عاشقان_ظهور
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ #ظهور_و #قیام #قسمت4⃣5⃣ 🌸🍃همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «یَظْهَرُ ک
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ظهور_و #قیام
#قسمت5⃣5⃣
🌸🍃امام صادق ( ع ) درباره زمان ظهور و ناگهانی بودن آن فرمودند:
به چیزی که امید (وقوعش را) نداری از آنچه امید (وقوعش را) داری، امیدوارتر باش! همانا حضرت موسیبن عمران(ع) رفت تا برای اهل خود آتشی به دست آورد، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود به سوی ایشان بازگشت. پس خداوند کار بنده و پیامبرش موسی(ع) را در یک شب اصلاح فرمود؛ و خداوند تبارک و تعالی در مورد حضرت قائم امام دوازدهم(ع) نیز چنین عمل میکند. کار (ظهور)ایشان را در یک شب اصلاح میفرماید، همانطور که کار پیامبرش موسی(ع) را اصلاح کرد، و ایشان را از حیرت و غیبت به سوی روشنایی فرج و ظهور در میآورد».165
٭٭٭
🌸🍃امام باقر(ع) نیز فرمودند:
«یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ عَلی رَأْسِهِ غَمامَةٌ بَیْضاءٌ تُظِلُّهُ مِنَ الشَّمْسِ فیها مَلِکٌ یُنادی بِلِسانٍ عَرَبِیٍ فَصیحٍ: هذَا الْمَهْدِیُّ فَاتَّبِعُوهُ؛
در آخر الزّمان ظهور میکند در حالی که بر بالای سرش قطعهای ابر سفید است که در مقابل حرارت خورشید بر او سایه میافکند. از میان آن ابر فرشتهای به زبان عربی فصیح ندا میکند که: این مهدی است. از او اطاعت کنید».166
📚پی نوشتها
165. کمالالدین، باب 6، انتهای ح 13.
166. مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج 51، ص 81.
#ماه_شعبان
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣ و من این کتاب را مرتب کردم بر چند باب و یک خاتمه. و مقدمهای
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣
و در مناقب ابن شهرآشوب از کتاب انوار نقل کرده است که: خداوند تبارک و تعالی پیغمبر اکرم را تهنیت گفت به حمل و ولادت حضرت حسین(ع) و او را تعزیت گفت به قتل وی. و حضرت فاطمه(س) این را بدانست و بر او ناگوار آمد و آیه فرود آمد:
«حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلثُونَ شَهْراً»1.
حمل زنان نه ماه است و هیچ فرزندی ششماهه نزاد غیر از عیسی و حسین:.
مؤلف گوید: احتمال قوی میدهم که اصل روایت یحیی و حسین بوده است؛ چون حضرت یحیی و حضرت حسین(ع) در بسیاری از چیزها به یکدیگر شباهت داشتند از جمله در مدت حمل.
و در خبر است که: «مدت حمل یحیی شش ماه بود.»
و اما مدت حمل عیسی(ع) مطابق روایات بسیار نُه ساعت بود و هر ساعتی ماهی و به اعتبار انسب است.
صدوق به سند خود از صفیّه بنت عبدالمطّلب ـ رض ـ روایت کرده است که: «چون حضرت امام حسین از مادر متولد شد من پرستار مادر او بودم، پیغمبر(ص) فرمود: ای عمّه! فرزند مرا بیاور نزد من. گفتم: یا رسولالله او را هنوز پاکیزه نکردهایم. فرمود: ای عمّه مگر تو او را پاک میگردانی، خداوند او را پاک و پاکیزه کرده است».
#نویسنده:حاج شیخ عباس قمی( ره )
#ادامه.دارد....
#امام_زمان
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #زندگی_پس_از_مرگ #قسمت4⃣4⃣ حکایت شیخ ما ثقه الاسلام نوری - عَطَّرَ اللَّهُ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#زندگی_پس_از_مرگ
#قسمت5⃣4⃣
من از روی تعجب گفتم که آیا شما هم در ضیق و شدّت واقع شدید؟ فرمود: «بلی، حاج رضا پسر آقا بابا مشهور به نعلبند، از من طلبی داشت، از جهت طلب او حال من به بدی کشید».
