- نفس منی -
به نظرم وقتی به کسی بگیم نفس منی ؛
یعنی :
لعنتی تو اینقدر مهمی که اگه نباشی منم نیستم ؛
یعنی :
اینقدر واسم ارزش داری که نمیخوام تو شرایطی باشم که تو رو از دستت بدم چون نبودن تو ، یعنی نبود خودِ من..!
یعنی :
وقتی میبینمت يه چيزی تو دلم هُری پايين میریزه ؛
یعنی :
تو همونی که میتونی دل منو مثل یک دریا موج زده بلرزونی ؛
یعنی :
همون حسی که بعد از استشمام عطر خوش بو یا بوی گُل یا نه ، بوی بچه یا اصلا بوی خاک نم زده توی قلب آدم میپیچه هستی ؛
وقتی میگم نفس منی ، یعنی بهترین و مهم ترین فاکتور زندگیم .

دِلـــــبــــری😍 
#همینقد_قشنگ❤️‍🔥 
#بفور_براش 
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 
 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌♥️⊹⊱ عــضۉۺۉدلـبرےیادبـگیڔ 😍⊰⊹♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌••♥️『 @Ashghanh_love 🦋🗝

‌‌   ♡ ㅤ   ❍ㅤ      ⎙ㅤ     ⌲ 
   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ

سیوش‌ڪن↯

به‌معنی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌همه‌چیز من◜🦄💫

که واقعا جز مادرتون هیچکس تو زندگی خیرتون رو نمیخواد و نگرانتون نیست

مــادر👵
#همینقد_قشنگ 🥰
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 
 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌♥️⊹⊱ عــضۉۺۉدلـبرےیادبـگیڔ 😍⊰⊹♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌••♥️『 @Ashghanh_love 🦋🗝

‌‌   ♡ ㅤ   ❍ㅤ      ⎙ㅤ     ⌲ 
   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ

سیوش‌ڪن↯

 یه کلمه ی کوردیه که معنیش
 میشه

یه خصوصیت عجیب دارن!
بینهایت لبخند میزنن...
این لبخند شاید تو نگاه اول حس گذشت بده
اینکه"هر زخمی زدی،هر چیزی که گفتی فدای سرت 
من فراموش میکنم...
ولی آدم های صبور هیچوقت هیچ چیزی رو فراموش نمیکنن
زخمارو میشمارن،حرفارو مرور میکنن،
و همچنان لبخند میزنن...
یه روز که صبوری دیگه جواب نداد
با همون لبخند،تو یه چشم به هم زدن 
برای همیشه فراموشت میکنن...
انگار که هیچوقت تو زندگیشون نبودی

صبوری
#بفوࢪبراش 
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌

 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌♥️⊹⊱ عــضۉۺۉیادبـگیڔ 😍⊰⊹♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌••♥️『 @Ashghanh_love 🦋🗝

‌‌   ♡ ㅤ   ❍ㅤ      ⎙ㅤ     ⌲ 
   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ

وقتی ناراحتم میای 
حالمو خوب میکنی ،
کاری میکنی همه وجودم 
پر از آرامش بشه
تو تنها تکیه گاه منی که 
همیشه بهم ثابت کردی 
همیشه میشه روت حساب کنم🤍🦥*
میدونی چیه ؛
من وقتی صداتو میشنوم 
انگار مورفین بهم تزریق میشه . 
انگار انرژی های خوب و مثبت صدات
 از تو گوشم میرن تو قلبم ؛ 
استرس میگیرم ، 
قلبم تند تند میزنه ،
 هول میشم ؛ 
تو یکاری باهام میکنی که 
وقتی بهت فکر میکنم 
ضربان قلبم میره بالا 
و تو خیالم تورو بغلت میکنم 
و دم گوشت میگم

دِلـــــبــــری ❤️‍🔥
#همینقد_قشنگ 🥰
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 

 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌♥️⊹⊱ عــضۉۺۉدلـبرےیادبـگیڔ 😍⊰⊹♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌••♥️『 @Ashghanh_love 🦋🗝

