ابن قولویه به اسنادش از ابو عماره منشد نقل می کند:
روزی نشد که در محضر امام صادق علیه السلام از حسین یاد شود و دیده شود که ایشان، از صبح تا شب آن روز ، خندان باشد و می فرمود: حسین، اشک هر مومنی است.
کامل الزیارات ص۲۱۴حدیث ۳۰۹
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عبیدالله بن حر جعفی که از یاری دادن به امام حسین علیه السلام خودداری کرد بعدها از این عمل خود اظهار پشیمانی نمود و چنین سرود:
فاقسمت لا تنفک عینی حزینه
و عینی تبکی لا یخف سجومها
ترجمه:
سوگند یاد کرده ام که دیده ام از اندوه ، جدا نگردد.
و سخت بگرید و هرگز اشک هایش کم نشود.
تاریخ دمشق ج۳۷ص۴۲۱
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
همان گونه که در گزارش بالا ملاحظه می کنید ؛ منابع ورود سربازان عبیدالله بن زیاد را به مسجد کوفه از سوی بازار خرمافروشان درج کرده اند ، از نگاه تاریخی در آن برهه ی تاریخی برای بازارها می توانیم دسته بندی و چینش مشخصی را قائل بشویم ؟ و اینکه اساسا این دسته بندی ها از چه برهه ی وارد مناسبات اجتماعی مسلمانان شده است ؟ برخی ازمحققان برآنند که در روایتی از امیر المومنین (ع) بازار به مسجد تشبیه شده است که هر کس زودتر به موضعی در آن رسید ، می تواند تمام روز را در همان جا بماند و بساط کسب راه بیندازد ، چنین برداشت کرده اند که در آغاز اسلام و لااقل در نخستین شهرهای اسلامی بازارها دارای دسته بندی و راسته بندی نبوده اند و گروهی نیز معتقدند که نخستین نمونه های تشکیلات نسبتا سازمان یافته بازاریان را در بازار کرخ بغداد می توان دید( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۱ص۱۲۹) شاید بتوان برای این دیدگاه شواهد نقضی ارائه داد و دسته بندی و راسته بندی بازارها را در قرون اولیه اسلام امری رایج دانست و آن را ثابت نمود ، از جمله این شواهد همین نقل بالا است که در آن تصریح شده است که جاسوسان و نگهبانان عبیدالله بن زیاد از سمت بازار خرما فروشان ، خبر آمدن مسلم بن عقیل(ع) را به عبید الله بن زیاد دادند ؛ ثقفی (متوفای 283ق) از ابومطر که از اهالی بصره بود نقل می کند که علی (ع) به طرف بازار شترها روان شد و هنگامی که به وسط بازار رسید توقف نمود و فرمود : ای گروه بازرگانان از خداوند بترسید و سوگند دروغ نخورید ، سوگند دروغ تجارت را از بین می برد و برکت را محو می کند ، بعد از آن به طرف بازار کرباس فروشان رفت( الغارات ص۵۶) حارث اعور روایت می کند که علی (ع) وارد بازار شد و فرمود: ای گروه گوشت فروشان ، هر کس از شما در گوشت بدمد از ما نخواهد بود( همان ص۵۸)در نقلی از بلاذری از وجود بازار گندم و روغن در زمان حاکمیت زیاد بن ابیه بر کوفه خبر می دهد( فتوح البلدان ص۲۲۰)و به احتمال قوی آغاز تخصصی کردن بازارها در زمان حکمرانی زیاد در شهر بصره بوده است( انساب الاشراف ج۴ص۲۳۹)و یا اینکه گزارش هایی مبنی بر حضور روغن فروش ها( همان ج ۵ص۲۶۲)عطر فروش ها( تاریخ طبری ج۶ص۲۲۶)در کنار مسجد کوفه در میان منابع وجود دارد.