پس تعجب من زیاد شد و از خواب بیدار شدم با حال ترس و تعجّب، و نوشتم صورت خواب را برای برادرم که وصیّ آن مرحوم بود، و از او درخواست نمودم که بنویسد برای من که آیا حاج رضای مذکور طلب دارد از مرحوم والد یا نه؟
برادرم برای من نوشت که من در دفتری که اسامی طلبکاران بود مراجعه کردم هر چه تفحص کردم اسم این مرد در آنجا نبود.
من ثانیاً نوشتم که از خود آن شخص سؤال کند. برادرم بعد از آن برای من نوشت که من
سؤال کردم از او، گفت: بلی من هیجده تومان از آن مرحوم طلبکارم و غیر از خدا هیچکس مطّلع نیست بر آن، و بعد از فوت ایشان از شما پرسیدم که اسم من در دفتر طلبکاران آن مرحوم هست؟ شما گفتید: نه. پس من با خود گفتم که اگر ادّعای طلب خود کنم قدرت بر اثبات آن ندارم؛ چون حجّت و بیّنه نداشتم و اعتمادم به آن مرحوم بود که در سیاهه [دفتر] خود ثبت می کند. معلوم شد که مسامحه نموده. پس من مأیوس از وصول طلب خود شدم و اظهار نکردم. پس من صورت خواب شما را برای او نقل کردم و خواستم که وجه او را بدهم، گفت: من اِبراء کردم ذمّه او را به جهت خبر دادنش از طلب من(176).
#📚پی نوشتها
176) دارالسلام، ج 2 ص 165.
#امام_زمان
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عاشقان_ظهور
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ #ظهور_و #قیام #قسمت4⃣6⃣ و نیز امیرمؤمنان(ع) در روایت دیگری میفرما
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ظهور_و #قیام
#قسمت5⃣6⃣
امام علی(ع) هم دربارة یاران حضرت مهدی(ع) فرمودند:
«اَصْحابُ الْمَهْدِیِّ شَبابٌ لاکُهُولَ فیهِمْ اِلاَّ مَثْلِ کُحْلِ الْعَیْنِ وَ الْمِلْحِ فَی الزَّادِ وَ اَقَلُّ الزَّادِّ الْمِلْحُ؛
یاران حضرت مهدی جوان هستند و در بین آنان کهنسال نیست مگر تعداد کمی به اندازه سرمه در چشم و نمک اندک که در غذا مصرف میشود».188
دربارة گرد آمدن یاران حضرت مهدی(ع)، امام صادق(ع) فرمودند:
«اَلْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ ثَلاثُمِائِةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً، عِدَّةَ أَهْلِ بَدْرٍ، فَیُصْبِحُونَ بِمَکَّةَ، وَ هُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَیْنَما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمیعاً».189 وَ هُمْ أَصْحابُ الْقائِمِ(ع)؛
آنان که از بسترهای خود ناپدید میشوند و بامدادان در مکّة معظّمه پدیدار میگردند، به تعداد اهل بدر (سیصد و سیزده تن) هستند، که خداوند در حقّ آنان فرموده است: «هر کجا باشید خداوند همه شما را یکجا گرد میآورد» آنها اصحاب حضرت قائم(ع) هستند».190
شیخ صدوق این حدیث را با اسناد خود از امام زینالعابدین(ع) روایت کرده است.191
در این باره امام علی(ع) هم میفرمایند:
«اِذا اُذِنَ الْاِمامَ دَعَا اللهَ بِاسْمِهِ (اِیْ بِاسْمِ اللهِ الْاَعْظَمِ) فَاُتیحَتْ لَهُ صَحابَتُهُ وَ هُمْ اَصْحابُ الْاَلْوِیَةِ. فَمِنْهُمْ مَنْ یُفْتَقِدُ عَنْ فَراشِهِ لَیْلاً فَیُصْبِحُ فی مَکَّةَ وَ مِنْهُمْ یَری یَسیرُ فِی السَّحابِ نَهاراً؛
هنگامیکه به امام زمان(ع) اجازة ظهور داده شود خدا را به اسم اعظم میخواند و همة یارانش از سراسر گیتی جمع میشوند که پرچمداران آن حضرت هستند. عدّهای از آنها شب هنگام از رختخواب خود ناپدید و صبح در مکّه حاضر میشوند و برخی از آنها دیده میشوند که در روز روی ابرها راه میروند».192
📚پی نوشتها
188. غیبت نعمانی، ص 170.
189. سوره بقره، آیه 148.
190. مختصر اثبات الرّجعه، حدیث نوزدهم، کفایةالمهتدی: برگ 124.
191. کمالالدّین، ج 2، ص 654؛ منتخب الأنوار المضیئه؛ ص 32.
192. بحارالانوار، ج 52، صص 286 و 368.
#امام_زمان
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
عاشقان_ظهور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #زندگی_پس_از_مرگ #قسمت4⃣5⃣ 🌸🍃فصل چهارم قیامت یکی از منازل هولناک آخرت، قیام
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#زندگی_پس_از_مرگ
#قسمت5⃣5⃣
پس پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم گفت: می خواهم بنده و رسول باشم. پس آن مَلَک پای راست را بلند کرد و گذاشت در میان آسمان دنیا و پای چپ را بلند کرد و گذاشت در آسمان دوم، بعد از آن پای راست را گذاشت در آسمان سوم. به همین نحو رفت تا آسمان هفتم. هر آسمانی را یک گام خود کرد، و هر چه بالا رفت کوچک شد تا آنکه به اندازه مرغ کوچکی شد.
پس حضرت رو به جبرئیل کرد و فرمود: همانا
من مشاهده کردم از تو ترس شدیدی و ندیدم چیزی را که مرا بیشتر ترسانیده باشد از تغییر کردن رنگ تو! جبرئیل گفت: یا رسول اللَّه! مرا ملامت مفرما. آیا دانستید که این مَلَک کی بود؟ این اسرافیل «حاجِبُ الرّبّ» بود و از زمانیکه حق تعالی آسمان ها و زمین را خلق فرموده از مکان خود پایین نیامده(186). چون من او را دیدم که به سوی زمین می آید، گمان کردم که آمده است برای برپا کردن قیامت، پس از ترس قیامت رنگم چنان تغییر کرد که مشاهده فرمودید.
پس چون دیدم که برای امر قیامت نیامده، بلکه حق تعالی چون شما را برگزیده به جهت بزرگی شما،
او را به نزد شما فرستاده، رنگم به حال اوّل آمد و نَفَسم به سوی من برگشت. - الخبر - (187).
و در روایتی است که نیست مَلَکِ مُقَرّبی و نه آسمانی و نه زمینی و نه بادی و نه کوهی و نه صحرایی و نه دریایی مگر آنکه بترسند از روز جمعه برای آنکه قیامت برپا می شود در آن(188).
#📚پی نوشتها
186) شاید مراد آن باشد که یک نفری تنها و بی خبر پائین نیامده مثل این نحوی که اینجا آمده، تا منافات نداشته باشد با پائین آمدن او با جبرئیل و میکائیل برای اهلاکِ قومِ لوط، یا نحوِ آن واللَّه العالم. منه.
187) بحارالانوار، ج 16، ص 292.
188) بحارالانوار، ج 7، ص 58، ح 1.
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣1⃣ شاعر گوید: یَجُودُ بِالنَّفْسِ اِنْ ضَنَّ الجَوادُ بِها
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣1⃣
محبت پیغمبر خدا نسبت به امام حسین(ع)
و اما فصاحت و زهد و تواضع و عبادت آن حضرت را اگر خواهیم ذکر کنیم از وضع رساله بیرون رویم. و به جای آن اخباری در محبت پیغمبر خدا نسبت به او بیاوریم. شیخ اجل محمد بن شهرآشوب در مناقب روایت کرد از ابن عمر که نبی(ص) بر منبر خطبه میخواند، حسین(ع) بیرون آمد و پایش در جامه بپیچید و بیفتاد و بگریست. پیغمبر اکرم از منبر فرود آمد و او را در بر گرفت و گفت: «قاتَلَاللهُ الشَّیْطانَ فرزند امتحان است، سوگند به آن که جان من در دست اوست ندانستم که از منبر فرود آمدم».
