.#عاشـــــــقانہ_اےبراےٺـــــو
قســـــــمٺ #بیست_ودو(اخر)
غروب شلمچه
اتوبوس توی شلمچه ایستاد ...
_خواهرها، آزادید. برید اطراف رو نگاه کنید ... یه ساعت دیگه زیر اون علم ...
از اتوبوس رفت بیرون ...
منم با فاصله دنبالش ... هنوز باورم نمی شد ... .
صداش کردم ...
_نابغه شاگرد اول، اینجا چه کار می کنی؟ ... .
برگشت سمت من ... با گریه گفتم:
_کجایی امیرحسین؟ ... .
جا خورده بود ... ناباوری توی چشم هاش موج می زد ...
گریه اش گرفته بود ... نفسش در نمی اومد ... .
امیرحسین_همه جا رو دنبالت گشتم ... همه جا رو ... برگشتم دنبالت ...
گفتم به هر قیمتی رضایتت رو می گیرم که بیای ... هیچ جا نبودی ... .
اشک می ریخت و این جملات رو تکرار می کرد ...
اون روز ...
غروب شلمچه ...
ما هر دو مهمان شهدا بودیم ...
دعوت شده بودیم ...
#دعوت_مون_کرده_بودن ... .
#پایان
به قَلَــــم
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
:
دیگر با بدحجابان برخورد فیزیکی صورت نمیگیرد.
جزئیات طرح جدید پیشنهادی برخورد با بدحجابی و بی حجابی در اماکن، معابر ، خودروها و فضای مجازی
۱. عکسبرداری و احراز هویت فرد خاطی توسط پلیس
۲. الزام مراجعه فرد به دادسرا جهت تفهیم اتهام و مجازات مربوطه
مجازات ها:
۱.قطع یارانه ماهانه به مدت یکسال
۲.ممنوعیت رانندگی به مدت یکسال
۳.ممنوعیت خروج از کشور به مدت یکسال
۴.انفصال از خدمت در دولت به مدت یکسال
۵. ممنوعیت هرگونه نقل و انتقال دارایی به مدت یکسال
۶. ممنوعیت استخدام در دستگاه های دولتی به مدت ۳ سال
۷. اعمال جریمه معادل ۱۰% درآمد ماهیانه
۸. ممنوعیت قبولی در دانشگاه های دولتی به مدت یکسال
۹. ممنوعیت حضور در استادیوم ها
۱۰. ممنوعیت دریافت تسهیلات بانکی به مدت یکسال
۱۱. ممنوعیت سفرهای هوایی به مدت یکسال
در صورت تکرار جرم برای مرتبه دوم، مجازاتهای فوق تا ۵ برابر قابل تشدید می باشد.
#پایان مماشات
نظرتون چیه؟
من ادواردو نیستم 10.mp3
26.58M
_قسمت 0⃣1⃣
#کـتاب_صوتـی📚🎙
#من_ادواردو_نیستم...‼️
گـوینده: #مهدی_نجفی 🎙
زمان: ۱۰:۵۸ ⏰
#پایان
#من_ادواردو_نیستم
#ادواردو_آنیلی
#سیره_شهدا
💚 💚:
♥️🦋♥️
@Ashghaneemamezaman313
🌴🌴🌴🕊🌺🕊🌴🌴🌴
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌴🌹#حوادث_فاطمیه 🌹🌴
#قسمت8⃣1⃣
روز تنهايى، روز 14 جَمادى الأولى سال 11 هجرى قمرى
105 ـ خبر در شهر مى پيچد
خبرى در ميان مردم رد و بدل مى شود: "ديشب، على، بدن فاطمه را به خاك سپرده است".
مردم به سوى قبرستان بقيع مى روند، مى خواهند قبر فاطمه(س)را زيارت كنند، امّا با چهل قبر تازه روبرو مى شوند.
