eitaa logo
عشــ♥️ــق جـانـم_امــام زمــانـم
2.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
5.2هزار ویدیو
50 فایل
به کانال امام زمانی خوش اُومدید اقا براتون دعوت نامه فرستاده مبادا رد کنی ها....... سلام امام زمانم...♥ ♡بـــه خــاطـــر دل مـــهــدی فـاطــمــه گـــنـاه نـکـــنـــیم♡ ارتباط با ادمین 👇 @AghilehBaniHashem_69
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺 ☀️‌شیران بیشه ی ایمان می‌آیند..‌ 🔷کم کم لشکر ده هزار نفری کامل می‌شود. آنها با یکدیگر بسیار مهربان هستند گویی که همه با هم برادرند. 🔷همسفرم! آیا اجازه می‌دهی من در مورد ویژگی افراد این لشکر سخن بگویم؟ 🔷آنان در مقابل دستور امام تسلیم هستند و سخنان امام را با گوش جان می‌پذیرند. 🔷افرادی شجاع و دلیری که ذرّه ای ترس در دل ندارند. آری، امام یارانی شجاع و با یقین کامل می‌خواهد، افراد ترسو و سست عقیده چه کمکی به این حرکت عظیم می‌توانند بکنند؟ 🔷لشکریان امام چنان در عقیده و ایمان خود استوارند که شیطان هرگز نمی تواند آنها را وسوسه کند. اینان شیران بیشه ایمان و یاوران راستین حق و حقیقت هستند. 🔷اگر شب‌ها به کنارشان بروی، می‌بینی که مشغول عبادت هستند و صدای گریه و مناجات آنها شنیده می‌شود. و در روز چون شیران دلیر به میدان می‌آیند و از هیچ چیز واهمه و ترس ندارند. 🔷برای شهادت دعا می‌کنند، آرزویشان این است که در رکاب امام به فیض شهادت برسند. به راستی که چه سعادتی بالاتر از اینکه انسان جان خویش را فدای مولای خود کند! 🔷آیا در این دنیای فانی، آرزویی زیباتر از این سراغ داری؟ خوشا به حال کسانی که چنین آرزوی زیبایی دارند! و واقعا که زندگی انسان با داشتن این چنین آرمانی، چقدر لذت بخش می‌شود. به هر حال، یاران امام همواره دور امام حلقه زده و در شرایط سخت، یار و یاور او هستند. 🔷کافی است امام به آنان دستوری بدهد، آن وقت می‌بینی که چگونه برای انجام آن دستور سر از پا نمی شناسند. 🔷خداوند نیروی جسمی بسیار زیادی به آنها داده است تا بتوانند به خوبی از امام دفاع کنند. 🔷وقتی که آنها از زمینی عبور می‌کنند آن زمین به سرزمین‌های دیگر فخر می‌فروشد و از اینکه یکی از یاران امام زمان از روی او گذاشته است به خود مباهات می‌کند. 🔷همه از یاران امام فرمانبرداری می‌کنند حتّی پرندگان و حیوانات وحشی. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
🔥لباس ضدّ آتش 💫و عصای شگفت انگیز ◀️اکنون همه سربازان و یاران امام در مکّه جمع شده اند. آنها آمده اند تا جان خود را فدای امام کنند. ◀️امام لباس رزم بر تن کرده و آماده حرکت به سوی مدینه شده است. ◀️آیا می‌دانی که لباس رزم امام، همان پیراهن یوسف (ع) است؟ به راستی چرا امام این لباس را به تن کرده است؟ آیا می‌دانی لباس امام، لباسی معمولی نیست، بلکه لباسی ضدّ آتش است. تعجّب نکن، بگذار تاریخ آن را برایت بگویم. ◀️پیراهن یوسف (ع) در اصل از ابراهیم (ع) بود. هنگامی که نمرود می‌خواست ابراهیم (ع) را به جرم خداپرستی در آتش اندازد، جبرئیل به زمین آمد تا بزرگ پرچمدار توحید را یاری کند. او همراه خود لباسی از بهشت آورد. به خاطرِ همین لباس، ابراهیم (ع) در آتش نسوخت. ◀️پس از ابراهیم (ع)، این لباس به فرزندان او به ارث رسید تا اینکه لباس یوسف (ع) شد و باعث روشنی چشمان یعقوب! ◀️این لباس نسل به نسل گشت تا پیامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم (ع)، یکی بعد از دیگری به ارث بردند. و اکنون روشن شد که چرا خداوند این پیراهن را برای امام زمان نگه داشته است؟ ◀️همسفرم! مگر آتش نمرود بزرگترین آتش آن روزگار نبود؟ یک بیابان آتش که شعله‌های آن به آسمان می‌رسید! ◀️نمرود با امکاناتی که در اختیار داشت آتشی به آن بزرگی ایجاد کرد و ابراهیم (ع) را در میان آن آتش انداخت؛ امّا خدا، پیامبر خود را با آن پیراهن یاری کرد و امروز همان پیراهن در تن امام زمان است. ◀️امام آماده حرکت شده است، من دقّت می‌کنم تا ببینم امام با چه اسلحه ای می‌خواهد به جنگ دشمنان برود. امام به جای اسلحه، یک چوب دستی دارد! ◀️با خود می‌گویم که چرا فرمانده این لشکر، این چوب را با خود برداشته است؟ ◀️آخر ما می‌خواهیم به جنگ توپ و تانک و موشک برویم. هر چه فکر می‌کنم جوابی برای خود نمی یابم؛ برای همین از یکی از یاران امام سؤال می‌کنم که چرا امام به جای اسلحه این چوب دستی را با خود برداشته است؟ ◀️او برایم می‌گوید: این چوبی که در دست امام قرار دارد، همان عصای موسی (ع) است. ◀️با این که چوب این عصا هزاران سال پیش، از درخت بریده شده است؛ امّا هنوز تر و تازه است، مثل اینکه همین الآن آن را، از درخت قطع کرده ای. ◀️در زمان موسی (ع)، بشر در سحر و جادو پیشرفت زیادی کرده بود و به اصطلاح، فن آوری بشر آن روز، سحر و جادو بود؛ امّا وقتی موسی (ع) عصای خود را به زمین زد، ناگهان آن عصا به اژدهایی تبدیل شد که همه آن سحر و جادوها را در یک چشم به هم زدن بلعید. امروز هم بشر هر چه پیشرفت کرده و هر فناوری جدیدی داشته باشد باید بداند که امام زمان با همین عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت. ◀️این عصا، یک عصای شگفت انگیز است که هر دستوری را که امام به آن بدهد، انجام می‌دهد. ◀️تازه حالا فهمیده‌ام که این چوب، یک عصای سخن گو هم هست و با امام سخن می‌گوید! ◀️آری، آنچه که بشر به دست خود ساخته است توسط این عصا بلعیده می‌شود، تانک باشد یا هواپیما یا موشک، چه فرق می‌کند، کافی است امام به عصا امر کند. ◀️قرآن در مورد عصای موسی (ع) سخن گفته است. آن عصا یک بیابان سحر و جادو را بلعید، این نکته را قبول می‌کنی چون قرآن این را می‌گوید. پس دور از ذهن نخواهد بود که این عصا بتواند هواپیما و موشک را هم ببلعد. هنر بشر آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر امروز هر چه می‌خواهد باشد. این عصا به اذن خدا می‌تواند مقابل آن بایستد. ◀️آیا می‌دانی وقتی امام، این عصا را بر زمین بزند، آن عصا تبدیل به چه چیزی می‌شود؟ ◀️من نمی دانم از چه لفظی استفاده کنم؟ آیا می‌توانم بگویم تبدیل به اژدهایی بزرگ می‌شود؟ می ترسم بگویی که این نویسنده چه حرف‌های عجیب و غریبی می‌زند. واقعا نمی دانم چه بگویم؟ ◀️هیچ چیز بهتر از این نیست که سخن امام باقر (ع) را برایت بگویم. تو که دیگر سخن آن حضرت را قبول داری که فرمود: «چون قائم ما، عصای خود را به زمین بزند، آن عصا، شکاف بر می‌دارد، شکافی به اندازه فاصله زمین تا آسمان! و آن عصا هر چه را که مقابلش باشد، می‌بلعد». ◀️به راستی که خداوند چه حکمت‌های زیبایی دارد و با عصای موسی (ع)، آخرین ولیّ خود را یاری می‌کند. ‌‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
