1.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
او خــواهـــد آمــد
اگه آقامون نیومد،
نذاریم دلا بمیره...💔
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
16.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 تمام آرزوی ما این است که امام زمان را ببینیم، این آرزوی همه ماست؛
اما از این بالاتر هم آرزویی هست یا نه؟!
🎙حضرت آیت الله جوادی آملی
#انتظار_فرج
#جمعه
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎁 هدیه روزانه به حضرت دوست
بسیار شنیدنی👌
پیشنهاد دانلود
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺#داستان_ظهور🌺
🕋 لشکر به سوی مکّه باز میگردد...
🔶ما هنوز از شهر مکّه فاصله زیادی نگرفته ایم که خبر ناگواری از آن شهر به ما میرسد.
🔶به امام خبر میرسد مردم مکّه شورش و انقلاب کرده اند و فرماندار شهر را به قتل رسانده اند.
🔶اکنون امام دستور میدهد تا لشکر به سوی مکّه باز گردد.
خبر به مردم مکّه میرسد. آنها میدانند که نمی توانند با این لشکر مقابله کنند، بنابراین با گریه، خدمت امام میرسند و میگویند: «ای مهدی آل محمّد، توبه ما را بپذیر».
🔶شما فکر میکنید آیا امام توبه آنها را میپذیرد؟
آری درست حدس زده اید، او فرزند همان کسی است که وقتی نگاهش به «ابن مُلجَم» افتاد به پسرش، امام حسن (ع) فرمود: «پسرم با او مهربان باش و در حقّ او احسان کن، مبادا او گرسنه بماند».
🔶امام علی (ع) در حالی که فرقشان با شمشیر ابن ملجم شکافته شده بود، سفارش قاتل خویش را به فرزندش میکرد!
🔶امام زمان (عج) فرزند همان علی (ع) است. او تمام مردم مکّه را میبخشد!
🔶به راستی، کدامین حکومت است که چنین عطوفت و مهربانی داشته باشد؟
🔶آیا تا به حال شنیده ای که مردم شهری قیام کنند و فرماندار را که نماینده حکومت است به قتل برسانند؛ امّا آن حکومت همه مردم را ببخشد؟
🔶آنانی که مردم را از امام زمان و دوران ظهور میترسانند، ندانسته آب به آسیاب دشمن میریزند.
🔶چرا ما ندانسته، چنین عمل میکنیم؟
چرا به جای آنکه شوق و اشتیاق مردم را به ظهور زیاد کنیم، آنان را بیشتر میترسانیم، این همان چیزی است که دشمنان مکتب تشیّع میخواهند.
🔶امام زمان ما، مظهر رحمت و مهربانی خداوند است.
او میآید تا مردم دنیا، مهر و محبّت را در وجود او بیابند.
🔶به هر حال امام، تمام مردم مکّه را میبخشد؛ فرمانداری جدید برای شهر مشخص و سپس به سوی مدینه حرکت میکند.
🔶هنوز چند منزل از مکّه دور نشده ایم که خبر جدیدی میرسد: مردم مکّه بار دیگر انقلاب کرده و فرماندار جدید را هم کشته اند.
🔶امام این بار تصمیم میگیرد تا شهر مکّه را از وجود آن ظالمها پاک کند. او گروهی از یاران خود را به مکّه میفرستد تا در این شهر امنیت و آرامش را برقرار کنند.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_هجدهم
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺#داستان_ظهور🌺
🔴انتقام از دشمنان مهتاب
🔶لشکر امام زمان به مدینه، شهر پیامبر نزدیک میشود.
🔶اگر چه تعداد زیادی از سپاه سفیانی، در سرزمین «بَیْدا» هلاک شدند؛ امّا هنوز گروهی از آنان شهر مدینه را در تصرّف دارند.
🔶آنان در شهر مدینه جنایتهای زیادی کرده اند و مسجد و حرم پیامبر را ویران کرده اند.
🔶لشکر امام وارد مدینه میشود و شهر به تصرّف امام در میآید.
🔶امام وارد مسجد و حرم پیامبر میشود و دستور تعمیر آنجا را میدهد.
آری، اینجا، مدینه است، شهر حزن و اندوه!
🔶در مدینه بود که گروهی جمع شدند و درب خانه وحی را آتش زدند.هنوز صدای گریه فاطمه (س) در شهر طنین انداز است.قدم به قدم این شهر، شاهد مظلومیّت فاطمه (س) است.
