#راهکارهای_تقویت_ایمان (۱۱)
#کم_حرف_زدن
🔅چیزهایی که به #روح انسان، صدمه وارد می کند و به منزله ی زهر است برای روح، یکی زبان انسان است، گفتار انسان است.
گاهی می شود گفتار، روح را می کشد!!!
👈"حرف مردم را زدن" به طور کلی این همه اش ضدّ روح است یعنی برای #روح سم است.
🔅حالا گاهی این سم برای بدن انسان آنچنان قوی می شود که خدای تعالی می فرماید:
« أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه» (حجرات/۱۲)
آدم گوشت مرده انسان را بخورد چقدر مسمومیت دارد!
🔅این را کراهت دارید، شدیدش #غیبت است. شدیدترینش #تهمت است. شدیدترینش گاهی می شود انسان از خودش حرف برای برادر دینی اش درست می کند. اینها خیلی مهم است. خیلی مسمومیتش زیاد است.
🔅بعد از آن، حرفهای #دروغ ولو به شوخی دروغ بگوید.
⚠️امام فرمود: «لایذوق المرء طعم الایمان» انسان طعم #ایمان را نمی چشد.
«حتی یترک الکذب هزله و جدّه » مگر اینکه #دروغ را ترک بکند چه جدی و چه شوخی،
می گوید: اِ شوخی کردم!!!
خب بالاخره فرقی نمی كند تو طعم ایمان را نچشیدی و یا نخواهی چشید!!!
☘حضرت استاد آیت الله سید حسن ابطحی رضوان الله تعالی علیه
@Ashghaneemamezaman313
#راهکارهای_تقویت_ایمان (۱۱)
#کم_حرف_زدن
🔅چیزهایی که به #روح انسان، صدمه وارد می کند و به منزله ی زهر است برای روح، یکی زبان انسان است، گفتار انسان است.
گاهی می شود گفتار، روح را می کشد!!!
👈"حرف مردم را زدن" به طور کلی این همه اش ضدّ روح است یعنی برای #روح سم است.
🔅حالا گاهی این سم برای بدن انسان آنچنان قوی می شود که خدای تعالی می فرماید:
« أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه» (حجرات/۱۲)
آدم گوشت مرده انسان را بخورد چقدر مسمومیت دارد!
🔅این را کراهت دارید، شدیدش #غیبت است. شدیدترینش #تهمت است. شدیدترینش گاهی می شود انسان از خودش حرف برای برادر دینی اش درست می کند. اینها خیلی مهم است. خیلی مسمومیتش زیاد است.
🔅بعد از آن، حرفهای #دروغ ولو به شوخی دروغ بگوید.
⚠️امام فرمود: «لایذوق المرء طعم الایمان» انسان طعم #ایمان را نمی چشد.
«حتی یترک الکذب هزله و جدّه » مگر اینکه #دروغ را ترک بکند چه جدی و چه شوخی،
می گوید: اِ شوخی کردم!!!
خب بالاخره فرقی نمی كند تو طعم ایمان را نچشیدی و یا نخواهی چشید!!!
☘حضرت استاد آیت الله سید حسن ابطحی رضوان الله تعالی علیه
@Ashghaneemamezaman313
@ostad_Shojae4_5784969726761372090.mp3
زمان:
حجم:
10.26M
#شرح_دعای_ندبه ۱۴
✨در مسیرِ #طلب آزموده خواهیم شد، آزمایشهایی از جنسِ فدا کردن، فدا شدن...
این آزمایشها مانند شاخصی برای سنجیدن #فسق و #ایمان عمل میکنند؛ هم در نگاهِ خدا و هم در نگاهِ خودمان.
✘اینگونه "دین داری" مان سنجیده میشود!
#استاد_شجاعی 🎤
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
🔔 #حجابوعفاف
💌 عفت و حجاب، منحصر در پوشش و لباس نمیشود.! مؤمن در 👇
✅ گفتارش،
✅ راه رفتنش،
✅ لبخندش،
✅ نگاهش
✅ و....،
👈 محدود به #عفت و #اخلاق است!
🌴 آیه 32 سوره احزاب 🌴
🕋 إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ
💌 ترجمه:
اگر #تقوا پيشهايد پس به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن كه در دلش بيمارى است طمعى پيدا كند
✅ شرط #ایمان و تقوا، پرهیز از هرگونه مقدمات گناه و تحریک بیماردلان، با شیرین زبانی و عشوه در گفتار و کردار است
✅ در صحبت با #نامحرم، محکم و خشن سخن بگوید تا در وی طمع نکنند فاسقان
⛔️ گاهی یک ویرانی، با یک لبخند و کرشمه آغاز میشود پروژه شیطانی اش🔥
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
#عاشـــــــقانہ_اےبراےٺـــــو
قســـــــمٺ #چهارده
من و خدای امیرحسین
من #مسلمان شدم و به خدای امیرحسین #ایمان آوردم ...
آدرس امیرحسین رو هم پیدا کرده بودم ...
راهی ایران شدم ...
مشهد ...
ولی آدرس قدیمی بود ...
چند ماهی بود که رفته بودن ... و خبری هم از آدرس جدید نبود ... یا بود ولی نمی خواستن به یه خارجی بدن ...
به هر حال این تنها چیزی بود که از انگلیسی حرف زدن های دست و پا شکسته شون می فهمیدم ... .
دوباره سوار تاکسی شدم و بهش گفتم منو ببره حرم ...
دلم می خواست برای اولین بار حرم رو ببینم ...
ساکم رو توی ماشین گذاشتم و رفتم داخل حرم ... .
زیارت کردن برام مفهوم غریبی بود ... شاید تازه مسلمان شده بودم اما فقط با خواندن قرآن ...
و خدای محمد، خدای امیرحسین بود ... اسلام برای من فقط مساوی با امیرحسین بود ... .
داخل حرم، حال و هوای خاصی داشت ... دیدن آدم هایی که زیارت می کردند و من اصلا هیچ چیز از حرف هاشون نمی فهمیدم ... .
بیشتر از همه، کفشدار پزشکی که اونجا بود توجهم رو جلب کرد ...
از اینکه می تونستم با یکی انگلیسی صحبت کنم خیلی ذوق کرده بودم ... اون کمی در مورد امام رضا و سرنوشت و شهادت ایشون صحبت کرد ...
فوق العاده جالب بود ... .
برگشتم و سوار تاکسی شدم ...
دم در هتل که رسیدیم دست کردم توی کیفم اما کیف مدارکم نبود ...
پاسپورت و پولم داخل کیف مدارک بود ...
و حالا همه با هم گم شده بود ... .
بدتر از این نمی شد ...
توی یک کشور غریب، بدون بلد بودن زبان، بدون پول و جایی برای رفتن ... پاسپورت هم دیگه نداشتم ... .
هتل پذیرشم نکرد ...
نمی دونم پذیرش هتل با راننده تاکسی بهم چی گفتن ...
سوار ماشین شدم ... فکر می کردم قراره منو اداره پلیس یا سفارت ببره اما به اون کوچه ها و خیابان ها اصلا چنین چیزی نمی اومد ...
کوچه پس کوچه ها قدیمی بود ...
گریه ام گرفته بود ...
خدایا! این چه غلطی بود که کردم ...
یاد امام رضا و حرف های اون پزشک کفشدار افتادم ... یا امام رضا، به دادم برس ...
به قَلَــــم
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313