🌺🌺 ✨‌هزاران فرشته به کمک آمده اند...✨ 🔷نگاه کن! یاران امام زمان با چه نظمی زیبا ایستاده اند و منتظرند تا دستور حرکت داده شود. 🔷آن جوان را می‌بینی که در جلو لشکر، پرچمی نورانی در دست دارد؟ آیا او را می‌شناسی؟ 🔷او «شُعَیب بن صالح»، پرچمدار این لشکر بزرگ است. آیا پرچمی را که در دست اوست می‌شناسی؟ این همان پرچم پیامبر است. همان پرچمی که جبرئیل در جنگ «بَدْر» برای پیامبر آورد. 🔷آیا می‌دانی این پرچم تا به حال، فقط دو بار مورد استفاده قرار گرفته است؟ اوّلین بار زمانی بود که جبرئیل آن پرچم را برای پیامبر آورد و او هم در جنگ بدر آن را باز نمود و لشکر اسلام در آن جنگ به پیروزی بزرگی دست یافت. 🔷پیامبر بعد از جنگ بدر، آن پرچم را جمع کرد و دیگر در هیچ جنگی آن را باز نکرد و تحویل حضرت علی (ع) داد. آن حضرت نیز فقط در جنگ جمل، آن پرچم را باز نمود و دیگر از آن استفاده نکرد. 🔷آیا می‌دانی که این پرچم از جنس پارچه‌های دنیایی مثل پنبه و کتان و حریر نیست، بلکه از جنس گیاهان بهشتی است. 🔷این پرچم آن قدر نورانی است که می‌تواند شرق و غرب دنیا را روشن گرداند. 🔷وقتی که این پرچم برافراشته می‌شود، ترس و وحشت عجیبی در دشمنان پدیدار می‌گردد به طوری که دیگر نمی توانند هیچ کاری بکنند. 🔷از طرف دیگر با برافراشتن این پرچم، دل‌های یاران امام زمان چنان از شجاعت پر می‌شود که گویی این دل‌ها از جنس آهن است و هیچ ترسی به آنها راه ندارد. 🔷جالب است بدانی که چوب این پرچم از آسمان آمده است و هر وقت امام بخواهد دشمنی را نابود سازد، کافی است با این پرچم به او اشاره کند پس به امر خدا، آن دشمن به هلاکت می‌رسد. 🔷آیا می‌دانی هرگاه که این پرچم باز شود هفت دسته از فرشتگان به یاری امام می‌آیند؟ 🔺دسته اوّل: فرشتگانی که با نوح (ع)، در کشتی بودند و او را یاری کردند. 🔺دسته دوم: فرشتگانی که به یاری ابراهیم (ع) آمدند. 🔺دسته سوم: فرشتگانی که همراه موسی (ع) بودند زمانی که رود نیل به امر خدا شکافته شد و قوم بنی اسرائیل از رود نیل عبور کردند. 🔺دسته چهارم: فرشتگانی که هنگام رفتن عیسی (ع) به آسمان، همراه او بودند. 🔺دسته پنجم: چهار هزار فرشته ای که همیشه در رکاب پیامبر اسلام بودند. 🔺دسته ششم: سیصد و سیزده فرشته ای که در جنگ «بَدْر» به یاری پیامبر آمدند. 🔺دسته هفتم: فرشتگانی که برای یاری امام حسین (ع) به کربلا آمدند. 🔷آمار کل این هفت دسته، سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته است که به یاری امام زمان می‌آیند. 🔷اگر سمت راست لشکر را نگاه کنی، جبرئیل را می‌بینی؛ در سمت چپ لشکر هم، میکائیل ایستاده است. 🔷همه نیروی‌های زمینی و آسمانی آماده اند تا ایشان دستور حرکت بدهد. وقتی لشکر امام حرکت کند، ترس عجیبی در دل دشمنان ایجاد می‌شود و به همین دلیل است که همیشه پیروزی با این لشکر است. 🔷آری، کسانی که قصد دشمنی با نور خدا را دارند ترسی عجیب وجودشان را فرا می‌گیرد؛ امّا کسانی که سال‌های سال در جستجوی نور خدا بوده اند محبّت و علاقه زیادی به امام پیدا می‌کنند. آنها هرگز از این حرکت آسمانی نمی ترسند، بلکه هر لحظه آرزو می‌کنند که حکومت مهدوی تشکیل شود و عدالت واقعی را به چشم خود ببینند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
🌺🌺 🌱آنانی که بار دیگر زنده شده اند..‌. ◀️همه منتظرند تا فرمان حرکت صادر شود،لشکر به گروه‌هایی منظّم تقسیم شده است. ◀️در این میان متوجّه یک گروه هفت نفری می‌شوم. جلو می‌روم و از یکی از آنها می‌خواهم که درباره خودش سخن بگوید. ◀️او خودش را «تلمیخا» معرّفی می‌کند. نمی دانم او را می‌شناسی یا نه؟ «تلمیخا»، نام یکی از اصحاب کهف است، اصحاب کهف همان هفت نفری هستند که در قرآن قصّه آنها آمده است. ◀️آیا سوره کهف را خوانده ای؟ آن هفت نفر خدا پرست از ترس طاغوت زمان خود به غاری پناه بردند و بیش از سیصد سال در آن غار خواب بودند. شاید بگویی: آقای نویسنده، عجب حرف‌هایی می‌زنی؟ حواست کجاست؟ نکند خیالاتی شده ای؟ اصحاب کهف هزاران سال است از دنیا رفته اند، آخر چطور آنها را در لشکر امام زمان، می‌بینی؟ ◀️من در اینجا فقط یک جمله می‌گویم: مگر سخن امام صادق (ع) را نشنیده ای که فرمود: «هرگاه قائم ما قیام کند خداوند اصحاب کهف را زنده می‌کند». ◀️آری، در لشکر قائم آل محمّد (ع) افراد زیادی هستند که بعد از مرگ به امر خدا زنده شده اند تا آن حضرت را یاری کنند. یکی دیگر از آنها «مقداد» است. ◀️او یکی از بهترین یاران پیامبر و حضرت علی (ع) بود که اکنون به امر خدا به دنیا بازگشته است. ◀️دیگری «جابر بن عبداللّه انصاری» است. او از یاران نزدیک پیامبر بود و تا زمان امام باقر (ع)،زنده ماند. ◀️همان کسی که روز «اربعین» به کربلا آمد و در آب فرات غسل کرد و قبر شهید کربلا را زیارت کرد؛ اکنون، او زنده شده است تا انتقام خون امام حسین (ع) را بگیرد. ◀️من عدّه زیادی را می‌بینم که می‌گویند ما در عالم برزخ بودیم و چون امام زمان ظهور کرد، فرشته ای نزد ما آمد و به ما خبر داد که روزگار ظهور فرا رسیده است، برخیزید و به یاری آن حضرت بشتابید. ‌‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
🌺🌺 ❓‌شعار لشکر امام زمان چیست؟ 🔶امام زمان برنامه ی لشکر خود را معیّن نموده است، اوّلین هدف این لشکر، رهایی شهر مدینه از دست طاغوت است. 🔶درست است که سیصد هزار نفر از سپاه سفیانی در بیابان «بَیْدا» به زمین فرو رفتند؛ امّا هنوز گروهی از طرفداران سفیانی در مدینه باقی مانده اند و این شهر را در تصرّف خود دارند. 🔶گوش کن! آیا این صدا را می‌شنوی؟ هیچ کس همراه خود آب و غذا برندارد. این دستور امام است که به لشکر ابلاغ می‌شود. 🔶این تنها لشکر دنیاست که به «واحد تدارکات» نیاز ندارد! 🔶آخر مگر می‌شود لشکری با بیش از ده هزار سرباز در این گرمای عربستان هیچ آب و غذایی همراه نداشته باشد. امام برای رفع تشنگی لشکر خود چه برنامه ای دارد؟ چه می‌شد اگر هر کسی مقداری آب و غذا با خود برمی داشت؟ 🔶دوست خوب من! آیا موافقی همراه این لشکر برویم؟ تو خود می‌دانی که ما هم باید این دستور را عمل کنیم و آب و غذا با خود برنداریم. ظاهرا موافقی که به سفر خود ادامه بدهیم باشد؛ امّا به من قول بده اگر تشنه ات شد، از من آب نخواهی! 🔶لشکر بزرگ حق، آماده حرکت است... هر لشکر و سپاهی برای خود، یک شعاری را انتخاب می‌کند به نظر شما شعار این لشکر چیست؟ 🔶گوش کن! همه لشکر یک صدا فریاد می‌زنند: یا لَثاراتِ الحُسَیْنِ؛ ای خون خواهان حسین (علیه السلام)! 🔶امام می‌داند که صدها سال است شیعه برای امام حسین (ع) اشک ریخته است. آری، این نام حسین (ع) است که دل‌ها را منقلب می‌کند. 🔶من در این میان به فکر فرو می‌روم که این لشکر چگونه شعار خود را خون خواهی امام حسین (ع) قرار می‌دهد در حالی که بیش از هزار سال است که یزید و سپاهیان او مرده اند؟ 🔶این یک قانون الهی است که اگر خون مظلومی در شرق دنیا ریخته شود و کسی در غرب زمین به این کار راضی باشد، او هم شریک جرم محسوب می‌شود. 🔶اگر چه یزید و یزیدیان مرده اند؛ امّا امروز گروه‌های بسیاری هستند که به کار یزید افتخار می‌کنند! 🔶سفیانی و سپاهیان او، ادامه دهنده راه یزید هستند، اگر یزید، امام حسین (ع) را شهید کرد، امروز سفیانی که در شهر کوفه است، هر کس را که نامش حسین است، شهید می‌کند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
