eitaa logo
🌸 آشنستان گلستانه 🌸
73 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
120 فایل
گلستانی از زیباییهایی طبیعی، معنوی، تربیتی برای هم محلی های عزیز آشنستانی پیام های خود را برای اینجانب ارسال فرمایید https://eitaa.com/ma_najafi
مشاهده در ایتا
دانلود
‏🔺️ایران در آستانه تثبیت ابرقدرتی خود در جهان / آیا مردم پای کار خواهند بود؟! 🔹اخیرا در مطلبی نوشتم در حالی که تمام کشورهای جهان در رویکردهای خود پیرو سه الگوی آمریکایی، چینی و روسی هستند، جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که برای خود الگوی مستقلی در تصمیم سازی و تصمیم گیری دارد؛ حتی قدرت هایی اتمی مانند فرانسه و انگلیس هم در زمین آمریکا بازی میکنند، اما جمهوری اسلامی مستقل است؛ بنابراین میشود اینگونه ادعا کرد که کشورهای قوی دنیا، از آمریکا و چین و روسیه و ایران گرفته، تا فرانسه و آلمان و انگلیس و هند و برزیل و غیره، شاید تعدادشان از انگشتان دو دست بیشتر باشد، اما آنها که میتوانند مسیر تعیین کنند فقط چهار کشورند؛ آمریکا، چین، روسیه و صد البته ایران! 🔹لذا از این نظرگاه میتوان ایران را نه تنها قدرت، که حتی ابرقدرت نامید، لیکن این جایگاه برای جمهوری اسلامی همچنان نواقصی دارد، از جمله در حوزه اقتصاد و البته مهمتر از آن بازدارندگی هسته ای! هرچند میشود ابرقدرت بود و در اقتصاد هم لنگ زد، اما پر واضح است ایرانی که از نقطه گریزِ نظامی و دانش هسته ای عبور کرده اگر آن را با بازدارندگی نهاییِ هسته ای نیز توام سازد، میتواند زمینه ساز شکوفایی اقتصاد هم گردد. 🔹به نظر میرسد این تصمیم در مملکت گرفته شده است، هرچند که رسما اعلام نمیشود؛ ولی آنچه از زبان کارشناسان رسانه ملی مملکت، نمایندگان مجلس، برخی ائمه جمعه و سیاسیون مطرح کشور مکرر شنیده میشود و بالاتر از آن، هیچکدام هم از سوی حاکمیت تکذیب نمیشوند، میتواند نشانه هایی از تایید این فرضیه باشد. درباره رسیدن به بازدارندگی اتمی از هر ایرانی، خواه اصلاح طلب، اصولگرا یا حتی کسانی که میانه خوبی با نظام هم ندارند اگر بپرسید بلافاصله آن را تایید خواهند کرد؛ پس این مهم اگر در دستور کار حاکمیت قرار بگیرد میتواند خبر مسرت بخشی باشد، از آن جهت که جمهوری اسلامی پس از صدها سال توانسته ایران را مجددا به جمع ابرقدرت ها اضافه کند؛ لیکن نکته مهم در این رابطه این است که در یکی دو سه سال آینده احتمالا با دشواری هایی مواجه خواهیم شد که این دشواری ها البته دوران گذار ایران از یک قدرت منطقه ای به تثبیت ابرقدرتی اش در جهان است. 🔹و اکنون پرسش اساسی این است: آیا آنان که اکنون این متن را میخوانند، حاضرند در این دشواری ها در کنار حاکمیت بمانند؟! اگر حاضرند این کار را بکنند، وظیفه دیگری را نیز باید بر عهده بگیرند؛ و آن این است که باید یک کارزار تبیینی اختصاصی در این زمینه برای همراه کردن مردم راه اندازی کنند، زیرا این فرصت تاریخی جز با همراهی ملت منتج به نتیجه نخواهد شد؛ تاکید میکنم همه اینها در صورتی است که حاکمیت تصمیمش درباره بازدارندگی هسته ای را قطعی کرده باشد!
