_می پرسم(درد داری؟)
می گوید(نه زیاد)
_می خوای مسکّن بهت بدم؟
نه.
_می گویم(هر طور راحتی)
لجم گرفته.با خودم می گویم(این دیگه کیه؟!دستش قطع شده،صداش درنمیاد.)
✋فرمانده لشکر 14امام حسین(علیه السلام)
#حاج_حسین_خرازی
#کانال_اشک 💧
@ashk128
#سیره_شهدا
✅نگاهش می کردم.یک ترکه دستش بود،روی خاک،نقشهٔ منطقه را توجیه می کرد.بهم برخورده بود. فرمانده گردان نشسته،یکی دیگر دارد توجیه میکند.
فکر میکردم فرمانده گروهان است یا دسته.ندیده بودمش تا آن موقع.
بلند شدیم.می خواست برود،دستش را گرفتم.
_گفتم:شما فرمانده گروهانی؟
خندید😊
گفت:نه.یه کم بالاتر.
دستم را فشار داد و رفت.
حاج حسن گفت:تو این رو نمیشناسی؟
گفتم:نه.کیه؟
گفت:یه ساله جبهه ای،هنوز فرمانده تیپت رو نمیشناسی؟!
#حاج_حسین_خرازی🌺
#کانال_اشک💧
@ashk128