در مناقب است که: ابوالسّعادات در فضایل عترت آورده است که: یزید بن ابی زیاد گفت: روزی نبی(ص) از خانة عایشه بیرون آمد و بر خانة فاطمه(س) بگذشت صدای گریه حسین(ع) را شنید و فرمود: «آیا نمیدانی که گریه او مرا ناراحت میسازد؟»
و در مناقب است که ابن ماجه در سنن و زمخشری در فائق آوردهاند که:
نبی(ص) حسین(ع) را دید در کوچه با کودکان بازی میکند، پس پیغمبر خدا جلوی ایشان آمد و یک دست خود بگشود حضرت حسین(ع) از این سوی به آن سوی میگریخت و رسول خدا(ص) میخندید با او، پس او را بگرفت و یک دست زیر زنخ (چانه) او گذاشت و دست دیگر بر سر او و سر او را، بلند کرد و بوسید و گفت: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ اَنَا مِنْ حُسَیْن؛ خدای تعالی دوست دارد کسی را که حسین(ع) را دوست دارد و حسین سبطی است از اسباط».
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ #ظهور_و #قیام #قسمت4⃣7⃣ 🌺☺️امام صادق(ع) در مورد پایان کار سفیانی فر
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ظهور_و #قیام
#قسمت5⃣7⃣
🌺🍃بخش چهارم
🌸🍃قیام
🍃در این بخش به موضوع قیام حضرت مهدی(ع) میپردازیم. در حقیقت قیام امام سرآغاز تحوّلات عظیمی است که تمام اجزای عالم را شامل میشود. این تحوّلات همگی رو به سوی کمال دارند و همة مخلوقات مشتاق و طالب آن هستند.
🍃به عبارت دیگر میتوان گفت که انقلاب جهانی حضرت مهدی(ع) با قیام پرشور و بیوصف ایشان شروع میشود و از این منزل است که برکاتشان به اذن پروردگار همة جهان را فرامیگیرد.
🍃زیبایی لحظات پرشور قیام در انتقام خون تمام مظلومان عالم و در رأس آنها حضرت سیّدالشّهداء(ع) رخ مینماید. با هم میخوانیم. پیشبینیهای خاندان رحمت را در اینباره.
🍃امید که چشمانمان نظارهگر ظهور و قیام حضرتش باشد. انشاءالله
🌸🍃امام صادق(ع) در تفسیر آیة شریفة :«حَتّی اِذا رَأوْا ما یُوعَدُونَ»221چنین میفرمایند:
🌸«[حَتّی إذا رَأوْا ما یُوعَدُونَ]: فَهُوَ خُروُجُ الْقائِمِ، [إمَّا الْعَذابُ وَ إمَّا الْسّاعَةُ]: وَ هُوَ السّاعَةُ، [فَسَیَعْلَمُونَ]: ذلِکَ الْیَومَ، وَ ما نَزَلَ بِهِم عَلی یَدِ قائِمِهِ، [مَنْ هُوَ شَرُّ مَکاناً]: یَعْنی عِنْدَ الْقائِمِ، [وَ أضْعَفُ جُنْدَاً. وَ یَزیدُ الله الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدی]: یَزیدُهُمْ ذلِکَ الْیَومْ هُدیً عَلَی هُدیً بِاتِّباعِهِمُ الْقائِمَ حَیْثُ لا یَجْحَدُونَهُ وَ لاینْکِرُونَهُ؛
🌺🍃[هنگامیکه ببینید آنچه را که وعده داده میشوند] یعنی: ظهور قائم(عج) [یا عذاب یا قیامت را] که منظور از قیامت همان قائم است.
🍃[پس به زودی میفهمند] یعنی: در آنروز و در اثر آنچه از قائم میبینند میفهمند که «چه کسی» در پیشگاه قائم [از جهت رتبه و مقام پستتر و از نظر قدرت نظامی زبونتر است؟!. خداوند کسانی را که هدایت یافتند بر هدایتشان میافزاید]، یعنی: در آن روز بر هدایت آنها میافزاید، زیرا آنها از قائم(عج) پیروی کرده، هرگز او را انکار نکرده، لب به تکذیب نگشوده اند».222
📚پی نوشتها
221. سورة مریم، آیات 75 و 76.
222. اصول کافی، ج 1، ص 431.
