eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
600 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
277 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 توییت استاد ‏ : فکرش را بکنید بیشتر شبیه افسانه است موشک نقطه زنی را هر کجا که خواستی دفن کنی و هر وقت که اراده کردی بدون لانچر ! خاک را کنار زده از زیر زمین بیرون بیاید و اهداف مورد نظر را هدف قرار دهد افسانه ای که بدست جوانان برومند ایرانی به واقعیت پیوسته است ‎ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ✨ مراسم پرفیض دعاۍعرفہ ✨ 📍در جوار حرم امامزادگان حمیده و رشیده خاتون 🔰 پایگاه مقاومت بسیج شهداے امامزاده 🥀 @emamzade_dorche
💢 ✨ مراسم پرفیض دعای عرفه ✨ 📍در جوار حرم امامزادگان حمیده و رشیده خاتون 🔰 پایگاه مقاومت بسیج شهداے امامزاده 🥀 @emamzade_dorche
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب هجدهم : #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی 👈✅دائم ا
‏بخشی از دستخط شهید محسن ‎ در روز ‎ سال ٩۴: «خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم و حسینی قربانی‌ات. چندی است به لطف و کرم شما اسمم جزو نوکران خانم زینب (س) ثبت شده... توفیقم بده زودتر برم. کمکم کن درمیدان عمل کم نیاورم و روزی‌ام کن در جوانی به پای اسلام فدا شوم. خدایا شهیدم کن» —————————————- 🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب هجدهم : 23 روز مانده به @asheghaneruhollah
ShabArafeh1396[03].mp3
5.86M
🎙 فضیلت زیارت امام حسین در شب عرفه + سلام به اباعبدالله (ع) 💠 از اعمال شب 😭 🎤حاج 👈پیشنهاد دانلود 🇮🇷🇵🇸 @AsheghaneRuhollah
ShabArafeh1396[04].mp3
39.07M
♦️ 🎙 دعای شب عرفه (اللَّهُمَّ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى ...) 🎤حاج 👈پیشنهاد دانلود 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب نوزدهم : #شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی #دا
* خواهر نمی خواهم! مجید متولد 69 بود. وقتی خواهر کوچکش به دنیا آمد دلش می خواست پسر باشد، می گفت خواهر دوست ندارد و برادر می خواهد. اجبار کرده بود خواهرش را علیرضا صدا کنیم تا یک ماه به همین منوال بود که مادرم گفت نمی شود اسم پسر روی دختر بماند! برای همین اسم دخترم را عطیه گذاشتیم که همین باعث عصبانیت مجید شده بود. اما کم کم کنار آمد تا جایی که خیلی روی خواهرش غیرت داشت. * با دمپایی وسط پادگان! تفنگ خیلی دوست داشت هرچه پول تو جیبی جمع می کرد تفنگ می خرید. تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می رفتم و می ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه. خیلی به من وابسته بود. بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می رفت. اصلا دوست نداشت. به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند. در نهایت هم در پرند خدمت کرد. وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی داد. به جای پوتین با دمپایی در پادگان می گشت که با این کارها فرمانده اش را ناراحت می کرد. اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می زد خانه که من در برف نمی مانم. ما تماس می گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد. همین چیزها بود که باعث تعجبمان می شد وقتی می خواست سوریه برود. * تاسیس قهوه خانه بعد از سربازی قرار شد مشغول کار شود. پدرش در بازار آهن مغازه داشت اما نمی خواست پیش او کار کند. می گفت یا رانندگی یا کار پشت میز نشینی. دایی اش وانتی به او داد و در شهرداری یکی از مناطق تهران مشغول شد. بعد از مدتی تصمیم گرفت قهوه خانه بزند. خیلی اهل قهوه خانه بود. هر شب قهوه خانه می رفت. حتی مدتی در یکی از قهوه خانه های کن و سولقان کار می کرد. پدرش بسیار از قلیان کشیدن او بدش می آمد و یک بار او را دعوا کرد که باعث شد مجید دو شب خانه نیاید و در ماشین بخوابد اما همین دو شب مجید که خیلی مهربان بود و بدون ما نمی توانست غذا بخورد. برای ما غذا می خرید و می فرستاد که مثلا با هم غذا بخوریم. بالاخره به خانه برگشت و پدرش هم راضی شد که قهوه خانه بزند. قهوه خانه خوبی زد و همه مایحتاج آن را تأمین کردیم. خیلی مردمدار بود. هفته ای دو بار نیمه شب ما را بیدار می کرد که کله پاچه خریده است.
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب نوزدهم : #شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی #دا
* قلیان، بس! خواستگاری هم برایش رفته بودیم. آن زمان سوریه بود. آخرین جملات پدرش در آخرین مکالمه با مجید هم همین بود که پسر طوریت نشود؛ می خواهم برایت زن بگیرم؛ که او هم اطمینان داده بود که طوریم نمی شود و بر می گردم. یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفته بود و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود آدم شود و وقتی بازگشته بود حتی قلیان کشیدن را هم کنار گذاشته بود. *همیشه چاقو در جیبش بود پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت. * از آلمان به سوریه! زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است. * هیئتِ شهیدساز مرتضی کریمی پاسداری بود که به قهوه خانه مجید می رفت و آنجا با هم آشنا شده و رفاقت پیدا کرده بودند. همین رفاقت هم فکر رفتن به سوریه را به سر مجید انداخت. یک شب مجید به دعوت مرتضی هیئتی رفت که در آن درباره مظلومیت حضرت زینب(س) در سوریه گفته شد که بعدا گفتند مجید آن شب در آن هیئت خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. 4 نفر از آنهایی که همان شب در آن هیئت بودند بعدا در سوریه به شهادت رسیدند و مجید یکی از آنها بود. * یک اصفهانی برای پسرم کتاب نوشت شهادتش روی رفقایش خیلی تأثیر گذاشت. مرسوم بود که هر یک از پسرهای محل لقبی به خود می دادند اما بعد از شهادت مجید، لقب همه آنها "شهید" شده است. نویسنده ای اصفهانی هم کتابی درباره مجید نوشت که اخیرا رونمایی شد و می گفت از او حاجت گرفته است. حالا بعد از انتشار کتاب، داستان های دیگری از مجید از جاهای دیگر نقل شده که قرار است در چاپ بعدی 50 صفحه به کتاب اضافه شود. * یکی را شفا داد بعد از شهادتش کسی آمد گفت چند شب است خواب مجید را می بیند. من درد شدیدی در ناحیه گردن و سر داشتم او به من گفت مجید در خواب به او گفته به مادرم بگو با پتوی من بخوابد. وقتی با پتوی او خوابیدم دردهایم از بین رفت حتی MRI مجدد گرفتم اما هیچ اثری از عوامل درد نبود. *یک هفته بعد شهید می شوم مجید خیلی تغییر کرده بود. روزی به من گفت یک خودکار به من بده. گفتم چه می کنی؟ خوابی دیده بود که تعریف نمی کرد. با آهنگی گریه می کرد. به زن‌دایی‌اش گفت اگر من بروم و برنگردم چه؟ از طریق یکی از آشناها زنگ زدیم جایی به ما گفتند خیالتان راحت، همه راه ها برای خارج رفتن مجید بسته شده و نمی تواند سوریه برود. شهید فرامرزی را آورده بودند بهشت زهرا برای تشییع، ما هم رفته بودیم. به عمه اش گفت: عمه من خواب حضرت زهرا(س) را دیده ام و دو هفته دیگر من هم پیش فرامرزی ام. حضرت گفته اند یک هفته بعد از اینکه سوریه بروم شهید می شوم. *مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم! مجید دو روز بود رفته بود سوریه و ما نمی دانستیم. دوستانش تازه می آمدند اجازه اش را بگیرند در حالی که رفته بود و ما هم اجازه نمی دادیم. دو روز بعد پدرش به پادگان تهرانسر رفت و متوجه شد مجید رفته است که به فرمانده آنجا گفت مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم. به حاجی گفتند او را بر می گردانند. شب، مجید عکس هایی از حضورش در حرم برای خواهرش فرستاد و گفت این ها ذخیره آخرت من است. آخر توانستیم با او تماس بگیریم که خیلی ناراحت شد از پیگیری زیاد ما و گفت طوریش نمی شود. بعد از آن هر لحظه زنگ می زد و در جریان حالش بودیم. * اگر این را بخورید شهید می شوید! یک شب چغندر پخته بودند که مجید گفته اگر این را بخورید شهید می شوید. بعضی از آنها نخورده بودند. همه آنهایی که خورده بودند شهید شده بودند و آنها که برگشته اند امروز خیلی ناراحت بودند. *بچه 17ساله که در کما بود را شفا داد سجاده مجید هنوز بعد از 2 سال بوی حرم حضرت رقیه(س) را می دهد. بچه 17ساله که در کما بوده را شفا داده است.