هيچ كس نمى داند، آيا به راستى فاطمه(س) در اين قبرستان دفن شده است يا نه؟178
106 ـ خشم عُمَر
عُمَر عصبانى مى شود، او تصميم مى گيرد تا اين قبرها را بشكافد و پيكر
فاطمه(س) را از قبر بيرون بياورد تا خليفه بر آن نماز بخواند.179
107 ـ كتك زدن مقداد
عُمَر به مقداد مى رسد، به سوى او مى رود و مى گويد:
ــ چه موقع فاطمه را دفن كرديد؟
ــ ديشب.
ــ چرا اين كار را كرديد؟ چرا صبر نكرديد تا ما بر پيكر دختر پيامبر نماز بخوانيم؟
ــ خود فاطمه وصيّت كرده بود كه تو و۵ خليفه بر او نماز نخوانيد.
عُمَر عصبانى مى شود، به سوى مقداد حمله نموده و شروع به زدن او مى كند، خون از سر و صورت مقداد مى ريزد.180
108 ـ سخن مقداد
اكنون موقع آن است كه مقداد با مردم سخن بگويد: "اى مردم! دختر پيامبر از دنيا رفت در حالى كه زخمِ پهلوى او خوب نشده بود، آيا مى دانيد چرا؟ براى اين كه شما با غلاف شمشير به پهلوى او زديد".181
109 ـ على(عليه السلام) به ميدان مى آيد
على(ع) در خانه نشسته است كه به او خبر مى دهند عُمَر مى خواهد قبرها را بشكافد تا پيكر فاطمه(س) را پيدا نمايد. على(ع) برمى خيزد، شمشيرِ ذو الفقار را در دست مى گيرد و از خانه بيرون مى آيد، او چقدر خشمگين است.
عُمَر جلو مى آيد و مى گويد: "اى على! اين چه كارى بود كه تو كردى؟ ما پيكر فاطمه را از قبر بيرون مى آوريم تا خليفه بر آن نماز بخواند".
على(ع) دست مى برد و عُمَر را با يك ضربه بر زمين مى زند و روى سينه او مى نشيند و مى گويد: "تا امروز هر كارى كرديد من صبر نمودم، امّا به خدا قسم، اگر دست به اين قبرها بزنيد با شمشير به جنگ شما مى آيم، به خدا، زمين را از خون شما سيراب خواهم نمود".182
ابوبكر به على(ع) مى گويد: "تو را به حقّ پيامبر قسم مى دهم عُمَر را رها كن، ما از تصميم خود منصرف شديم، ما هرگز اين كار را انجام نمى دهيم".183
على(ع)، عُمَر را رها مى كند و مردم متفرّق مى شوند.
110 ـ درد دل با فاطمه(عليها السلام)
شب كه فرا مى رسد، همه جا تاريك مى شود، على(ع) به ديدار فاطمه(س)خواهد رفت و در خلوت شب با او سخن خواهد گفت.
به راستى او با همسر سفر كرده اش چه خواهد گفت؟
جا دارد او اين گونه با او سخن گوید "فاطمه جانم! ديشب دل من سخت به درد آمد، وقتى در تاريكى شب، پيكر تو را غسل مى دادم، دستم به زخم بازوى تو رسيد. دلم مى سوزد. چرا هرگز از زخم بازویت به من چیزی نگفتی؟".
هرچند همیشه ناراحتی هاتو ازم پنهون میکردی ، تا اصرار نمیکردم چیزی بهم نمیگفتی!
فاطمه جانم با درد فراغت چگونه سر کنم!
هیچ فاطمه ای دیگر جای تو را پر نمیکند ، و هیچ مادری دیگر مثل تو برای حسن و حسین مادر نمیشود.
اخر چگونه از درد نبودت طاقت بیاورم!
فاطمه جانم ...
فاطمه جانم .........
و علی( ع ) با درد دلهایش خون به جگر فرشته های آسمانی کرد 😪😪😪😪
#پایان
نویسنده کتاب :دکتر مهدی خدامیان
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