🌺🌺 🍀‌بانوانی که پرستاری می‌کنند..‌. 🔸گروهی از بانوان، در کمال حیا و عفّت، لشکر امام زمان را همراهی می‌کنند. سؤال می‌کنی: این لشکر برای جنگ می‌رود، پس این بانوان کجا می‌روند؟ 🔸آیا شنیده ای هرگاه پیامبر به جنگ می‌رفتند، جمعی از بانوان همراه آن حضرت بودند و به پرستاری مجروحان می‌پرداختند؟ اکنون امام می‌خواهد به شیوه پیامبر عمل کند و جمعی از بانوان را برای مداوای مجروحان همراه خود می‌برد. 🔸امام صادق (ع) خبر داده اند که در جمع این بانوان، سمیّه هم هست. همان که مادر عمّار یاسر بود و اوّل زن شهید اسلام. 🔸او شیر زنی بود که در زیر شکنجه‌های «ابوجهل» به شهادت رسید؛ ولی حاضر نشد از عقیده خود دست بردارد. 🔸اکنون خداوند می‌خواهد پاداش ایستادگی او را بدهد، برای همین او را زنده کرده است تا شاهد عزّت اسلام باشد. 🔸یکی دیگر از آن بانوان «أمّ أَیْمَن» 🔸است. آیا او را می‌شناسی؟ أمّ ایمن در جنگ اُحُد و حُنَین و خَیْبَر در لشکر اسلام همراه پیامبر بود و به پرستاری مجروحان می‌پرداخت. 🔸اکنون او هم به امر خدا زنده شده است تا این بار در لشکر فرزند پیامبر به مداوای مجروحان بپردازد. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌
🌺🌺 🕋‌ ‌لشکر به سوی مکّه باز می‌گردد... 🔶ما هنوز از شهر مکّه فاصله زیادی نگرفته ایم که خبر ناگواری از آن شهر به ما می‌رسد. 🔶به امام خبر می‌رسد مردم مکّه شورش و انقلاب کرده اند و فرماندار شهر را به قتل رسانده اند. 🔶اکنون امام دستور می‌دهد تا لشکر به سوی مکّه باز گردد. خبر به مردم مکّه می‌رسد. آنها می‌دانند که نمی توانند با این لشکر مقابله کنند، بنابراین با گریه، خدمت امام می‌رسند و می‌گویند: «ای مهدی آل محمّد، توبه ما را بپذیر». 🔶شما فکر می‌کنید آیا امام توبه آنها را می‌پذیرد؟ آری درست حدس زده اید، او فرزند همان کسی است که وقتی نگاهش به «ابن مُلجَم» افتاد به پسرش، امام حسن (ع) فرمود: «پسرم با او مهربان باش و در حقّ او احسان کن، مبادا او گرسنه بماند». 🔶امام علی (ع) در حالی که فرقشان با شمشیر ابن ملجم شکافته شده بود، سفارش قاتل خویش را به فرزندش می‌کرد! 🔶امام زمان (عج) فرزند همان علی (ع) است. او تمام مردم مکّه را می‌بخشد! 🔶به راستی، کدامین حکومت است که چنین عطوفت و مهربانی داشته باشد؟ 🔶آیا تا به حال شنیده ای که مردم شهری قیام کنند و فرماندار را که نماینده حکومت است به قتل برسانند؛ امّا آن حکومت همه مردم را ببخشد؟ 🔶آنانی که مردم را از امام زمان و دوران ظهور می‌ترسانند، ندانسته آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. 🔶چرا ما ندانسته، چنین عمل می‌کنیم؟ چرا به جای آنکه شوق و اشتیاق مردم را به ظهور زیاد کنیم، آنان را بیشتر می‌ترسانیم، این همان چیزی است که دشمنان مکتب تشیّع می‌خواهند. 🔶امام زمان ما، مظهر رحمت و مهربانی خداوند است. او می‌آید تا مردم دنیا، مهر و محبّت را در وجود او بیابند. 🔶به هر حال امام، تمام مردم مکّه را می‌بخشد؛ فرمانداری جدید برای شهر مشخص و سپس به سوی مدینه حرکت می‌کند. 🔶هنوز چند منزل از مکّه دور نشده ایم که خبر جدیدی می‌رسد: مردم مکّه بار دیگر انقلاب کرده و فرماندار جدید را هم کشته اند. 🔶امام این بار تصمیم می‌گیرد تا شهر مکّه را از وجود آن ظالم‌ها پاک کند. او گروهی از یاران خود را به مکّه می‌فرستد تا در این شهر امنیت و آرامش را برقرار کنند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی ⚡️@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺🌺 🔴‌انتقام از دشمنان مهتاب 🔶لشکر امام زمان به مدینه، شهر پیامبر نزدیک می‌شود. 🔶اگر چه تعداد زیادی از سپاه سفیانی، در سرزمین «بَیْدا» هلاک شدند؛ امّا هنوز گروهی از آنان شهر مدینه را در تصرّف دارند. 🔶آنان در شهر مدینه جنایت‌های زیادی کرده اند و مسجد و حرم پیامبر را ویران کرده اند. 🔶لشکر امام وارد مدینه می‌شود و شهر به تصرّف امام در می‌آید. 🔶امام وارد مسجد و حرم پیامبر می‌شود و دستور تعمیر آنجا را می‌دهد. آری، اینجا، مدینه است، شهر حزن و اندوه! 🔶در مدینه بود که گروهی جمع شدند و درب خانه وحی را آتش زدند.هنوز صدای گریه فاطمه (س) در شهر طنین انداز است.قدم به قدم این شهر، شاهد مظلومیّت فاطمه (س) است. 🔶امام می‌خواهد تا از دشمنان مادر مظلومش انتقام بگیرد. اگر دیروز نامردهایی، درِ خانه فاطمه را آتش زدند، امروز به امر خدا، آنان زنده می‌شوند تا محاکمه شوند و در آتشی بس بزرگ سوزانده شوند. و اینجاست که دل هر شیعه ای شاد و مسرور می‌شود. 🔶آری، امروز دشمنانِ فاطمه (س) در آتش می‌سوزند و به سزایِ عمل ننگین خود می‌رسند و همه دوستان خدا شاد می‌شوند. 🔶امام بعد از اینکه برنامه‌های خود را در شهر مدینه انجام داد به سوی شهر کوفه حرکت می‌کند؛ زیرا خداوند چنین خواسته است که پایتخت حکومت مهدوی، کوفه باشد. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی ⚡️@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺 ⏪‌پیش به سوی کوفه 🔺آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟ او از فرزندان امام حسن (ع) است که در «خراسان» قیام می‌کند و مردم را به یاری امام زمان دعوت می‌کند. 🔺سیّدحسنی شنیده است که کوفه در تصرّف سُفیانی است. برای همین با لشکر خود به سمت کوفه حرکت کرده تا سفیانی را شکست دهد و کوفه را آزاد کند. 🔺او پرچم‌هایی به رنگ سیاه برای لشکر خود انتخاب می‌کند و با دوازده هزار نفر به سمت کوفه به پیش می‌تازد. 🔺وقتی این خبر به سفیانی می‌رسد از کوفه بیرون می‌رود و این شهر به تصرّف سیّدحسنی در می‌آید. 🔺فرار سفیانی از کوفه، یک تاکتیک نظامی است؛ زیرا هدف اصلی او جنگ با امام زمان است، برای همین او می‌خواهد قوای خود را برای آن جنگ اصلی نگاه دارد. 🔺هنوز به کوفه نرسیده ایم که خبر فتح کوفه به دست سیّدحسنی به ما می‌رسد. 🔺حالا دیگر لشکر حق به راحتی می‌تواند وارد این شهر شود. خیلی دلم می‌خواهد مسجد کوفه را ببینم. 🔺لحظه شماری می‌کنم تا هر چه زودتر وارد کوفه شویم؛ امّا لشکر متوقّف می‌شود. 🔺به راستی چه خبر است؟ امام دستور داده اند که لشکر، همین جا بیرون کوفه متوقف شود. 🔺آن طرف را نگاه کن! سیّدحسنی با یاران خود به سمت ما می‌آیند. او خدمت امام می‌رسد و عرض سلام و ادب می‌کند. 🔺او به مولای خود، اعتقاد محکمی دارد؛ امّا برای اینکه یقین یاران او زیادتر شود، خطاب به امام می‌گوید: «اگر شما مهدی آل محمّد هستید، نشانه‌های امامت را به ما نشان بدهید». 🔺شاید بگویی نشانه‌های امامت دیگر چیست؟ منظور سیّدحسنی، عصای موسی (ع) و انگشتر و عمامه پیامبر اسلام است. امام زمان تمام آنچه را سیّدحسنی تقاضا کرده است به او نشان می‌دهد. 🔺سیّدحسنی فریاد می‌زند: اللّه أکبر، اللّه أکبر. همه نگاه می‌کنند، او پیشانی امام را می‌بوسد. و بعد چنین می‌گوید: «ای فرزند رسول خدا! من می‌خواهم با شما بیعت کنم». 