🔶امام میخواهد تا از دشمنان مادر مظلومش انتقام بگیرد. اگر دیروز
نامردهایی، درِ خانه فاطمه را آتش زدند، امروز به امر خدا، آنان زنده میشوند تا محاکمه شوند و در آتشی بس بزرگ سوزانده شوند.
و اینجاست که دل هر شیعه ای شاد و مسرور میشود.
🔶آری، امروز دشمنانِ فاطمه (س) در آتش میسوزند و به سزایِ عمل ننگین خود میرسند و همه دوستان خدا شاد میشوند.
🔶امام بعد از اینکه برنامههای خود را در شهر مدینه انجام داد به سوی شهر کوفه حرکت میکند؛ زیرا خداوند چنین خواسته است که پایتخت حکومت مهدوی، کوفه باشد.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_نوزدهم
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه هر روز بیاد امام زمانم باشم ؟
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
عــشــ♥️ــق جـانـم امـام زمـانـم..🌹
💞 #روشهای_دوستی_با_امام_زمان ارواحنا فداه #قسمت_پنجم #ابراهیم_افشاری #امام_زمان_عجل_الله_تعا
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺#داستان_ظهور
⏪پیش به سوی کوفه
🔺آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟
او از فرزندان امام حسن (ع) است که در «خراسان» قیام میکند و مردم را به یاری امام زمان دعوت میکند.
🔺سیّدحسنی شنیده است که کوفه در تصرّف سُفیانی است. برای همین با لشکر خود به سمت کوفه حرکت کرده تا سفیانی را شکست دهد و کوفه را آزاد کند.
🔺او پرچمهایی به رنگ سیاه برای لشکر خود انتخاب میکند و با دوازده هزار نفر به سمت کوفه به پیش میتازد.
🔺وقتی این خبر به سفیانی میرسد از کوفه بیرون میرود و این شهر به تصرّف سیّدحسنی در میآید.
🔺فرار سفیانی از کوفه، یک تاکتیک نظامی است؛ زیرا هدف اصلی او جنگ با امام زمان است، برای همین او میخواهد قوای خود را برای آن جنگ اصلی نگاه دارد.
🔺هنوز به کوفه نرسیده ایم که خبر فتح کوفه به دست سیّدحسنی به ما میرسد.
🔺حالا دیگر لشکر حق به راحتی میتواند وارد این شهر شود.
خیلی دلم میخواهد مسجد کوفه را ببینم.
🔺لحظه شماری میکنم تا هر چه زودتر وارد کوفه شویم؛ امّا لشکر متوقّف میشود.
🔺به راستی چه خبر است؟
امام دستور داده اند که لشکر، همین جا بیرون کوفه متوقف شود.
🔺آن طرف را نگاه کن!
سیّدحسنی با یاران خود به سمت ما میآیند. او خدمت امام میرسد و عرض سلام و ادب میکند.
🔺او به مولای خود، اعتقاد محکمی دارد؛ امّا برای اینکه یقین یاران او زیادتر شود، خطاب به امام میگوید: «اگر شما مهدی آل محمّد هستید، نشانههای امامت را به ما نشان بدهید».
🔺شاید بگویی نشانههای امامت دیگر چیست؟
منظور سیّدحسنی، عصای موسی (ع) و انگشتر و عمامه پیامبر اسلام است.
امام زمان تمام آنچه را سیّدحسنی تقاضا کرده است به او نشان میدهد.
🔺سیّدحسنی فریاد میزند: اللّه أکبر، اللّه أکبر.
همه نگاه میکنند، او پیشانی امام را میبوسد.
و بعد چنین میگوید: «ای فرزند رسول خدا! من میخواهم با شما بیعت کنم».
🔺سیّدحسنی با امام بیعت کرده و پیمان یاری میبندد. وقتی یاران او این
صحنه را میبینند، آنها نیز با امام بیعت میکنند.
🔺دیگر وقت آن رسیده است که امام وارد شهر کوفه شود.
یاران امام در مسجد کوفه مستقر شده و در جای جای این مسجد خیمه به پا میکنند.
🔺امشب اوّلین شبی است که لشکریان امام به مسجد کوفه آمده اند، آنها تا صبح مشغول راز و نیاز با خدای مهربان میشوند. .
🔺آیا میدانی خواندن نماز مستحبی در این مسجد به اندازه ثواب یک عُمره (سفر زیارتی خانه خدا) است.
🔺چند روز میگذرد...
