محمد دو سال زندگی مخفی داشت توی کورهپزخانهها میرفت و با دهن روزه
آجر خالی میکرد به خاطر همین بدن
قوی و محکمیداشت. خسته نمیشد.
راستی یک خاطره دارم که تا حالا هیچجا تعریف نکردهام: «شبهفت محمد که تمام شد، خانمیآمد جلو و گفت من رفته بودم خرمشهر کاری داشتم چون حجاب مناسبی نداشتم نمیگذاشتن با جهانآرا صحبت کنم. وقتی
ایشان متوجه شد آمد و سلام و علیک کرد و کارم را راه انداخت. آمدهام بگویم که این کار پسر تو باعث شد که من برای همیشه حجابم را به خوبی رعایت کنم.»
-نقلاز پدر شهید
#شهیدسیدمحمدعلی_جهآنآرا
👈 این جا صحبت از #عشق است ...❤️👇
✅ @asheghaneruhollah