eitaa logo
همســـران عاشـــق❣️
450 دنبال‌کننده
908 عکس
388 ویدیو
7 فایل
همسران عاشق، سبک زندگی مؤمنانه همسران❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم علامه محمد تقي جعفري(ره) در پاسخ به فيلسوف شهير اروپايي، «برتراند راسل» که پرسیده بود، چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع کرده است؟! نوشت: «با ازدواج مي خواهد "انسان" به وجود آيد، مسأله ي "انسان" مطرح است.» ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
4_6012470665506980152.mp3
916.6K
ماجرای یک ازدواج جالب در زمان پیامبر(ص) و بررسی راهکارهای ازدواج آسان ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
📌بی عیب که نمی شود... این کلام برای مرحوم دکتر بهشتی شهید مظلوم است، فرمود روی کره زمین دنبال فرشته نگردید، حدیث هم داریم، حدیث داریم اگر می‌خواهی رفیقی پیدا کنی که خوبِ خوبِ خوبِ خوبِ خوبِ خوبِ خوب باشد تا آخر عمر بی رفیق می‌مانی، چون هر کسی یک اشکالی ممکن است داشته باشد. بعضی از جوان‌ها می‌خواهند دنبال یک دختری بگردند که بسیار عالی باشد، می بینید سی و هفت سالش است هنوز پیدا نکرده، بابا همین دخترهایی که هستند، همین پسرهایی که هستند با یک خورده کم و زیاد، حالا جمع و تفریق کن، آن که یک خورده عیبش کمتر است برو سراغش. بی‌عیب که نمی‌شود. 🌟 درس‌هایی از قرآن ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
📌فرهنگ وارداتی... "رسم بعضی از تمدنها و فرهنگهای وارداتی، این چیزی بود که اروپاییها اینجا وارد کردند، که باید حتماً جوانها بگذارند تا تحصیلاتشان تمام بشود، شغل بگیرند، نمیدانم شغل هم، حتماً شغل اداری باشد، بعد ازدواج کنند. دخترها هم در سن اوایل بلوغ، که اصلاً معنی ندارد ازدواج، باید بمانند تا یک زن بزرگی بشوند، همه‌چیز دنیا را تجربه کنند، بعد ازدواج کنند. این رسم اروپاییها بود، خیلی هم چیز بدی بود. چون آنها هم که ازدواج را تأخیر می‌انداختند، نه از باب این تأخیر می‌انداختند که معتقد بودند جوانها در سنین جوانی نیاز جنسی ندارند، نخیر، کاملاً هم درک میکردند و قبول میکردند که نیاز جنسی هست، منتها معتقد بودند که نیاز جنسی را در دوران جوانی بایستی جوانها آزادانه تأمین کنند؛ یعنی همان چیزی که از نظر ما فساد و فسق و گناه و موجب خراب کردنِ وضع اجتماع است. برای همین هم بود که زن و شوهر اروپایی و اروپاییمنش، پیوندشان یک پیوند محکم نبود... زن و شوهر، دوران جوانیشان را گذرانده‌اند ـ نمیگویم همه، خیلیها اینجور بودند و اینجورند ـ بدون اینکه به همدیگر احتیاج داشته باشند، بعد هم سرِ سیری با هم ازدواج کرده‌اند... اسلام این را قبول ندارد. ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
ازدواج های ماندگار... پيامبر اكرم ص اصرار داشتند دخترها و پسرها زود كنند البته با ميل و اختيار خودشان. ما هم بايد در جامعه خودمان اين را رواج دهيم. جوانها وقتى از دوران جوانى خارج نشده اند، در همان حال گرمى و شور و شوق، بايد ازدواج كنند. اين برخلاف تلقى خيلى از افراد است كه خيال مى كنند ازدواج هاى دوران جوانى، ازدواج هاى ماندگار نيست! اگر درست صورت بگيرد، ازدواجهاى بسيار ماندگار و خوبى هم خواهد بود. 👇🏻 ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
