eitaa logo
♡منتظراݩ امامـ زماݩ(عج)♡
121 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1هزار ویدیو
11 فایل
↯♥ با این دل سیاه و تباهم چہ دݪ خوشم بࢪ این خیاݪ کهنه واهی، ببینمت✉ داࢪم یقین که ࢪوز وصال تو می‌رسد ذکࢪ لبم شده که الھی ببینمت😭💔 شرایطمون🌱♥️ https://eitaa.com/joinchat/3930783866C00e8e98901 @Ya_amamzaman ⇦ ایدی جهت تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
♡منتظراݩ امامـ زماݩ(عج)♡
تا کۍِ بنگارم غمِ بر بی طاقتی ام را💔 اِی بُردہ مرا طاقت اَیام،کجایی💔
خانواده آسمانی ۳.mp3
12.63M
۳ شما همین دختر یا پسر ، همین همسر، همین مادر یا پدر نیستیـــد ⛔️! تا وقتی خود را در دایره‌ی این الفاظ معنا می‌کنید؛ هــرگز قادر به فتحِ قلّه‌ای که مورد نظر خداوند، برای شخصِ شماست؛ نخواهید بود! 💥 پس من چه کسی هستم؟ و چه کسی نیستم؟ 🎤 ➺@asheghanesepahbodhajQasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن زیارت عاشورا از امروز تا اربعین چله زیارت عاشورا🏴 سفارش شده
AUD-20210814-WA0023.mp3
11.65M
۩﷽۩ چله زیاࢪت عاشوࢪا تا اربعین زیاࢪت_عاشورا ➺@asheghanesepahbodhajQasem
... 🍃آیت الله بهجت (ره) :آن چیزی که میتواند همه هوا و هوسهارا یکجا ریشه کن کند و انسان را به تزکیه وتهذیب نفس برساند ، یادمرگ است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ➺@asheghanesepahbodhajQasem
♡منتظراݩ امامـ زماݩ(عج)♡
‌••|🌿🔉|•• #صوت_مهدوی می‌خوام امام زمانی بشم؛ چه‌کار کنم؟ #حضرت_عباس 🎙 استاد #رائفی_پور الّله
شما در راه امام ‌زمانتان از چشمانتان گذشتید و من چشمانم را به غبار گناه، آلوده کردم. شما در قلبتان حسینیه‌ای بنا کردید و من قلبم را به حراج دنیا گذاشتم. شما عمرتان را وقف امام زمانتان کردید و من عمرم را به بهایی ناچیز فروختم. شما باعث خشنودی و لبخند رضایت امام ‌زمانتان می‌شدید و من چه بی‌رحمانه با گناهانم باعث گریۀ حضرت می‌شوم... و حال، فاصلۀ بی‌فاصلۀ شما با حضرت، بین‌الحرمین است و عبادتگاه عاشقان اما فاصلۀ من با حضرتِ صاحب به اندازۀ گناهانم است. خوب می‌دانم که با کریمان کارها دشوار نیست؛ حر آزادانه به سمت یار برگشت و عاشقانه بندۀ او شد. راه برگشتن من هم باز است و حضرت دوست، مشتاق بازگشتِ‌ من... 🦋📿 ➺@asheghanesepahbodhajQasem
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌••|🌿🎬|•• -همه‌خوشیامون مال رفیقامون بدبختیامون مال امام‌زمانمون استاد 🦋📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (3) انتشارات عهدمانا آیا واقعا کتابی متعلق به قرن ششم میلادی در نیم متری او ، بقچه پیچ شده بود ؟ دلش می خواست بقچه را از دست او بگیرد ، گره اش را باز کند و بزرگ ترین شانس زندگی اش را لمس کند ؛ با خونسردی گفت : « بعید است کتابی از چهارده قرن پیش مانده باشد. شاید قدمتش چهار یا پنج قرن بیشتر نباشد... می خواهی بازش کنی تا من نگاهی به آن بیندازم ؟ » رستم با دست به در بستهای کلیسا اشاره کرد و گفت : « ممکن است در کلیسا را از داخل ببندید پدر ؟ من کمی می ترسم ... » کشیش پرسید : « از چه می ترسید ؟ کسی به داخل کلیسا نخواهد آمد. » رستم هنوز به در بسته چشم دوخته بود ، کشیش که او را نگران دید ، گفت « نترس پسرم ! اینجا خانهٔ خداست ، امن است. ما هم کار خلاقی نمی کنیم. » رستم گفت : « دو نفر روس به دنبال من بودند . تا پشت در کلیسا هم آمدند . فکر کنم آن ها به دنبال سرقت این کتاب باشند . من از آن ها می ترسم پدر » حالا بیم و هراس در کشیش بیش از رستم ، ضربان قلب او را بالا برد . بلافاصله بلند شد ، سعی کرد قدم هایش را بلند و آهسته بردارد و گیره ی در را از داخل بیندا ... 🍃آیت الله بهجت (ره) :آن چیزی که میتواند همه هوا و هوسهارا یکجا ریشه کن کند و انسان را به تزکیه وتهذیب نفس برساند ، یادمرگ است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ➺@asheghanesepahbodhajQasem