🔺سیّدحسنی با امام بیعت کرده و پیمان یاری می‌بندد. وقتی یاران او این صحنه را می‌بینند، آنها نیز با امام بیعت می‌کنند. 🔺دیگر وقت آن رسیده است که امام وارد شهر کوفه شود. یاران امام در مسجد کوفه مستقر شده و در جای جای این مسجد خیمه به پا می‌کنند. 🔺امشب اوّلین شبی است که لشکریان امام به مسجد کوفه آمده اند، آنها تا صبح مشغول راز و نیاز با خدای مهربان می‌شوند. . 🔺آیا می‌دانی خواندن نماز مستحبی در این مسجد به اندازه ثواب یک عُمره (سفر زیارتی خانه خدا) است. 🔺چند روز می‌گذرد... خبردار می‌شویم که امام همراه با گروهی از یاران خود به سمت بیابان‌های اطراف کوفه می‌روند. پس ما نیز همراه آنان می‌رویم تا ببینیم چه خبر است. 🔺بعد از مدّتی راه پیمایی، امام در وسط بیابان می‌ایستد و به یاران خود دستور می‌دهد تا در زمین گودالی بکَنند. بعد از مدتّی، همه متوجّه چیز عجیبی می‌شوند. نگاه کن، دوازده هزار سلاح، آن هم در دل خاک! 🔺آری، این‌ها اسلحه‌هایی است که خدا برای امام و یاران او آماده کرده است. امام به یاران خود دستور می‌دهد تا این اسلحه‌ها را به شهر کوفه ببرند و در میان لشکریان تقسیم کنند. یاران همه اسلحه‌ها را برداشته و به سوی کوفه باز می‌گردند. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی ⚡️@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺🌺 ‼️‌سفیانی توبه می‌کند... ◀️در این مدتی که امام در کوفه بودند هفتاد هزار نفر به لشکر او پیوسته اند. هدف اصلی امام برقراری عدالت و امنیت است و برای همین امام تصمیم می‌گیرد تا به جنگ سفیانی برود. این خبر به سفیانی می‌رسد. ◀️سفیانی به فکر فرو می‌رود. او به یاد سیصد هزار نفری می‌افتد که در سرزمین «بَیْدا» به دل زمین فرو رفتند. او می‌ترسد که خودش هم به چنین سرنوشتی دچار شود. ◀️اکنون، سفیانی تصمیم می‌گیرد توبه کند و جان خویش را نجات دهد. به راستی آیا امام توبه او را می‌پذیرد؟ ◀️نگاه کن! این سفیانی است که از لشکر خود جدا شده و تنهایِ تنها به سوی امام می‌آید. چون او تنها آمده و سلاحی همراه خود ندارد، یاران به او اجازه می‌دهند تا نزدیک شود. سفیانی نزد امام می‌رود و با او گفتگو می‌کند. ◀️من بی صبرانه منتظر می‌مانم ببینم نتیجه چه می‌شود، آیا امام او را می‌پذیرد. هیچ کس فراموش نمی کند که سفیانی جنایت‌های زیادی کرده است و هزاران نفر از شیعیان را به شهادت رسانده است. آیا درست می‌بینم؟ این سفیانی است که با امام بیعت می‌کند! ◀️ امام توبه سفیانی را پذیرفته است. جان به فدای تو ای امامِ مهربانی ها! تو آن قدر مهربانی که سفیانی را که قاتلِ هزاران نفر است را نیز می‌بخشی! پس چرا عدّه ای به دروغ مرا از شمشیر تو ترسانده اند؟ برای چه من این سخنان دروغ را باور کرده ام؟ چرا؟ ◀️اکنون سفیانی که با امام بیعت کرده است به سوی لشکر خود باز می‌گردد. وقتی سفیانی به لشکر خود می‌رسد، سربازانش به او می‌گویند: جناب فرمانده! سرانجام کار شما چه شد؟ من تسلیم شدم و با امام بیعت کردم. ◀️چه کار اشتباهی کردید و ذلّت را برای خود خریدید. منظور شما چیست؟ شما فرمانده لشکری بزرگ بودید و ما همه گوش به فرمان تو بودیم؛ امّا اکنون سربازی بیش نیستی که باید از فرمانده خود اطاعت کنی! ◀️آری سربازان سفیانی از نقطه ضعف او باخبرند و می‌دانند که او تشنه قدرت است. آنها این گونه با احساسات او بازی می‌کنند. ◀️سفیانی ساعتی به فکر فرو می‌رود و متأسفانه، سخنان آنان کار خودش را می‌کند و سرانجام سفیانی را از تصمیم خود پشیمان می‌کند. ◀️او اکنون بیعت خود را با امام می‌شکند و تصمیم می‌گیرد تا به شهر کوفه یورش ببرد و با امام بجنگد... ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی ⚡️@ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺🌺 ♨️‌جنگ سختی در پیش است...‌ 🔺سفیانی بسیار مغرور شده است؛ زیرا تعداد سپاه او دو برابر لشکر امام است. او خبر دارد که آمار یاران امام به این شرح است: 🔸ده هزار سربازی که از مکّه با امام به کوفه آمده اند. 🔸دوازده هزار سربازی که با سیّدحسنی از خراسان، آمده اند. 🔸هفتاد هزار سربازی که در کوفه به امام ملحق شده اند. 🔺در سپاه سفیانی، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با امید پیروزی قطعی به سمت کوفه حرکت می‌کند. 🔺او نمی داند که هزاران فرشته، در رکاب مولایمان می‌باشند و او را یاری می‌کنند. اکنون به امام خبر می‌رسد که سپاه سفیانی به قصد جنگ به سوی کوفه به می‌آید. 🔺لشکر امام از شهر کوفه خارج شده و موضع می‌گیرد. اکنون هر دو لشکر روبروی هم قرار گرفته اند. 🔺امام زمان به سپاه سفیانی نزدیک می‌شود و با آنان سخن می‌گوید و آنها را نصیحت می‌کند. 🔺یاران سفیانی به امام می‌گویند: «از همان راهی که آمده ای باز گرد». امام به سخن گفتن با آنها ادامه می‌دهد و به آنان می‌گوید: «آیا می‌دانید که من فرزند پیامبر هستم». 🔺نمی دانم چه می‌شود که سفیانی فعلاً از جنگ منصرف می‌شود، شاید می‌ترسد که اگر امروز جنگ را آغاز کند، سربازانش دیگر آن شجاعت لازم را برای حمله نداشته باشند؛ زیرا آنان سخنان امام را شنیده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پیدا کرده باشد. 🔺سفیانی می‌خواهد برای مدّتی جنگ را عقب بیاندازد تا اثر سخنان امام از بین برود. او دستور عقب نشینی می‌دهد. سپاه سفیانی از میدان جنگ عقب نشینی می‌کند و اوضاع آرام می‌شود. 🔺خورشید روز جمعه طلوع می‌کند. به امام خبر می‌رسد که سفیانی یکی از یاران امام را به شهادت رسانده است. گویا سفیانی تصمیم دارد به کوفه حمله کند. 🔺امام آماده دفاع می‌شود و میان دو لشکر، جنگ سختی در می‌گیرد. سفیانی آغازگر جنگ می‌شود و گروهی از یاران امام به شهادت می‌رسند. خوشا به حال آنها که به آرزویشان رسیدند! 🔺اکنون دیگر وعده خدا فرا می‌رسد. سفیانی در وسط میدان ایستاده است و از زیادی سربازانش خیلی خوشحال است. 🔺ناگهان او می‌بیند که سربازان یکی بعد از دیگری برروی زمین می‌افتند! سفیانی نمی داند که فرشتگان زیادی به یاری امام آمده اند. سفیانی هرگز پیش بینی نمی کرد که سپاهیان او این گونه تار و مار شوند. 🔺سفیانی که اوضاع را چنین می‌بیند می‌فهمد که دیگر مقاومت هیچ فایده ای ندارد، او با تنی چند از یاران خود فرار می‌کند. 🔺آیا تاکنون اسم «صیاح» را شنیده ای؟ او یکی از فرماندهان لشکر امام است. او با گروهی از سربازان خود به دنبال سفیانی می‌روند و سرانجام او را اسیر می‌کنند. 🔺هوا تاریک شده است و امام نماز عشا می‌خواند. اکنون سفیانی را به نزد امام می‌آورند. سفیانی رو به امام می‌کند و می‌گوید: به من مهلت دیگری بده! 🔺امام نگاهی به یاران خود می‌کند و می‌فرماید: نظر شما در مورد او چیست؟ من عهد کرده‌ام که هر کاری انجام دهم با نظر و رضایت شما باشد. 