📚#داستان_کوتاه
✍🏻همسر ملانصرالدين از او پرسيد: فردا چه مي كني؟گفت: اگر هوا آفتابي باشد به مزرعه مي روم و اگر باراني باشد به کوهستان مي روم و علوفه مي چينم.
⇇✨همسرش گفت: بگو ان شاءالله
ملا گفت: ان شاءالله ندارد فردا يا هوا آفتابيست يا باراني!!
از قضا فردا در ميان راه به راهزنان رسيد و اورا گرفتند و كتك زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسيد و نه به كوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: كيست؟
ملا گفت: ان شاءالله كه منم!
✨همیشه ان شاءلله بگویید
حتی در مورد قطعی ترین کار ها✨
✨خداوند در قرآن می فرماید:
«و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا* الا ان یشاء الله؛»
هرگز درباره چیزی نگو فردا چنین می کنم* مگر اینکه بگویی اگر خدا بخواهد»
✓
📗
📙 داستان کوتاه شفاعت
🌟 داماد امام خمینی رحمت الله علیه
🌟 می گوید :
🌴 حضرت امام ، روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کردند که ( اگر کسی نمازش را سبک بشمارد ، از شفاعتشان محروم می شود . )
🌴 من یک بار به امام عرض کردم :
🌴 سبک شمردن نماز شاید به این معنی باشد که شخص نمازش را یک وقت بخواند و یک وقت نخواند .
🌟 امام فرمودند :
🕋 نه این که خلاف شرع است .
🕋 منظور امام صادق علیه السلام
🕋 این بوده است
🕋 که وقتی ظهر می شود
🕋 و فرد در اول وقت نماز نمی خواند
🕋 در واقع
🕋 به چیز دیگری رجحان داده است .
🕋 در یک کلام؛
🕋 شفاعتشان به کسی که
🕋 نماز را اول وقت نخواند ؛ نمیرسد
✍ منبع : هزار و یک نکته درباره نماز حکایت ۷۲۷
# #داستان_کوتاه
#شفاعت #نماز
📚 #داستان_کوتاه
🕌جایگاه مسجد نزد خداوند
پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح از منزل خارج و به مسجد مى رفت.
در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد، خيس و گلى شد. به خانه بازگشت لباس را عوض كرد و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد. ديد در جلوى در، جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند، هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى؟
جوان گفت نه، اى پير، من شيطان هستم.
براى بار اول كه بازگشتى خدابه فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم.
براى بار دوم كه بازگشتى خدا به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم.
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى خداوند به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا را بخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى آنان داشتم.
براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى!