مینویسم رویِ هر دیوار واویلا حسین
مینویسم با لبی خونبار واویلا حسین
هرقدم تکرار در تکرار واویلا حسین
مینویسم زیرِ این آوار واویلا حسین
وای از کوفه از این آزار واویلا حسین
از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست
از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست
تا که گفتم فاطمه پهلوی سوزانم شکست
آنقدر خوردم که این بازویِ بی جانم شکست
میزنم با دستِ بسته زار واویلا حسین
دستگیرم کردهاند از بام میبینم تو را
با تَنی پُر خون همین احرام میبینم تو را
بِینِ کوفه در میانِ شام میبینم تو را
درمیان آنهمه دشنام میبینم تورا
آه آه از زینب و انظار واویلا حسین
جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه
غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه
پاسخی بر التماسم بر نگاهم داد نه
نه به من ، جا بر دو طفل بی گناهم داد نه
دخترم را بر حرم بسپار واویلا حسین
هرکه اینجا بود حتی اندکی میزد مرا
آن یکی میبُرد من را این یکی میزد مرا
پیرمردی میکشید و کودکی میزد مرا
کاشکی جایِ یتیمت کاشکی میزد مرا
دخترت هست و شب است و خار واویلا حسین
یک نفر آمد نوک نیزه به پهلویم کشید
یک نفر با چکمهاش بدجور بر رویم کشید
خنجرش را کافری آمد به اَبرویم کشید
حلقهی زنجیر آورد و به بازویم کشید
نالهام شد با تَنی خونبار واویلا حسین
مَردم اما گریهام تقصیرِ تیرِ حرمله است
جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است
بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است
گرچه عُمری تیر دیدم ، تیر ، تیر حرمله است
دیدم و گفتم ولی دشوار واویلا حسین
جان من حتی برای آب اینجا رو مزن
یا برای کودکی بی تاب اینجا رو مزن
شرمگین از مادری بی خواب اینجا رو مزن
پیش این لبخندها ارباب اینجا رو مزن
رو مزن ، آبی ولی بردار واویلا حسین
آب نه از صبح تا حالا فقط غم خوردهام
آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خوردهام
هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خوردهام
با دو دستِ بسته سیلیهای محکم خوردهام
وای من از کوچه و بازار واویلا حسین
دکتر حسن لطفی
صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را ...
هزار شکر نمردم که باز ببینم
کتیبه های عزا ، مشکی محرم را ...
آجرک الله اباصالح المهدی
دارم فکر میکنم مرحوم شیخ مفید، چطوری زندگی میکرد که امام زمان(عج) در اولین نامه براش نوشت:
ما زندگیِ تو را شاهدیم!
ما عبادتهای نیمه شب تو را دیدهایم؛
پسندیدیم تو را.
میخواهیم گاهی با تو درد و دل کنیم،
با تو حرف بزنیم..
چه کردی شِیخ؟ :)
غریبه ی آشنا
سکوت اما پر از حرف پر از اشک _
اولین محرمیِ که بینمون نیستی سیدِ خدا
سلام ِ ما رو به ارباب برسون .
هنرمند از آسمانیان میگیرد و بر زمینیان
میبخشد،پسسینهاش باید قابلیت نزول
ملائکهای را داشته باشد که واسطهی الهام
هستند، سینهی تنگ کوردلان کجا و آسمان
بیکران کجا .
- شهید سید مرتضی آوینی