eitaa logo
اربعین‌معلی عاشقان‌ولایت🚩
241 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
8.3هزار ویدیو
22 فایل
مالک @MnochahrRozbahani ارتباط با ادمین @H_hamidimovahed8
مشاهده در ایتا
دانلود
قراره بی حسین به خونه برگردی.mp3
12.62M
📝 ببین زینب این دشتو بی‌حضور من تصور کن 🎤 حاج‌میثم ▪️ویژه ؛ 🍀🖤🍀🖤🍀🖤
🕯 عزا خانه ما را دریابید! ☑️ استاد مجاهدی نقل ‌می‌کنند: ▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار ‌می‌شد. روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیت‌های بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت ‌می‌کردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار ‌می‌نشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک ‌می‌ریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را ‌می‌دیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله ‌می‌گریستند و در این حالت سعی ‌می‌کردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند. مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف ‌می‌کردند و ‌می‌گریستند: ▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم ‌می‌کردم. سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکت‌ها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمی‌توانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه! لذا برای اولین بار در طول سال‌ها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو ‌می‌دیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم. هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در ‌می‌زنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند: 🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم! ▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند: 🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند: 🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) ‌می‌فرمایند: 🔶 عزا خانه ما را دریابید! 🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند: 🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است! 🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد! ▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند! بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند! ⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷ 🏷
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma0204297.mp3
31.78M
🌿🥀°• حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🎙با نوای:حاج مهدی رسولی بسیار دلنشین👌 🌷🌷🌷🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
mahdi-salehi-emam-reza.mp3
1.91M
|⇦•دلم‌ خواهد زِ غم... وتوسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی •✾• 🏴🌴🏴🖤🏴🌴🏴🖤🌴
mahdi-salehi-emam-reza.mp3
1.91M
|⇦•دلم‌ خواهد زِ غم... وتوسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی •✾• 🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🖤
[WWW.SARALLAH-ZN.IR]ma01100234.mp3
46.3M
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها هیئت‌ثاراللّٰه‌زنجان 🎙مداح: حاج مهدی رسولی 🏴🏴🏴🏴🖤 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
YEKNET.IR - roze - hafteghi aban 1402 - arzi.mp3
2.21M
🌴روضه‌ی حضرت زهرا(سلام الله علیها) 🌴خوردی زمین و خورد زمین لشکر علی 🎙حاج اللهم عجل لولیک الفرج سلام الله علیها فاطمیه 🏴🕯🖤🕯🏴 🌹حیاةطیّبه
YEKNET.IR - roze - fatemie avval 1402 - karimi.mp3
6.42M
🔳 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴هرچه که از الله‌اکبر می‌شود فهمید 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 تا حالا روضه خوانی این شکلی👆 دیده بودید؟ 🏴 مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع)بود. حالات وخصائص عجیبی داشت در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند بدون میکروفن صدای رسائی داشت. یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد. وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟ این عارف فرزانه میگفت شیخ حسین سامرائی بمن گفت: شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و (س) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود: شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم. روحش شاد و با اولیای الهی محشور باد🤲 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen