هدایت شده از محبان حضرت زهرا(س)
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
✨﷽✨
✍حضرت فاطمه سلاماللهعلیها از رسول خدا پرسید: ای پدر! کسی که نمازش را جدی نگیرد، دچار چه عذابی میشود؟ رسول خدا فرمود: ای فاطمه جان! هر کس نمازش را سبک بشمارد،خداوند او را دچار پانزده بلا میکند.
❇️ در دنیا:
1️⃣ برکت از عمرش میرود.
2️⃣ برکت از رزقش میرود .
3️⃣ چهرهی نیکوکارانه را از دست میدهد.
4️⃣ کارهای خوبش بی پاداش میمانند.
5️⃣ دعایش به آسمان نمیرود.
6️⃣ از نیکوکاران به او خیری نمیرسد.
❇️در هنگام مرگ:
1️⃣ ذلیل از دنیا میرود.
2️⃣ در حال گرسنگی از دنیا میرود.
3️⃣ تشنه از دنیا خواهد رفت، حتی اگر آب تمام
چشمههای دنیا را هم به او بدهند.
❇️در قبر:
1️⃣ خداوند فرشتهای برای عذاب در قبرش قرار میدهد.
2️⃣ قبرش برای او تنگ خواهد شد.
3️⃣ گرفتار تاریکی قبر خواهد شد.
❇️در قیامت:
1️⃣ خداوند به فرشتهای دستور میدهد که او را
با صورت روی زمین بکشد تا دیگران تماشا کنند.
2️⃣ محاسبه اعمالش به سختی انجام میشود .
3️⃣ خدا به او نگاه مهربانانه نمیاندازد و همیشه
در عذاب خواهد بود.
📚 بحار، ج ۸۰، ص ۲۱
🌀دنبال رقمزدن «اتفاقهای خوب» در ذهنت باش!
🌀یکی از آثار قرآنخواندن این است که اتفاقهای خوبی در ذهنت میافتد
💎 #کنترل_ذهن_در_مسیر_تقرب (ج۷) – قسمت اول - ۱
🔹 گاهی در ذهن انسان، اتفاقهای خوبی میافتد که موجب سعادت میشود؛ مثل یک آرزوی خوب که در ذهن مرور شود. اینها برای خدا ارزش دارد و گاهی مقدّرات ما را بر اساس همین خطورات مثبت ذهنی تنظیم میکند. مثلاً آدم پیش خود میگوید «خدا هوای مرا دارد» و قبلاً بنا بوده یک بلایی بر سرش بیاید، اما خدا بهخاطر همین حسنظنِ او، آن بلا را برمیدارد.
🔹 مادرِ حضرت مریم گفت: خدایا، نذر میکنم این فرزندی که دارم حمل میکنم، برای تو باشد. (رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في بَطْني مُحَرَّراً؛ آلعمران/۳۵) بچهاش شد حضرت مریم! بهخاطر اینکه به ذهنش خطور کرد: «خدایا این بچۀ من، صرف تو بشود.»
🔹 یکی از اتفاقهای خوبِ ذهن «حسرتِ درست» یا «مذمّتِ نفس» است که از ۴۰سال عبادت بهتر است (ذَمُّكَ لِنَفْسِكَ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَتِكَ أَرْبَعِينَ سَنَةً؛ کافی/۲/۷۳) مثلاً میگویی: «ای وای! چقدر از خدا دور بودم!» یعنی به نفسِ خودت نهیب میزنی. بهظاهر کار خاصی نکردهای، فقط یکسری افکار خوب را در ذهن خودت مرور کردهای.
🔹 دنبال اتفاقهای خوب در ذهن خودمان باشیم. یکی از آثار قرآنخواندن این است که اتفاقهای خوبی در ذهنت میافتد. اول بگو «أعوذُ بالله مِنَ الشیطانِ الرّجیم» به خدا پناه ببر، تا پای آیههای قرآن، چیزهای خوب به ذهنت برسد.
