eitaa logo
💚‌عـاشقان‌امـام‌زمـان‌(عج)💚
1.8هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
125 فایل
بسم رب الذی خلق المهدی❤ 🔹ارتباط‌بامرڪزپاسخگویےومشاوره‌‌رایگان‌حوزه‌ علمیہ‌قم‌درزمینہ‌هاےدینے،اعتقادے،خانوادگےو احکام و تربیت کودک و. @pasokhgo313 کپی باذکرصلوات برای تعجیل فرج ❤ همسایهامون @golljin// @ibrahim_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
⇜{🕊🍃} 🎞 💠 آقا پسری که میری باشگاه💪 بعد میای لبـــ👕ـــاس جذاب می پوشی!! حجاب برای شما هم هست ✔️ خاطره ای از شهید ابراهیم هادی👇 🔰 حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم. ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده! وقتی داشتی تو راه می اومدی، دو تا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن شلوار و پیراهن شیک که پوشیده بودی👕👖 و از ساک ورزشی🎒 هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشـــ💪ــکاری. ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جا خورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت.... 👈ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد🚫 و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت❗️ هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می آئیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... تو با این هیکل روی فرم، این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیـــ🔔ــه می کرد: اگر ورزش رو برای خدا انجام بدید عبادت است و اگر به هر نیت دیگری باشید ضرر خواهید کرد. ☝️ البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد. مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی🌧 که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد.👌 @Ashghaneemamezaman313
🌷 وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: به یاری پاسداران در کردستان بروید، دیگر سر از پا نمی‌شناخت. وقتی از گذشته خودش حرف می‌زد، داستان «حر» را بازگو می‌کرد، خودش را حر نهضت امام (ره) می‌دانست. می‌گفت: حر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین‌ها باشم. در همان روزهای اول جنگ قبل از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آوازه شهامتش به گوش بزرگانی همچون شهید چمران و سید «مجتبی هاشمی» فرمانده گروه مجاهدین اسلام رسیده بود نحوه شهادت همرزم شهید نقل می‌کند: هفدهم آذرماه 1359 برای عملیات و آزادی‌ بخش‌هایی از آبادان به سمت جاده ماهشهر رفتیم. از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم، عملیات موفق بود. 300 کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی‌صدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب‌نشینی شدیم. شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب برگردند. با شلیک‌های پیاپی آرپی‌جی و هدف قرار دادن تانک‌های دشمن مانع از پیشروی آن‌ها می‌شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت 10 صبح بود فشار دشمن هرلحظه زیادتر می‌شد. برای زدن آرپی‌جی بلند شد. بالای خاکریز رفت، یک‌دفعه صدایی آمد. گلوله تیربار تانک به سینه شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. حفره‌ای در سینه او ایجاد شده بود و خون زیادی از بدن او خارج می‌شد. هرچه او را صدا زدم، پاسخی نمی‌داد. می‌خواستم پیکرش را به عقب برگردانم که نتوانستم. عراقی‌ها نزدیک شدند، مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین افتاده بود. عراقی‌ها بالای سر او رسیده بودند و از خوشحالی هلهله می‌کردند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بدون سر او را نشان داد. گوینده عراقی گفت: ما شاهرخ، جلاد حکومت ایران را کشتیم. دو روز بعد دوباره حمله کردیم. به همان خاکریز رسیدیم. اما هیچ اثری از پیکر شاهرخ نبود. هرچه گشتیم بی‌فایده بود. او از خدا خواسته بود همه گذشته‌اش را پاک کند. می‌خواست چیزی از او نماند. پیکر شهید شاهرخ هرگز پیدا نشد و مزارش به وسعت روح بلند و مرام و مروت غیرقابل وصفش، تمامی خاک‌های ایران اسلامی را در برگرفت. همان‌گونه که خودخواسته بود، همچون حر کربلا، جزء اولین شهدای جنگ تحمیلی 8 ساله شد و به آرزویش رسید ✋🏻✨ 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🌷شهیــــــــــــــــــــدانہ🕊 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