اما در دو نقل دیگر تلفیقی میان مشاهدات راوی از سالهای بعد با رویدادهای سال های نخستین تاسیس شهر کوفه می توان مشاهده نمود ، سیف در گزارشی، ساختمان مسجد کوفه را در بازار و در محل خرما فروشان و صابون پزها دانسته است( همان ج۴ص۴۴)و در گزارش دیگری از موقعیت جغرافیایی بازار کوفه سخن از این نکته به میان آمده است که بازار کوفه بعد از قصر و مسجد بنا نهاده شده و تا خانه ولید بن عقبه تا راسته کباب پزها و از آنجا تا خانه ثقیف و اشجع ادامه داشت( همان ج۴ص۵۳۲) معلوم است که در این دو گزارش مشاهده راوی در قرن دوم و سوم به گونه ای گزارش شده است که گمان خواننده براین قرار می گیرد راوی در حال گزارش دادن از موقعیت جغرافیایی بازارها در قرن اول است ، این نکته مورد توجه محقق ارجمند هشام جعیط قرار گرفته و درباره مسجد کوفه و قصر می آورد ، در آغاز میان مسجد و قصر 108متر (دویست ذراع) فاصله بود اما به دلیل دزدی که در زمان سعد بن ابی وقاص از بیت المال شد ، تصمیم گرفت که مسجد را به قصر متصل نماید ، تا رفت و آمد زیاد مردم از تکرار چنین رویدادی جلوگیری کند ، بعدها محل اولیه مسجد بصورت بخشی از بازار در اشغال تجار صابون و خرما قرار گرفت( کوفه پیدایش شهر اسلامی ص۱۱۴)از مجموع این گزارش ها فهمیده می شود که بازار ها در قرون نخستین اسلام از دسته بندی مشخص و معینی برخوردار بوده اند و سخنان امیرالمومنین (ع)مبنی بر اینکه بازار شباهت به مسجد دارد و هر کس زود تر به موضعی برسد از آن اوست ، اشاره به این نکته دارد که بازار ها در قرون نخستین دارای دسته بندی مشخص بوده یعنی بازار ماهی فروشان از بازار خرما فروشان یا سبزی فروشان کاملا مشخص و معین بوده است اما در همین بازار های که معین بوده اند ، هر کس زود تر بساط کرده و مشغول کسب و کار در مکانی می شد، آن مکان در تمام روز به او اختصاص داشت ، بنابر این میان گزارشهای تاریخی –روایی با روایت مورد استناد محقق محترم تناقضی وجود ندارد.
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن شهرآشوب به اسنادش نقل می کند:
امام زین العابدین علیه السلام وقتی ظرف آبی را می گرفت که بنوشد، چنان می گریست که آب ،پر از اشک می شد. در این باره به ایشان گفتند .فرمود: چگونه گریه نکنم .در حالی که پدرم، از آبی که برای درندگان و حیوانات آزاد بود،باز داشته شد؟
به ایشان گفتند: همانا روزگارت را به گریه سپری می کنی و اگر خودت را هم بکشی ،چیزی بیش از این نمی افزایی!
فرمود: خودم را کشته ام و بر آن می گریم .
المناقب ج۴ص۱۶۶
بحارالانوار ج۴۶ص۱۰۹حدیث ۱
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
💠کانال تخصصی عاشورا پژوهی💠
🔍 واکاوی وقایع صدر اسلام
🔍بررسی و هدف شناسی وقایع عاشورا
🔖بستر شناسی و نو تحلیل های پژوهشی از منابع دست اول تاریخی
🔖بازخوانی آموزه های نهضت عاشورا
🔖نقد و نو تحلیل هایی از نظریه های پیشین تاریخ نگاران در سیر مقاتل
🔖پژوهش پیرامون نقش نهضت عاشورا در تداوم و اثر بخشی حیات معاصرین
🔖نظریه پردازی در اختلافات تاریخی مقاتل
🔖 جستار در اندیشه ها در باب عزاداری و شعائر در بازه های تاریخی
اگر علاقه مند به مباحث تخصصی تاریخ پژوهی عاشورا هستید به جمع ما بپیوندید👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
مسلم بن عقیل(ع) برای فهمیدن اوضاع هانی بن عروه عبدالله بن خاذم یا حاذم را به دارالحکومه کوفه فرستاد ، عبدالله بن خاذم بعد از اینکه متوجه شد هانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و عبیدالله بن زیاد دستور زندانی شدن او را داده است ، از دارالحکومه خارج شد و خبر هانی را به مسلم (ع)رساند ، عبدالله بن حاذم خبر را در خانه هانی به مسلم بن عقیل(ع) رساند و در خانه دید که زنان قبیله هانی جمع شده و فریاد می زنند : وای گرفتاری، وای مصیبت ، مسلم بن عقیل(ع) به عبدالله بن حاذم دستور داد تا یارانش را با شعار ((یا منصور امت )) (ای یاری شده بمیران ) جمع کند ، عبدالله بن حاذم شروع به فریاد زدن این شعار کرد و مردم نیز بعد از شنیدن آن، همین فریاد را می زدنند ، تا اینکه چهار هزار نفر از هجده هزار نفر در خانه های اطراف جمع شدند ، مسلم بن عقیل(ع) عبیدالله بن عمرو بن عزیر کندی را فرمانده کنده و ربیعه قرار داد و به او دستور داد که همراه سواره ها در جلوی او حرکت کند ، مسلم بن عوسجه را فرمانده قبایل مذحج و اسد نمود و به او گفت: که همراه پیاده ها حرکت کند، ابو ثمامه صائدی را فرمانده قبایل تمیم و همدان کرد و عباس بن جعده جدلی را فرمانده محله مدنیان قرار داد ، و مسلم بن عقیل(ع) نیز در وسط لشکر ایستاد و به سمت دارالحکومه به راه افتادند ، جمعیت در طول مسیر به آنها اضافه می شد ، مردم شعار یا منصور امت سر می دادند و عبیدالله بن زیاد و پدرش را لعنت می کردند ، عبیدالله بن زیاد با شنیدن خبر آمدن مسلم بن عقیل(ع) به سرعت به درون قصر رفت و در های قصر را بست و تنها سی نگهبان و بیست نفر از بزرگان کوفه ، به همراه خانواده و غلامانش به همراه او بودند.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۸
مقاتل الطالبین ص۱۰۳
الارشاد ج۲ص۵۱
الفتوح ج۵ص۴۹
مقتل خوارزمی ج۱ص۲۰۶
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
اختلاف منابع در گزارش ۱۴:
ابن کثیر نقل کرده است که : مختار بن ابی عبید ثقفی به همراه بیرق سبز و عبدالله بن نوفل بن حارث با بیرق سرخ به همراه لشکر مسلم بن عقیل بودند ( البدایه و النهایه ج۸ص۱۵۴)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
1.42M
پادکست فرهنگ عاشورایی .... قسمت یازدهم .... سینه زنی .
