#خاطره
✍بعد از جلسهای حاج قاسم مرا به خانهی خود دعوت و شام با پنیر و گردو و عسل پذیرایی کرد و بعد از شام نشستیم به صحبت کردن.
گفت: از خدا خواستم اینقدر به من مشغله بدهد که حتی فکر گناه هم نکنم.
📚راوی: سردار حسین معروفی
🔷کانال
#سربازان_امام_خامنه_ای
#مدافعان_رهبری_هستیم
#وافسران_جنگ_نرم
https://eitaa.com/joinchat/200409147Cfa10a5f92c