🌷 نابغه نظامی اهواز علی کردانی فرمانده حوزه 12 کوت عبدالله و پسر عموی شهید کردانی هم می‌گوید: عباس‌آقا صفات بخصوصی داشت که هر کسی این صفات را نداشت. صفاتی که ناشی از خودسازی‌های ایشان بود، من هیچ‌گاه ندیدم که ایشان عصبانی شود، حرف بدی بزند حتی حرف‌های معمولی که گاهی بین مردم رواج دارد را هم نمی‌گفت. خیلی چشم و دل‌پاک بود، چیزی که عباس را به شهادت نزدیک کرد این بود که عباس به  شهادت و شهدا عشق می‌ورزید، دلبستگی‌هایش را از دنیا بریده بود و هیچ وابستگی به دنیا نداشت. شهید مدافع حرم ، قصه‌ای عجیب دارد، شاید عجیب‌تر از هر شهید دیگری، زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم‌های دنیا زده داشت، از خواب علیه‌السلام که ساعت و روز و سال و شهادتش را به اون خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با ، عباس را متفاوت از همه کرده بود... 🌷 ‌ اما بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا و نبوت رسول‌الله و وصایت ائمه اطهار (علیهم‌السلام) با در راه خدا قدم نهادم و برای خدا از سرزمینم هجرت نمودم تا جهاد در راه خدای تبارک و تعالی را بجای بیاورم و به فریادخواهی مظلومان بشتابم و به ندای حسین زمانم، لبیک گفته باشم. و از خدا خواسته‌ام همچون سیدالشهدا علیه‌السلام و یارانش آنچه توان دارم قطعه‌قطعه شهید شوم و اگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه‌ بهتر که نشانی از عمه سادات سلام الله علیها به یادگار داشته باشم. ✋🏻✨ 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🌷شهیــــــــــــــــــــدانہ🕊 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شــهـیـد رضا پناهی نام پدر:حکم علی محل تولد:کرج تاریخ ولادت:۱۳۴۹ تاریخ شهادت:۱۳۶۱ محل شهادت:جبهه های حق علیه باطل،دفاع مقدس محل مزار :کرج –آستان مقدس بی بی سکینه سلام الله قطعه و ردیف و شماره : ۱-۱–۷۵ 📚کتاب مربوط به این شهید: عارف۱۲ساله 🌷 در جبهه خلاقیت داشت. یکی از رزمنده‌ها می‌گفت: رضا در جبهه، قوطی کنسروها را جمع می‌کرد و به دم گربه‌ها می‌بست و در کوه رها می‌کرد و می‌گفت: سنگر بگیرید. وقتی گربه‌ها می‌دویدند، صدای قوطی‌ها در کوه می‌پیچید و دشمن فکر می‌کرد رزمنده‌های ایرانی هستند. کوه‌ها را به رگبار می‌بستند و زمانی که به رضا می‌گفتیم چرا این کارها را انجام می‌دهی، می‌گفت: برای اینکه مهمات آن‌ها هدر برود. سرانجام در نهایت معرفت و شناخت کامل به دیدار معبود شتافت. 🌷 او وصیتنامه اش را قبل از اعزام به جبهه مخفیانه در نواری ضبط و در گوشه ای پنهان کرد تا بعد از شهادتش به دست خانواده اش رسید. در بخشی از وصیت نامه وی آمده است: «اینجانب با آگاهی کاملی که به شهادت دارم برای دفاع از اسلام و حیثیت انقلاب اسلامی و دفاع از مملکت اسلامی به فرمان بزرگ رهبر مسلمانان جهان و مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی به جبهه حق علیه باطل شتافتم و امید است که خون ما نهال نوپای انقلاب اسلامی را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه جهانی اسلام شود ✋🏻✨ 🌹شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
تحصيلات: پزشگ مسئوليت در جبهه: مسئول بيمارستان صحرایی ✍ _محمدعلی هنگام نماز، مانند هميشه سجاده‌اش را پهن کرد، ولی قبل از اين که نماز بخواند، نوزادش را کنار سجاده قرار داد و پس از مدتی کوتاه، به نماز ايستاد. همسرش با دقت کارهای محمدعلی را زير نظر گرفته بود. صبر کرد تا نماز او تمام شود. نماز خواندنش را دوست داشت و از اين که مي ديد، همسر پزشکش اين‌چنين با خضوع و خشوع در مقابل پروردگار، سر بر سجده‌ی بندگی می گذارد، لذّت می برد. نماز که تمام شد از او پرسيد: - برای چی موقع نماز بچه را گذاشتی کنار سجاده؟! محمدعلی لبخندی زد و نگاهی به کودک سه ماهه و سپس به همسرش انداخت و گفت: - ببين خانم! تربيت صحيح فرزند را بايد از همون ماهها و روزهای اول تولد آغاز کرد. شايد الآن اين نوزاد چيزی متوجه نشه، ولي همين که از دوران شيرخوارگی، اون رو کنار سجاده می ذارم، باعث می شه که ذهن و فکر اون به نماز و ذکر و عبادت عادت کنه! محمدعلی توضيحات علمی و مذهبی ديگری نيز برای همسرش ارائه کرد، اما همسر وی در آن لحظات در دل، به داشتن چنين همسر مؤمن، عالم و فهميده‌ای، چون رهنمون به خود می باليد.♥️🦋♥️ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓       💚 ✨ شادی روح تمام شهــدا، و امام شهدا و سلامتی وتعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج 🍃♥️ ❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم❤️ 🌷شهیــــــــــــــــــــدانہ🕊 ♥️🦋♥️ @Ashghaneemamezaman313