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
عاشقان_ظهور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #زندگی_پس_از_مرگ #قسمت4⃣6⃣ 🌸🍃و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#زندگی_پس_از_مرگ
#قسمت5⃣6⃣
🌸🍃دوم: شیخ کلینی از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام روایت کرده که خداوند تبارک و تعالی برانگیزاند روز قیامت مردمانی را از قبرهای شان که بسته شده باشد دست های شان به گردن های شان، به حدّی که قدرت نداشته باشند که بگیرند به دست های شان به اندازه یک سر انگشت، با ایشان ملائکه باشند که سرزنش کنند ایشان را سرزنش سختی، بگویند: این اشخاص کسانی هستند که منع کردند خیر کمی از خیر بسیار، اینها اشخاصی هستند که حق تعالی به ایشان عطا داده پس منع کردند ایشان حقّ خدا را که در اموال شان بود.(224)
🌸🍃سوم: شیخ صدوق روایت کرده از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی طولانی که هر که نمّامی و سخن چینی کند ما بین دو نفر، مسلّط کند حق تعالی بر او در قبرش آتشی
که بسوزاند او را تا روز قیامت. پس چون از قبر خود بیرون آید مسلط فرماید حق تعالی بر او مار سیاه بزرگی که گوشت او را به دندان بِکَند تا داخل جهنّم شود.(225)
🌸🍃چهارم: و نیز از آن حضرت روایت کرده که هر که پُر کند چشم خود را از نگاه کردن به زن نامحرم، حق تعالی محشور فرماید او را روز قیامت در حالی که میخ دوز کرده باشند او را به میخ های آتشی، تا حق تعالی حکم فرماید ما بین مردم، پس امر شود که او را ببرند به [سوی] آتش.(226)
🌸🍃پنجم: و نیز از آنحضرت - صلوات اللَّه علیه و آله - روایت کرده که فرمود: شارب الخمر محشور می شود روز قیامت در حالی که رویش سیاه، و چشمهایش کبود باشد، و مایل و کج شده باشد کُنج دهانش، و جاری باشد آب دهانش، و بیرون کرده باشد زبانش را از قفایش.(227)
#📚پی نوشتها
224) بحارالانوار، ج 7، ص 197.
225) پیشین، ص 214.
226) پیشین، ص 215.
وَ لَنِعْمَ ما قیل؛ [و چه خوب سروده شده، که :
منگر در بُتان که آخر کار
نگریستن، گریستن آرد بار
شاهد آنزمانه خورد و بزرگ دیده را یوسفند دل
را گرگ جُعدِ مفتول* دل کسل باشد
زلفِ مرغول*، غول دل باشد
(مِنْه).
* جُعد مفتول: موی پیچیده شده.
* مرغول: پیچ و تاب.
227) پیشین، ص 218.
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣2⃣ 🌺🍃حدیث پنجم 🍃به سند متّصل از شیخابیالقاسم بن قولویه به س
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣2⃣
🌸🍃حدیث هفتم
🍃و به سند خود از شیخ الطائفة ابیجعفر طوسی از مفید از ابن قولویه از پدرش از سعد از برقی از سلیمان بن مسلم کِندی از ابن غَزوان از عیسی بن ابیمنصور از أَبان بن تَغْلِب از ابیعبدالله(ع)که فرمود: «آه کشیدن غمگین برای ستمی که به ما رسیده است تسبیح است و اندوه او برای ما عبادت و پوشیدن راز ما جهاد در راه خداست. آنگاه فرمود: باید این حدیث به زر طلا نوشته شود».
🌸🍃حدیث هشتم
🍃به همان سند از شیخ فقیه ابیالقاسم بن قولویه به سندش از ابن خارجه از ابیعبدالله(ع)که گفت: «حسین بن علی(ع) گفت: من کشتة اشک چشمام و با حزن و اندوه کشته شدم و بر خداست که غمگینی به زیارت من نیاید مگر آنکه او را شادان به اهل خود برگرداند».
🌸🍃حدیث نهم
🍃به سند متّصل از شیخ الطائفة (قده) از مفید از ابی عمرو عثمان دقّاق از جعفر بن محمد بن مالک از احمد بن یحیی اِوَدی از مخول بن ابراهیم از ربیع بین منذر از پدرش از حسین بن علی(ع) که فرمود: «هیچ بندهای نیست که چشمش برای ما یک قطره بچکاند، یا فرمود: قطرهای اشک بریزد مگر اینکه خداوند روزگارها او را در بهشت جای دهد.