خبردار میشویم که امام همراه با گروهی از یاران خود به سمت بیابانهای اطراف کوفه میروند. پس ما نیز همراه آنان میرویم تا ببینیم چه خبر است.
🔺بعد از مدّتی راه پیمایی، امام در وسط بیابان میایستد و به یاران خود دستور میدهد تا در زمین گودالی بکَنند.
بعد از مدتّی، همه متوجّه چیز عجیبی میشوند. نگاه کن، دوازده هزار سلاح، آن هم در دل خاک!
🔺آری، اینها اسلحههایی است که خدا برای امام و یاران او آماده کرده است.
امام به یاران خود دستور میدهد تا این اسلحهها را به شهر کوفه ببرند و در میان لشکریان تقسیم کنند.
یاران همه اسلحهها را برداشته و به سوی کوفه باز میگردند.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_بیستم
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺#داستان_ظهور🌺
‼️سفیانی توبه میکند...
◀️در این مدتی که امام در کوفه بودند هفتاد هزار نفر به لشکر او پیوسته اند.
هدف اصلی امام برقراری عدالت و امنیت است و برای همین امام تصمیم میگیرد تا به جنگ سفیانی برود. این خبر به سفیانی میرسد.
◀️سفیانی به فکر فرو میرود. او به یاد سیصد هزار نفری میافتد که در سرزمین «بَیْدا» به دل زمین فرو رفتند. او میترسد که خودش هم به چنین سرنوشتی دچار شود.
◀️اکنون، سفیانی تصمیم میگیرد توبه کند و جان خویش را نجات دهد.
به راستی آیا امام توبه او را میپذیرد؟
◀️نگاه کن! این سفیانی است که از لشکر خود جدا شده و تنهایِ تنها به سوی امام میآید. چون او تنها آمده و سلاحی همراه خود ندارد، یاران به او اجازه میدهند تا نزدیک شود.
سفیانی نزد امام میرود و با او گفتگو میکند.
◀️من بی صبرانه منتظر میمانم ببینم نتیجه چه میشود، آیا امام او را میپذیرد.
هیچ کس فراموش نمی کند که سفیانی جنایتهای زیادی کرده است و هزاران نفر از شیعیان را به شهادت رسانده است.
آیا درست میبینم؟ این سفیانی است که با امام بیعت میکند!
◀️ امام توبه سفیانی را پذیرفته است.
جان به فدای تو ای امامِ مهربانی ها!
تو آن قدر مهربانی که سفیانی را که قاتلِ هزاران نفر است را نیز میبخشی!
پس چرا عدّه ای به دروغ مرا از شمشیر تو ترسانده اند؟ برای چه من این سخنان دروغ را باور کرده ام؟ چرا؟
◀️اکنون سفیانی که با امام بیعت کرده است به سوی لشکر خود باز میگردد.
وقتی سفیانی به لشکر خود میرسد، سربازانش به او میگویند:
جناب فرمانده! سرانجام کار شما چه شد؟ من تسلیم شدم و با امام بیعت کردم.
◀️چه کار اشتباهی کردید و ذلّت را برای خود خریدید. منظور شما چیست؟
شما فرمانده لشکری بزرگ بودید و ما همه گوش به فرمان تو بودیم؛ امّا اکنون سربازی بیش نیستی که باید از فرمانده خود اطاعت کنی!
◀️آری سربازان سفیانی از نقطه ضعف او باخبرند و میدانند که او تشنه قدرت است. آنها این گونه با احساسات او بازی میکنند.
◀️سفیانی ساعتی به فکر فرو میرود و متأسفانه، سخنان آنان کار خودش را میکند و سرانجام سفیانی را از تصمیم خود پشیمان میکند.
◀️او اکنون بیعت خود را با امام میشکند و تصمیم میگیرد تا به شهر کوفه یورش ببرد و با امام بجنگد...
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_21
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا در زندگیت لا به لای مشکلات و دغدغه هات ناراحت امام زمان هم هستی ؟؟؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
⚡️#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺#داستان_ظهور🌺
♨️جنگ سختی در پیش است...
🔺سفیانی بسیار مغرور شده است؛ زیرا تعداد سپاه او دو برابر لشکر امام است.
او خبر دارد که آمار یاران امام به این شرح است:
🔸ده هزار سربازی که از مکّه با امام به کوفه آمده اند.
🔸دوازده هزار سربازی که با سیّدحسنی از خراسان، آمده اند.
