بین دو قطب مغناطیسی گیر کرده بودم و از دو طرف به شدت بهم فشار می اومد ... انگار دو نفر از زمین و آسمان، من رو می کشیدند ...😖 . . چند بار تصمیم گرفتم، نماز رو بشکنم و رها کنم ... اما بعد گفتم ... نه استنلی ... تو قوی تر از اینی ... می تونی طاقت بیاری ... ادامه بده ... تو می تونی ...💪 . . وقتی نماز به سلام رسیده بود ... همه چیز آرام شد ... آرام آرام ... الله اکبرهای آخر رو گفتم اما دیگه جانی در بدن نداشتم ... همون جا کنار مهر و سجاده ام افتادم ... خیس عرق، از شدت فشار و خستگی خوابم برد ...😣😴 . . از اون به بعد، ... در هر شرایطی👈 اول از همه نمازم رو می خوندم ...👉 پ.ن: من از نویسنده داستان پرسیدم ک چرا برای استنلی خواندن نماز اینقدر سخت بود ایشون فرمودن ب خاطر اینکه استنلی بوده و در ش نقش داشته. وقتی چنین افرادی از میشن و میخوان کار انجام بدن براشون خیلی خیلی سخته ، چون براشون یه محسوب میشه با شیطان .. به هر میزان که شون قوی تر باشه و عمق مسیر بیشتر باشه رو می کنن چون برای اونها میشن... ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
☔️رمان زیبای 🔥☔️ قسمت وسوسه . حدود هفت ماه از مسلمان شدنم می گذشت ... صبح عین همیشه رفتم سر کار ... ولی مشتری اون روز خیلی خاص بود ... آدمی که در بخش بزرگی از خاطرات قبلم شریک بود... . . - اوه ... مرد ... باورم نمیشه ... خودتی استنلی؟ ... چقدر عوض شدی ... . 🔥کین 🔥بود ... اومد سمتم ... نمی دونستم باید از دیدن یه دوست قدیمی بعد از سیزده، چهارده خوشحال باشم یا نه؟... . . بعد از کار با هم رفتیم کافه ... شروع کرد از زندگی و دزدی های مسلحانه🔥 و بزرگش، دلالی🔥 و قاچاق اجناس مسروقه🔥 تعریف کردن ... خیلی خودش رو بالا کشیده بود ... . . - هی استنلی، شنیده بودم رفتی توی کار مواد🔥 و خوب خودت رو کشیدی بالا اما فکرش رو هم نمی کردم یه روزی استنلی بزرگ رو گوشه یه تعمیرگاه ببینم که داره ماشین بقیه رو درست می کنه ... همیشه فکر می کردم تو زودتر از من به پول و ثروت میرسی ... شایدم من یه روز ماشین تو رو درست می کردم ... . . نفس عمیقی کشیدم ... _ولی من از این زندگی راضیم ...😊👌 . - دروغ میگی ... تو استنلی هستی ... یادته چطور نقشه می کشیدی؟ ... تو مغز خلاف بودی ... هیچ کدوم به گرد پات هم نمی رسیدیم ... شنیده بودم بعد از ورود به اون باند، خیلی زود خودت رو بالا کشیده بودی و با بزرگ ترها می پریدی ... حالا می خوای باور کنم پاک شدی و کشیدی کنار؟ ... اصلا از پس زندگیت برمیای؟ ... . . - هی گارسن ... دو تا دام پریگنون ... . نگاه عمیقی بهش کردم و به طعنه گفتم ... _پولدار شدی ... ماشین خریدی ... شامپاین 300 دلاری می خوری ... بعد رو کردم به گارسن ... _من فقط لیموناد می خورم ...✋ . . - لیموناد چیه ؟ ... مهمون منی ... نیم خیز شد سمتم ... _برگرد پیش ما ... تو برای این زندگی ساخته نشدی استنلی... . . کلافه شده بودم ... یه حسی بهم می گفت دیدن🔥 کین🔥بعد از این همه سال اصلا ...👌 . شروع کرد از کار بزرگش تعریف کردن ... پول و ثروت ... و نقشه دقیق و حساب شده ای که کشیده بود ... که واقعا بود .. ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی جدید ضبط شده توسط شهید حادثه تروریستی شهید حادثه تروریستی زاهدان در مناطق مرزی کشور پاکستان 🏴 @asheghaneruhollah
♦️مادر شهید «عبدالرضا بروجی» داغ فرزندش را تاب نیاورد. 🔹شب گذشته مادر پاسدار شهید «عبدالرضا بروجی» از شهدای حادثه تروریستی زاهدان، که با شنیدن خبر شهادت پسرش در بیمارستان بستری شده بود، داغ فرزندش را تاب نیاورد و دعوت حق را لبیک گفت. واقعاً قیمت این لحظات چنده؟! 🏴 @asheghaneruhollah