احمد بن یحیی اودی گفت: آن حضرت را در خواب دیدم و گفتم: مخول بن ابراهیم از ربیع بن منذر از پدرش از تو روایت کرد (همان عبارت). فرمود: آری. گفتم: در این صورت اسناد میان من و تو ساقط شد».
و گویند «حُقْب» (روزگارها) در این حدیث کنایه از دوام است.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ #ظهور_و #قیام #قسمت4⃣8⃣ 🌺🍃و نیز امام باقر ( ع ) فرمودند: 🌸... به س
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#ظهور_و #قیام
#قسمت5⃣8⃣
🌺🍃امیرمؤمنان(ع) هم میفرمایند:
گویی او را میبینم که در نزدیکی نجف کوفه از وادیالسّلام عبور کرده، به سوی مسجد سهله پیش میرود، در حالی که زره رسولاکرم(ص) را به تن دارد و بر اسب سبز رنگی سوار است که رنگش سبز متمایل به مشکی است و در پاهای آن سفیدی درخشندهای هست که برق میزند و پیشانی سفیدی دارد که همگان برق آن را میبینند و مردمان هر شهری خیال میکنند که او حضرت قائم(ع) در شهر آنها و در میان آنهاست و همراه آنها دعا میخواند و میگوید:
لا اِلهَ إلاَّ الله حقّاً، لا اِلهَ إلاَّ الله ایماناً وَ صِدْقاً، لا اِلهَ إلاَّ الله عُبُودِیَةً وَ رِقّاً؛ بارخدایا! ای عزّت بخش هر مؤمن غریب! و ای خوارکنندة هر ستمگر عنود!، هنگامیکه راهها به رویم بسته باشد و زمین با این همه فراخی برایم تنگ باشد، تو پناه منی. بار خدایا، تو مرا آفریدی، و از آفرینش من بینیاز بودی، اگر مرا یاری نکنی، از شکست خوردگان خواهم بود. ای پخش کنندة رحمت از محلهای آن و ای بیرون آورندة برکتها از معدنهای آن، ای خداوندی که قلّة رفیع عظمت را به خود اختصاص دادهای و دوستانت به عزّت تو عزیزند، ای خداوندی که پادشاهان در برابر عظمت تو سر فرود آوردهاند و تو داغ ذلّت بر گردن آنها نهادهای، و آنها از شکوه تو بیمناکند. از تو میخواهم به آن نام مقدّست که جهان آفرینش را با آن نام مقدّس آفریدهای و همه در برابرت سر تعظیم فرود آوردهاند، از تو میخواهم که صلوات بیپایان خود را بر محمّد و آل محمّد(ص) نازل فرمایی، و امر خود را در حقّ من تحقّق بخشی، و فرج را نزدیک گردانی، مرا کفایت کنی و عافیت بخشی، و حاجتهای مرا برآورده سازی، الآن، همین الآن، امشب، آری همین امشب، که تو به هر چیزی توانا هستی».256
امام باقر(ع) در شرح ماجرای نجف اشرف و کوفه میفرماید:
🍃چون وارد نجف اشرف شود به یاران خود میفرمایند: امشب را به عبادت سپری کنید. آن شب را در حال رکوع، سجود، گریه و مناجات با خدا سپری میکنند. چون صبح شود، میفرماید: به سوی نخیله حرکت کنید. آن روز در اطراف کوفه خندقی خواهد بود. به سوی نخیله حرکت میکنند و در نخلیه به مسجد حضرت ابراهیم(ع) میرسند و در آنجا دو رکعت نماز میگزارد، پس هر چه مُرجِئَه257 و غیر آن از سپاه سفیانی باشد به سوی آن حضرت هجوم میآورند. امام(ع) به اصحاب خود فرمان حمله صادر میکند، حتّی یک نفر هم از آنها، از خندق نمیگذرد تا گزارش ببرد، آنگاه داخل کوفه میشود».258
٭٭٭
🌺🍃سپس امام باقر(ع) فرمودند:
🍃در هفتة دوم (از ورود قائم(ع) به کوفه) مردم میگویند: ای فرزند رسول خدا، نماز پشت سر شما با نماز پشت سر رسول اکرم(ص) مساوی است و مسجد جوابگوی این همه جمعیّت نیست. حضرت به سوی نجف اشرف حرکت میکند و در آنجا نماز میخواند و دستور میدهد که مسجدی با عظمت که دارای 1000 در است بسازند تا گنجایش مردم را داشته باشد. آنگاه دستور میدهد که از پشت حرم امام حسین(ع) نهری حفر کنند که کربلا را به نجف متّصل کند. آنگاه پلهایی روی آن و آسیابهایی را کنار آن نهر میسازند. گویا با چشم خودم میبینم که پیرمردان گندمها را روی سر خود حمل نموده و در این آسیابها به طور مجانی آرد میکنند. در آن زمان خانههای کوفه به نهر کربلا (فرات) متّصل میشود».259
📚پی نوشتها
256. منتخبالاثر، ص 519.