🔸هفتاد هزار سربازی که در کوفه به امام ملحق شده اند.
🔺در سپاه سفیانی، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با امید پیروزی قطعی به سمت کوفه حرکت میکند.
🔺او نمی داند که هزاران فرشته، در رکاب مولایمان میباشند و او را یاری میکنند.
اکنون به امام خبر میرسد که سپاه سفیانی به قصد جنگ به سوی کوفه به میآید.
🔺لشکر امام از شهر کوفه خارج شده و موضع میگیرد.
اکنون هر دو لشکر روبروی هم قرار گرفته اند.
🔺امام زمان به سپاه سفیانی نزدیک میشود و با آنان سخن میگوید و آنها را نصیحت میکند.
🔺یاران سفیانی به امام میگویند: «از همان راهی که آمده ای باز گرد».
امام به سخن گفتن با آنها ادامه میدهد و به آنان میگوید: «آیا میدانید که من فرزند پیامبر هستم».
🔺نمی دانم چه میشود که سفیانی فعلاً از جنگ منصرف میشود، شاید میترسد که اگر امروز جنگ را آغاز کند، سربازانش دیگر آن شجاعت لازم را برای حمله نداشته باشند؛ زیرا آنان سخنان امام را شنیده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پیدا کرده باشد.
🔺سفیانی میخواهد برای مدّتی جنگ را عقب بیاندازد تا اثر سخنان امام از بین برود. او دستور عقب نشینی میدهد.
سپاه سفیانی از میدان جنگ عقب نشینی میکند و اوضاع آرام میشود.
🔺خورشید روز جمعه طلوع میکند. به امام خبر میرسد که سفیانی یکی از یاران امام را به شهادت رسانده است.
گویا سفیانی تصمیم دارد به کوفه حمله کند.
🔺امام آماده دفاع میشود و میان دو لشکر، جنگ سختی در میگیرد.
سفیانی آغازگر جنگ میشود و گروهی از یاران امام به شهادت میرسند.
خوشا به حال آنها که به آرزویشان رسیدند!
🔺اکنون دیگر وعده خدا فرا میرسد. سفیانی در وسط میدان ایستاده است و از زیادی سربازانش خیلی خوشحال است.
🔺ناگهان او میبیند که سربازان یکی بعد از دیگری برروی زمین میافتند!
سفیانی نمی داند که فرشتگان زیادی به یاری امام آمده اند. سفیانی هرگز پیش بینی نمی کرد که سپاهیان او این گونه تار و مار شوند.
🔺سفیانی که اوضاع را چنین میبیند میفهمد که دیگر مقاومت هیچ فایده ای ندارد، او با تنی چند از یاران خود فرار میکند.
🔺آیا تاکنون اسم «صیاح» را شنیده ای؟
او یکی از فرماندهان لشکر امام است. او با گروهی از سربازان خود به دنبال سفیانی میروند و سرانجام او را اسیر میکنند.
🔺هوا تاریک شده است و امام نماز عشا میخواند. اکنون سفیانی را به نزد امام میآورند.
سفیانی رو به امام میکند و میگوید: به من مهلت دیگری بده!
🔺امام نگاهی به یاران خود میکند و میفرماید: نظر شما در مورد او چیست؟ من عهد کردهام که هر کاری انجام دهم با نظر و رضایت شما باشد.
🔺یاران امام با هم مشورت میکنند و سرانجام تصمیم میگیرند که سفیانی مجازات شود؛ زیرا او بسیاری از شیعیان را مظلومانه به قتل رسانده و یکبار هم پیمان شکنی کرده است.
🔺این گونه است که سفیانی به سزای کارهای خود میرسد و دنیا برای همیشه از ظلم و ستم او آسوده میشود.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_22
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺#داستان_ظهور🌺
🕌حرکت به سوی فلسطین
◀️بعد از کشته شدن سفیانی و نابود شدن لشکر او، امام تصمیم میگیرد تا لشکریانی را به سرتاسر جهان بفرستد.
◀️فرماندهی هر لشکر به یکی از سیصد و سیزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده میشود.
امام از آنان میخواهد که هر جا مسأله تازه ای برای آنها پیش آمد که راه حلّ آن را نمیدانستند به کف دست خود نگاه کنند؛زیرا این گونه میتوانند جواب سوال خود را بیابند.
اکنون موقع خداحافظی است!
◀️این سیصد و سیزده یار باوفا میخواهند از امام جدا شوند.
