eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
619 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2هزار ویدیو
285 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
📿 یآلیتني هنآک في یالیتني اِی‌کاش‌الان‌کربلا‌بودم اِی‌کـاش... 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقایقی بعد از اظهارات دیروز ترامپ مبنی بر اینکه منتظر ۸هفته استثنایی باشید بزرگترین کارخانه فولاد سازی جهان در ایندیانای آمریکا پس از یک انفجار دچار حریق شد بعد از انفجار در ناو آمریکایی سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه در سخنانی گفته بود: حادثه ناو پاسخی به جنایتهای آمریکاست که توسط عناصر آمریکایی انجام شد، روزهای بسیار سخت و حوادث سختی در انتظار آمریکا و رژیم صهیونیستی است پ ن: ترامپ قمارباز منتظر اتفاق بزرگتر باش ... ✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب ششم : #شهید_حسینعلی_عالی ✍️شهيدی که تسبی
شهیدحاج قاسم سلیمانی: وقتی برای آیت الله بهاءالدینی تعریف کردم که شهید حسینعلی عالی شب عملیات روی سیم‌های خاردار خوابید تا بچه‌ها از معبر عبور کنند، ایشان بیش از 10دقیقه گریه کردند..... ——————————————— 🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب ششم : ✍️شهيدی که تسبیح موجودات و جمادات را می شنید!!!زمین با او حرف میزد...👇👇 🔻35 روز مانده به @asheghaneruhollah
زُل مےزنم به عڪس تو و ابر مےشوم هر شب بساط گریھ برایم فراهم است 「 @asheghaneruhollah
Untitled 60.mp3
12.63M
♦️ سلام ای تشنه ی فرات سلام ای چشمه ی حیات سلام ای کشتی نجات شد نام تو برسینه حک یالیتنا کنا معک آه از آقا کمک... 🎤کربلایی 🔷 زمینه 👈پیشنهاد دانلود 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
5.mp3
2.89M
♦️ اینقدر اسمتو میزنم صدا تابشم یک روز جزء زائرا هرچی قسمته رو دوتا چشمام اما کاش میشد بیام...😭😭 🎤کربلایی 🔷 شور احساسی 👈پیشنهاد دانلود 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #پنجاه زیر دست و پای زنانی که ب
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان آمده تا جانم را بگیرد.. که سراسیمه چرخیدم..😰😨 و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد _از آدمای ابوجعده ای؟😠 گوشه چادرم هنوز روی صورتم مانده و چهره ام به درستی پیدا نبود،.. اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمه شب به روشنی پیدا بود.. خط خون پیشانی ام دلش را سوزانده.. ... که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید...😳😰 چشمان روشنش مثل آینه میدرخشید و همین آینه از دیدن شکسته بود که صدایش گرفت _شما اینجا چیکار میکنید؟ شش ماه پیش... پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمیشد زنده باشد... که غریبانه ضجه زدم _من با اونا نبودم، من داشتم فرار میکردم...😰😭😩😨 و تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت... و او با این میان این خیابان خلوت چه کند.. که با نگاهش پَرپَر میزد بلکه پیدا کند... میترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید... از راننده خواست پیاده ، خودش ایستاد.. و چشمش را انداخت تا بی واهمه از جا بلند شوم... احساس میکردم تمام استخوانهایم در هم شکسته که زیرلب ناله میزدم..😖😭 و مقابل پیکرم را سمت ماشین میکشیدم... بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده.. و حضور او در چنین شبی مثل ✨ بود که گوشه ماشین.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ⏪ ادامه دارد... رمـــــان 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 🌟🌟🌟🌟 منتظر نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 ✅ @asheghaneruhollah