AUD-20210601-WA0043.mp3
5.67M
تفسیر آیات 52 تا 54 سوره بقره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿٥٢﴾
وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿٥٣﴾
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٥٤﴾
مدت صوت : 5:54
استاد سید علی حسینی یزدی
🍃🍃🍃🍃
❤️مترجمی زبان قرآن 💚 مترجمی زبان نهج البلاغه ساده و قابل فهم و تخصصی😍👇
@Asheghankalamvahy
عاشقان کلام وحی
تفسیر آیات 49 تا 51 سوره بقره بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِن
👆👆👆
دسترسی سریع
تفسیر آیات 49 تا 51 سوره بقره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿٤٩﴾
وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿٥٠﴾
وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿٥١﴾
مدت صوت : 6:7
استاد سید علی حسینی یزدی
عاشقان کلام وحی
آرامش 15استاد محمد شجاعی🎧 خودشناسی تخصصی بر اساس قرآن و احادیث تقدیم به کسانی که برای روح بلند و و
👆👆👆
دسترسی سریع
آرامش 15استاد محمد شجاعی🎧 خودشناسی تخصصی بر اساس قرآن و احادیث
تقدیم به کسانی که برای روح بلند و والای انسانی خودشان احترام قائل اند .
ادامه دارد....
AUD-20220725-WA0138.
9.92M
آرامش 16 استاد محمد شجاعی🎧 خودشناسی تخصصی بر اساس قرآن و احادیث
تقدیم به کسانی که برای روح بلند و والای انسانی خودشان احترام قائل اند .
ادامه دارد....
❤️ مترجمی زبان قرآن
💚مترجمی زبان نهج البلاغه
💖تدبر قرآن
@Asheghankalamvahy
🍃🌹🍃🌹🍃
*شاهزاده ای در خدمت*
قسمت بیست و هشتم🎬:
چند روزی از ورود میمونه به خانهٔ پیامبر می گذشت، چند روزی که به اندازه تمام عمرش ،فیض برده بود و تجربه و علم کسب کرده بود.
میمونه که دخترکی ده ساله بود و در این ده سال ، از صبح تا شام در قصرهای رنگ و وارنگ به سر کرده بود و قد کشیده بود ، اینک عظمت این خانهٔ خشت و گلی که عاری از هر تزیین و تجملی بود در پیش چشمش هزاران برابر آن قصرهای مجلل می نمود .
او پیامبر اسلام را چونان پدری مهربان بر امتش یافته بود و حال که مشرف به دین مبین اسلام شده بود ، محمد صلی الله علیه واله را چون پدرش و حتی بسیار بیشتر از او دوست می داشت و گویا این حس دو طرفه بود و رسول خدا هم محبتی اینچنین به میمونه داشت.
پیامبر به راستی چون دخترش ، میمونه را دوست می داشت و در هر لحظه از حضورش در خانه ، نکته های ناب را به این دخترک آموزش می داد و میمونه بسیار مسرور بود که در تقدیرش ،چنین سرنوشت زیبایی رقم خورده و دوست داشت این برکتی که نصیبش شده تا آخر عمرش ادامه داشته باشد و این زیبایی حضور او در خانه پیامبر به زیبایی حضورش در بیت علی و زهرا پیوند بخورد.
چند روزی بود که فاطمه سلام الله علیها ، دختر پیامبر به خانهٔ پدرش می آمد ، میمونه همیشه در خفا و پنهانی، این بانو را می نگرید و هر لحظه که بوی فاطمه در فضا می پیچید خود را مانند باد به نزدیک ترین جای ممکن به این خانم مهربان، که بی شک سرور زنان عالم بود ، می رساند.
میمونه احساس کرده بود که فاطمه چیزی می خواهد بگوید ،اما از گفتن آن شرم دارد ،تا اینکه چند روز بعد فاطمه به اتفاق همسرش علی به خانه پیامبر آمدند و به محضر رسول خدا رسیدند...
ادامه دارد...
🖍به قلم :طه_حسین
🍃🌹🍃🌹🍃
❤️ مترجمی زبان قرآن
💚مترجمی زبان نهج البلاغه
💖تدبر قرآن
@Asheghankalamvahy
🍃🌹🍃🌹🍃
*شاهزاده ای در خدمت*
قسمت بیست و نهم🎬:
فاطمه و علی وارد خانهٔ پیامبر شدند و باز عطر دل انگیزی که گویی از بهشت می آید بر عطر محمدی افزوده شد و فضای خانه ،بهشتی شد در روی زمین..
