آقا جان حُر تن زینب را لرزاند ولی ببخشیدیش
ماکه از حُر بدتر نیستیم ما راهم ببخش؛
برکت بسیار دارد روضه های خانگی
رحمت سرشار دارد روضه های خانگی
مشتری زهراست جنس اشک و فروشنده دو چشم
رونق بازار دارد روضه های خانگی
می توان با قطره ای شش دانگ دریا را خرید
تجریَ الانهار دارد روضه های خانگی
خانواده زیر پرچم با بصیرت می شوند
معجز عمار دارد روضه های خانگی
روضه های خانگی را فاطمه سر می زند
عطر و بوی یار دارد روضه های خانگی
منزل بی روضه ظلمانی ست با روضه بهشت
حاصل پر بار دارد روضه های خانگی
زرق و برق ظاهری خواب و خیالی بیش نیست
با درونت کار دارد روضه های خانگی
نیست کمّیت مهم، چون با حضور فاطمه
میهمان بسیار دارد روضه های خانگی
بر حرم نزدیک شو تا دور باشی از گناه
حال استغفار دارد روضه های خانگی
صاحب اصلیّ مجلس مهدی آل عباست
مطلع الانوار دارد روضه های خانگی
مهدیا جانم فدایت روضه مادر بخوان
سوزش مسمار دارد روضه های خانگی
آجرک الله مولا، خاطرات سهمگین
از در و دیوار دارد روضه های خانگی
گو «کلامی» با توسل مشکل آسان میشود
نسخه بر بیمار دارد روضه های خانگی
حرمله گفت : پدر را بزنم یا پسر یابنذوالجوشن ؟
شمر گفت : پسر را بزن ، پدر خودش میاُفتد !
بنی هاشم همه زیبا، دو تن زین جمله زیباتر
کمان ابرو ابالفضل و سیه گیسو علی اکبر
در بغل میگیرمت افسوس دَرهَم میشوی
گاه پیدا میشوی و گاه مبهم میشوی
اینکه بر دوش من عمری بود تابوت تو بود
در عبا میچینم اما زود دَرهَم میشوی
بوسهای حتی تنت را نامرتب میکند
آه با نازی عزیزم نامنظم میشوی
پیش زینب پیش تو دارم خجالت میکشم
وای داری بر سرم خاک دو عالم میشوی
خیمهام را دخترانم را صدایت کُشت کُشت
آبرویم مرهم این چند مَحرم میشوی
روی زین اسب بودی نیزهها پیچاندنت
روی زین از درد دیدم هرطرف خم میشوی
نیزه هم قلبش به حالت سوخت وقتی که دید...
طعمهی یک دشت تیغ و دشنه از دَم میشوی
روی یال اُفتاده بودی اسب راهش را ندید
روی یال اُفتادی و دیدم فقط کم میشوی
قاتلت تا دید وضعم را به حالم گریه کرد
قبل آن گودال داری قتلگاهم میشوی
خوب شد لیلا کنارت نیست هنگام غروب
بر سر سرنیزهای با زور محکم میشوی
(حسن لطفی)
زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست
مباد شاهد جان دادن پسر، پدری..
- سجاد سامانی