شرمندھ ام که نامھ نوشتم ؛ بیا حسینـــ💔 تا كه خاكے نشدھ معجر زينب برگرد...! .😭 من مَرد بودم ڪوفھ اشكم را در آورد...! •° ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
」 ♦️ من بی وضو موی تو را شانھ نکردم! حالا بھ دنبال سرت باید بگردم ... 🎤حجت الاسلام 👈پیشنهاد دانلود 🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻 ✅ @asheghaneruhollah
980305005.mp3
5.41M
"دنیای من آقاااااای من"😭 🎤حاج 👌نوحه بیادماندنی ✅پیشنهاد دانلود ما که در این شب جمعه کربلایی نشدیم حداقل با این مداحی تو شب زیارتی مخصوص ارباب، حال و هوامون رو کربلایی کنیم😭😭😭 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 💠 @asheghaneruhollah
‌‌📢 هم‌اکنون؛ سایت Khamenei.ir 🔻 رهبر انقلاب: جنگ امروز، جنگ اراده‌هاست 👈 اگر جریان حقایق ایران شکست بخورد، ایران نیز قطعا شکست خواهد خورد. ۹۹/۵/۱۰ ❤️ 💠 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
‌‌📢 هم‌اکنون؛ #تیتر_یک سایت Khamenei.ir 🔻 رهبر انقلاب: جنگ امروز، جنگ اراده‌هاست 👈 اگر جریان #تحریف
🔰 جنگ امروز، جنگ اراده‌هاست اگر جریان حقایق ایران شکست بخورد، ایران نیز قطعا شکست خواهد خورد. 🔻 به موازات تحریم دشمن، یک جریان تحریف هم وجود دارد: تحریف حقایق، واژگونه نشان دادن واقعیّات؛ چه واقعیّات کشور ما، چه واقعیّات مرتبط با کشور ما. این تحریف هم یکی از کارهایی است که آنها انجام میدهند. هدف این تحریف دو چیز است: یکی ضربه به روحیه‌ی مردم، یکی هم آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم. پول زیادی هم دارند خرج میکنند برای اینکه این حقایق را تحریف کنند. الان هم ملاحظه میکنید همین وزیرشان، رئیسشان و دیگران، خودشان را دارند خفه میکنند از بس علیه ایران، اینجا و آنجا سفر میکنند، حرف میزنند، مصاحبه میکنند، در هر قضیّه‌ای اسم ایران را یک جوری می‌آورند؛ واقعاً دارند خودشان را خفه میکنند، و این جریانِ تحریف است که وجود دارد. از اوّل انقلاب، خطّ ثابت دشمن همین بود که در تلویزیون‌ها و رادیوها ــ که حالا وسیع‌تر هم شده ــ به مردم ایران تفهیم کنند که بیچاره شدید، دیگر کارتان تمام است، هیچ کاری از عهده‌ی کسی برای شما برنمی‌آید. اگر نقطه‌ی قوّتی در کشور باشد، مطلقاً انکار میکنند. نقطه‌ی زرد اگر وجود داشته باشد، این را ده برابر میکنند ‌برای اینکه روحیه‌ی مردم و امید مردم، بخصوص امید جوانها، تضعیف بشود. این هدفِ اینها است و البتّه در بعضی‌ها اثر هم میکند، در داخل هم کسانی همین حرفهای آنها را تکرار میکنند. اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد، زیرا که عرصه، عرصه‌ی جنگ اراده‌ها است. وقتی جریان تحریف شکست خورد و اراده‌ی ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر اراده‌ی دشمن فائق می‌آید و پیروز خواهد شد. ۹۹/۵/۱۰ ❤️ 💠 @asheghaneruhollah