میمونه به شتاب خود را به پنجره ای که مشرف به حیاط خانه بود رساند و همانطور که پنهانی ، قامت مردانه و پهلوانی علی و چهرهٔ زیبا و آسمانی زهرا را می نگریست ،قلبش به تپشی سخت افتاد ،او دوست داشت جلو برود و سر بر آستان علی و زهرا بساید.
آنها وارد اتاق شدند و به محضر رسول خدا رسیدند..
میمونه از اتاق بیرون آمد و مدام حیاط را بالا و پایین میرفت ، تا اینکه یکی از اهل خانه ،آرام در گوش دیگری گفت : فاطمه و علی آمده اند و علی برای اینکه فاطمه ،کمک کاری در خانه داشته باشد از پیامبر ،خدمتکاری طلب می کند.
با شنیدن این حرف ، کبوتر دل میمونه ، بیشتر از همیشه به قفس تنش می کوبید، دل در دلش نبود ، او دوست داشت اگر پیامبر خواست خدمتکاری برای دخترش بفرستد ، این سعادت نصیب او شود.
بعد ازگذشت ساعتی ، علی و فاطمه با چهره هایی خندان از اتاق بیرون آمدند، میمونه به شتاب خود را آنها رسانید و در حالیکه ،عرق شرم از سرو رویش می بارید گفت : س..س...سلام علیکم
علی نگاهش را به زمین دوخت و با لحنی مهربان جواب سلامش را داد و فاطمه با محبتی مادرانه به سمتش آمد با دستان مبارکش دست میمونه را گرفت و در حالیکه کل صورتش از مهربانی لبریز بود ، جواب سلامش را داد....
طاقت میمونه از دیدن اینهمه مهر و عطوفتی که آسمانی بود ،طاق شد و ناگهان گریه کنان به سمت اتاقش رفت.
او می خواست خود از فاطمه بخواهد که او را به منزلشان ببرند ولی نتوانست که خواسته اش را بر زبان آورد.
صدای بسته شدن درب اصلی خانه که بلند شد، میمونه از جا برخواست تا بیرون برود و ببیند چه کسی سعادت خدمتکاری این زوج ملکوتی را یافته..
و شنید که پیامبر به جای دادن خدمتکار ، اذکاری را به دخترش آموخته که با خواندن آن بعد از هر نماز ،فاطمه نیرویی مضاعف پیدا کند تا بتواند به امور خانه رسیدگی نماید..
ادامه دارد...
🖍 به قلم :طه_حسین
🍃🌹🍃🌹🍃
❤️ مترجمی زبان قرآن
💚مترجمی زبان نهج البلاغه
💖تدبر قرآن
@Asheghankalamvahy
عاشقان کلام وحی
🍃🌹🍃🌹🍃 *شاهزاده ای در خدمت* قسمت بیست و هفتم🎬: علی علیه السلام وارد خانه شد و درحالیکه صورتش از شا
👆👆👆
دسترسی سریع
شاهزاده ای در خدمت بیست و هفتم 👆
عاشقان کلام وحی
#مهارتهای_کلامی قسمت ۱۶ 🖼 کنترل زبان 🔹 در روزمره هایی که خیلی بی خیال از کنارش میگذریم.... ❤️متر
👆👆👆
دسترسی سریع
#مهارتهای_کلامی
قسمت ۱۶
🖼 کنترل زبان
🔹 در روزمره هایی که خیلی بی خیال از کنارش میگذریم....
Maharat_Kalami_Shojaii_Shojaee_18_SoftGozar.com.mp3
9.63M
#مهارتهای_کلامی
قسمت ۱۷
🖼 در مدیریت زبان امروز تمرین میکنیم این زبان را برای عزیزانمون یعنی مادر، پدر، همسر، استاد، مادرشوهر، پدرشوهر و...به زیباترین شکل حرکت بدهیم و دلشان را شاد کنیم
❤️ببینم چه میکنید عزیزان
❌ بترسیم از کور بودن...
❤️ مترجمی زبان قرآن
💚مترجمی زبان نهج البلاغه
💖تدبر قرآن
@Asheghankalamvahy