eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
583 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
265 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همه ی دوستان عزیز❤️🌹 👈 🔺رمان عاشقانه ای برای مسلمانان ✍نویسنده:خانم ز ویژگی های این رمان: 🔺داستان زیبای کتاب 🔻شخصیت پردازی بدون جانبداری 🔺اهداف ارزشمند 🔻مقدمه ای متفاوت ✅“جان شیعه اهل سنت” رمانی بلند است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.👏 👈شروع رمان: ✋پایان رمان: این رمان فوق العاده زیباست💞 دو قسمت 😊😉حوالی ساعت 22 بزن بریم👇 🆔 @asheghaneruhollah
رمان زیبای 📚 مقدمه ای متفاوت هرآنچه در این صفحات سراسر سرمستی نگاشته ام، از جام جملاتی جانانه تا نغمه ناله هایی غریبانه، همه از افاضه فضل خدا بوده و عطر عنایت اهل آسمان و در این میان، این سرانگشتان سراپا تقصیر، تنها توفیق نگارش یافته اند و حالا در نهایت شوق و شرمندگی، این اثر را تقدیم می کنم به ساحت نورانی پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و به تمامی نور چشمانم از عزیزان اهل تسنن و تشیع که کلام بی همتای خداوند متعال به ما فرمان داده است: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» و پیامبر رحمت و سرور این امت فرموده اند: «مؤمنان با هم برادرند و خون شان برابر است و در برابر دشمن، متحد و یکپارچه اند.» و این سخن امام راحل ماست که خطاب به عزیزان اهل تسنن فرمودند: «ما با هم برادر بوده و هستیم و خواهیم بود. مصلحت ما، مصلحت شماست.» و حالا ما به پیروی از عقل و شرع و به اقتدای عشق و ایمان، تا پای جان اهل وحدتیم. ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷
💐 السَّلام عَلیکَ یا اباعبدالله الحُسین امشب به کف دل دُر نایاب آمد «میلاد حسین» فخر احباب آمد گوئید به نوکران دربار «حسین» خیزید ادب کنید که «ارباب» آمد 💐سوم شعبان فرخنده ولادت حضرت امام حسین(علیه‌السلام) و روز پاسدار مبارک. 🆔 @asheghaneruhollah
14.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 شادمانه میلاد انوار کربلا 🌺 امشب دیگه اینو باید بخونیم😍 یعنی تو زندگیت امام حسین داااری.... 🎤کربلایی 👌شور 👏👏👏👏👏 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🆔 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شادمانه میلاد انوار کربلا 🌺 بهشت ارزانی خوبان عالم بهشت من تماشای حسینه .... 🎤حاج 👌شور 👏👏👏👏👏 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🆔 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شادمانه میلاد انوار کربلا 🌺 امشب هوا خوبه،حال گدا خوبه آخه نفس زدن به یاد شهر خوبه✋ 🎤حاج 👌شور 👏👏👏👏👏 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🆔 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شادمانه میلاد انوار کربلا 🌺 آدما ما رو ببینید هی نگین چرا چنینین؟؟؟ مگه اسمی دیگه از ما غیر یا حسین شنیدید؟ 🎤حاج 👌شور 👏👏👏👏👏 👈 این جا صحبت از است ...❤️👇 🆔 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 مبارک باد روز پاسدار روز آنان که با پروانه حضورشان به دور شمع وطن، غیرتی حسینی را از کربلا تا قلّه های دماوند به دوش می کشند🌺 🌷ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد🌷 کوری چشم دشمنان #من_یک_سپاهی_ام 👊 🆔 @asheghaneruhollah
