نوشتم هرچه از هم دورتر آسودهتر اما ؛
کسی در گوش من میگفت من دلتنگ ِدیدارم ..
غریبه ی آشنا
راز ِخلقت همه پنهانشده در عین ِعلیست
کهکشانها نخی از وصلهی نعلین علیست ؛