🔹 امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مؤمن وقتی قرآن میخواند، به پاداشهای خدا شوق پیدا میکند (نهجالبلاغه/خطبه۱۹۳) خدا به این خطورات ذهنیِ ما بها میدهد. اصلاً قرآن بخوان برای اینکه حرفهای خوب، به ذهنت برسد.
👤علیرضا پناهیان
🚩حسینیه آیتالله حقشناس - ۹۷.۰۶.۲۶
🍃 #دختران_زهرایی #حتتما_بخونید
اوایل معلّم شدنم بود و او سنّ زیادی نداشت.
آن روزها متوجه شدم که
خیلی کماشتها شده و انگار، میلی به غذا ندارد ... ⛅
.
یک روز سر سفره نشسته بودیم.
چند لقمهای 🍏 خورد و
بلند شد که به کلاسهایش برسد؛
من هم یک لقمه برایش گرفتم و گفتم با خودت بِبر 🍕🍕
.
خیلی خوشحال ❤ شد و لقمه را گرفت و رفت.
تا چند روز این کار تکرار شد، و من هر روز لقمهای برایش
میگرفتم تا با خودش ببرد.
.
آخر، یک روز از او پرسیدم:
«چرا خودت غذا نمیخوری و منتظر هستی که
من برایت لقمه بگیرم؟» ⚡
.
با مِنّ و مِنّ گفت:
«آخر هر وقت دستم میبرم تا برای خودم لقمه 🍊 بگیرم،
قیافه #بچههای_کمبضاعت کلاس به یادم میآید و
اشتهایم کور میشود ... 🍁
من تمام لقمههایی که برایم میگیرید را
میبرم و به آنها میدهم ...»
🍃🍃
.
#شهیده_مهری_رزاق_طلب 💫
.
.
.
.
.
.
.
📗 برگرفته از کتاب #قاموس_عشق
┊ ┊ ┊ 🌺
┊ ┊ 🌼
┊ 💐
🌸
✻❥✾#غریبانهـ ✻❥✾
❃دلم تنگ است يا مهدي کجا ماندي؟
❃بگو امشب نمازت را کجا خواندي؟
❃کنار بارگاه مرتضي بودي؟
❃و يا که زائر علي بن موسي الرضا بودي؟
❃بگو درمکه در حال دعا هستي
❃و يا مهمان شاه کربلا هستي؟
❃و يا هر نيمه شب دلتنگ و تنهايي عزادار بقيع و قبر زهرايي؟
❃دلم تنگ است يامهدي براي ديدنت هر دم
❃حلالم کن اگر يکدم تو را آزرده ات کردم
❃در اين دنيا که گرديده پر از نيرنگ و نامردي
❃دعايت ميکنم هرشب که فردايش تو برگردي ...
✨اللهم عجل لوليک الفرج✨
┊ ┊ ┊ 🌺
┊ ┊ 🌼
┊ 💐
🌸
#عصرتون_مهدوی_🌸
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
قابل توجه کارشناسان و صاحب نظران فرهنگی
♦️پژوهشهای #پویش_حجاب_فاطمے
🔹قسمت ۳: ضد تکنیک
❗️مهم ترین تکنیک دشمن برای مهندسی اجتماعی و اجرای برنامه های تهاجم فرهنگی، القای این تصور است که یک رفتار خاص مثل بدحجابی یا آزاد بودن حجاب مورد حمایت یا رضایت اکثر مردم است و در حال فراگیر شدن است.
☝️با القای این تصور ، به مرور افراد جامعه از فرهنگ حجاب فاصله می گیرند و حساسیت آنها نسبت به این ارزش فرهنگی کم می شود.
👆چون منطق رفتاری بسیاری از افراد جامعه همین ضرب المثل است که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو»
💢برای تقویت جریان ضد حجاب در جامعه، کافیست این تصور به جامعه القا شود که در مورد حجاب، رنگ جماعت، رنگ گریز از حجاب است ...