257. «مرجئه» گروهکهایی از اهل سنّت هستند که میگویند: با وجود ایمان، گناه ضرری نمیرساند! شش گروه از آنها را «شهرستانی» در ملل و نحل (ج 1 صص 139 ـ 146) شرح داده است.
258. بحارالانوار، ج 52، ص 343.
259. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ص 341.
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
عاشقان_ظهور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #زندگی_پس_از_مرگ #قسمت4⃣7⃣ 🌸🍃[نهم 🌺شیخ کلینی روایت کرده در ذیل این صَلَواتِ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#زندگی_پس_از_مرگ
#قسمت5⃣7⃣
🌸🍃مؤلف گوید که ذکر کردنِ من این روایات را در این مقام به جهت تبرّک و تیمّن است نه برای بیان حُسن خُلق حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم یا ائمه هدی علیهم السلام، زیرا شخصی را که حق تعالی در قرآن کریم به «خُلق عظیم» یاد فرماید و علمای فریقَیْن در سیرت و خصال حمیده اش کتابها نوشته باشند و عُشری از اَعشارِ آن را احصاء ننموده باشند، دیگر چیز نوشتن من در این باب سماجت است. وَ لَقَد اَجادَ مَنْ قال:
🌺مُحَمَّدٌ [صلی الله علیه وآله وسلم سَیِّدُ الْکَوْنْینِ وَ الثَّقَلَیْنِ وَ الْفَریقَیْنِ مِنْ عُرْبٍ وَ مِنْ عَجَمٍ فاقَ النَّبِیّینَ فی خَلْقٍ وَ فی خُلُقٍ وَ لَمْ یُدانُوهُ فی عِلْمٍ وَ لا کَرَمٍ وُ کُلُّهُمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ [صلی الله علیه وآله وسلم مُلْتَمِسٌ غَرْفاً مِنَ الْبَحْرِ اَوْ رَشْفاً مِنَ الدِّیَمِ وَ هُوَ الَّذی(258) تَمَّ مَعْناهُ وَ صُورَتُهُ ثُمَّ اصْطَفاهُ حَبیباً بارِی ءُ النَّسَمِ مُنَزَّهٌ عَنْ شَریکٍ فی مَحاسِنِهِ فَجَوْهَرُ الْحُسنِ فیهِ غَیْرُ مُنْقَسِمٍ فَمَبْلَغُ الْعِلْمِ فیهِ اَنَّهُ بَشَرٌوَ اَنَّهُ خَیْرُ خَلْقِ اللَّهِ کُلِّهِمْ(259)🌺
🌸🍃روایت دوم از «عِصامِ بْنِ الْمُصْطَلَقِ شامی» نقل شده که گفت: وقتی داخل مدینه معظّمه شدم، حسین بن علی علیهما السلام را دیدم، پس به عَجَب آورد مرا روش نیکو و منظر پاکیزه او، پس حسد واداشت مرا که ظاهر کنم آن بغض و عداوتی را که از پدر او در سینه داشتم، پس نزدیک شدم و گفتم: توئی پسر ابو تراب؟ - معلوم باشد که اهل شام از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به «ابو تراب» تعبیر می کردند و گمان می کردند که به این اسم، تنقیص آن جناب می کنند و حال آنکه هر وقت ابو تراب می گفتند گویا حُلِیّ و حُلَل به آن حضرت می پوشانیدند -.
