بعد از کتک زدن هانی و زندانی کردن او ، عبید الله بن زیاد ترسید تا مردم کوفه به این دلیل سر به شورش بردارند و موقعیت خود را در این شهر از دست بدهد ، به همین خاطر به همراه برخی از یاران و بزرگان کوفه به مسجد جامع رفت و مردم را فراخواند ، آنگاه که مردم جمع شدند به یارانش که در سمت راست و چپ او با شمشیر برهنه و نیزه ایستاده بودند، نگاهی انداخت و بر فراز منبر گفت : ای مردم کوفه ، از خدا و رسولش و پیشوایانتان پیروی کنید ، تفرقه و اختلاف ایجاد نکنید که در غیر این صورت پراکنده و هلاک می شوید و خوار و ذلیل می گردید ، سپس این مثال را گفت : برادرت کسی است که از روی صدق و راستی با تو سخن بگوید و کسی که بیم دهد ، عذر خود را گفته است ، هنوز عبیدالله بن زیاد سخنش را تمام نکرده بود که صدای فریادی شنید ، پرسید : این فریاد چیست ؟ ناگهان برخی نگهبانان از سمت بازار خرما فروشان داخل مسجد شدند و گفتند : ای امیر ! فرار کنید مسلم بن عقیل به همراه کسانی که با او بیعت کرده اند ، می آیند ، عبیدالله بن زیاد به سرعت از منبر پایین آمد و وارد قصر شد و در های آن را بست.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۸
مقاتل الطالبین ص۱۰۲
الارشاد ج۲ص۵۱
الفتوح ج۵ص۴۹
مروج الذهب ج۳ص۶۷
مقتل خوارزمی ج۱ص۲۰۶
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عاقبت جنایتکاران کربلا ..قسمت پنجم : حصین بن نمیر
حصین بن نمیر از اهالی حمص و از شخصیت های بارز حکومت بنی امیه و فرمانده نگهبانان و معاون ابن زیاد بود که از سوی ابن زیاد مناطق قادسیه ، خفان و قطقطانیه را زیر نظر داشت .او عامل دستگیری قیس بن مسهر و عبدالله بن یقطر بود و در روز عاشورا فرماندهی تیراندازان را برعهده داشت (الارشاد ج۲ص۱۰۴) و در به شهادت رساندن حبیب بن مظاهر نقش جدی داشت ( مقتل خوارزمی ج۲ص۱۷) حصین همان کسی است که تیر به دهان سیدالشهدا علیه السلام زد و مانع آب خوردن ایشان شد و پس از جنگ با ۱۷ سر به کوفه بازگشت .در زمان مختار و در جریان جنگ ابراهیم بن اشتر با سپاه شامیان ،حصین بن نمیر کشته شد و ابراهیم دستور داد سر از بدنش جدا کردند و پیکر او را آتش زدند( اخبارالطوال ص۲۹۵) .
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
1.81M
پادکست فرهنگ عاشورایی.... قسمت دهم ( قسمت دوم) .... اطعام دادن.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
لیست پادکست های فرهنگ عاشورایی تا کنون:
۱. آب
۲. ابن طاووس
۳. ابومخنف
۴.اطعام دادن
۵. بخشو( جهانبخش کردی زاده)
۶. حاج منصور ارضی
۷. سیاه پوشی
۸. قمه زنی
۹. ملاآقادربندی
۱۰. روضه خوانی
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخچه حرم در قرن دهم هجری( قسمت اول):
صفویان،در سال ۹۰۷ق بر تخت سلطنت ایران نشستند و بیشترین آبادی عتبات مقدس عراق ،پس از روزگار آل بویه ،در دورانی صورت گرفت که صفویان قدرت را در اختیار داشتند. در دوره شاهان اسماعیل ،تهماسب ،عباس اول و صفی که حکومت عثمانی ضعیف شده بود . عراق در اختیار دولت صفوی قرار گرفت . شاه اسماعیل که نخستین بار در سال ۹۱۴ق به عراق عزیمت کرد و بر آن تسلط یافت. دستور داد تا شش صندوق زیبا با پوشش پارچه ای بسیار زیبا ،برای شش امام مدفون در عراق بسازند و جایگزین صندوق هایی گردد که پیش از آن بر روی مزار امامان بود.
تاریخ جهان گشای خاقان ص۲۹۲
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
ابن قولویه به اسنادش از ابو عماره منشد نقل می کند:
روزی نشد که در محضر امام صادق علیه السلام از حسین یاد شود و دیده شود که ایشان، از صبح تا شب آن روز ، خندان باشد و می فرمود: حسین، اشک هر مومنی است.
کامل الزیارات ص۲۱۴حدیث ۳۰۹
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عبیدالله بن حر جعفی که از یاری دادن به امام حسین علیه السلام خودداری کرد بعدها از این عمل خود اظهار پشیمانی نمود و چنین سرود:
فاقسمت لا تنفک عینی حزینه
و عینی تبکی لا یخف سجومها
ترجمه:
سوگند یاد کرده ام که دیده ام از اندوه ، جدا نگردد.