از همین حالا دست به کار بشید... یک سال از رفتن محمد به دانشگاه می گذشت، روی این را نداشت که مستقیم با خودم صحبت کند، در نامه نوشت: "اگر بخوام سالم بمونم وجود بعضی از دخترها و زن‌های بد حجاب و نامحرم کارم رو سخت می‌کنه، کمکم کنین تا از این امتحان خدا سربلند بیرون بیام. از هر کجا که خودتون صلاح می‌دونین برام همسری انتخاب کنین." ۱۹ سال بیشتر نداشت، به نظر من خیلی زود بود که بخواهد بار مسئولیت زندگی را به دوش بکشد ولی آقا هدایت با من هم عقیده نبود. دوست داشت بچه‌ها زودتر سر و سامان بگیرند و با ازدواج پاک بمانند. به محض دیدن نامه و فهمیدن درخواست محمد، آنقدر ذوق زده شد که گفت:" از همین حالا دست به کار بشید و وقت رو تلف نکنید." روز بعد خودم با محمد تماس گرفتم تا مزه دهانش را بفهمم. گفتم شاید کسی را زیر سر داشته باشد، از پشت تلفن و با وجود آن همه فاصله، می‌توانستم حدس بزنم که چند بار از خجالت رنگ به رنگ شد. گفت:" من تا حالا نه دختری رو دیدم، نه شخص خاصی مدّنظرمه. فقط یه شرط دارم،" به اصل و ریشه خانوادگی دختری که انتخاب می‌کنین دقت کنید"، تحقیقاتتون رو از پدربزرگ مادربزرگش شروع کنین، حتماً همه شون با نماز و با خدا باشند. بعد هم راجع به پدر مادرش تحقیق کنید. اگه این شرایط رو داشتن، برین دخترو ببینین. اون وقت هرچی شما بگین، منم قبول دارم." 📚 زین أب، ص ۴٢ 👇🏻 ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
خانم‌ها در محیط خانواده باید تأمین‌کنندۀ آرامش برای شوهر و فرزند خود باشند، درست است که مرد هم باید نیازهای زن را تأمین کند، اما یک بانوی متعهد، باید زمینۀ آرامش را برای همسرش فراهم کند. از این جهت است که مدیریت محیط خانواده دشوار است و نباید آن را دست کم گرفت. البته به این معنا نیست که دختران بترسند و از ازدواج منصرف شوند بلکه اگر طالب رشد و کمالند، باید ازدواج کنند. امام رضا علیه‌السلام فرمود زنی نزد امام باقر (ع) رسید و گفت می‌خواهم برای رسیدن به فضل و کمال هرگز ازدواج نکنم. امام فرمود این کار را نکن. اگر خودداری از ازدواج، فضیلت و کمالی در بر داشت فاطمه سلام الله علیها به درک این فضیلت از تو شایسته‌تر بود، در حالی که هیچ کس در فضیلت و کمال بر او پیشی ندارد. 📚بحار الأنوار: 103/219/13 👇🏻 ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
قانون ها را باید شکست... باید در ازدواج عجله کنید. انسان همسر می‌خواهد، اینکه برخی دانشجویان می‌گویند لیسانس، کارشناسی ارشد بگیرم بعد ازدواج می‌کنم مثل این است که بگوییم لیسانس بگیرم بعد آب می‌خورم. ازدواج کار بسیار مقدسی است، زود باید ازدواج کرد. قانونها را باید شکست. ۲۰ طرح برای ازدواج آسان نوشتم به آقای رفسنجانی دادم و به رئیس جمهور بعد دادم. چند سال طول کشید بعد از من پرسیدند نظرت چیست؟ گفتم هیچ... من چند سال پیش نامه را نوشته بودم. چند میلیون لباس عروس در کمدها آویزان و چند میلیون عروس برای داشتن لباس عروس در عزایند. شرط‌های ازدواج را بردارید. قرآن را علم بدانید و به نماز عنایت داشته باشید. مطمئناً در زندگی موفق خواهید بود. 🔹«دیدار با دانشگاهیان استان خراسان جنوبی» 👇🏻 ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