بالجمله «عصام» گفت: به امام حسین علیه السلام گفتم: تویی پسر ابو تراب؟ فرمود: بلی.
🌺فَبالَغتُ فی شَتْمِهِ و شَتْمِ اَبیهِ؛ یعنی «هر چه توانستم دشنام و ناسزا به آن حضرت و پدرش گفتم»
🌺فَنَظَرَ اِلَیَّ نَظْرَهَ عاطِفٍ رَؤوفٍ پس نظری از روی عطوفت و مهربانی بر من کرد و فرمود:(260)
اَعوُذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، «خُذِ الْعَفْوَ وَ أمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ - اِلی قَوْلِهِ تَعالی - ثُمَّ لا یُقْصِروُنَ»(261)🌺
📚پی نوشتها
258) در اصل «فَهُوَ الَّذی» می باشد.
259) پیشین، ص 679، مگر بیت اوّل که در مدرک مذکور دیده نشد.
260) پیشین، ص 705.
261) اعراف، آیه 199 تا 202.
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣3⃣ 🌺🍃حدیث بیست و ششم 🍃ابو جعفر طوسی به اسنادش از زینب بنت جَ
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣3⃣
🌸🍃حدیث بیست و هشتم
به سند متّصل از ابیعبدالله مفید (قده) در ارشاد گفت: «روایت کرد اَوزاعیّ از عبدالله بن شداد از امّالفضل بنت الحارث که وی بر رسول خدا داخل شد و گفت: یا رسولالله دوش خوابی مُنکَر دیدم! رسول(ص) فرمود: چیست؟ گفت: آن خوابی سخت ناخوش است. فرمود: چیست؟ گفت: دیدم گویی پارهای از گوشت تن تو بریده و در دامن من نهاده شد. رسول خدا(ص) فرمود: خیر است که دیدی فاطمه(س) فرزندی آورد و او در دامن تربیت تو باشد. پسفاطمه(س) حسین(ع) را آورد امّالفضل گفت: او در دامن من بود چنان که رسول خدا فرمود پس روزی او را نزد رسول خدا(ص) بردم آنگاه نظرم به دیدة او افتاد دیدم اشک میریزد گفتم: پدر و مادرم فدای تو یا رسولالله تو را چه میشود؟ فرمود: جبرییل نزد من آمدم و خبر داد که امت من فرزند مرا میکشند و مشتی از تربت او برای من آورد سرخرنگ».
🌺🍃حدیث بیست و نهم
🍃به سند متّصل از شیخ مفید در ارشاد از امّ سلمه ـ رضی الله عنها ـ گفت: رسول خدا(ص) شبی از نزد ما بیرون رفت و غیبت او طول کشید آنگاه بیامد ژولیدهموی و گردآلوده و مشت او بسته، گفتم: یا رسولالله چه میشود که تو را ژولیدهموی و گردآلوده میبینم؟ فرمود: در این وقت شبانه مرا به موضعی از عراق بردند که آن را کربلا گویند و در آنجا کشتارگاه حسین فرزندم و جماعتی از فرزندان و اهل بیت مرا به من نشان دادند و از خونهای آنها برداشتم و اکنون در دست من است و دست بگشود و فرمود: این را بگیر و نگاه دار. پس بگرفتم دیدم چیزی مانند خاک اما سرخ است و آن را در قارورهای نهادم و سر آن را بستم و نگاه داشتم چون حسین(ع) به جانب عراق بیرون شد شیشه را بیرون میآوردم هر روز و شب میبوییدم و به آن نگاه میکردم و میگریستم برای مصیبت آن حضرت، پس چون روز دهم محرّم شد و آن روزی است که حسین(ع) کشته شد آن را اول روز بیرون آوردم چنان بود که بود و چون آخر روز بیرون آوردم ناگهان دیدم خونی تازه سرخ است و در خانة خود فریاد زدم و بگریستم و اندوه خویش پوشیده داشتم مبادا دشمنان در مدینه بشنوند و در شادمانی نمودن شتاب کنند، پس آن روز و وقت را پیوسته در خاطر خود نگاه میداشتم تا خبر مرگ آن حضرت را آوردند و حقیقت آشکار شد».
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