🍃رهبــر معظم انقلاب : این زنانی که توانستند شهیدانی را پرورش دهند توانستند شوهران یا فرزندان خود را به صورت انسانهای فداکار درآورند ؛ اینها زنان بزرگی هستند 💐 بزرگداشت مـادران و همســران شهــدا _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍ روز3⃣3⃣ ❤️ به یاد شهدای عزیز مدافع وطن ❤️ نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت من ترسو نیستم . برای لحظاتی واقعا وسوسه شده بودم ... ... حواست کجاست استنلی؟ ... این یه ... یه ... نزار ات کنه ... 👌 تو مرد سختی ها هستی ... نباید شکست بخوری و به خدا خیانت کنی... .😌✌ . حالا جای ما عوض شده بود ... من سعی می کردم🔥 کین🔥 رو متقاعد کنم که اون کار درست نیست و باید دزدی رو بزاره کنار ... و بعد از ساعت ها ... . . - باورم نمیشه ... تو اینقدر عوض شدی ... دیگه بعید می دونم بتونی به یه گربه هم لگد بزنی ... تو یه ترسو شدی استنلی ... یه ترسو ... . . - به من نگو ترسو ... اون زمان که تو شب به شب، مادرت برات غذای گرم درست می کرد ... من توی آشغال ها سر یه تیکه همبرگر مونده دعوا می کردم ... اون زمان که پدرت توی کارخونه تا آخر شب، کارگری می کرد تا یه سقف بالای سرتون باشه، من زیر پل و کنار خیابون می خوابیدم ... و هنوز زنده ام ... تو درست رو ول کردی و برای هیجان اومدی سراغ این کار ...من، برای زنده موندن ... .فکر کردی با یه نقشه و بررسی موقعیت ... و پیدا کردن یکی که برات پول شون کنه؛ می تونی از اونجا دزدی کنی ... اون مغازه طلا فروشی بالای شهره ... قیمت ارزون ترین طلاش بالای 500 هزار دلاره ... فکر کردی می خوای سوپر مارکت محله مون رو بزنی که پلیس ده دقیقه بعد بیاد جنازه ها رو ببره؟ ...محاله یکی تون زنده برگردید ... می دونی چرا؟... چون اونهان که حقوق پلیس ها رو میدن ... چک های رنگارنگ اونها به شهردار و فرمانداره که دولت فدرال می چرخه ... پس به هر قیمتی، سیستم ازشون دفاع می کنه ... فکر کردی مثل قاچاق مواده🔥 که رئیس پلیس ولستون، خودش مدیریت قاچاق توی دستش باشه و سهم هر کدوم از اون گنده ها برسه ... تازه اونجا هم هر چند وقت یه بار برای میتینگ های تبلیغاتی یه عده رو میدن دم تیغ ... . احمق نشو کین ... دست گذاشتن روی گنده ها یعنی اعلام جنگ به شهردار و فرماندار ... فکر کردی بی خیالت میشن... حتی اگر بتونی فرار کنی که محاله ... پیدات می کنن و چنان بلایی سرت میارن که دیگه کسی به دست گذاشتن روی اشراف فکر نکنه ... . . . اما فایده نداشت ... اون هیچ کدوم از حرف های من رو قبول نمی کرد😐 ... اون هم کرده بود ...😕 . وقتی از کافه اومدم بیرون ...🚶 تازه می فهمیدم که خدا هرگز کسی رو کنه ... 🌸حنیف واسطه من بود ... 🌸 من واسطه کین ... 🌹مهم انتخاب ما بود ...🌹 . . آنچه در آینده خواهید دید ... و من عاشق💓 شدم ... 🍃حسنا،🍃 دانشجوی پرستاری بود . ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت و من عاشق شدم اواخر سال 2011 بود ... من با پشتکار و خستگی ناپذیر، کار می کردم و درس می خوندم ... انگیزه، هدف و انرژی من بیشتر شده بود ... ☺️☝️ شادی و آرامش وارد زندگی طوفان زده من شده بود ... شادی و آرامشی که کم کم داشت رنگ دیگری هم به خودش می گرفت ... . . چند وقتی می شد که به «باتون روژ» و محله ما اومده بودن ... دانشگاه، توی رشته پرستاری شرکت کرده بود ... شاید احمقانه به نظر می رسید اما از همون نگاه اول، بدجور درگیرش شدم ...💓😍 زیر نظر گرفته بودمش ... واقعا دختر خوب، با اخلاق و مهربانی بود ... . . من مسلمان ها رو نمی دونستم ... برای همین دست به دامن حاجی شدم ... اون هم، همسرش رو جلو فرستاد ... و بهتر از همه زمانی بود که هر دوشون به انتخاب من احسنت گفتن ... ☺️😍👏👌 . . حاجی با پدر حسنا صحبت کرد ... قرار شد یه شب برم خونه شون ... به عنوان مهمان، نه خواستگار ... پدرش می خواست با من صحبت کنه و بیشتر با هم آشنا بشیم ... و اگر مورد تایید قرار گرفتم؛ با حسنا صحبت می کردن ... . . تمام عزمم رو جزم کردم تا نظرش رو جلب کنم ...😇 اون روز هیجان زیادی داشتم ... قلبم آرامش نداشت ... 💓😍شوق و ترس با هم ترکیب شده بود ... دو رکعت✨ نماز ✨خوندم و به توسل کردم ... برای خودم یه پیراهن 👕جدید خریدم ... عطر زدم ... یه سبد میوه🍎🍇 گرفتم ... و رفتم خونه شون ... ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگر مرا نخوانید... 🏴مراسم عزاداری وفات حضرت ❤️بزرگداشت شهدای مظلوم ❤️ 👈به کلام خطیب توانا: حجت الاسلام 🎤به نفس گرم: کربلایی 📆چهارشنبه1 اسفند ماه1397 🕖راس ساعت 20 🚩اصفهان،درچه،بلوارشهدا(اسلام اباد)کوی شهید بهشتی ❤️دوستان اطلاع رسانی شود