اینجاست که امام تک تک آنها را به نزد خود فرا میخواند و دست خود را به سینه آنها میکشد.
◀️آیا میدانی علّت این کار امام چیست؟
این سیصد وسیزده نفر نمایندگان امام زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها باید نماینده همه خوبیها باشند.
امام با کشیدن دست به سینه آنان، آمادگی آنها را برای این مأموریّت مهم زیادتر میکند.
◀️همه یاران همراه با گروهی از نیروهای خود به سوی کشورهای مختلف حرکت میکنند تا هر چه زودتر حکومت جهانی مهدوی تشکیل شود.
◀️یاران امام قدرت عجیبی دارند و حتّی میتوانند از روی آب عبور کنند، برای همین برای پیمودن دریاها، نیازی به کشتی ندارند.
◀️امام کسی را به فلسطین نمی فرستد. تو تعجّب میکنی و علت را میپرسی.
نگاه کن! امام خودش میخواهد به فلسطین برود، زیرا آنجا حوادث مهمّی روی خواهد داد و باید امام آنجا باشد.
بنابراین امام زمان با گروهی از یاران خود به سوی قُدس حرکت میکند. مدّتی میگذرد...
◀️امام به قُدس میرسد و چند روز در آن شهر اقامت میکند تا روز جمعه فرا برسد.
و تو نمی دانی که آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است! در آن روز، عدّه زیادی از مسیحیان در این شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّی روی بدهد.
◀️روز جمعه فرا میرسد. چه اجتماع باشکوهی!! همه منتظر هستند.
◀️آنجا را نگاه کن! بالای سرت را میگویم، آسمان را ببین!
آیا آن ابر سفید را میبینی؟ آن جوان کیست که بر فراز آن ابر قرار گرفته
است؟
آیا آن دو فرشته را میبینی که در کنار او ایستاده اند؟
◀️آن ابر به سوی زمین میآید.در بیت المقدس غوغایی برپا شده است! شوری در میان مسیحیان برپا میشود.
شاید آن جوان، عیسی (ع) باشد!
آری، درست حدس زدم، او عیسی (ع) است.
◀️آن ابر سفید، کنار قُدس قرار میگیرد و عیسی (ع) از آن پیاده میشود.
مسیحیان که از شادی در پوست خود نمی گنجند به طرف او میروند و میگویند که ما همه یاران و انصار تو هستیم.
◀️شما فکر میکنید که عیسی (ع) چه جوابی به آنها میدهد؟
عیسی (ع) میفرماید: «شما یاران من نیستید».
◀️همه مسیحیان تعجّب میکنند. عیسی (ع)، بدون توجّه به آنان، حرکت میکند.
او به کجا میرود؟ آن طرف را نگاه کن!
امام زمان در محراب «مسجد الأقصی» ایستاده و همه یارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود.
◀️عیسی (ع) به سوی محراب میرود. او به امام نزدیک میشود و به امام سلام میکند و با او دست میدهد.
امام زمان به او رو کرده و میفرماید:میباشد «ای عیسی! جلو بایست و امامِ جماعت ما باش».
عیسی (ع) میگوید: «من به زمین آمدهام تا وزیر تو باشم، نیامدهام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما میخوانم».
◀️نماز بر پا میشود، همه مسیحیان با تعجّب نگاه میکنند. عیسی (ع) در صف نماز مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز میخواند.
اینجاست که بسیاری از آنها مسلمان شده و به جمع یاران امام زمان میپیوندند.
◀️همسفرم! امام برنامه دیگری هم در اینجا دارد و آن ماجرای «صندوق مقدّس» است.
آیا میدانی «صندوق مقدّس» چیست؟
حتماً شنیده ای که چون موسی (ع) به دنیا آمد، مادرش، او را در میان صندوقی نهاد و آن را به دریا انداخت.
◀️اکنون آن صندوق نزد امام است و او این صندوق را همراه خود به اینجا آورده است، شاید که این صندوق وسیله هدایت یهودیان بشود!
◀️آیا میدانی که این صندوق، نزد یهودیان، بسیار مقدّس است؟
آیا خبر داری که این صندوق، بزرگ ترین نماد مذهبی یهودیان میباشد.
موسی (ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلی را (که بر لوحهای گِل نوشته شده بود) در میان همین صندوق قرار داد و به جانشین خود «یوشع» سپرد.
📚 #داستان_ظهور
#قسمت_23
✍مهدی خدامیان ارانی
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