🔺یاران امام با هم مشورت می‌کنند و سرانجام تصمیم می‌گیرند که سفیانی مجازات شود؛ زیرا او بسیاری از شیعیان را مظلومانه به قتل رسانده و یکبار هم پیمان شکنی کرده است. 🔺این گونه است که سفیانی به سزای کارهای خود می‌رسد و دنیا برای همیشه از ظلم و ستم او آسوده می‌شود. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺🌺 🕌‌حرکت به سوی فلسطین ◀️بعد از کشته شدن سفیانی و نابود شدن لشکر او، امام تصمیم می‌گیرد تا لشکریانی را به سرتاسر جهان بفرستد. ◀️فرماندهی هر لشکر به یکی از سیصد و سیزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده میشود. امام از آنان میخواهد که هر جا مسأله تازه ای برای آنها پیش آمد که راه حلّ آن را نمیدانستند به کف دست خود نگاه کنند؛زیرا این گونه میتوانند جواب سوال خود را بیابند. اکنون موقع خداحافظی است! ◀️این سیصد و سیزده یار باوفا می‌خواهند از امام جدا شوند. اینجاست که امام تک تک آنها را به نزد خود فرا می‌خواند و دست خود را به سینه آنها میکشد. ◀️آیا میدانی علّت این کار امام چیست؟ این سیصد وسیزده نفر نمایندگان امام زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها باید نماینده همه خوبی‌ها باشند. امام با کشیدن دست به سینه آنان، آمادگی آنها را برای این مأموریّت مهم زیادتر می‌کند. ◀️همه یاران همراه با گروهی از نیروهای خود به سوی کشورهای مختلف حرکت می‌کنند تا هر چه زودتر حکومت جهانی مهدوی تشکیل شود. ◀️یاران امام قدرت عجیبی دارند و حتّی می‌توانند از روی آب عبور کنند، برای همین برای پیمودن دریاها، نیازی به کشتی ندارند. ◀️امام کسی را به فلسطین نمی فرستد. تو تعجّب می‌کنی و علت را می‌پرسی. نگاه کن! امام خودش میخواهد به فلسطین برود، زیرا آنجا حوادث مهمّی روی خواهد داد و باید امام آنجا باشد. بنابراین امام زمان با گروهی از یاران خود به سوی قُدس حرکت می‌کند. مدّتی می‌گذرد... ◀️امام به قُدس میرسد و چند روز در آن شهر اقامت می‌کند تا روز جمعه فرا برسد. و تو نمی دانی که آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است! در آن روز، عدّه زیادی از مسیحیان در این شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّی روی بدهد. ◀️روز جمعه فرا می‌رسد. چه اجتماع باشکوهی!! همه منتظر هستند. ◀️آنجا را نگاه کن! بالای سرت را می‌گویم، آسمان را ببین! آیا آن ابر سفید را می‌بینی؟ آن جوان کیست که بر فراز آن ابر قرار گرفته است؟ آیا آن دو فرشته را می‌بینی که در کنار او ایستاده اند؟ ◀️آن ابر به سوی زمین می‌آید.در بیت المقدس غوغایی برپا شده است! شوری در میان مسیحیان برپا می‌شود. شاید آن جوان، عیسی (ع) باشد! آری، درست حدس زدم، او عیسی (ع) است. ◀️آن ابر سفید، کنار قُدس قرار می‌گیرد و عیسی (ع) از آن پیاده می‌شود. مسیحیان که از شادی در پوست خود نمی گنجند به طرف او می‌روند و می‌گویند که ما همه یاران و انصار تو هستیم. ◀️شما فکر می‌کنید که عیسی (ع) چه جوابی به آنها می‌دهد؟ عیسی (ع) می‌فرماید: «شما یاران من نیستید». ◀️همه مسیحیان تعجّب می‌کنند. عیسی (ع)، بدون توجّه به آنان، حرکت می‌کند. او به کجا می‌رود؟ آن طرف را نگاه کن! امام زمان در محراب «مسجد الأقصی» ایستاده و همه یارانش پشت سر او به صف نشسته اند و منتظرند تا وقت نماز شود. ◀️عیسی (ع) به سوی محراب می‌رود. او به امام نزدیک می‌شود و به امام سلام می‌کند و با او دست می‌دهد. امام زمان به او رو کرده و می‌فرماید:می‌باشد «ای عیسی! جلو بایست و امامِ جماعت ما باش». عیسی (ع) می‌گوید: «من به زمین آمده‌ام تا وزیر تو باشم، نیامده‌ام تا فرمانده باشم، من نماز خود را پشت سر شما می‌خوانم». ◀️نماز بر پا می‌شود، همه مسیحیان با تعجّب نگاه می‌کنند. عیسی (ع) در صف نماز مسلمانان حاضر شده و با آنها نماز می‌خواند. اینجاست که بسیاری از آنها مسلمان شده و به جمع یاران امام زمان می‌پیوندند. ◀️همسفرم! امام برنامه دیگری هم در اینجا دارد و آن ماجرای «صندوق مقدّس» است. آیا می‌دانی «صندوق مقدّس» چیست؟ حتماً شنیده ای که چون موسی (ع) به دنیا آمد، مادرش، او را در میان صندوقی نهاد و آن را به دریا انداخت. ◀️اکنون آن صندوق نزد امام است و او این صندوق را همراه خود به اینجا آورده است، شاید که این صندوق وسیله هدایت یهودیان بشود! ◀️آیا می‌دانی که این صندوق، نزد یهودیان، بسیار مقدّس است؟ آیا خبر داری که این صندوق، بزرگ ترین نماد مذهبی یهودیان می‌باشد. موسی (ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلی را (که بر لوح‌های گِل نوشته شده بود) در میان همین صندوق قرار داد و به جانشین خود «یوشع» سپرد. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
‌◀️تا زمانی که این صندوق میان یهودیان بود، آنان عزیز بودند؛ امّا از آن زمانی که آن صندوق از میان آنها رفت عزّت آنها هم رفت. ◀️آری،آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت. ◀️خوب است سوال دیگری را مطرح کنم: آیا می‌دانی وقتی یکی از پیامبران بنی اسرائیل از دنیا می‌رفت چه کسی جانشین او می‌شد؟ هر کس که این صندوق نزد او یافت می‌شد، پیامبر بعدی بود و یهودیان در مقابل او تسلیم می‌شدند. ◀️اکنون برنامه امام این است که آن صندوق را به یهودیان نشان بدهد. وقتی یهودیان صندوق گمشده خود را نزد امام می‌بینند خیلی تعجّب می‌کنند. عدّه زیادی از آنها به امام ایمان می‌آورند؛ زیرا آنان بر این اعتقاد هستند که صندوق مقدّس را نزد هر کس یافتند باید تسلیم او شوند. ◀️عدّه ی کمی از آنان با اینکه حق را می‌بینند از قبول آن خودداری می‌کنند و امام با آنها وارد جنگ می‌شود و آنها را شکست می‌دهد. ◀️اکنون دیگر برنامه ی امام، در بیت المقدس تمام شده است و امام به سوی کوفه باز می‌گردد. ‌📚 ادامه ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
🌺🌺 ✨‌بهشت روی زمین✨ ◀️اکنون می‌خواهم از چگونگی زندگی در روزگار ظهور سخن بگویم، آیا موافق هستید؟ ◀️شما عالم زیبای ظهور را این گونه می‌یابید: ☘همه خوبی‌ها در این زمان می‌باشد. ☘همه اهل آسمان‌ها و تمام مردم زمین در شادی و نشاط هستند؛ زیرا حکومت عدل برقرار شده است. ☘از ظلم و ستم هیچ خبری نیست. ☘فقر از میان رفته است به طوری که مردم، فقیری را نمی یابند تا به او صدقه بدهند. ☘همه مردم به جای عشق به دنیا، عاشق عبادت هستند و کمال خویش را در عبادت و بندگی خدا جستجو می‌کنند و هرگز گناه نمی کنند. ☘فرشتگان همواره بر انسان‌ها سلام می‌کنند؛ با آنها معاشرت دارند و در مجالس آنها شرکت می‌کنند. ☘آری قلب مردم آن قدر پاک شده است که می‌توانند فرشتگان را ببینند. ☘خداوند دست رحمت خویش را بر سر مردمان می‌کشد و عقل همه انسان‌ها کامل می‌شود. ☘علم و دانش رشد زیادی پیدا کرده است به طوری که دانش بشر، بیش از ده برابر شده است. ☘خداوند قوای بینایی و شنوایی مردم را زیاد می‌کند تا آنجا که مردم بدون هیچ گونه وسیله ای، در هر کجای دنیا که باشند می‌توانند امام را ببینند و کلام او را بشنوند. ☘افرادی که دوست دارند