و سخت بگرید و هرگز اشک هایش کم نشود.
تاریخ دمشق ج۳۷ص۴۲۱
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
همان گونه که در گزارش بالا ملاحظه می کنید ؛ منابع ورود سربازان عبیدالله بن زیاد را به مسجد کوفه از سوی بازار خرمافروشان درج کرده اند ، از نگاه تاریخی در آن برهه ی تاریخی برای بازارها می توانیم دسته بندی و چینش مشخصی را قائل بشویم ؟ و اینکه اساسا این دسته بندی ها از چه برهه ی وارد مناسبات اجتماعی مسلمانان شده است ؟ برخی ازمحققان برآنند که در روایتی از امیر المومنین (ع) بازار به مسجد تشبیه شده است که هر کس زودتر به موضعی در آن رسید ، می تواند تمام روز را در همان جا بماند و بساط کسب راه بیندازد ، چنین برداشت کرده اند که در آغاز اسلام و لااقل در نخستین شهرهای اسلامی بازارها دارای دسته بندی و راسته بندی نبوده اند و گروهی نیز معتقدند که نخستین نمونه های تشکیلات نسبتا سازمان یافته بازاریان را در بازار کرخ بغداد می توان دید( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۱ص۱۲۹) شاید بتوان برای این دیدگاه شواهد نقضی ارائه داد و دسته بندی و راسته بندی بازارها را در قرون اولیه اسلام امری رایج دانست و آن را ثابت نمود ، از جمله این شواهد همین نقل بالا است که در آن تصریح شده است که جاسوسان و نگهبانان عبیدالله بن زیاد از سمت بازار خرما فروشان ، خبر آمدن مسلم بن عقیل(ع) را به عبید الله بن زیاد دادند ؛ ثقفی (متوفای 283ق) از ابومطر که از اهالی بصره بود نقل می کند که علی (ع) به طرف بازار شترها روان شد و هنگامی که به وسط بازار رسید توقف نمود و فرمود : ای گروه بازرگانان از خداوند بترسید و سوگند دروغ نخورید ، سوگند دروغ تجارت را از بین می برد و برکت را محو می کند ، بعد از آن به طرف بازار کرباس فروشان رفت( الغارات ص۵۶) حارث اعور روایت می کند که علی (ع) وارد بازار شد و فرمود: ای گروه گوشت فروشان ، هر کس از شما در گوشت بدمد از ما نخواهد بود( همان ص۵۸)در نقلی از بلاذری از وجود بازار گندم و روغن در زمان حاکمیت زیاد بن ابیه بر کوفه خبر می دهد( فتوح البلدان ص۲۲۰)و به احتمال قوی آغاز تخصصی کردن بازارها در زمان حکمرانی زیاد در شهر بصره بوده است( انساب الاشراف ج۴ص۲۳۹)و یا اینکه گزارش هایی مبنی بر حضور روغن فروش ها( همان ج ۵ص۲۶۲)عطر فروش ها( تاریخ طبری ج۶ص۲۲۶)در کنار مسجد کوفه در میان منابع وجود دارد.اما در دو نقل دیگر تلفیقی میان مشاهدات راوی از سالهای بعد با رویدادهای سال های نخستین تاسیس شهر کوفه می توان مشاهده نمود ، سیف در گزارشی، ساختمان مسجد کوفه را در بازار و در محل خرما فروشان و صابون پزها دانسته است( همان ج۴ص۴۴)و در گزارش دیگری از موقعیت جغرافیایی بازار کوفه سخن از این نکته به میان آمده است که بازار کوفه بعد از قصر و مسجد بنا نهاده شده و تا خانه ولید بن عقبه تا راسته کباب پزها و از آنجا تا خانه ثقیف و اشجع ادامه داشت( همان ج۴ص۵۳۲) معلوم است که در این دو گزارش مشاهده راوی در قرن دوم و سوم به گونه ای گزارش شده است که گمان خواننده براین قرار می گیرد راوی در حال گزارش دادن از موقعیت جغرافیایی بازارها در قرن اول است ، این نکته مورد توجه محقق ارجمند هشام جعیط قرار گرفته و درباره مسجد کوفه و قصر می آورد ، در آغاز میان مسجد و قصر 108متر (دویست ذراع) فاصله بود اما به دلیل دزدی که در زمان سعد بن ابی وقاص از بیت المال شد ، تصمیم گرفت که مسجد را به قصر متصل نماید ، تا رفت و آمد زیاد مردم از تکرار چنین رویدادی جلوگیری کند ، بعدها محل اولیه مسجد بصورت بخشی از بازار در اشغال تجار صابون و خرما قرار گرفت( کوفه پیدایش شهر اسلامی ص۱۱۴)از مجموع این گزارش ها فهمیده می شود که بازار ها در قرون نخستین اسلام از دسته بندی مشخص و معینی برخوردار بوده اند و سخنان امیرالمومنین (ع)مبنی بر اینکه بازار شباهت به مسجد دارد و هر کس زود تر به موضعی برسد از آن اوست ، اشاره به این نکته دارد که بازار ها در قرون نخستین دارای دسته بندی مشخص بوده یعنی بازار ماهی فروشان از بازار خرما فروشان یا سبزی فروشان کاملا مشخص و معین بوده است اما در همین بازار های که معین بوده اند ، هر کس زود تر بساط کرده و مشغول کسب و کار در مکانی می شد، آن مکان در تمام روز به او اختصاص داشت ، بنابر این میان گزارشهای تاریخی –روایی با روایت مورد استناد محقق محترم تناقضی وجود ندارد.