📌جامانده ی ازدواج... چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم. چیزی که هرگز فکرش را هم نمی کردم. نه اینکه زشت بودم و یا موقعیت اجتماعی نداشتم نه... من در جوانی در انتخاب همسر دچار وسواس شدم. در فامیل از من به عنوان دختری یاد می کنند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند خواستگار من از  فامیل بودند که دست رد به سینه شان زدم و هنوز که هنوزه مورد سرزنش بزرگان فامیل هستم. اولین خواستگارم در سن ۱۹ سالگی پسر عمویم بود. او کارمند یک داروخانه، با درآمد متوسطی بود. خانواده و خود وی به من بسیار ابراز علاقه می کردند. اما بزرگترین مشکلی که در ازدواج با او می دیدم فاصله سنی مان بود. من و او تنها ۵ ماه فاصله سنی داشتیم و احساس می کردم او نمی تواند مرا درک کند. از نظر من او خیلی بچه بود. بنابراین نتوانستم به او به عنوان یک همسر که تکیه گاهم باشد نگاه کنم. اینطوری اولین خواستگار خود را  رد کردم و تا مدت ها به همین دلیل از خانواده عمویم فاصله گرفتم. در ۱۹ سالگی تقریبا ۶ تا ۷ خواستگار دیگر هم داشتم که هر کدام را به دلیلی  رد کردم. در آن سال ها فکر می کردم نباید زندگی اطرافیانم را تجربه کنم. مثلا خواهرم که ۱۷ سالگی ازدواج کرد و در کمتر از ۶ سال صاحب ۴ فرزند شد و از نگاه من لذتی از زندگی نبرد. بنابراین تصمیم گرفتم درس بخوانم و پیشرفت کنم. در این میانه اگر یک خواستگار خوب هم داشتم از دست ندهم. اینگونه بود که درس می خواندم و کمتر به مسائل دیگر توجه داشتم. بعد از مدتی  معلم شدم و کارم برایم از هر چیز مهم تر بود. دیگر به سن ۲۵ سالگی رسیده بودم و خود را در اوج جوانی می دیدم. در آن سال ها هم تعداد زیادی خواستگار داشتم اما موقعیت اجتماعی به من اجازه نمی داد که بخواهم همسری پایین تر از سطح خود داشته باشم. بنابراین هر خواستگاری که سطح سواد و موقعیت اجتماعی اش کمتر از من بود را  رد می کردم. تا قبل از سن ۳۰ سالگی حداقل دو ماهی یکبار حضور خواستگار در خانه را تجربه می کردم. اما بعد از آن از این کار هم خجالت کشیدم و به مادرم گفتم: از این به بعد تا کسی به دلم نشیند و اطلاعات کافی درباره اش نداشته باشم به خانه راه نمی دهم. و با این توجیه که مگر اینجا نمایشگاه است که هر کسی بیاید و من را نگاه کند و برود تا تصمیم بگیرد. از این به بعد حضور خواستگاران در خانه مان بسیار کمرنگ شد. سن من هم بالا رفته بود و هرگز حاضر نبودم ریسک کنم. چرا که معتقد بودم تا قبل از ۳۰ سالگی ممکن است که زندگی سخت را تحمل کرد اما بعد از این سال دیگر باید زندگی خوبی داشت و حتما باید دارایی مرد در شان تو باشد. چرا که بزرگتر ها می گفتند "هر چه نشینی بر تخت نشینی" یعنی هر چه قدر صبر کنی و دیرتر ازدواج کنی خواستگاران بهتری برای تو خواهد آمد. پس از آن دیگر کسانی که خانه و ماشین نداشتند نمی توانستند گزینه خوبی برای ازدواج باشند. چرا که تجربه مستاجری و مواجه با مشکلات مالی را در خود نمی دیدم. از سن ۳۰ به بعد علاوه بر شغل و موقعیت اجتماعی، داشتن خانه و ماشین هم برایم مهم بود. اما خواستگارانم دیگر کمتر مجرد بودند و اکثرا یا همسرانشان را به دلیل بیماری و تصادف از دست داده بودند و یا اینکه از هم جدا شده بودند. هرگز حاضر نبودم زندگی با مردی که تجربه زندگی قبلی داشته را تجربه کنم. من در رویاهای خود به دنبال شهزاده زرین کمری با اسب سفید می گشتم و همه خواستگاران مجرد خود را رد کرده بودم. حالا باید به چنین مردی جواب مثبت می دادم. آیا با این کار مورد تمسخر دوست و فامیل قرار نمی گرفتم؟ کم کم به سن ۴۰ سالگی رسیدم. خواستگارانم خیلی کم شده بودند تقریبا هر ۶ ماهی یک بار خواستگار از راه دور را تجربه می کردم. با این تفاوت که دیگر زندگی متاهلی را تجربه کرده بودند و بچه هم داشتند. تفاوت آن ها با هم در تعداد بچه ها بود و این موضوع برایم بسیار آزار دهنده بود. فشار خانواده هر روز بیشتر می شد و تعداد خواستگاران بسیار کم. آخرین مورد خواستگارم را هرگز فراموش نمی کنم. پیر مرد ۶۵ ساله ای که صاحب داماد و عروس و نوه بود از من خواستگاری کرد. فهمیدم چقدر فرصت های خوبی را از دست داده ام. چرا همکارم که تمام صفات خوب یک مرد در او جمع شده بود فقط به خاطر چند سال فاصله سنی رد کردم؟ سنم به ۴۵ رسیده بود. تصمیم گرفتم کمی عاقلانه تر فکر کنم. دیگر به مردانی که تجربه زندگی متاهلی داشتند و همسر خود را از دست داده بودند هم راضی شده بودم. اما کمتر کسی بود که همسرش را از دست داده باشد و بچه نداشته باشد. امروز در ۵۰ سالگی حس همسر شدن و از همه مهمتر حس مادر شدن را از دست داده ام😭. امروز خواهرم با نوه هایش بازی می کند و من حسرت فرصت‌های گذشته را می خورم. 👇🏻 ╭━━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━━╮ https://eitaa.com/asheqaneh ╰━━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━━╯
من دهه هشتادی م، متولد ۸۱، اومدم از تجربه ازدواج آسان بگم برای هم نسلی های خودم از خانواده ای هستیم با وضعیت مالی بسیار خوب، خودمم از ۱۸ سالگی شاغل بودم و وضعم خوب بود. مثل بقیه دخترای فرهنگی خواستگارهای زیادی هم داشتم، اما دنبال اهلش بودم. شوهرم وقتی اومد خواستگاری سرمایه ش جز ایمان و اخلاق هیچی نبود. یه وقتایی با شوخی میگم تو خودت اومدی و لباس هات، در این حد ... شوهرم دانشجوه و هنوزم داره ادامه تحصیل میده، هنوز سربازی نرفته و شغل مشخصی هم نداره اما تلاش خودشو می‌کنه، از پیک موتوری اسنپ تا جا به جا کردن داروگیاهی از روستا به شهر حتی مادر خودش بهش گفته بود دختر مردم آرزو داره چرا الان تو این سن میخوای زن بگیری بذار تکلیف شغلت و درآمدت مشخص بشه اما خودتون انصاف داشته باشید یه جوون چقدر باید صبر کنه تا درس بخونه،سربازی بره ،شغل پیدا کنه؟ خب پیر میشه که تو همه چیز همکاری کردم از خرید طلا و ...تا مراسم عقد که با یه جعبه شیرینی تو حرم مطهر حضرت معصومه انجام شد الآنم برای عروسی همهههههه زیر گوشم میخونن حالا عروسی نمیگیری برو آتلیه برو عمارت عکس بگیر برو فیلم بساز ... چه فایده داره این کار؟ چندین میلیون هزینه تحمیل کنم، بعدا دیدن عکساش لبخند رو لب میاره؟ به هم نسل های خودم میگم میشه بشینیم و بگیم الان که هیچی نداره و ... ازدواج رو هی عقب بندازیم و جوون ها رو نامید کنیم، میشه هم راحت گرفت و زندگی رو شروع کرد، والله برکت هست خدا می‌رسونه. چه پولدار هایی رو میشناسم با جشن عروسی های آنچنانی که به سال نرسیده کیک طلاق شون رو برش زدن... اگر زن و شوهر ساده بگیرن، پشت پا بزنن به همه ی این رسم و رسوم الکی یلدا و ماهگرد و فلان و فلان و هدفشون از ازدواج از بچه بازی دربیاد و به نیروسازی برای حضرت فکر کنن، دیگه برای نپوشیدن لباس عروس کسی عقده ای نمیشه... من اگر میخواستم پدرم بهترین عروسی رو می‌گرفت اما گفتم بذار بگم دختر فلانی هم عروسی نگرفت، فرهنگ سازی بشه.. روی حرف دیگه م با پدر و مادراست دست جوون ها رو بگیرید، نسل شیعه رو دریابید. دست بردارید از این که مردم چی میگن ... اگر می‌خواین نذری بدید نذر جوونا و ازدواج جوون ها کنید، نذر کمک هزینه فرزندآوری کنید، سنت واسطه گری درست رو یاد بگیریم و شروع کنیم. بخدا ما باید قیام کنیم برای حفظ تشیع، خیلی تو خواب فرو رفتیم و غرق نعمت ایم در آخر از همه عزیزان می‌خوام برای همه خانواده های نوپای محبین امیرالمومنین دعا کنید💚