خدمت امام برسند به وسیله فرشتگان به کوفه برده می‌شوند و سپس به وطن خود بازگردانده می‌شوند. ☘مؤمن آنقدر مقام پیدا کرده است که امام، هر مؤمنی را به عنوان نماینده خود در میان صد هزار فرشته قرار می‌دهد. ☘در هیچ جای دنیا، شخص بیماری دیده نمی شود و همه در سلامت کامل زندگی می‌کنند. ☘هیچ اختلافی در سرتاسر دنیا به چشم نمی خورد و مردم از هر قبیله و قومی که باشند در صلح و صفا با هم زندگی می‌کنند. ☘هیچ کس با دیگری دشمنی ندارد و مردم به هم حسادت نمی ورزند و همه با هم صمیمی هستند. ☘در این زمان، دیگر دوستی‌ها راستین است و برای همین به امر امام دوست از دوست خود ارث می‌برد. ☘تمام جهان از امنیّت کامل برخوردار شده است به طوری که حیوانات وحشی هم، دیگر به انسان‌ها آزار نمی رسانند و حتّی گرگ هم به گوسفند حمله نمی کند. ☘باران رحمت الهی زیاد می‌بارد و سرتاسر دنیا، سرسبز و خرّم است. ☘این همان ظهور زیبایی است که همه انبیاء و اولیای الهی، منتظر آن بودند. ظهوری که آرزوی دل همه انسان‌ها بوده است... ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
امام بعد از اینکه برنامه های خود را در شهر مدینه انجام داد به سوی شهر کوفه حرکت می کند؛ زیرا خداوند چنین خواسته است که پایتخت حکومت مهدوی، کوفه باشد. آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟ او از فرزندان امام حسن(ع) است که در «خراسان» قیام می کند و مردم را به یاری امام زمان دعوت می کند. سیّدحسنی شنیده است که کوفه در تصرّف سُفیانی است برای همین با لشکر خود به سمت کوفه حرکت کرده تا سفیانی را شکست دهد و کوفه را آزاد کند. او پرچم هایی به رنگ سیاه برای لشکر خود انتخاب می کند و با دوازده هزار نفر به سمت کوفه به پیش می تازد.(1) وقتی این خبر به سفیانی می رسد از کوفه بیرون می رود و این شهر به تصرّف سیّدحسنی در می آید.(2) فرار سفیانی از کوفه، یک تاکتیک نظامی است؛ زیرا هدف اصلی او جنگ با امام زمان (ع) است، برای همین او می خواهد قوای خود را برای آن جنگ اصلی نگاه دارد. هنوز به کوفه نرسیده ایم که خبر فتح کوفه به دست سیّدحسنی به ما می رسد. حالا دیگر لشکر حق به راحتی می تواند وارد این شهر شود. خیلی دلم می خواهد مسجد کوفه را ببینم. لحظه شماری می کنم تا هر چه زودتر وارد کوفه شویم؛ امّا لشکر متوقّف می شود. به راستی چه خبر است؟ 💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞 1- 140. الإمام الباقر علیه السلام : «یخرج شاب من بنی هاشم ... یأتی من خراسان...»: الملاحم والفتن ص 120. عن الإمام الصادق علیه السلام : «.. یخرج الحسنی... یصیح بصوت له فصیح: یا آل أحمد أجیبوا الملهوف»: بحار الأنوار ج 53 ص 15، مکیال المکارم ج 1 ص 77. عن رسول الله قال: «حتی یبعث الله رایه من المشرق سوداء.. حتی یأتوا رجلا اسمه اسمی»: الملاحم والفتن ص 121، کتاب الفتن للمروزی ص 189. علی علیه السلام : «فیلحقه رجل من أولاد الحسن نیه فی اثنی عشر ألف فارس»: معجم أحادیث الإمام المهدی ج 3 ص 97 2- 141. «ولم یزل یقتل الظلمه حتی یرد الکوفه...». بحار الأنوار ج 53 ص 15. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
امام دستور داده اند که لشکر، همین جا بیرون کوفه متوقف شود. آن طرف را نگاه کن ! سیّدحسنی با یاران خود به سمت ما می آیند. او خدمت امام می رسد و عرض سلام و ادب می کند. او به مولای خود، اعتقاد محکمی دارد؛ امّا برای اینکه یقین یاران او زیادتر شود، خطاب به امام می گوید: «اگر شما مهدی آل محمّد هستید، نشانه های امامت را به ما نشان بدهید».(1) شاید بگویی نشانه های امامت دیگر چیست؟ منظور سیّدحسنی، عصای موسی(ع) و انگشتر و عمامه پیامبر اسلام است. امام زمان تمام آنچه را سیّدحسنی تقاضا کرده است به او نشان می دهد. سیّدحسنی فریاد می زند: اللّه أکبر، اللّه أکبر. همه نگاه می کنند، او پیشانی امام را می بوسد.(2) و بعد چنین می گوید: «ای فرزند رسول خدا ! من می خواهم با شما بیعت کنم».(3) سیّدحسنی با امام بیعت کرده و پیمان یاری می بندد. وقتی یاران او این صحنه را می بینند، آنها نیز با امام بیعت می کنند. 💞💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞💞 1- الإمام الصادق علیه السلام : «... فیخرج الحسنی فیقول: إن کنت مهدی آل محمد فأین هراوه جدک رسول الله ، وخاتمه وبردته...»: بحار الأنوار ج 53 ص 15. 2- الإمام الصادق علیه السلام : «... فیقول: جعلنی الله فداک، إعطنی رأسک أقبله، فیعطیه رأسه فیقبله بین عینیه...»: تفسیر العیاشی ج 2 ص 59. 3- الإمام الصادق علیه السلام : «... فیقول الحسنی: الله أکبر، مد یدک یابن رسول الله حتی نبایعک»: بحارالأنوار ج 53 ص 15. ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
هدف اصلی امام برقراری عدالت و امنیت است و برای همین امام تصمیم می گیرد تا به جنگ سفیانی برود. این خبر به سفیانی می رسد. سفیانی به فکر فرو می رود. او به یاد سیصد هزار نفری می افتد که در سرزمین «بَیْدا» به دل زمین فرو رفتند. او می ترسد که خودش هم به چنین سرنوشتی دچار شود. اکنون، سفیانی تصمیم می گیرد توبه کند و جان خویش را نجات دهد. به راستی آیا امام توبه او را می پذیرد؟ نگاه کن ! این سفیانی است که از لشکر خود جدا شده و تنهایِ تنها به سوی امام می آید. چون او تنها آمده و سلاحی همراه خود ندارد، یاران به او اجازه می دهند تا نزدیک شود.(1) سفیانی نزد امام می رود و با او گفتگو می کند. من بی صبرانه منتظر می مانم ببینم نتیجه چه می شود، آیا امام او را می پذیرد. هیچ کس فراموش نمی کند که سفیانی جنایت های زیادی کرده است و هزاران نفر از شیعیان را به شهادت رسانده است. آیا درست می بینم؟ این سفیانی است که با امام بیعت می کند ! امام توبه سفیانی را پذیرفته است. جان به فدای تو ای امامِ مهربانی ها! تو آن قدر مهربانی که سفیانی را که قاتلِ هزاران نفر است را نیز می بخشی! پس چرا عدّه ای به دروغ مرا از شمشیر تو ترسانده اند؟ برای چه من این سخنان دروغ را باور کرده ام؟ چرا؟ اکنون سفیانی که با امام بیعت کرده است به سوی لشکر خود باز می گردد. وقتی سفیانی به لشکر خود می رسد، سربازانش به او می گویند: جناب فرمانده! سرانجام کار شما چه شد؟ من تسلیم شدم و با امام بیعت کردم.(1) چه کار اشتباهی کردید و ذلّت را برای خود خریدید. منظور شما چیست؟ __ شما فرمانده لشکری بزرگ بودید و ما همه گوش به فرمان تو بودیم؛ امّا اکنون سربازی بیش نیستی که باید از فرمانده خود اطاعت کنی !(2) آری سربازان سفیانی از نقطه ضعف او باخبرند و می دانند که او تشنه قدرت است. آنها این گونه با احساسات او بازی می کنند. سفیانی ساعتی به فکر فرو می رود و متأسفانه، سخنان آنان کار خودش را می کند و سرانجام سفیانی را از تصمیم خود پشیمان می کند. او اکنون بیعت خود را با امام می شکند و تصمیم می گیرد تا به شهر کوفه یورش ببرد و با امام بجنگد.(3) 💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞 1. الإمام الباقر علیه السلام : «فیجیء السفیانی فیبایعه ، ثم ینصرف إلی أصحابه»: بحار الأنوار ج 52 ص 388. 2. الإمام الباقر علیه السلام : «ثم ینصرف إلی أصحابه فیقولون: ما صنعت؟ فیقول: أسلمت وبایعت ، فیقولون له: قبح الله رأیک، بینما أنت خلیفه متبوع فصرت تابعه»: بحار الأنوار ج 52 ص 388. 3. الإمام الصادق علیه السلام : «... جیش السفیانی وأصحابه والناس معه ، وذلک یوم الأربعاء...»: بحارالأنوار ج 5 ص 1387 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