✳️و اما ضد تکنیک در این موضوع، این است که در متن جامعه توسط خود مردم موضوع حجاب و طرفداری بر آن برجسته شود بنحوی که مشخص شود اکثر جامعه طرفدار این ارزش فرهنگی هستند.
✅مهم ترین برنامه #پویش_حجاب_فاطمے دقیقا همین است.
🌀توضیحات بعدی، در روز های آینده
محبان حضرت زهرا(س)
🌷 #غروب_غفلت🌷 #قسمت_چهارم آره واقعا حالم بد بود . 😐دلهره و اضطراب داشتم، می ترسیدم کامران اون کسی
🌷#غروب_غفلت🌷
#قسمت_پنجم
با هم قول و قرار ازدواج گذاشتیم؛ ولی مسئله این بود که چطور با خانواده هامون مطرح کنیم.🤔🤔
مامان و بابام منتظر جواب کنکور بودند . خودم هم خیلی دلشوره داشتم .
فکر می کردم اگر قبول نشم مامان و بابام چی می گن!!‼️
نمی گن تو ساعتها توی اتاق چه کار می کردی؟😰
آخه پدر و مادرم خیلی روی من حساب می کردند و می گفتند: «سارا دانشگاه تهران یا علامه قبول می شه.» اما خودم میدونستم سارا کجا و علامه کجا! سارا کجا و دانشگاه تهران کجا!😔😟
بالاخره روز جواب کنکور رسید.
به مامانم گفتم: «اگه می شه شما بروید و روز نامه بخرید من نمی تونم.»
مامانم هم اینقدر قربون صدقه ام رفت که بچه ام طفلکی از استرس نمی تونه را برود، خدا لعنت کنه اونهایی که اصلا کنکور رو گذاشتن با جون بچه های مردم بازی می کنند!☹️
مامان بهم گفت: «نتیجه کنکور اصلا مهم نیست، مهم این که تو اهل تلاش و درس خوندن هستی! امسال نشد سال دیگه. اما من مطمئن هستم که همین امسال قبول می شی.»
بیچاره مامانم!
خودم می دونستم امکان قبولی ندارم . با خودم تمرین می کردم که چه کار کنم و چی بگویم که دل مامان و بابام بسوزه و غر نزنند و دنبال علت نگردند.😰
مامان که روزنامه را آورد،نشستم اسمها رو نگاه کردم دیدم اسمم نیست و زدم زیر گریه.😫
تا تونستم گریه کردم.
مامانم همش دلداری می داد و می گفت: «من که بهت گفتم اصلا مهم نیست . سال دیگه، دنیا که به آخر نرسیده! شاید دانشگاه آزاد قبول شدی خدا رو چه دیدی!»
اون شب کذایی هم گذشت.😣
جواب دانشگاه آزاد هم یک هفته بعد آمد.
ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران شمال قبول شده بودم. خیلی خوشحال بودم که بالاخره من هم دانشجو شدم😃
رابطه من و کامران هم ادامه داشت،😍
یک روز کامران گفت: من دیگه از این وضعیت خسته شدم و دوری تو رو نمی تونم تحمل کنم باید مسئله رو با خانواده هامون مطرح کنیم
ادامه دارد....
🌷 #غروب_غفلت🌷
#قسمت_هفتم
یک هفته بعد عقد کردیم. 😘💑
روز های خوشی داشتیم. بالاخره خونه هم پیدا کردیم و با یک عروسی معمولی رفتیم خونه مون و زندگی مون رو شروع کردیم. زندگی خوبی داشتیم.😍
کامران کاری به کارم نداشت. در مورد آرایش و حجاب هم نظری نداشت، از دست بکن نکن های مامانم هم راحت شده بودم.
چند ماهی همه چیز بر وقف مراد گذشت.