🔰 انقلابیگری با زبان نیست، باعمل است/ کمک مومنانه به هم نوعان از مصادیق انقلابیگری است 🔻قرآن به ما میگوید در کار خیر و کمکهای مؤمنانه مسابقه بگذارید؛ یعنی سعی کنید شما جلوتر از دیگران حرکت کنید و بروید. و این کار به نظر من مهم است. حتّی این اِطعامهای محرّم را هم ــ که حالا در ایّام محرّم بعضی از هیئات و بعضی از مردم که توانایی‌هایی دارند نذری و اِطعام درست میکنند ــ میشود به این شکل کمک مؤمنانه به خانواده‌ها به شکل کاملاً پاکیزه و دور از مشکل سرایت و این حرفها انجام داد. انقلابیگری به معنای واقعی کلمه اینها است. انقلابیگری با زبان نیست، باعمل است؛ عمل جلوتر از زبان بایستی انسان را راه ببرد. و واقعاً کسانی که در این زمینه‌ها فعّالیّت کنند، کار انقلابی انجام میدهند؛ اینها انقلابیگری است.۹۹/۵/۱۰ ❤️ 💠 @asheghaneruhollah
💢 بشارت بزرگ رهبر انقلاب: این اعتراضاتی که در آمریکا شکل گرفته شاید در کوتاه مدت سرکوب کنند ولی آتش زیر خاکستر است و دوباره شعله میکشد و نظام فعلی آمریکا را نابود خواهد کرد. ❤️ 💠 @asheghaneruhollah
- عیدقُربان‌است‌و‌من، قربانِ‌تو ؛ حضرت‌ِیاس🌱 . . ! هزار ”امن‌ یجیب” نذر كرده‌ام ”امن‌ یجیب مضطـر اذا دعا” تـو را :) 🌺عاشقان عیدتان مبارک👏👏 💠 @asheghaneruhollah
هدایت شده از تنفیس 313
🌹 مبـــــاررررک 🌹 💠پیامبر خدا صلى الله علیه و آله 🔺 إنَّما جَعَلَ اللّه ُ الأضحى لِشبَعِ مَساکِینِکُم مِنَ اللَّحمِ فَأطعِمُوهُم ؛ 🔰 خداوند عید قربان را برنهاد تا مستمندان از گوشت سیر شوند ؛ پس از گوشت قربانى به ایشان بخورانید. 📙ثواب الأعمال، ص 59 🏡 ─┅═ঊঈ🦋 🌹 🦋ঊঈ═ @tanfis313
🔵 | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک 🔸شهید شب بیستم : 👈✅ روز عید قربان که مقام معظم رهبری آمده بودند در مسجد دانشگاه بالای سر پیکر شهیدان حادثه فالکون(شهدای عرفه)، سردار قاسم سلیمانی از ایشان یک انگشتر و عبا گرفت و به آقا گفتند یکی از انگشترهایی که با آن زیاد نماز شب خوانده‌ایید را بدهید. وقتی خواستیم بابا را خاک کنیم، سردار سلیمانی رفت داخل قبر. عبای آقا را پهن کرد. مقداری تربت کربلا آورده بود. آن را روی عبا پخش کرد. بعدش بابا را گذاشتند داخل قبر و آن انگشتر را هم گذاشتند زیر زبان بابا. من و سعید هم بالای قبر ایستاده بودیم. آنجا هم خیلی سعید بی تابی می‌کرد. رفت پایین توی قبر و به زور از بابا جدایش کردیم. سردار سلیمانی و دکتر قالیباف هم خیلی متأثر بودند. عبا را دور بابا پیچیدند و تمام شد. به ما اجازه ندادند بالای سر قبر بمانیم و ببینیم که دارند خاک می‌ریزند روی بابا😭 خاطرات فرزند سردار شهید حاج 21 روز مانده به @asheghaneruhollah