امام زمان به سپاه سفیانی نزدیک می شود و با آنان سخن می گوید و آنها را نصیحت می کند. یاران سفیانی به امام می گویند: «از همان راهی که آمده ای باز گرد».(1) امام به سخن گفتن با آنها ادامه می دهد و به آنان می گوید: «آیا می دانید که من فرزند پیامبر هستم». نمی دانم چه می شود که سفیانی فعلاً از جنگ منصرف می شود، شاید می ترسد که اگر امروز جنگ را آغاز کند، سربازانش دیگر آن شجاعت لازم را برای حمله نداشته باشند؛ زیرا آنان سخنان امام را شنیده اند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پیدا کرده باشد. سفیانی می خواهد برای مدّتی جنگ را عقب بیاندازد تا اثر سخنان امام از بین برود. او دستور عقب نشینی می دهد. سپاه سفیانی از میدان جنگ عقب نشینی می کند و اوضاع آرام می شود. خورشید روز جمعه طلوع می کند. به امام خبر می رسد که سفیانی یکی از یاران امام را به شهادت رسانده است. گویا سفیانی تصمیم دارد به کوفه حمله کند.(2) امام آماده دفاع می شود و میان دو لشکر، جنگ سختی در می گیرد. سفیانی آغازگر جنگ می شود و گروهی از یاران امام به شهادت می رسند. خوشا به حال آنها که به آرزویشان رسیدند! اکنون دیگر وعده خدا فرا می رسد. سفیانی در وسط میدان ایستاده است و از زیادی سربازانش خیلی خوشحال است. ناگهان او می بیند که سربازان یکی بعد از دیگری برروی زمین می افتند! 💞💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞💞 1- الإمام الصادق علیه السلام : «... فیقولون: ارجع من حیث شئت لا حاجه لنا فیک...»: معجم أحادیث الإمام المهدی م ج 3 ص 306. 2- الإمام الصادق علیه السلام : «فإذا کان یوم الجمعه یعاود، فیجیء سهم فیصیب رجمن المسلمین فیقتله ، فیقال: إن فلان قد تل»: بحار الأنوار ج 5 ص 387 ‌📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
سفیانی نمی داند که فرشتگان زیادی به یاری امام آمده اند. سفیانی هرگز پیش بینی نمی کرد که سپاهیان او این گونه تار و مار شوند. سفیانی که اوضاع را چنین می بیند می فهمد که دیگر مقاومت هیچ فایده ای ندارد، او با تنی چند از یاران خود فرار می کند.(1) آیا تاکنون اسم «صیاح» را شنیده ای؟ او یکی از فرماندهان لشکر امام است. او با گروهی از سربازان خود به دنبال سفیانی می روند و سرانجام او را اسیر می کنند. هوا تاریک شده است و امام نماز عشا می خواند. اکنون سفیانی را به نزد امام می آورند. سفیانی رو به امام می کند و می گوید: به من مهلت دیگری بده ! امام نگاهی به یاران خود می کند و می فرماید: نظر شما در مورد او چیست؟ من عهد کرده ام که هر کاری انجام دهم با نظر و رضایت شما باشد. یاران امام با هم مشورت می کنند و سرانجام تصمیم می گیرند که سفیانی مجازات شود؛ زیرا او بسیاری از شیعیان را مظلومانه به قتل رسانده و یکبار هم پیمان شکنی کرده است. این گونه است که سفیانی به سزای کارهای خود می رسد و دنیا برای همیشه از ظلم و ستم او آسوده می شود.(2) بعد از کشته شدن سفیانی و نابود شدن لشکر او، امام تصمیم می گیرد تا لشکریانی را به سرتاسر جهان بفرستد. فرماندهی هر لشکر به یکی از سیصد و سیزده نفر واگذار و دستورات لازم به آنان داده می شود. امام از آنان می خواهد که هر جا مسأله تازه ای برای آنها پیش آمد که راه حلّ آن را نمی دانستند به کف دست خود نگاه کنند؛ زیرا این گونه می توانند جواب سوال خود را بیابند.(1) اکنون موقع خداحافظی است ! این سیصد و سیزده یار باوفا می خواهند از امام جدا شوند. اینجاست که امام تک تک آنها را به نزد خود فرا می خواند و دست خود را به سینه آنها می کشد.(2) آیا می دانی علّت این کار امام چیست؟ 💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞 1- أمیر المؤمنین علیه السلام : «فتکون وقعه یهلک الله فیها جیش السفیانی ویمضی هاربا»: معجم أحادیث الإمام المهدی ع ج 2 ص 96. 2- أمیر المؤمنین علیه السلام : «فیأخذه رجل من الموالی اسمه صباح ، فیأتی به إلی المهدی وهو یصلی العشاء الآخره، فیخف صلاته... فیقول: شأنکم وإیاه ، اصنعوا به ما شئتم»: معجم أحادیث المهدی ج 3 ص 96. 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
این سیصد وسیزده نفر نمایندگان امام زمان در سرتاسر جهان هستند و آنها باید نماینده همه خوبی ها باشند. امام با کشیدن دست به سینه آنان، آمادگی آنها را برای این مأموریّت مهم زیادتر می کند. همه یاران همراه با گروهی از نیروهای خود به سوی کشورهای مختلف حرکت می کنند تا هر چه زودتر حکومت جهانی مهدوی تشکیل شود.(1) یاران امام قدرت عجیبی دارند و حتّی می توانند از روی آب عبور کنند، برای همین برای پیمودن دریاها، نیازی به کشتی ندارند.(2) امام کسی را به فلسطین نمی فرستد. تو تعجّب می کنی و علت را می پرسی. نگاه کن! امام خودش می خواهد به فلسطین برود، زیرا آنجا حوادث مهمّی روی خواهد داد و باید امام آنجا باشد. بنابراین امام زمان با گروهی از یاران خود به سوی قُدس حرکت می کند. مدّتی می گذرد... امام به قُدس می رسد و چند روز در آن شهر اقامت می کند تا روز جمعه فرا برسد. و تو نمی دانی که آن روز جمعه چقدر سرنوشت ساز است! در آن روز، عدّه زیادی از مسیحیان در این شهر جمع خواهند شد. قرار است اتّفاق مهمّی روی بدهد. روز جمعه فرا می رسد. چه اجتماع باشکوهی!! همه منتظر هستند. آنجا را نگاه کن ! بالای سرت را می گویم، آسمان را ببین ! آیا آن ابر سفید را می بینی؟ آن جوان کیست که بر فراز آن ابر قرار گرفته است. آیا آن دو فرشته را می بینی که در کنار او ایستاده اند؟(1) آن ابر به سوی زمین می آید. در بیت المقدس غوغایی برپا شده است ! شوری در میان مسیحیان برپا می شود. شاید آن جوان، عیسی(ع) باشد ! آری، درست حدس زدم، او عیسی(ع) است. آن ابر سفید، کنار قُدس قرار می گیرد و عیسی(ع) از آن پیاده می شود. مسیحیان که از شادی در پوست خود نمی گنجند به طرف او می روند و می گویند که ما همه یاران و انصار تو هستیم. شما فکر می کنید که عیسی(ع) چه جوابی به آنها می دهد؟ عیسی(ع) می فرماید: «شما یاران من نیستید».(2) همه مسیحیان تعجّب می کنند. عیسی(ع)، بدون توجّه به آنان، حرکت می کند. او به کجا می رود؟ آن طرف را نگاه کن ! 💞💞💞🦋🦋🦋💞💞💞 1- الإمام الباقر علیه السلام : «کأنی بالقائم یفرق الجنود فی البلاد..»: الإرشاد ج 2 ص 379، روضه الواعظین ص 264. 2- الإمام الصادق علیه السلام : «فإذا بلغوا الخلیج کتبوا علی أقدامهم شیئا ومشوا علی الماء»: الغیبه للنعمانی ص 334، بحار الأنوار ج 52 ص 365. 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
