eitaa logo
عاشورا پژوهی
377 دنبال‌کننده
263 عکس
113 ویدیو
7 فایل
مطالب تخصصی پیرامون امام حسین علیه السلام و واقعه کربلا . اللهم سَلّم و تَمّم ارتباط با ادمین : @hoseinhamzeh313
مشاهده در ایتا
دانلود
در مجموع روایات بیشماری که از اهل بیت (ع)درباره آداب و سلوک اسلامی برای خط دهی فکری شیعیان صادر شده است ، همگی بیانگر این نکته است که اهل بیت (ع)فارغ از تاکید بر پذیرش ولایت و امامت آنها در عرصه اعتقاد و باور ، به فکر تربیت انسان های کامل و ناب در عرصه عمل نیز بودند تا مردم، حقیقت تشیع را در آن متبلور ببینند ، انسانهایی که در هر لحظه و ساعت با یادخدا روزگار بگذرانند و در ابعاد گوناگون رفتاری سر آمد و الگو قرار گیرند ، تاکید اهل بیت (ع) بر سلام کردن شیعیان به همدیگر( بحارالانوار ج۷۶باب ۹۷حدیث ۱۸) نهی نمودن از اینکه اجیر پیش از دانستن ا ُجرتش به کار گرفته شود( امالی صدوق ص۳۴۷) در روایتی از امام صادق (ع)وارد شده است که : مسلمان برادر مسلمان است و حق مسلمان بر برادر مسلمانش این است که اگر او گرسنه است ، سیر نباشد ، در حالی که وی تشنه است ، سیراب نباشد و آن گاه که برادرش عریان است ، پوشیده نباشد( اختصاص ص۲۷) امیرالمومنین(ع) فرمودند : خون و مالت را به برادرت بذل کن و عدل وانصاف را برای دشمنت و خوش رویی و احسانت را به عامه مردم ، بر مردم سلام کن و آنان نیز بر تو سلام کنند ( بحارالانوار ج ۷۸ باب ۱۶حدیث ۷۶) و همچنین فرمود : مومن کسی است که کسبش پاک ، خلقش نیک و درونش درست باشد، زیادی مالش را در راه خدا بدهد ، پر نگوید ، مردم را از شر خود نگاه دارد و با آنان به انصاف رفتار کند( خصال ص۳۵۱حدیث ۳۰۰) امام سجاد (ع) فرمودند : شناخت کمال دین مسلمان ، به ترک سخن در جایی است که به آن اعتنا نمی شود ، کمی جدل ، حلم ، شکیبایی و حسن خلق او است( الکافی ج۲ص۲۴۱حدیث ۳۶) از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند : دوست ندارم که جوانان شما را جز در دو حال ببینم :دانشمند و یا دانش آموز پس اگر چنین نکنند ، کوتاهی کرده است، و اگر کوتاهی کند نعمت خودرا تباه ساخته است و اگر نعمت خود را تباه سازد گناه نموده است و اگر گناه کند سوگند به کسی که محمد (ص) را به حق بر انگیخت در دوزخ سکنی گزیند( امالی طوسی حدیث ۶۰۴) تمامی این موارد از زمره تشیع سلوکی و هویت اصلی شیعه بشمار می آید ، هویتی که بر اخلاق مداری استوار است همانگونه که بر باور و عقیده نیز استوار می باشد ، در این موضوع روایاتی نیز هست که معیار قرار دادن زیادی انجام دادن اعمال نهی شده است مثلا از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمودند : به بسیاری نماز ، روزه ، حج ، کارهای نیک و زمزمه های آنان در تاریکی شب ننگرید ، بلکه به راستگویی و ادای اماناتش نظر کنید( عیون اخبارالرضا ج۲ص۵۱حدیث ۱۹۷) در حقیقت میان این روایات با روایات اولی که نقل شده است، اختلاف و تناقضی وجود ندارد ، بلکه حضرت اشاره به این نکته دارند که برخی اعمال دینی را زیاد انجام می دهند اما به روح اسلام که پایبندی به اخلاق الهی و آداب معاشرت نیکو با مردم است پایبند نیست ، در نگاه تشیع سلوکی این گونه افراد نیز هرچند عبادات