شور_ سردار جمل حسن_ کابوس... .mp3
3.7M
#بانوای: علی پورکاوه
سردار جمل حسن، کابوس معاویه
زور بازهای تو، با حیدر مساویه
از خشم نگاه تو، میترسه شترسوار
زیر و رو شده زمین، زیر سمّ طاویه
گردن، زدی رنگشون پرید زردن
اونکه فتنه رو علم کردش
جلوت افتاد به غلط، کردن
زخمایی که میزنی عمیقه، خیلی دقیقه
صد تا مرد جنگی رو میکُشی در دقیقه
نسل بعدشونم در نظر میگیری
مثه مرتضی که سر میزده با سلیقه
جانم، حسن جانم
قتال العرب علی، عین الله ناظره
عزرائیل همیشه پیش پای تو حاضره
کراری و دشمنت، هم این رو گواهه که
تو میدون نرفتی حتی یکدفعه با زره
هی سر، میزنی مِیمَنه تا مِیسَر
مرحبم خودش نفهمید که
از رو پیکرش زدی، کِی سر
طوری رو زمین قدم میکوبی، محکم میکوبی
انگاری قلعهی خیبرو به هم میکوبی
اونا در فرارن تو با ذوالفقارت
میری رو سر در قلعه و عَلَم میکوبی
جانم، علی علی
قاضی القضات علی، وجه الله کامله
تیر از پای تو کشیدن ما بین نافله
از بدر و اُحُد بگم، یا صفین و خندقت
یا از لیلة المبیت، یا روز مباهله
غالب، یا علی ابن ابیطالب
اگه گفته شه مقام تو
همه میکنن تهی قالب
از مدحت پُره کتاب و سنت حُبُّکَ جُنَّة
کعبه سجده میکنه، شبا به سمت قُبَّة
پدرم تو هستی، چون میگه پیمبر
انا و علی ابا و هذه الامة
@oshagholhosein_313
.