eitaa logo
عــشــ♥️ــق جـانـم امـام زمـانـم..🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
7هزار ویدیو
58 فایل
به کانال امام زمانی خوش اُومدید اقا براتون دعوت نامه فرستاده مبادا رد کنی ها....... سلام امام زمانم...♥ ♡بـــه خــاطـــر دل مـــهــدی فـاطــمــه گـــنـاه نـکـــنـــیم♡ ارتباط با ادمین 👇 @AghilehBaniHashem_69
مشاهده در ایتا
دانلود
📕✿⃟‌‌ 1 ◇|وقتی از ولیّ، محروم می‌شوی... ❖•°وقتی فرزندمان، چشممان، دستمان یا امنیتمان را از دست می‌‌دهیم، چه چیز از ما کم می‌‌شود؟ ◆•°نکته همین است که وقتی که دستی از من کم بشود، هنوز می‌‌توانم با دست دیگر همان سیر کمالی را که داشتم، داشته باشم. ❖•°ولی، وقتی در رهبری انحراف ایجاد کردند و ولیّ را کنار گذاشتند و چشمه نور را به خون بستند، وقتی از نور ولیّ، محروم می‌‌شوم و در تاریکی قرار می‌‌گیرم. خسارت من خیلی سنگین و جبران‌‌ناپذیر است، اینجاست که می‌‌گویم: «عَظُمَ مُصابِی.» ◆•°این محرومیت را نمی‌‌شود با محرومیت‌‌هایی مثل محرومیت از زن و فرزند و دست و چشم و گوش مقایسه کرد. چون در دید شیعه، ولیّ، متمم تمام این نعمت‌‌هاست. ❖ •°اوست که به ما یاد می‌‌دهد چگونه از نعمت‌‌ها بهره‌‌مند شویم. ولیّ، مکمل و متمم است... وقتی از چنین وجودی محروم می‌شوی، همه ابتدائیات و مبتدیاتت، در هوا و از‌دست‌رفته است. ◆•°یک وجود وافی، یک وجود کامل، فقدانش در مرحله اول بر تمامی ذرات این عالم، خاکی و افلاکی‌‌اش، اثر می‌‌گذارد. در مرحله بعد، اهل اسلام‌ و اهل ولایت که حظ و هدایت بیشتری از ولیّ می‌‌گیرند و سهم زیادتری از ولیّ می‌‌برند. پس درجه‌ مصیبت‌ها هم، بالا می‌رود. ❖•°این است که یک بار می‌گوید: «عَظُمَتْ مُصِیبَتُكَ فِی السَّماواتِ عَلىٰ جَمِیعِ اَهْلِ السَّماواتِ»، جای دیگر می‌گوید: «عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ بِكَ عَلَینا وَعَلىٰ جَمِیعِ اَهْلِ الْاِسْلامِ.» در مرحله بعد، تکرار می‌کند: «عَظُمَ مُصابِی» ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۳۴ هدیه به لبخند امام زمان عج در ماه گنه بیفکنیم @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ 2 ◇| من با غم چه کنم؟! ❖•°شاعر خیال می‌کند همان احساسی را که او به فرزندش دارد، هم به علی اکبرش دارد؛ همان حالی را شاعر وقتی می‌خواهد از خاندانش جدا شود، دارد، امام حسین هم دارد! ◆•° این شعرها آدم را در سطح احساس ابتدایی قرار می‌دهد که فقط می‌تواند گوش بدهد یا گریه کند. ❖•° ولی در یک حدی از احساس، انسان احساس خلأ می‌کند و به حالتی می‌رسد که این حرف‌ها را ننگ می‌بیند؛ مگر اینکه بخواهد به زبان خود مردم، درد بزرگی را برایشان باز کند. ◆•°مثل وقتی که تو می‌خواهی مصیبتی بزرگ را برای بچه بگویی، نمی‌فهمد؛ باید آن مصیبت را به اندازه‌ شکستن چرخ کالسکه‌ای که او سوار می‌شود، کوچک کنی! بفهمد که آن مصیبت، چرخ درشکه او را هم شکسته و‌ به یاد رنج‌های خودش بیفتد؛ وگرنه در آن دید، دیگر رنجی و همّی باقی نمی‌ماند. ❖•°...