‌‌   ♡ ㅤ   ❍ㅤ      ⎙ㅤ     ⌲ 
   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ

با انسان های مختلفی که هرکدوم دغدغه های خودشون رو داشتن و هیچکس از زندگیشون چیزی نمی‌فهمید . 
نه اونا از زندگی من نه من از زندگی اونا !
داشتم میرفتم خرید به سمت آسانسور رفتم 
که همسایه بغلی گفت خرابه!
مجبور شدم از پله ها برم پایین 
تو راه پله که داشتم میرفتم پایین 
یه دختر بچه پنج شیش ساله  نازی با موهای لَخت قهوه ای چشمای درشت که با رنگ موهاش سِت بود 
مثل اینکه زمین خورده بود و زانوشو گرفته بود، داشت گریه میکرد ! 
رفتم جلو تو چشاش خیره شدم 
این چشم‌ها چقدر آشنا میزد 
این رنگ موها چقدر آشنا میزد 
میخواستم بغلش کنم ببرمش خونشون 
که یکدفعه صدای مردونه‌ی آشنایی اومد 
- غزاله؟!!
یکی داشت منو صدا میزد خواستم زبون بچرخونم بگم: بله 
که دیدم دختر بچه گفت: بله بابا !
رومو برگردوندم چشام به چشای کسی خورد که ده سال پیش به خاطر مخالفت بابام از هم جدا شدیم !
چشام به چشای کسی خورد که یه زمانی فکر میکردیم مال همیم و هیچکس نمیتونه مارو از هم جدا کنه ولی بعد چند مدت فهمیدیم که هیچ چیز طبق خواسته ما پیش نمیره . 
چقدر تلاش کردیم
چقدر جنگیدیم 
چقدر تو روی بقیه وایسادیم 
 بعضی وقت ها سرنوشت یجوری باهامون بازی می‌کنه که انگار بازی از اولش مشخصه که کی میخواد برنده شه !
تو بازی ماهم سرنوشت برنده شد و ما تسلیم شدیم .
با صداهایی که انگار از ته چاه میاد به خودم اومدم 
- خیلی ممنونم خانم !
بعد از ده سال صداشو شنیدم 
ضربان قلبم تند شد 
به سختی تونسم واژه هارو مرتب کنم بگم
 + خواهش میکنم آقا کاری نکردم 
به دشواری تونستیم از چشم‌های هم چشم برداریم و بریم پی کارمون!
داشتم میرفتم که ناخودآگاه برگشتم رفتنشو تماشا کنم دیدم اونم برگشته داره نگاه می‌کنه 
عرق سردی از پیشونیم جاری شد 
 رومو برگردوندم و به راهم ادامه دادم !!
انگار یه پام می‌گفت دیگه نمیتونم 
اون یکی پام می‌گفت من اصلا نمیتونم 
دلم میخواست همونجایی که هستم بشینم 
بشینم و به خاطرات گذشته فکر کنم 
به روزهایی که مثل دیوونه ها می‌رفتیم زیر بارون بدون چتر سر شب دوتا مثل موش آبکشیده بر می‌گشتیم خونه هامون !!!
به روزهایی که مثل دوتا دیوونه نصف شب دزدکی از خونه می‌زدیم بیرون و تو خیابون من گیتار میزدم اونم با اون صدای جذاب میخوند !
کاش اون‌روز خرید نمی‌رفتم ؛
کاش اون‌روز همسایه بغلی نمیومد و نمی‌گفت که آسانسور خرابه

همینقد_قشنگ🥺 
#تکست_خاص📄
#زینب‌میرزایی
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 

 ‎‌‌‌‌‌‌‌‌♥️⊹⊱ عــضۉۺۉدلـبرےیادبـگیڔ 😍⊰⊹♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌••♥️『 @Ashghanh_love 🦋🗝

‌‌   ♡ ㅤ   ❍ㅤ      ⎙ㅤ     ⌲ 
   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