در پاسخ به بی حرمتی های اخیر آمریکا و متحدانش به ایران و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران رهبر عزیزم؛ روزی که لباس سبز برتن کردی تکلیف جهاد را تو روشن کردی تا آخر راه با توراهی هستیم در لشگر اسلام سپاهی هستیم تا صبح ظهور باولی می مانیم پای عَلَم سید علی می مانیم توهین «ترامپ ها»چه ارزش دارد این طفل؛نیازی به نوازش دارد پایان مذاکراتِ ننگین این است برجام فوائدش همین توهین است دزدِ همه تاریخ امان می خواهد باز این سگِ هار استخوان می خواهد در کرببلا حسین برما آموخت ما عزتِ خویش را نخواهیم فروخت 🆔 @asheghaneruhollah
✍ اولین جلسه هفتگی سال 98 💐جشن باشکوه میلاد سرداران کربلا 🚩دوستان اطلاع رسانی شود....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنوز هم شهید فهمیده ها هستن تا بینی آمریکا را به خاک بمالند ... بسیجی ١٣ساله که مشغول خدمت به مردم گرفتار سیل است؛ آرزویش شهادت و الگویش شهید بابایی است. 🆔 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سید جواد رضویان در حین خدمت رسانی به سیل زدگان: پای مملکت وایسادن، باید پاشون وایسیم، خیلی بدهکارشون هستیم 🆔 @asheghaneruhollah
🌄 شما در تصویر دو تروریست با سلاح فوق پیشرفته #بیلانینکف و در حال انجام عملیات تروریستی مشاهده می کنید!! #من_یک_سپاهی_ام 🆔 @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقتدار،نظم و صلابت سپاه پاسداران 💠گوشه ای ازمراسم میثاق پاسداری که موجب شگفتی رهبر انقلاب شد و سپاه را نامید. 💠میلاد امام حسين عليه السلام و روز پاسدار مبارک🌺🌺🌺 🌐 افتخار کنید و انتشار دهید 🆔 @asheghaneruhollah
⛔ سخن‌نگاشت | نقشه ترامپ و شیاطین علیه سپاه و انقلاب به جایی نمی‌رسد 🔻 رهبرانقلاب، شب گذشته: دستگاه وسیع و همه‌کاره‌ی ، امروز یک دستگاه برجسته است در کشور... برای همین است که میبینید چه گربه رقصانی برای سپاه، آمریکایی‌ها میکنند. البته به جایی هم نمیرسد. آنها کید میکنند، آنها به خیال خودشان علیه سپاه و در واقع علیه انقلاب و علیه کشور نقشه میکشند، اما قرآن میگویند والَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ. آنی که در واقع دارد فریب میخورد، آنی که دارد حرکت میکند به خیال اینکه به سمت قلّه میرود، در حالیکه دارد به سمت حضیض میرود، او «الَّذِينَ كَفَرُوا»اند یعنی ترامپ، یعنی همین شیاطین، اشرار و احمقهای دور و بر نظام حاکمه‌ی آمریکا. اینهایند. خیال میکنند دارد پیشرفت میکنند. ۹۸/۱/۱۹
#حضرت_عباس تـو بهترین درمان هـر دردی «اباالفضل» تـو در ولادت هم ادب کردی «اباالفضل» «یک روز» بعـد از روز میـلاد «حسینت» دیده گشودی،بس که تو مردی اباالفضل 🌷ولادت حضرت ابوالفضل (ع) و روز جانباز بر شما مبارک 🆔 @asheghaneruhollah
39.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 شادمانه ولادت حضرت ابوالفضل العباس 🌺 لشگر حالا شد تار و مار از راه اومده.... 🎤کربلایی 👌شور 👏👏👏👏👏 🆔 @asheghaneruhollah
46.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 شادمانه ولادت حضرت ابوالفضل العباس 🌺 عشق ارباب رو قلبم قاب 🎤کربلایی 👌شور 👏👏👏👏👏 🆔 @asheghaneruhollah
50.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 شادمانه ولادت حضرت ابوالفضل العباس 🌺 قلبه ی حاجاتی روح مناجاتی دلبر ارباب و عموی ساداتی... 🎤حاج 👌شور 👏👏👏👏👏 🆔 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شادمانه ولادت حضرت ابوالفضل العباس 🌺 اگه نوکر به دربار حسینم زیر دین حسینم 🎤کربلایی 👌شور 👏👏👏👏👏 🆔 @asheghaneruhollah
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 شادمانه ولادت حضرت ابوالفضل العباس 🌺 قطعه : موسیقی: دریا دل قبیله آمده تنها برای منسب آمده هر مرده زنده می شود اما به امر او ملک مسیحایی آمده 🎤 👏👏👏👏👏 🆔 @asheghaneruhollah