سنگین و طاقت فرسا انجام دهند باز جزء کسانی که از مصادیق تشیع سلوکی باشد قرار نمی گیرند ، تشیع و هویت شیعی سلوکی یعنی پایبندی به آموزه هایی که اهل بیت (ع) در تمامی عرصه های فردی و اجتماعی به همراه مداومت و دوام ذکر و یاد خداوند در ساعات روز دارند، همانگونه که از امام صادق (ع) روایت شده است که بیشتر عبادت ابوذر اندیشه و عبرت پذیری بود( خصال ص۴۲حدیث ۳۳) رسول خدا (ص)فرمودند : عبادت هفتاد جز دارد و برترینش جستجوی رزق حلال است( معانی الاخبار ج۲باب ۴۱۱ ص۳۵۹)همه ی این موارد در کنار کثرت عبادت از معیار های تشیع سلوکی بشمار می آید ، درباره محمد بن مسلم از اصحاب خاص امام محمد باقر (ع) از عبدالله بن محمد بن خالد برقی روایت شده است که : در عبادت زبان زد بود و از عباد زمان خود شمرده می شد ( اختصاص ص۵۱) اشخاصی چون محمد بن مسلم ،اویس قرنی و .....همگی تربیت شدگان مکتب اهل بیت (ع) بودندکه شیوه زندگی و معاشرت خود را با آموزه های ایشان تطبیق می دادند ،این موضوع نیاز مند تفاصیل زیاد و طرح بحث بیشتری دارد که تدوین یک کتاب مستقل در این باره ضروری به نظر می رسد . بنابر این در نقل جاسوسی معقل از شیعیان به این نکته اشاره شده است که شیعیان به کثرت نماز و عبادت معروف بوده اند. https://eitaa.com/Ashuraresearch
7.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مالک بن نسیر جبه کلاهدار حسین را که از جنس خز بود غارت کرد و وقتی آن را به کوفه آورد آن را به زنش ام عبدالله داد تا بشوید ،زنش به وی گفت: آیا بُرنُس پسر دختر رسول خدا ( ص) را غنیمت گرفته ای و به خانه ی من آورده ای؟ از پیش من برو ،خدا گورت را پر از آتش کند. دوستانش گفتند که دستان او خشکید و وضع فلاکتباری داشت تا این که مرد. مقتل خوارزمی ج۲ص۳۵ https://eitaa.com/Ashuraresearch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انس بن مالک نقل می کند : نزد حسین بودم که کنیزی با دسته گلی در دست، وارد شد و به ایشان با آن، تحیت و درود گفت . حسین هم فرمود: به خاطر خدا آزادی. من گفتم: با یک دسته گل تحیت دادن، این قدر نمی ارزد که به خاطر آن آزادش کنی. فرمود: خدای بزرگ ما را چنین پرورده است و بهتر از تحیت او آزادی اش بود. نثر الدر ج۱ ص۳۳۵ کشف الغمه ج۲ص۲۴۳ الفصول المهمه ص۱۷۵ https://eitaa.com/Ashuraresearch
صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین.ع. فراخوان نگارش مقاله با موضوع پیراهن معظم سیدالشهدا فصل نامه پژوهش نامه معارف حسینی به عنوان تنها نشریه تخصصی امام حسین.ع. در نظر دارد که یکی از شماره های سال ۱۴۰۳ را به موضوع پیراهن سیدالشهدا اختصاص دهد و این شماره در تیراژ گسترده منتشر و در اختیار نخبگان جهان اسلام قرار خواهد گرفت. لذا از نویسندگان و پژوهشگران علاقه مند به پژوهش در قلمرو اباعبدالله.ع. درخواست می شود که مقالات خود را بر اساس ساختار فصلنامه معارف حسینی تا پایان خرداد۱۴۰۳ به سایت نشریه یا از طریق ایتا به شماره ۰۹۱۱۳۷۰۱۲۳۵ شورای سردبیری مجله معارف حسینی ارسال نمایند.مقالات منتخب ضمن چاپ از هدایایی ارزشمند برخوردار خواهند شد. مواردی از موضوعات سیر تاریخی پیراهن سیداشهدا پیراهن سیدالشهدا در عرش الهی پیراهن سیدالشهدا به عنوان نماد تشییع پیراهن سیدالشهدا نماد تبیین معارف شیعی پیراهن سیدالشهدا سند مظلومیت اباعبدالله پیراهن سیدالشهدا پرچم قیام امام عصر.عج الله. پیراهن سیدالشهدا در روایات معصومین.ع. پیراهن سیدالشهدا در اشعار شاعران پیراهن سیدالشهدا از دیدگاه عرفا پیراهن سیدالشهدا از دیدگاه حکیمان الهی پیراهن سیدالشهدا در ادبیات داستانی و رمان پیراهن سیدالشهدا در ادبیات جهان راهکارهای معرفی پیراهن سیدالشهدا به جهانیان آثار و کتب منتشر شده پیرامون پیراهن سیدالشهدا و هر موضوعی دیگر مرتبط با پیراهن سیدالشهدا http://maarefehosseini.ir/
تحلیل چهارم گزارش ۱۱: خرید اسلحه توسط ابو ثمامه : بنابر آنچه گذشت پول هایی که توسط معقل برای مسلم بن عقیل (ع)آورده شده بود ، به ابو ثمامه تحویل داده شد تا او از آنها استفاده کرده و به وسیله آنها اسلحه بخرد ، اما سوالی که مطرح می گردد این است که خرید اسلحه به چه منظوری بوده است ؟ مگر نه اینکه مسلم بن عقیل(ع) تنها سفیر امام حسین (ع)بوده تا از اوضاع کوفه آگاه گردد و امام حسین (ع) در آغاز اعزام او از مکه به او دستور داده است که امرش را مخفی نماید( انساب الاشراف ج۳ص۳۷۰/ تاریخ یعقوبی ج۲ص۲۴۲)پس این خرید اسلحه بااین مخفی کاری چگونه قابل جمع می باشد ؟ در پاسخ باید گفت که خرید اسلحه از این جهت بوده که با اقبال زیاد مردم کوفه به مسلم و بیعت کردن با او ، این احتمال تقویت می شد که امام حسین(ع) عازم کوفه گردد ، از طرف دیگر نیرو های حکومتی نیز بیکار نمی نشستند و برای دفع امام حسین(ع) دست به اقدامات نظامی می زدند ، خرید اسلحه برای این جهت بود که اگر از سوی نیرو های نظامی بنی امیه و ابن زیاد هنگام ورود امام حسین(ع) حرکتی صورت بگیرد ، اسلحه به میزان کافی داشته باشند تا بتوانند به وسیله آن از حضرت دفاع نمایند و مو قعیت شهر کوفه را برای امام تثبیت کنند . https://eitaa.com/Ashuraresearch
تحلیل پنجم گزارش ۱۱: انتقال مسلم بن عقیل(ع) به مکان دیگر : در نقل ابن اعثم کوفی آمده است که مسلم بن عقیل(ع) بعد از گرفتن بیعت از معقل از آنجا نقل مکان کرد و معقل با سختی توانست مکان آن را پیدا نماید؛ این نقل را تنها ابن اعثم کوفی در کتاب الفتوح نقل کرده است و منابع دیگر متعرض آن نشده اند ؛ اما با این حال نکته قابل دقتی است چرا که مسلم بن عقیل(ع) از هوش و زیرکی خوبی برخوردار بوده است و این احتمال را می داده که توسط ابن زیاد که با خفقان و تندی در شهر کوفه حکومت می کرده است ، بتواند توسط جاسوسانی از مخفیگاه او با خبر شود ، بنابر این تغییر مکان از جانب مسلم بن عقیل(ع) معقول به نظر می رسد هرچند ما از مکانی که او نقل مکان کرده اطلاعی در دست نداریم. https://eitaa.com/Ashuraresearch
تاریخچه حرم در قرن هفتم هجری: سقوط عباسیان ،مانع بزرگی را از سر راه شیعیان برداشت. در دوره دو ایلخان مغول یعنی غازان خان و سلطان محمد خدابنده معروف به الجایتو که تمایلات شیعی داشتند توجه خاصی به مزارات اهل بیت علیهم السلام در عراق صورت گرفت. حرم امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) دائما زیارت می شد و به اصلاح و تعمیر و گسترش آنها، همت گمارده می شد( الحوادث الجامعه و التجارب النافعه ص۲۳۳) غازان در سال ۶۹۴ق مسلمان شد و در سال ۶۹۶‌ و ۶۹۸ق به زیارت امام حسین (ع) رفت. https://eitaa.com/Ashuraresearch
عاقبت جنایتکاران کربلا قسمت سوم : عمر بن سعد بعداز قیام مختار ، عمر بن سعد به وسیله عبدالله بن جعده از مختار امان نامه گرفت ،اما مختار امان نامه را ماهرانه و دو پهلو تنظیم کرد و در اولین فرصت بهانه ای به دست آورد و یکی از یاران خود به نام ابوعمره را برای دستگیری او روانه کرد. ابوعمره در درگیری با عمر بن سعد او را با شمشیر به قتل رساند و سرش را در لباسش نهاد و به حضور مختار آورد. مختار سر ابن سعد را به پسرش حفص نشان داد و از او پرسید: آیا او را می شناسی؟ حفص، پاسخ داد آری ،زندگی پس از او فایده ندارد. مختار نیز گفت : راست گفتی، تو پس از او زندگی نخواهی کرد و دستور داد او را کشتند و چون سر او را در کنار سر پدرش نهادند، مختار گفت: این، در مقابل حسین و این ،در مقابل علی بن الحسین ،هر چند مساوی نیستند. مختار سپس سر آن دو را به مدینه نزد محمد بن حنفیه فرستاد. تاریخ طبری ج۶ص۶۲ تهذیب التهذیب ج۴ص۲۷۱ تاریخ دمشق ج ۴۵ص۴۰ https://eitaa.com/Ashuraresearch
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیخ مفید به اسنادش از امام حسین علیه السلام نقل می کند : هیچ بنده ای نیست که چشمانش قطره ای اشک بر ما بیفشاند و یا سرشکی از دیدگانش سرازیر شود، جز آن که خداوند، او را سالیانی دراز ،در بهشت جای دهد. امالی مفید ص۳۴۱ حدیث ۶ امالی شیخ طوسی ص۱۱۶حدیث ۱۸۱ بشاره المصطفی ص۶۲ https://eitaa.com/Ashuraresearch
گزارش ۱۲: گرفتار شدن هانی بن عروه
بعد از جاسوسی معقل و خبردار شدن ابن زیاد از مخفیگاه مسلم بن عقیل(ع)روزی محمد بن اشعث و اسماء بن خارجه و عمروبن حجاج زبیدی برادر همسر هانی را فراخواند و به آنها گفت : چرا هانی بن عروه نزد ما نمی آید ؟ آنها در جواب گفتند : که خبر نداریم اما ظاهرا او بیمار است ، عبید الله بن زیاد در جواب گفت : خبر دار شده ام که بهبودی یافته ودر جلوی خانه اش می نشیند ، او را ملاقات کنید و به او بگویید رفت و آمدش با ما را ترک نکند، دوست ندارم بزرگی از عرب همانند او روابطش با ما تیره گردد ،این سه تن هنگام عصر به خانه هانی که در محله مذحج بود آمدند و او را بر در خانه نشسته دیدند ، گفتند چرا به دیدار امیر نمی آیی؟ او تو را یاد می کند و می گوید اگر هانی بیمار است او را عیادت کنم ، هانی در جواب به آنها گفت : بیماری مرا از آمدن باز داشته است، گفتند : به او خبر رسیده است که عصرها درخانه ات می نشینی و از رفتن نزد امیر خود داری می کنی ، تو را سوگند می دهیم تا الان آماده شوی و با ما نزد امیر بیایی ، آن قدر اصرار و پافشاری کردند تا هانی لباس هایش را پوشید و بر اسبی سوار شد و به طرف دارالاماره به راه افتاد ، نزدیک دارالاماره به حسان بن اسماء بن خارجه که همراه او بود روکرد و گفت : ای برادر زاده ! به خدا سوگند من از این مرد در هراسم ، نظر تو چیست ؟ حسان درجواب گفت : به خدا سوگند ، هیچ خطری تو را تهدید نمی کند ، چرا به دلت بد راه می دهی ؟ در حالی که گناهی بر ذمه ای تو نیست ، هانی به همراه این چند تن بر عبیدالله بن زیاد که شریح قاضی نیز در کنارش بود وارد شدند ، عبیدالله با دیدن هانی شعری با این مضامین خواند که : من خیر او را می خواهم و او قصد جان من می کند ، عذر تو نسبت به دوستت ازقبیله مراد ، مقبول است . هانی با شنیدن این شعر به عبیدالله گفت : این سخن چه معنا دارد ؟ عبیدالله بن زیاد گفت : سخن بگو هانی ، این چه اتفاقاتی است که در خانه تو بر ضد امیر مومنان و مسلمانانش می شود ؟ مسلم بن عقیل(ع) را در خانه ات مسکن داده ای و در خانه های اطراف برای او سلاح جمع می کنی و گمان می کنی که این کارها بر من مخفی می گردد؟ هانی گفت : نمی دانم ، عبیدالله بن زیاد دستور داد معقل را بیاورند ، هانی با دیدن معقل دانست که او جاسوس بوده است، به عبیدالله بن زیاد گفت من او را دعوت نکرده ام بلکه او خود به خانه ام امده است، عبیدالله گفت : او را نزد من بیاور، هانی گفت : به خدا سوگند اگر زیر پاهایم باشد ، پا از روی او بر نمی دارم ، عبیدالله برای بار دوم گفت : او را نزد من بیاور ، هانی گفت : ای برادر زاده او به حق به کوفه آمده است و از تو و خاندانت به حکومت سزاوار تر است ، عبیدالله بن زیاد گفت : نه به خدا سوگند از اینجا نمی روی مگر اینکه او را برایم بیاوری ، هانی بن عروه گفت : بخدا سوگند او را هرگز نزد تو نمی آورم ، میهمانم را نزد تو بیاورم تا او را بکشی ؟عبیدالله گفت : به خدا سوگند او را می آوری ، هانی گفت : بخدا سوگند نمی آورم ، در این میان مسلم بن عمرو باهلی برخاست و خواستار سخن گفتن با هانی شد ، و به هانی گفت : برخیز و به این طرف بیا تا با تو سخن بگویم ، هانی برخاست و به همراه مسلم بن عمرو باهلی به گوشه ای رفتند که از چشم ابن زیاد دور نبود و با او فاصله زیادی نداشت ، مسلم بن عمرو باهلی به هانی گفت : ای هانی ، تو را سوگند می دهم که موجبات کشته شدن خود را فراهم نکنی و من از کشته شدن تو دریغ دارم ، مسلم بن عقیل(ع) پسر عموی اینها است و آنها او را نمی کشند و آسیبی به او وارد نمی سازند وتحویل دادن مسلم به ابن زیاد برای تو عار و ننگ نیست ، پس او را به امیر تحویل بده ، هانی گفت : نه به خدا سوگند ، برای من ننگ و عار است که مهمان را و کسی را که به من پناه آورده تحویل دهم ، در حالی که زنده و سالم هستم و می بینم و می شنوم و یاران و همراهان بسیار دارم ، بخدا سوگند اگر یک نفر هم بودم و هیچ یاوری نداشتم او را تحویل نمی دادم تا برایش جان بسپارم ؛مسلم بن عمرو باهلی در نصیحت کردن هانی اصرار می کرد و هانی نیز در پاسخ می گفت : به خدا سوگند او را هرگز تحویل نمی دهم ، ابن زیاد با شنیدن این سخنان گفت : او را نزدیک من بیاورید ، هنگامی که او را نزد ابن زیاد بردند رو به هانی کرد و گفت به خدا سوگند یا او را برایم می آوری ، یا گردنت را می زنم ، هانی گفت : اگر گردن مرا بزنی ، شمشیرهای قبیله من بر گرد خانه ات می چرخد ، عبیدالله بن زیاد گفت : وای بر تو مرا از شمشیرها می ترسانی ؟ او را نزدیک من بیاورید ، هانی به عبیدالله نزدیک تر شد و عبیدالله با چوب و یا عصایی کج که به همراه داشت انقدر بر بینی و پیشانی او زد که بینی هانی شکست و خون جاری شد و بر لباسش ریخت.....