ادامه همسفرم! امام برنامه دیگری هم در اینجا دارد و آن ماجرای «صندوق مقدّس» است. آیا می دانی «صندوق مقدّس» چیست؟ حتماً شنیده ای که چون موسی(ع) به دنیا آمد، مادرش، او را در میان صندوقی نهاد و آن را به دریا انداخت. اکنون آن صندوق نزد امام است و او این صندوق را همراه خود به اینجا آورده است، شاید که این صندوق وسیله هدایت یهودیان بشود! آیا می دانی که این صندوق، نزد یهودیان، بسیار مقدّس است؟ آیا خبر داری که این صندوق، بزرگ ترین نماد مذهبی یهودیان می باشد. موسی(ع)، قبل از مرگ خود، تورات اصلی را (که بر لوح های گِل نوشته شده بود) در میان همین صندوق قرار داد و به جانشین خود «یوشع» سپرد. تا زمانی که این صندوق میان یهودیان بود، آنان عزیز بودند؛ امّا از آن زمانی که آن صندوق از میان آنها رفت عزّت آنها هم رفت. آری، آنان حرمت آن صندوق را نگاه نداشتند و خداوند آن صندوق را از آنها گرفت.(1) خوب است سوال دیگری را مطرح کنم: آیا می دانی وقتی یکی از پیامبران بنی اسرائیل از دنیا می رفت چه کسی جانشین او می شد؟ هر کس که این صندوق نزد او یافت می شد، پیامبر بعدی بود و یهودیان در مقابل او تسلیم می شدند.(1) اکنون برنامه امام این است که آن صندوق را به یهودیان نشان بدهد. وقتی یهودیان صندوق گمشده خود را نزد امام می بینند خیلی تعجّب می کنند. عدّه زیادی از آنها به امام ایمان می آورند؛ زیرا آنان بر این اعتقاد هستند که صندوق مقدّس را نزد هر کس یافتند باید تسلیم او شوند.(2) عدّه کمی از آنان با اینکه حق را می بینند از قبول آن خودداری می کنند و امام با آنها وارد جنگ می شود و آنها را شکست می دهد. اکنون دیگر برنامه امام، در بیت المقدس تمام شده است و امام به سوی کوفه باز می گردد.. 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
خبر می رسد که کشورها یکی پس از دیگری توسط یاران امام زمان فتح شده اند. و جالب آنکه بسیاری از کشورها بدون هیچ گونه مقاومتی تسلیم شده اند و از جان و دل حکومت عدل مهدوی را پذیرفته اند و یاران امام فقط با سیزده شهر و گروه جنگ کرده اند.(1) آری در سرتاسر جهان، حکومت واحدی تشکیل شده است.(2) و در جای جای دنیا صدای توحید و یکتاپرستی طنین انداز است و همه شهرهای دنیا پر از انسان هایی است که محبّت اهل بیت(ع) را در سینه دارند.(3) تنها دین جهان، دین اسلام است و این همان وعده ای بود که خدا به پیامبرش داده بود.(4) از روزی که امام زمان در مکّه ظهور کرد تا امروز که حکومت واحد جهانی تشکیل شده است، فقط هشت ماه گذشته است.(5) اکنون دیگر امام، اسلحه خود را بر زمین می گذارد؛ زیرا در سرتاسر زمین امنیّت برقرار شده است. امام کوفه را به عنوان محل سکونت و زندگی خود انتخاب می کند و این شهر پایتخت حکومت جهانی می شود. مسجد کوفه دیگر گنجایش مردم را ندارد به همین دلیل، امام اقدام به ساختن چند مسجد جدید در شهر کوفه می کند.(1) امام، مسجد سهله را به عنوان منزل خود اختیار می کند. این مسجد خانه ادریس (ع) و خانه ابراهیم(ع) بوده است.(2) درست است که همه دنیا در اختیار امام زمان است و همه ثروت های جهان در دست اوست؛ امّا روش زندگی او بسیار ساده و بی آلایش است.(3) آری، امام به روش جدّ خود حضرت علی(ع) عمل می کند که در زمان حکومت، غذای او همواره نان جو بود. امام هر کجا که می رود ابری بالای سر او سایه انداخته است، این یک ابر سخنگو است و با صدایی زیبا ندا می دهد: «این مهدی است».(4) هر چه از زمان بگذرد، در جوانی امام، تغییری ایجاد نمی شود و آن حضرت هرگز پیر نمی شود. 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
اکنون می خواهم از چگونگی زندگی در روزگار ظهور سخن بگویم، آیا موافق هستید؟ شما عالم زیبای ظهور را این گونه می یابید: همه خوبی ها در این زمان می باشد. همه اهل آسمان ها و تمام مردم زمین در شادی و نشاط هستند؛ زیرا حکومت عدل برقرار شده است. از ظلم و ستم هیچ خبری نیست. فقر از میان رفته است به طوری که مردم، فقیری را نمی یابند تا به او صدقه بدهند. همه مردم به جای عشق به دنیا، عاشق عبادت هستند و کمال خویش را در عبادت و بندگی خدا جستجو می کنند و هرگز گناه نمی کنند. فرشتگان همواره بر انسان ها سلام می کنند؛ با آنها معاشرت دارند و در مجالس آنها شرکت می کنند. آری قلب مردم آن قدر پاک شده است که می توانند فرشتگان را ببینند. خداوند دست رحمت خویش را بر سر مردمان می کشد و عقل همه انسان ها کامل می شود. علم و دانش رشد زیادی پیدا کرده است به طوری که دانش بشر، بیش از ده برابر شده است. خداوند قوای بینایی و شنوایی مردم را زیاد می کند تا آنجا که مردم بدون هیچ گونه وسیله ای، در هر کجای دنیا که باشند می توانند امام را ببینند و کلام او را بشنوند. افرادی که دوست دارند خدمت امام برسند به وسیله فرشتگان به کوفه برده می شوند و سپس به وطن خود بازگردانده می شوند. مؤمن آنقدر مقام پیدا کرده است که امام، هر مؤمنی را به عنوان نماینده خود در میان صد هزار فرشته قرار می دهد. در هیچ جای دنیا، شخص بیماری دیده نمی شود و همه در سلامت کامل زندگی می کنند. هیچ اختلافی در سرتاسر دنیا به چشم نمی خورد و مردم از هر قبیله و قومی که باشند در صلح و صفا با هم زندگی می کنند. هیچ کس با دیگری دشمنی ندارد و مردم به هم حسادت نمی ورزند و همه با هم صمیمی هستند. در این زمان، دیگر دوستی ها راستین است و برای همین به امر امام دوست از دوست خود ارث می برد. 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
سلام بر تو ای جانِ جهان و ای گنج نهان ! اکنون دانسته ایم ظهورت چه زیباست و آمدنت چه شکوهی دارد؛ بی صبرانه منتظریم تا بیایی و با دست مهربانی ما را نوازش کنی و جان های تشنه ما را با مهر و عطوفت سیراب نمایی. ای که شکوه آمدن بهار از توست ! ای که زیبایی گل های بهاری به خاطر توست ! مولای خوب ما، بیا ! بیا، که سخت مشتاق آمدنت شده ایم. سپاس خدای را که برای شنیدن صدایت بیقرار شده ایم و چشم به راه آمدنت هستیم. سوگند یاد می کنیم تا جان در تن داریم با صلابتی هر چه بیشتر، سرود مهر تو را سر می دهیم. تا رمق در بدن داریم، محبّت تو را بر دل های مردمان، پیوند می زنیم. تا نفس در سینه داریم، عاشقانه از زیبایی آمدنت دم می زنیم و یاران استوارت را یار راه می شویم و سرود جان بخش برپایی دولتت را فریاد می زنیم. و با دستانی در هم فشرده و گام هایی همراه شده، در راه تو قدم برمی داریم. به امید آمدنت ای که فقط تو آقای ما هستی و بس! 📚 ✍مهدی خدامیان ارانی @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ کلیپی زیبا از زیبایی های 🔸 تعجب داره که چرا چنین دنیایی رو آرزو نمی کنیم و برای رسیدن به آن برنامه نداریم ✍ ان‌شاءالله به زودی یکدیگر را در این بهشت ببینیم. @ashgjanam_amamzamanam 💠💌💠💌💠💌💠💌💠