انسان به قضایای عاشورا با این دید که نگاه کند، دیگر غمی باقی نمی‌ماند، جز غم محرومیت، غم از دست رفتن! غم اینکه این نور بر ما غروب کرده و از دستمان رفته؛ غم اینکه من با او چه می‌کنم!؟ ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۳۶ هدیه به لبخند @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ 3 ◇| در برابر بلا... ◆•°فشاری که من در رابطه با حسین می‌بینم، به‌‌خاطر فشاری است که من در این رابطه، به حسین وارد می‌کنم! ❖•°چون آن موجود را لطیف می‌‌بینم، برای من سخت است حرفی بزنم یا کاری بکنم که او را رنج دهد. ◆•°اینکه در همراهی با او کم بیاورم و به آن کاروان نرسم و در آن سفینه ننشینم در‌حالی‌که می‌‌بینم می‌‌رود، اینها آن رنجی است که باید بیشتر به آن دقت و توجه شود. ❖•°این مصیبت، مصیبت بزرگی است و تکرارش هم در زیارت عاشورا، روی این حساب است. ◆•°حال، چگونه و با چه توانی در برابر این مصیبت‌‌های بزرگ باید بایستیم؟ ❖•°اینجاست که جزع و داد انسان درمی‌‌آید؛ مگر اینکه با آن دید به قضیه نگاه کنیم که «اَللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرینَ لَكَ عَلیٰ مُصابِهِمْ». ◆•°از کسانی باشیم که در برابر مصیبت، طالب و شاکرند، نه صابر ! ❖•°بچه‌‌ها در برابر بلاهایی که برایشان می‌‌آید، مثلاً آمپولی که باید بزنند یا دوایی که باید بخورند، خیلی جزع دارند؛ تا حدی از رشد که می‌‌رسند، دوا را می‌‌خورند و دم نمی‌‌زنند؛ به بلوغ که می‌‌رسند، برای این امور تشکر هم می‌‌کنند؛ ولی عده‌‌ای هستند که در صف می‌‌ایستند و طالب رنج هستند. ◆•° این تفاوت برخوردها در برابر بلا، از جزع و صبر تا شکر و طلب، منوط به مرحله روحی خاصی است؛ وگرنه این مصیبت و درد، قابل تحمل نیست! 📚 خون خدا صفحه ۳۹ ✍استاد صفائی حائری هدیه به لبخند در گنه بیفکنیم ‌‎‎@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ ۴ ◇| خون‌خواهیِ حسین، رزق من است! ❖•°منی که وقتی کوچک‌‌ترین چیزی را که در این عالم با من در رابطه است، بخواهند از من بگیرند، یا آبرویم را بخواهند ببرند، موضع می‌گیرم. ◆•° یا اگر خانه‌‌ام را بخواهند از دستم درآورند، دعوایم می‌‌شود؛ یا دختری را که می‌‌خواهم بگیرم، اگر کس دیگری ببرد، در من اثر می‌گذارد... ❖•°چطور می‌‌توانم ولی را، متمم تمام نعمت‌‌هایم را، کسی را که کلید حل تمامی مشکلاتم در او خلاصه شده، کسی را که واسطه فیض من است، از من به من اولیٰ است، از خودم به من مهربان‌‌تر و نزدیک‌‌تر است و مصالح من را بیش از من می‌‌داند، از دست بدهم و موضعی نداشته باشم؟! ◆•°چطور می‌‌توانم خون او را خون خود حساب نکنم؟! ❖•° این تعبیر خیلی دقیق است! حسین، هم «ثار‌الله» است و هم «ثارِ من» است، هم «ثارِ» هر‌کسی که با حسین پیوند خورده است. ◆•°و این است که این خون‌‌خواهی، رزق من است! ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۳۹ هدیه به لبخند در ماه گنه بیفکنیم ‌‎‎@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ ۴ ◇| خون‌خواهیِ حسین، رزق من است! ❖•°منی که وقتی کوچک‌‌ترین چیزی را که در این عالم با من در رابطه است، بخواهند از من بگیرند، یا آبرویم را بخواهند ببرند، موضع می‌گیرم. ◆•° یا اگر خانه‌‌ام را بخواهند از دستم درآورند، دعوایم می‌‌شود؛ یا دختری را که می‌‌خواهم بگیرم، اگر کس دیگری ببرد، در من اثر می‌گذارد... ❖•°چطور می‌‌توانم ولی را، متمم تمام نعمت‌‌هایم را، کسی را که کلید حل تمامی مشکلاتم در او خلاصه شده، کسی را که واسطه فیض من است، از من به من اولیٰ است، از خودم به من مهربان‌‌تر و نزدیک‌‌تر است و مصالح من را بیش از من می‌‌داند، از دست بدهم و موضعی نداشته باشم؟! ◆•°چطور می‌‌توانم خون او را خون خود حساب نکنم؟! ❖•° این تعبیر خیلی دقیق است! حسین، هم «ثار‌الله» است و هم «ثارِ من» است، هم «ثارِ» هر‌کسی که با حسین پیوند خورده است. ◆•°و این است که این خون‌‌خواهی، رزق من است! ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۳۹ هدیه به لبخند در ماه گنه بیفکنیم ‌@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ ۵ ◇| بالاتر از پدر و مادر ❖•°انسان از ولی رزق می‌‌گیرد. آن اُنسی که با ولی پیدا می‌‌کند و آن حبی که از ایشان در دلش زنده می‌‌شود، حب و اُنسِ ولادتیِ پدر و مادری یا پرِ‌قُنداقی و فقط از شیر مادر نیست. ◆•°آن حبی که پدر‌ها باید به بچه‌‌ها منتقل کنند، حبی است که همراه بیّنات و برهان باشد و در دنیای آشوب‌‌زده‌‌ای که هر روز دانشمندی را عَلَم می‌‌کنند، بتواند دوام بیاورد. ❖•°کوچک‌‌ترین کلمات امیرالمؤمنین، دورترین فراز انسان را در دنیاهای مختلف، چه در تفکراتش، چه در عواطفش و چه در توجّهات باطنی‌‌اش، کمک کرده و بن‌‌بست‌‌های او را باز کرده است. ◆•°در هر حال سزاوار است که ما روی امکانات و موجودی‌‌مان حسابی باز کنیم؛ و ببینیم مهم‌ترین امکان و نعمت ما که خداوند عنایت کرده، ولایت است. ❖•° همه عوالم و در و دیوار عالم، خورشید و ماه و ستاره‌‌ها و زمین و حیوانات و جانوران، امکاناتی هستند که تن ما را پرورش می‌‌دهند تا سر پا باشیم. ◆•° به تعبیر قرآن اگر بنا بود انسان را از بین ببرد، همه جنبندگان از بین می‌‌رفتند؛ یعنی اینها مقدمه ادامه یافتن و رشد انسان هستند تا وجودش تحول و تکامل پیدا کند. ❖•°اما ولیّ، رزق فکر است؛ رکن هدایت، رکن محبت و رکن اُنس است. مصابیح الدجیٰ است؛ یعنی در تاریکی‌ها چراغ راه است و دل و فکر انسان را روشن، و عقل او را حمایت می‌کند و روحش را به آن اُنس و سرشاری می‌رساند که می‌‌بینیم قنبر و کمیل و مالک تا کجاها رفته‌‌اند. ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۵۴ هدیه به لبخند در ماه گنه بیفکنیم @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ ۶ ◇| بودن با حسین، هزینه می‌خواهد! ◆•°معیّت با حسین و در جوار معصوم و ولی بودن، غرامت‌‌هایی دارد که باید آماده‌ پرداختنش باشیم. ❖•°یا نخواهیم و شروع نکنیم و نیاییم زیر این چتر، یا اگر آمدیم، بایستیم؛ حتی اگر گوشت و پوست‌ از تنمان ریخت، آبروها رفت، قدرت‌‌ها رفت، ذلت‌‌ها آمد؛ حتی اگر پیراهن پاره‌‌ای را بر تنمان نخواستند! ◆•°چرا چنین نکنیم؟ مگر آنها که از حسین بریدند و عاشورا را از آن طرف به سیاحت نشستند، چه بردند؟ به چه نتیجه‌‌ای رسیدند؟ ❖•°تصمیم‌‌های ما محکوم و محبوس لحظه‌‌هایی بسیار محدود است؛ لحظاتی که گرفتار بودیم، بچّه مریض بوده، پول نداشتیم یا دربه‌‌دری کشیدیم. ◆•°در این لحظات، چنان از مسیرمان بُریدیم و نامرد شدیم که هیچ کجای تاریخ موجود نبوده و حتی‌ نمی‌توانیم اسمش را بیاوریم!‌‌‌ ❖•°در سختی‌‌ها دو روز هم نتوانستیم صبر کنیم! تصمیم‌‌هایی گرفتیم و انحراف‌‌هایی را پسندیدیم که اگر زمانی از مقطعی دیگر در زندگی به آنها نگاه کنیم، برایمان خیلی مسخره است. ◆•°من برای دو ساعت تحمل نکرده‌‌ام و بریده‌ام! اگر ابن‌سعد یک روز، ده روز، یا یک ماه دیگر را دیده بود، دستش را به خون حسین آغشته می‌‌کرد؟! آن کسی که با آن شتاب می‌خواست به ری برسد، آن موقع شروع می‌‌کرد؟! ❖•°کوری ما خیلی چیزها را برایمان تجویز کرده و پشتوانه خیلی از بیچارگی‌‌هایمان شده است. ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۵۸ هدیه به لبخند در ماه گنه بیفکنیم @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
📕✿⃟‌‌ ۷ ◇| نیّت و عمل، کافی نيستند! ❖•°ما برای اینکه به جایی برسیم، نیت صالح کفایت نمی‌کند؛ قدم برداشتن و اقدام می‌خواهد. ◆•°هر عمل و اقدامی را هم از ما نمی‌خرند؛قدم صدق را خریدارند! ❖•°عمل و قدمی می‌خواهند که مطابق با وسع ما باشد، نه دارایی ما. ◆•°چه‌بسا ما دارایی و امکانِ موجود، نداشته باشیم، ولی توانایی برای ایجاد امکانات در ما باشد و همین، مبنای تکلیف ماست. ❖•°پس گامی که برداشتی، باید مطابق با توانایی‌هایت باشد و ثابت‌قدم هم باشی و این را در محضر ربوبی ببینی و بیابی و این معنا در تو آمده باشد؛ «"ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَینِ وَاَصْحابِ الْحُسَینِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَینِ عَلَیهِ‌السلام." ◆•°کسانی هستند که جلو و پیشاپیش ولی خدا فدا می‌شوند و کسانی هستند که مثل زهیر، در راه می‌رسند و کسانی مثل حرّ، در روز عاشورا، و کسانی مثل توابین بعدها ... ❖•°اگر می‌خواهیم از کسانی باشیم که‌ پیشاپیشِ ولی، گُلی و سرخ رفته‌اند، باید به اقدام و صدق و ثبات برسیم و دیگر به نیّت، قانع نباشیم؛ که اقدام می‌خواهند و اقدامِ برابر و مطابق می‌خواهند و نه یک بار، که مستمر و همیشه می‌خواهند. ✍ استاد صفایی حائری 📚 خون خدا صفحه ۶۰ هدیه به لبخند در ماه گنه بیفکنیم @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