واقعا راسته که می گن تا زیر یک سقف نروید همدیگر رو نمی شناسید.😔
با کامران که بیرون می رفتیم خیلی زنها رو نگاه می کرد🤓 و من هم عصبانی می شدم، با یک نگاه حتی رنگ لاک خانومه رو هم می دید. سعی می کردم خودم رو کنترل کنم و به روی خودم نیارم. ولی
خیلی ناراحت می شدم.😔😔
اما یک دفعه دیگه طاقت نیاوردم و گفتم چرا اینقدر زنها رو نگاه می کنی؟! 😡
اون هم عصبانی شد و گفت : منظورت چیه؟! چشمهامو ببندم و راه بروم ؟!‼️
هیچی نگفتم چون جوابی نداشتم 😐.
یاد حرف های خودم افتاده بودم که به مامانم می گفتم: اگر مردی با دیدن من منحرف می شه چشم هایش رو ببنده! ‼️
آخه چه جوری؟ اصلا مگه چشم های مردها قابل بستنه؟!🤔
مدتی از زندگی مون گذشت احساس می کردم اصلا براش جاذبه ای ندارم و به من توجه نمی کنه .😔😔
سر هر مسئله کوچک دعوامون می شد. انگار یک خلاء وجود داشت. وقتی می رفتیم بیرون خیلی آرایش می کردم اما دریغ از یک نگاه، منو اصلا نمی دید. ☹️
نمی دونم حسودی می کردم یا احساس خطر! شاید دلم می خواست تمام نگاه هایش و توجه اش واسه من باشه، واسه منو و خونه خودمون. 😕
تا اینکه عروسی یکی از همکار های شرکتش دعوت شدیم. توی اون عروسی چند تا از خانم های همکار کامران هم بودند.
کامران خیلی راحت باهاشون حرف می زد وشوخی می کرد و می خندید.😆
داشتم منفجر می شدم . آخه هر چیزی حدی داره، چه لزومی داره که اینها اینقدر راحت با هم حرف بزنن مگه با هم نسبتی دارن؟!😡😡
عروسی برام جهنم شده بود.
ادامه دارد....
💠شعر زیبای چهارده صلوات👌
🌸به محمد(ص)سبب خلقت دنیاصلوات
🌸به محبت که نمود هدیه به دل هاصلوات
🌸به علی(ع)شیر خدا آن شه مردان جهان
🌸به وجودی همه پر گشته زتقوی صلوات
🌸به تمامی عفاف ،فاطمه(س)آن دخت نبی
🌸به همه حجب وحیا،عصمت زهرا صلوات
🌸به کرامت به درایت به صبوری حسن(ع)
🌸به کریمی که دهد حاجت دل هاصلوات
🌸به حسین(ع)خون خدا آن شه مظلوم وغریب
🌸به شهیدی که غمش شد به دل ماصلوات
🌸به سجودی که نمود آن شه سجاد(ع)خدا
🌸به عبادت که نمود حضرت حق راصلوات
🌸به شکافنده هر علم و به باقر(ع) ،به خرد
🌸به شعوری که نمود حل معماصلوات
🌸به علمدارتشیع ،به صداقت به صفا
🌸به امام جعفر صادق(ع) همه ازماصلوات
🌸به نشاننده خشم،کاظم(ع) محبوس واسیر
🌸به نه تسلیم شده بر ظلم وستم هاصلوات
🌸به غریبی که غم ازدل ببرد قربت او
🌸به رضا(ع)آن که ستاند غم دل راصلوات
🌸به نهم اخترآسمان امامت ،به تقی(ع)
🌸به جوادو همه جود کرم ها صلوات
🌸به نقی(ع)هادی ما درره رستگاری ودین
🌸به هدایتگر ما درره عقبا صلوات
🌸به امامی که حسن،عسکری (ع)است نام خوشش
🌸به ابا حجت حق،شاه نه پیدا صلوات
🌸به وجود خوش آن مهدی(عج) پنهان زنظر
🌸به عدالت که نماید همه برپا صلوات
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