🌴 🌴 صدای قرائت آیت الکرسی مادر، بوی اسفند، اسباب پیچیده در بار کامیون و اتاقی که خالی بودنش از پنجره های بی پرده اش پیدا بود، همه حکایت از تغییر دیگری در خانواده ما میکرد. روزهای آخر شهریور ماه سال 91.... با سبک شدن آفتاب بندرعباس، سپری میشد و محمد و همسرش عطیه، پس از یکسال از شروع زندگی مشترکشان، آپارتمانی نوساز خریده و میخواستند طبقه بالای خانه پدری را ترک کنند، همچنانکه ابراهیم و لعیا چند سال پیش چنین کردند. شاید به زودی نوبت برادر کوچکترم عبدالله هم میرسید تا مثل دو پسر بزرگتر به بهانه کمک خرج شروع زندگی هم که شده، زندگیاش را در این خانه قدیمی و زیبا شروع کرده تا پس از مدتی بتواند زندگی مستقل را در جایی دیگر تجربه کند. از حیاط با صفای خانه که با 🌴نخلهای بلندی🌴 حاشیه بندی شده بود، گذر کرده و وارد کوچه شدم..... مادر ظرفی از شیرینی لذیذی که برای بدرقه محمد پخته بود، برای راننده کامیون بُرد و در پاسخ تشکر او، سفارش کرد : _«حاجی! اثاث نوعروسه. کلی سرویس چینی و کریستال و... » که راننده با خوشرویی به میان حرفش آمد و با گفتن «خیالت تخت مادر! »😊 درِ بار را بست. مادر صورت محمد را بوسید... و عطیه را گرم در آغوش گرفت که پدر با دلخوری جلو آمد و زیر گوش محمد غرّی زد که نفهمیدم. شاید ردّ خرابی روی دیوار اتاق دیده بود که مادر با خنده جواب داد: «فدای سرشون! یه رنگ میزنیم عین روز اولش میشه! » محمد با صورتی در هم کشیده از حرف پدر، سوار شد و اتومبیلش را روشن کرد که عبدالله صدا بلند کرد: _«آیت الکرسی یادتون نره! » و ماشین به راه افتاد.... ابراهیم سوئیچ را از جیبش در آورد و همچنان که به سمت ماشینش میرفت، رو به من و لعیا زیر لب زمزمه کرد: _«ما که خرج نقاشی مون هم خودمون دادیم ... » لعیا دستپاچه به میان حرفش دوید:😯 «ابراهیم! زشته! میشنون! » اما ابراهیم دست بردار نبود و ادامه داد: _«دروغ که نمیگم، خُب محمد هم پول نقاشی رو خودش بده! » همیشه پول پرستی ابراهیم و خساست آمیخته به اخلاق تند پدر، دستمایه اوقات تلخی میشد که یا باید با میانجیگری مادر حل میشد یا چاره گریهای من و عبدالله.😒😕 این بار هم من دست به کار شدم و ناامید از کوتاه آمدن ابراهیم، ساجده سه ساله را بهانه کردم: _«ساجده جون! داری میری با عمه الهه خداحافظی نمیکنی؟ عمه رو بوس نمیکنی؟ » و با گفتن این جملات، او را در آغوش کشیده و به سمت مادر و پدر رفتم: _«با بابابزرگ خداحافظی کن! مامان بزرگ رو بوس کن! » ولی پدر که انگار غُر زدنهای ابراهیم را شنیده بود، اخم کرد 😠و بدون خداحافظی به داخل حیاط بازگشت. ابراهیم هم وارث همین تلخیهای پدر بود... که بیتوجه به دلخوری پدر، سوار ماشین شد. لعیا هم فهمیده بود اوضاع به هم ریخته که ساجده را از من گرفت و خداحافظی کرد و حرکت کردند. عبدالله خاکی که از جابجایی کارتونها روی لباسش نشسته بود، با هر دو دستش تکاند و گفت : _«مامان من برم مدرسه. ساعت ده با مدیر جلسه دارم. باید برنامه کلاسها رو برای اول مهر مرتب کنیم. » که مادر هم به نشانه تأیید سری تکان داد و با گفتن «برو مادر، خیر پیش! » داخل حیاط شد. ساعتی از اذان ظهر گذشته و مادر به انتظار آمدن عبدالله، برای کشیدن نهار دست دست می‌کرد که زنگ خانه به صدا در آمد. عبدالله که کلید داشت و این وقت ظهر منتظر کسی نبودیم. آیفون را که برداشتم،... متوجه شدم آقای حائری، مسئول آژانس املاک محله پشت در است و با پدر کار دارد. پدر به حیاط رفت و مادر همچنان به انتظار بازگشت عبدالله، شعله زیر قلیه ماهی را کم کرده بود تا ته نگیرد.... ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده:خانم 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