🔺رجب به اعتبار خودش گند زد! 🔹حتی عربستان و امارات هم از دولت بشار اسد حمایت کردند؛ امروز مشخص شد خودِ ترکیه هم جرات ندارد تروریست ها را گردن بگیرد و صراحتا حاکمیت دولت اسد را زیر سوال ببرد؛ آمریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان نیز در مواضع رسمی خود، صرفا خواستار کاهش تنش ها، و حل و فصل ماجرا با رهبریِ سوریه شده اند؛ به نظر میرسد اردوغان اشتباه بزرگی مرتکب شد؛ او فکر نمیکرد اینگونه ضایع شود، و به اعتبار سیاسی کشورش گند بزند؛ رجب دیگر در تهران و مسکو هم احترامی نخواهد داشت!
🔺‏اگر حضور ایران در سوریه اولویت نظام و رهبری میبود، قاعدتا فرمانده سپاه قدس در این شرایط نمیبایست در بیت حاضر میشد؛ آن هم بدون لباس رزم و اینچنین در آرامش! اگر قاآنی کم کاری کرده بود نیز به این جمع، آن هم در حضور رهبری دعوت نمیشد! لطفا به جو سازی انقلابی نماها توجه نکنید؛ به ادعاهای یاران این استاد و پیروان آن موسسه اهمیت ندهید؛ شاخص را رهبری قرار دهید، نشانه ها را با دقت ببینید، و به حکمت حضرت آقا ایمان داشته باشید!
‏🔺️ایران در سوریه؛ ورود قانونی، خروج اخلاقی! 🔹جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده هر کشوری بخواهد مقابل اسرائیل و آمریکا بایستد، به آن کشور کمک خواهد کرد؛ همچنین بارها اعلام کرده در هیچ کشوری بدون مجوز و درخواست رسمی آن کشور حضور نخواهد یافت؛ واقعیت این است که بشار اسد اخیرا از مقاومت در برابر دشمن برید و درخواستی هم برای کمک به ایران ارسال نکرد. بشار اسد جانش را برداشت و رفت، و جمهوری اسلامی در غیاب دولت قانونی سوریه هیچ مسئولیتی برای حفظ نظامی که رهبرش به واسطه تهدید، ترور، یا هر عامل دیگری فرار را بر قرار ترجیح میدهد ندارد. 🔹این در واقع احترام به حق طبیعی مردم سوریه است، و نظام جدید سوریه اگر به رسمیت شناخته شود میتواند دوستان و دشمنان خود را انتخاب کند. فارغ از آنکه عامل این تحولات چه بوده، و نتیجه آن چه خواهد بود، ما باید بدانیم آقای بشار اسد علیرغم کمک هایی که به جبهه مقاومت کرد و البته کمک هایی که دریافت نمود فرصت را از دست داد؛ او بعد از بازیابی قدرت میتوانست به مردم سالاری تن بدهد و گروه های مختلف را در سرنوشت سوریه شریک کند؛ آن وقت حتی اگر از صندوق های رای هم بیرون نمی آمد، لا اقل کناره گیری عزتمندانه ای میداشت و حالا نیاز نبود آواره این کشور و آن کشور باشد. 🔹او اما با اصرار برای ماندن در قدرت کار را به جایی رساند که مجبور شد برای بقا دست به دامان اعراب بی بخار شود، و در نهایت نیز از ترس ترور به جبهه مقاومت بعنوان تنها عامل حفظ دولتش پشت کرد. جمهوری اسلامی به سوریه پشت نکرد، شکست هم نخورد، فقط دست به کار غیر اخلاقی و غیر قانونی نزد، چون هدفش کشورگشایی یا مجبور کردن متحدان به پیروی از خود نیست. لذا اسد را تا آخرین لحظه ای که در قدرت بود رهبر قانونی آن کشور دانست و برخلاف نظر دولت قانونی سوریه گامی برنداشت. 🔹بله این قطع ارتباط میتواند برخی منافع ما را تهدید نماید؛ این یک واقعیت است، لیکن نمیشود خود را به زور در جایی تحمیل کرد؛ بنابراین باید آلترناتیو دیگری پیدا نمود؛ اکنون نیز دولت جدید سوریه اگر بتواند در میان آن همه اختلاف شکل بگیرد، آینده و سرنوشت آن کشور را ترسیم خواهد کرد. لذا اینکه گفته میشود ایران عقب نشسته واقعیت ندارد. 🔹ایران در واقع به آن کشور احترام گذاشته و خلاف خواست دولت سوریه کاری انجام نداده است؛ جمهوری اسلامی اشغالگر نیست؛ قانونی به سوریه ورود کرد، و در خلاء قدرت اخلاقی خارج شد تا سوری ها خودشان برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند؛ خوب است اینها را فارغ از اینکه چه کسانی آمده و چه کسانی رفته اند، بصورت منطقی مورد ارزیابی قرار دهیم!
🔺‏زیاد از تخریب سردار قاآنی دلگیر نشوید؛ آنان که با یاد حاج قاسم، حاج اسماعیل را میکوبند، یک زمانی خودِ شهید سلیمانی را به باد انتقاد میگرفتند؛ درست مثل همانها که رئیسی را با روحانی مقایسه میکردند ولی پس از شهادتش خود را ادامه دهنده راه شهید جمهور میدانند!
🔺معتقد نیستم دوران ‎ همه چیز گل و بلبل بوده است؛ یعنی تمام میراث بجا مانده از روحانی از معضلات اقتصادی، تا ناترازی های برقی و گازی در آن زمان هم وجود داشت؛ اما معتقدم شهید نهایت تلاش خود را به صادقانه ترین شیوه ممکن میکرد تا مردم فشار کمتری بر شانه های خود احساس کنند. 🔹نکته دیگر این بود که اخبار مشکلات موجود کمتر در جامعه منعکس میگردید و بجای آن تلاش میشد در خفا و به دور از هیاهو به آنها رسیدگی شود. در بیشتر اوقات انتقادها را به جان میخریدند اما برای دفاع از خود باعث نگرانی مردم نمیشدند. این چیزی است که اصلاح طلبان توجه چندانی به آن ندارند.
🔺️ترامپ کدام مسیر را خواهد رفت؟! 🔹️به نظر میرسد آمریکای ترامپ دو دو گزینه بیشتر پیش روی خود نمیبیند. یکی تلاش برای حفظ نظام تک قطبی از طریق بکارگیری زور و نیز ورود به جنگ های گسترده تا حصول نتیجه دلخواه که همانا شکست تمام قدرت ها و ابرقدرت های رقیب ایالات متحده است، و دیگری مماشات و سازش با کشورهایی نظیر چین، روسیه و ایران و تن دادن به تقسیم کیک قدرت! کدامیک برای آمریکا به صرفه تر است؟ این را میشود بررسی کرد: شما فرض کنید ایالات متحده به درگیری با قدرت های رقیب خود ورود کرد و نهایتا نیز موفق به شکست آنها نشد؛ چه اتفاقی خواهد افتاد جز تحمل یک شکست و خفت ادامه دار؟ چطور میتواند با فروپاشی یک هیمنه پرطمطراق که ناتوانی اش منبعد زبانزد خاص و عام میشود به راحتی کنار بیاید؟ چگونه قادر خواهد بود ببیند بخش اعظمی از کیک قدرت را به زور و با خفت از چنگش خارج کرده اند؟ 🔹اما تصور کنید به این باور رسیده باشد که دیگر دوران قلدری به پایان رسیده و نمیتواند با عربده کشی بر دنیا حکومت کند؛ لذا هوشمندانه، بجای درگیری راه تعامل در پیش بگیرد و قدرت دیگر رقبا را به رسمیت بشناسد. آیا این برای ایالات متحده بهتر نیست؟ من فکر میکنم آمریکا امروز بر سر دو راهیِ انتخاب گزینه اول و دوم است و هر دو گزینه در آمریکا طرفدار دارند؛ اما آنکه باید یکی از این دو مسیر را انتخاب کند دونالد ترامپی است که حالا نقش ریاست جمهوری در ایالت متحده به او واگذار شده است. دلایل گوناگونی وجود دارد که بواسطه آن ترامپ بخواهد از جنگ پرهیز کند و به سوی آرام کردن دنیا برود؛ این به آن معنا نیست که ترامپ آدم خوبی است، بلکه بدان معنا است که جنگ طلبی خصوصا از نوع سخت جواب نمیدهد و آمریکا نیز در میدان بر خلاف تصویری که سالها هالیوود و رسانه ها از او ساخته اند شکننده تر است. از طرفی خودش هم مایل به جنگ مستقیم نیست، حال آنکه اثبات شد جنگ نیابتی هم او را به مقصود نمیرساند! 🔹باتلاق غزه از یک سو، جهنم اوکراین از سوی دیگر نفس آمریکا را گرفته، حال آنکه او رقیب اصلی اش را جمهوری خلق چین میداند و نمیخواهد بیش از این انرژی اش را در این دو جبهه هدر بدهد. از طرف دیگر حضور ناموفق اش در دریای سرخ نشان داد که با آن همه دبدبه و کبکبه، اگر حریفی استوار در مقابلش باشد، حتی از عهده یمن هم بر نخواهد آمد، چه برسد به قدرتی مانند ایران که درگیری با آن میتواند اقتصاد و امنیت دنیا و خصوصا غرب را با چالش های عدیده ای مواجه کند. 🔹از این رو به نظر میرسد ترامپ بر خلاف آنچه تصور میشد مایل به پیروی از خواست نتانیاهو و درگیر شدن در غرب آسیا نیست، که اگر بود شاید کلیپی از سخنرانی جفری ساکس تحلیلگر برجسته و ضد جنگ آمریکایی که در آن به نتانیاهو فحش داده بود و گفته بود "آمریکا سالها است بی دلیل برای نتانیاهو میجنگد" را در اکانت خود منتشر نمیکرد و سبب گمانه زنی های گسترده در محافل سیاسی و رسانه ای جهان نمیشد، یا اینکه او بعنوان رئیس جمهور منتخب آمریکا در پاسخ به سوال یک خبرنگار برای رهبر ایران آرزوی موفقیت نمیکرد؛ ما قرار نیست ساده لوحانه به تحولات نگاه کنیم و این مواضع را به راحتی باور کنیم، لیکن امکان اینکه چنین رویدادهایی بعنوان تغییر جبریِ رویکرد سیاسی آمریکا برابر رقبا در دستور کار ترامپ بعنوان رئیس جمهور آتی این کشور قرار گرفته باشد وجود دارد. 🔹به هر حال شرایط دنیا تغییر کرده و همانطور که بارها نوشته ام، امروز با دهه های گذشته که کشورها سنگین ترین سلاحشان چند توپ و آر پی جی بود فرق کرده است. کوچکترین دشمن آمریکا هم امروز مسلح به پیشرفته ترین تسلیحات است و میتواند خسارات سنگینی را به او تحمیل کند. حال آنکه امروز قدرت های بزرگ میکوشند از درگیری های مستقیم پرهیز نموده و نفوذ خود در جهان را از طریق سیاست و اقتصاد عمق ببخشند. خلاصه اینکه یمن، غزه، روسیه و اخیرا نیز آتش سوزی و طوفان در کالیفرنیا مشت آمریکا را بیش از پیش باز کرده اند، و حالا دنیا میداند آن آمریکای هالیوودی با آن آمریکایی که آتش نشانانش با کیف زنانه به استقبال حریق میروند خیلی فرق دارد! شاید به دلیل همین موانع هم هست که حالا بسیاری معتقدند ترامپ به سوی تعامل با رقبا گام خواهد برداشت!
🔺️چگونه شکست میخوریم؟! 🔹درصد پیشرفت ایران در ۵۰ سال پیش به نسبت ۲۰۰سال قبل از آن، از یک تغییر بسیار جزئی حکایت دارد، حال آنکه درصد پیشرفت و تامین رفاه فقط در ۴۶سال پس از انقلاب چند صد برابر بیشتر بوده است؛ من فکر میکنم جمهوری اسلامی بطور شگفت انگیزی توانسته سطح زندگی مردم را ارتقاء ببخشد و با توزیع نسبتا عادلانه امکانات حداقل ها را حتی برای ضعیف ترین اقشار جامعه نیز فراهم کند، اما هرگز در اقناع افکار عمومی به نسبت پیشرفت هایی که ایجاد کرده موفق نبوده است. 🔹ایران بعد از انقلاب در واقع بر اثر تاثیرپذیری از برخی تبعیض ها و عدم توانمندی در برچیدن اقتصاد غرب زده ی بیمار و فساد پرور، موفق به ایجاد رضایتمندی مناسب در مردم، علیرغم بالا رفتن کیفیت زندگی، بهداشت، آزادی های اجتماعی و غیره نشده است؛ به این معنا که پیشرفتها در کنار برقراری یک امنیت قابل قبول، عامل افزایش توقعات شده اند، لیکن مردم با دیدن برخی تبعیض ها و بی عملی ها، خسرانی را حس میکنند که شاید هرگز در دوران شاه با کوچه های گلی، بخاری های نفتی، زمستان های بی گاز، تابستان های بی برق، و حلبی آبادها احساس نمیکردند؛ و دقیقا همین است که معمولا از مردم میشنویم که از روزگار نداری های توام با دل خوش میگویند، در حالی که نسل جدیدِ پا گرفته در دوران پر امکانات بعد از انقلاب، با سبک زندگی فعلی، دسترسی های بعضا نامحدود و غیره حتی نمیتواند یک روز از شرایط واقعیِ دوران شاه را هم تحمل کند. 🔹حالا ممکن است بعضیها بگویند در این ۴۶ سال کلیت دنیا تغییر کرده است و این شرایط و دستاوردها مختص جمهوری اسلامی نبوده است اما همانها نمیگویند شرایط ۵۰ سال پیش آمریکا و اروپا به نسبت ۵۰ یا ۱۰۰ سال قبل از آن دوران به شدت پیشرفت داشته و این پیشرفت تا به امروز هم ادامه داشته است حال آنکه ایرانِ پهلوی با نه تنها با ۵۰ سال، که با ۲۰۰ سال قبل از آن هم به نسبت تفاوت چشمگیری نداشته است. 🔹همه اینها درحالی است که جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال با انواع ناملایمتی ها، دشمنی ها و تحریم های فلج کننده غرب نیز مواجه بوده است، و این تازه جدای از ۸ سال جنگ تحمیلی است. با این وجود جک استراو وزیر خارجه پیشین انگلیس بعد از بازدیدش از تهران در سال ۹۲، در روزنامه ایندیپندنت مینویسد تهران را‌ در حد مادرید دیدم، نه قاهره و بمبئی! او از قاهره ای نام میبرد که بعنوان پایتخت مصر در تمام این سالها در ارتباط نزدیک با واشنگتن بوده و به هیچ وجه تنگناهایی نظیر آنچه تهران با آن مواجه بوده را تجربه نکرده است؛ نه تنها تجربه نکرده که حتی سالانه بودجه ای میلیارد دلاری هم از ایالات متحده آمریکا دریافت میکرده است. 🔹القصه! ما پس از انقلاب هیچ وقت در میدان شکست نخورده ایم، و حتی با همان اقتصاد ضعیفمان هم کج دار و مریز کار را پیش برده ایم، لیکن باید اقرار کنیم در جنگ های شناختی و ادراکی یک بازنده تمام عیار بوده ایم، که باید برایش چاره ای جست، و اِلّا جوان امروزی اگر بداند دوران شاه شباهت زندگی ها به دلیل بی عرضگی شاه و گسترش فقر و کمبود امکانات در قاطبه ملت بوده است نه عدالت او، بهتر تفاوت ماشین ایرانی زیر پایش با ماشین خارجی پسر همسایه را درک میکند!
🔺به همین خوشمزگی! 🔹ترامپ زلنسکی را دیکتاتوری مینامد که جنگ را باخته، محبوبیت ندارد و هرچه زودتر باید به مذاکره برای پایان جنگ تن دهد تا اوکراین بیشتر از این نابود نشود. از همه اینها مهمتر رئیس جمهور آمریکا اوکراین را آغازگر جنگ نامیده است؛ این درست همان قرائت روسها از جنگ اوکراین است! 🔹روسها حمله خود را پیشگیرانه و در واکنش به تحرکات اوکراین و ناتو و برای پیشگیری از نفوذ پیمان آتلانتیک شمالی در مرزهای روسه توصیف میکنند. ترامپ ظاهرا موضع روسها را پذیرفته است و شاید برای همین هم هست که در برابر خواسته های اصلی روسیه از جمله تملک مناطق تصرف شده کوتاه آمده است! 🔹همه آنچه ترامپ امروز راجع به زلنسکی میگوید درست است، او اوکراین را به خطر انداخته، محبوبیتی ندارد، بیش از یک میلیون هموطن خود را به کشتن داده، ویرانی های بسیاری به بار آورده، و خاک زیادی هم از دست داده است، همانطور که با عدم برگزاری انتخابات حالا رسما دیکتاتور هم هست؛ اما آیا مقصر زلنسکی است؟ 🔹زلنسکی دلقکی بود مردم را میخنداند؛ آمریکا او را روی کار آورد، آمریکا تحریکش کرد، آمریکا فریبش داد، و آمریکا او و کشورش را طعمه خرس روسی کرد؛ قاعدتا این حرف ها را هرکسی به زلنسکی بزند حق دارد جز رئیس جمهور آمریکا..! 🔹حالا هم ترامپ در پی نجات اوکراین نیست بلکه میخواهد از میان شکست بزرگی که محور غربی برابر روسها متحمل شده نیز برای آمریکا چیزهایی دست و پا کند؛ میگوید ما خرج جنگ تو را داده ایم و تو باید معادن ات را در اختیار ما بگذاری! نیمی از معادن در مناطق تحت تصرف روسیه، و نیم باقی مانده هم باید به آمریکا برسد؛ به همین خوشمزگی!
🔺در کابینه ترامپ چه خبر است؟! 🔹در کابینه ترامپ، افراد با نفوذی که هم نظر با نتانیاهو هستند، طبیعتا مخالف توافق با ایران اند. یکی از آنها مایک والز بود که بر کنار شد؛ اما هنوز افرادی مثل روبیو(وزیر خارجه) و هگزث(وزیر دفاع) حضور دارند. از موافقان توافق هم میشود به جی دی ونس و استیو ویتکاف اشاره کرد. 🔹جی دی ونسی که معاون اول ترامپ است و استیو ویتکافی که بعنوان فرستاده و فرد مورد اعتماد ترامپ برای پیشبرد مذاکرات با ایران و روسیه انتخاب شده است. اینکه این اختلافات واقعی است یا نه، و اینکه تغییر زمان مذاکرات به این اختلافات ربط دارد یا خیر یک چیز، اما توجه به این مسئله که اگر آمریکا تصمیم به توقف مذاکره بگیرد، آیا باید با ایران وارد جنگ شود، چیز دیگری است! 🔹دیپلماسی میتواند به ایران امتیازات گسترده ای بدهد، لیکن آمریکا را نیز به همه آنچه درباره اش دغدغه داشته(عدم ساخت سلاح هسته ای ایرانی، عدم غنی سازی بالای ۳.۶۷ درصد) برساند. اما با جنگ چطور؟! 🔹غالب صاحبنظران معتقدند آمریکا در جنگ با ایران میتواند به زیرساخت های جمهوری اسلامی آسیب های زیادی وارد کند، اما شکست ایران تضمین نیست، هسته ایِ ایران نابود نمیشود، و آمریکا در این جنگ چنان آسیب هایی میبیند که تا کنون ندیده است. جنگ آمریکا با ایران تبعات گسترده ای دارد، اقتصاد جهانی را کن فیکون میکند، شکل خاورمیانه را تغییر میدهد، اسرائیل را در معرض نابودی، و آمریکا را در موقعیتی قرار میدهد که احتمالا رفتن از منطقه را بر ماندن ترجیح میدهد؛ حال آنکه جنگ با ایران هزینه های فوق سنگینی روی دست آمریکا میگذارد و سبب پیشی گرفتن انفجاریِ چین از آمریکا شده و نظم تضعیف شده ی تک قطبی جهان را دچار تحولات عظیمی خواهد کرد که آمریکا دیگر جایگاه سابق را نخواهد داشت. 🔹این مسئله چندان باورپذیر نیست که در حاکمیت آمریکا اختلافات عمیقی وجود داشته باشد؛ اینکه بعضی مسئولان تندرو و بعضی ها میانه رو انتخاب شده اند، به نوعی برای بالانس شرایط و پیش بردن هرچه بهتر بازی چماق و هویج است، اما اگر اینگونه هم نباشد، این روزها نظرات جنگ طلبانه در موضع ضعف قرار دارد، زیرا با یک نگاه ساده به درگیری های آمریکا و یمن و ناتوانی ارتش ایالات متحده بهتر میتوان فهمید آنها در حملات احتمالی به ایران چه وضعیتی خواهند داشت. 🔹بنابراین علاوه بر اهرم هایی که ایران در اختیار دارد و در مذاکرات از آنها استفاده میکند، درگیری با یمن هم به عبرت بزرگی برای آمریکایی ها تبدیل شده تا با خود بگویند اگر این یمن است، پس ایران چگونه خواهد بود! آنچه مسلم است ترامپ و دولتش که هنوز نیامده پرونده های بزرگی را باز کرده اند، حالا با واقعیت های بزرگتری [از ماجرای تعرفه ها، تا جنگ اوکراین و روسیه، تحولات خاورمیانه و غیره] مواجه اند که با تصورات قبلی آنها متفاوت است. اساسا اگر متفاوت نبود آمریکا امروز در وضعیت اضطرار قرار نداشت و در پیشبرد اموراتش به استیصال نمیرسید! 🔹یک زمانی توجه به خواسته های نتانیاهو برای آمریکایی ها میتوانست توجیهاتی داشته باشد، لیکن تبدیل شدن به نیروی نیابتی اسرائیل و قمار بر سر داشته های منطقه ای ایالات متحده آن هم برای اینکه نتانیاهو چهار روز بیشتر در قدرت باشد چیزی نیست که به راحتی مورد پذیرش قرار بگیرد! 🔹به نظر میرسد جمهوری اسلامی با فهم دقیق از اوضاع شکننده آمریکا و البته درک توانمندی ها و دست برتر خود در منطقه وارد مذاکرات شده، و این بار قرار نیست به سبک حسن روحانی با خوش خیالی و انعطاف بیش از حد در گفتگوها حضور یابد. به هر حال با شرایط موجود باید منتظر ماند و دید چه میشود!
🔺همیشه از روایت های رسمی نظام حمایت کنید؛ حتی اگر این روایت با ذائقه شخصی شما، با محاسبات شما و با آنچه برخی تریبون داران میگویند در تضاد هم بود، شما از روایت رسمی نظام حمایت کنید؛ حمایت از روایت رسمی نظام در واقع حمایت از آن چیزی است که درصد صحت بالاتری دارد و یا با منافع و مصالح نظام در تضاد نیست. 🔹آنچه بعنوان بیانیه های رسمی منتشر میشود باید برای ما انقلابی ها سند باشد؛ اجازه ندهیم نهادهای معتبر و قابل اتکای ملت را از اعتبار ساقط کنند. اینترنشنال ها و علیزاده ها و امید داناها زمانی رشد میکنند و مخاطب جذب میکنند که مخاطب ایرانی نهاد رسمی و قابل اتکای کشورش را بی اعتبار میبیند، و این بی اعتبار کردن ها خود یک پروژه است. 🔹اینها حتی پایگاه رسمی اطلاع رسانی رهبری را هم کوبیدند و گفتند خارج از اختیار رهبری فعالیت میکند؛ یعنی تا این اندازه وقیح بودند! در برخی کلاس ها از من پرسیده میشود نظر شما راجع به سقوط هلیکوپتر شهید جمهور چیست؛ آیا فکر نمیکنید ترور شدند؟ میپرسم موضع رسمی جمهوری اسلامی چه بود؟ شما بعنوان یک انقلابی باید به کدام اخبار تکیه یا استناد کنید؟ میگویند ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرده حادثه بوده و ترور نبوده است؛ میگویم پس از نظر من هم ترور نبوده است. 🔹وظیفه ما حمایت از موضع نظام است حتی اگر خلاف نظر یا استنباط خودمان باشد. مگر ما دسترسی به اطلاعات فنی داریم؟ مگر در جلسات کارشناسی حضور داشته ایم؟ با این وجود باز عده ای تاکید میکردند که نه! ما نمیتوانیم قبول کنیم، و پس از مقداری گفتگو مشخص میشد یا تحت تاثیر فلان تحلیلگر نادان اند و یا به اظهارات بلاگرهای سیاسی استناد میکنند! 🔹اینکه بیانیه رسمی نهادی که شهید محمد باقری در راس آن بود را نپذیریم و اظهارات فلان بلاگر توییتری را حجت بدانیم فقط آفت نیست، مصیبت هم هست!
🔺کواکبیان نماینده سابق مجلس در یکی از برنامه های تلویزیونی ادعا کرد نفوذ یعنی کاترین شکدم که با ۱۲۰ نفر از افراد بسیار مهم این مملکت همخوابگی داشته است! 🔹بخش زیادی از مسئولین بسیار مهم مملکت آن ده ها نفر چهره های سیاسی، نظامی، امنیتی و علمی بودند که اسرائیل پیش از حمله به ایران با آنها تماس گرفته و به ایشان امان نامه داده بود اما یک نفر از آنها هم پاسخ مثبت به اسرائیل نداد، که اگر نقطه ضعفی میداشتند نیاز نبود در لیست ترور دشمن قرار بگیرند. 🔹نباید فراموش کرد کینه اسرائیل از مسئولان ایرانی به حدی بود که جدای از فرماندهان و دانشمندان حتی تلاش کرد سران سه قوه را ترور کند؛ کواکبیان اگر چیزی فراتر از این واقعیتها میداند، به نحوی که حتی تعداد همخوابگان با کاترین شکدم را اعلام میکند، باید در دادگاه اثبات نماید و بگوید افراد مورد ادعایش چه کسانی بوده اند، در غیر اینصورت لازم است با او برخورد شود تا سبب بدبینی جامعه در این شرایطی که اعتماد به مسئولان مملکتی لازمه امنیت و آرامش کشور است نشود. 🔹یکی از مصادیق نفوذ میتواند بیان اظهارات شوکه کننده در رسانه ملی آن هم در یک شرایط خاص باشد. قطعا همه اینها باید مورد بررسی قرار بگیرد تا مشخص شود چنین اظهارات سخیفی آن هم در رسانه ملی از کجا سر چشمه میگیرد!