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عاقبت جنایتکاران کربلا ....قسمت ششم : عمرو بن حجاج
عمرو بن حجاج مذحجی زبیدی از سران کوفه و شوهر خواهر هانی بن عروه بود. او از جمله کسانی بود که به امام حسین علیه السلام نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت نمود اما بعدها تغییر موضع داد و فرماندهی جناح راست سپاه عمربن سعد را برعهده گرفت. عمرو بن حجاج مسئول بستن آب فرات بر سپاه امام حسین علیه السلام بود . عمرو سرانجام در قیام مختار ،فرار کرد ،طبری می آورد : عمرو بن حجاج از خانه بیرون آمد و سوار بر مرکبش شد و رفت و راه شراف و واقصه را در پیش گرفت و تاکنون دیده نشده و معلوم نشد که زمین ،او را بلعید و یا به تیر آسمانی گرفتار آمد( تاریخ طبری ج ۶ص۵۲) ابن کثیر می نویسد: حسین آنان را به تشنگی نفرین نمود و این مرد از شدت تشنگی مرد( البدایه و النهایه ج۸ص۱۷۵) ولی دینوری براین دیدگاه متمایل است که عمرو بن حجاج و همراهانش از ترس مختار در بی راهه ی در ریگستان بیضه قرار گرفتند و خوابیدن و از شدت تشنگی از پای درآمدند( اخبار الطوال ص۳۰۳)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تحلیل اول در گزارش ۱۴:
شعار یا منصور امت
اولین بار این شعار در زمان رسول خدا (ص) و در غزوه های بدر ، بنی مصطلق و خیبر برای تبرک و تفال به کار گرفته شده است( المغازی ج۱ص۷۲/ السیره النبویه ج۲ص۲۹۴) بعدها تنها این واژه در جریان محاصره دارالحکومه توسط مسلم بن عقیل(ع) و یارانش بکار رفت ،اما داستان به کار گیری این واژه در قرن اول هجری به اینجا ختم نشد ، بلکه در جریان قیام مختار این شعار از جمله اساسی ترین شعارها برای جلب توجه یاران مختار به حساب می آمده است ، بنابر نقل بلاذری ، بعد از کشته شدن ایاز بن مضارب ریس شرطه های عبدالله بن مطیع حاکم زبیری کوفه ، مختار سلاح به تن کرده و امر نمود تا ندای منصور امت را سر دهند ( انساب الاشراف ج۶ص۳۹۰) در اوایل قرن دوم هجری و هم زمان با امامت امام صادق (ع) و در جریان قیام زید بن علی بن حسین (ع) که علیه حاکمیت بنی امیه در شهر کوفه به وقوع پیوست نیز این شعار مورد استفاده قرار گرفته است ، ابو فرج اصفهانی در این باره نقل کرده است : زید بن علی چهار شنبه بیست و چهارم محرم یعنی هفت روز پیش از اول صفر در یک شب سرد زمستانی به منادی خود فرمان داد که شعار رسول خدا (ص) یا منصور امت را بر بام های کوفه ندا کند اما این ندا بی جواب بود ، زیرا مردمی که باید پاسخ می گفتند ، تحت نظر والی کوفه در مسجد اعظم محبوس بودند ، منادی زید آن شب تا سپیده دم فریاد می کشید ؛ اما کسی لبیک نمی گفت ، صبح روز چهار شنبه زید بن علی به قاسم بن عمر تبعی و مردی دیگر از اصحاب خود دوباره فرمان داد که برای جمع آوری مجاهدین شعار یا منصور امت را فریاد کنند( مقاتل الطالبین ص۱۰۳)همچنین این شعار در حرکت ضد امویان توسط خراسانیان در اواخر حکومت بنی امیه نیز به کار گرفته شده است( انساب الاشراف ج۹ص۳۱۷) با این بیان به خوبی روشن می گردد که استفاده از این واژه در زیارت معروف عاشورا از چه جایگاه تاریخی برخوردار است، آنجا که از خداوند در خواست می کنیم تا با امام منصور، خون خواه اهل بیت (ع) باشیم ، تناسبی میان جمله ای منصور (یاری شده) بمیران و فراز زیارت عاشورا که خون خواهی و خواستار میراندن دشمنان اهل بیت (ع) به واسطه امام یاری شده هستیم ، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد ، به نظر می رسد اشارات درون متنی زیارت عاشورا و خاستگاه تاریخی آنها ما را به این نتیجه رهنمون سازد که این متن از جمله متونی است که از قرن اول هجری به دست ما رسیده است و اما اینکه آیا این زیارت با به کارگیری دقیق جملاتی که در بستر تاریخی قرن اول هجری در میان جامعه جاری و ساری بودند این نکته را تقویت می نماید که متن از اصالت تاریخی برخوردار بوده اما اینکه این متن از امام محمد باقر (ع) نقل شده است یا از فرد دیگری ؟ نیازمند طرح مباحث سندی و بسط کلام در این باره است که این نوشتار در صدد طرح این گونه مباحث نیست.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422