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن شهرآشوب به اسنادش نقل می کند:
امام زین العابدین علیه السلام وقتی ظرف آبی را می گرفت که بنوشد، چنان می گریست که آب ،پر از اشک می شد. در این باره به ایشان گفتند .فرمود: چگونه گریه نکنم .در حالی که پدرم، از آبی که برای درندگان و حیوانات آزاد بود،باز داشته شد؟
به ایشان گفتند: همانا روزگارت را به گریه سپری می کنی و اگر خودت را هم بکشی ،چیزی بیش از این نمی افزایی!
فرمود: خودم را کشته ام و بر آن می گریم .
المناقب ج۴ص۱۶۶
بحارالانوار ج۴۶ص۱۰۹حدیث ۱
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
💠کانال تخصصی عاشورا پژوهی💠
🔍 واکاوی وقایع صدر اسلام
🔍بررسی و هدف شناسی وقایع عاشورا
🔖بستر شناسی و نو تحلیل های پژوهشی از منابع دست اول تاریخی
🔖بازخوانی آموزه های نهضت عاشورا
🔖نقد و نو تحلیل هایی از نظریه های پیشین تاریخ نگاران در سیر مقاتل
🔖پژوهش پیرامون نقش نهضت عاشورا در تداوم و اثر بخشی حیات معاصرین
🔖نظریه پردازی در اختلافات تاریخی مقاتل
🔖 جستار در اندیشه ها در باب عزاداری و شعائر در بازه های تاریخی
اگر علاقه مند به مباحث تخصصی تاریخ پژوهی عاشورا هستید به جمع ما بپیوندید👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
مسلم بن عقیل(ع) برای فهمیدن اوضاع هانی بن عروه عبدالله بن خاذم یا حاذم را به دارالحکومه کوفه فرستاد ، عبدالله بن خاذم بعد از اینکه متوجه شد هانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و عبیدالله بن زیاد دستور زندانی شدن او را داده است ، از دارالحکومه خارج شد و خبر هانی را به مسلم (ع)رساند ، عبدالله بن حاذم خبر را در خانه هانی به مسلم بن عقیل(ع) رساند و در خانه دید که زنان قبیله هانی جمع شده و فریاد می زنند : وای گرفتاری، وای مصیبت ، مسلم بن عقیل(ع) به عبدالله بن حاذم دستور داد تا یارانش را با شعار ((یا منصور امت )) (ای یاری شده بمیران ) جمع کند ، عبدالله بن حاذم شروع به فریاد زدن این شعار کرد و مردم نیز بعد از شنیدن آن، همین فریاد را می زدنند ، تا اینکه چهار هزار نفر از هجده هزار نفر در خانه های اطراف جمع شدند ، مسلم بن عقیل(ع) عبیدالله بن عمرو بن عزیر کندی را فرمانده کنده و ربیعه قرار داد و به او دستور داد که همراه سواره ها در جلوی او حرکت کند ، مسلم بن عوسجه را فرمانده قبایل مذحج و اسد نمود و به او گفت: که همراه پیاده ها حرکت کند، ابو ثمامه صائدی را فرمانده قبایل تمیم و همدان کرد و عباس بن جعده جدلی را فرمانده محله مدنیان قرار داد ، و مسلم بن عقیل(ع) نیز در وسط لشکر ایستاد و به سمت دارالحکومه به راه افتادند ، جمعیت در طول مسیر به آنها اضافه می شد ، مردم شعار یا منصور امت سر می دادند و عبیدالله بن زیاد و پدرش را لعنت می کردند ، عبیدالله بن زیاد با شنیدن خبر آمدن مسلم بن عقیل(ع) به سرعت به درون قصر رفت و در های قصر را بست و تنها سی نگهبان و بیست نفر از بزرگان کوفه ، به همراه خانواده و غلامانش به همراه او بودند.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۸
مقاتل الطالبین ص۱۰۳
الارشاد ج۲ص۵۱
الفتوح ج۵ص۴۹
مقتل خوارزمی ج۱ص۲۰۶
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
اختلاف منابع در گزارش ۱۴:
ابن کثیر نقل کرده است که : مختار بن ابی عبید ثقفی به همراه بیرق سبز و عبدالله بن نوفل بن حارث با بیرق سرخ به همراه لشکر مسلم بن عقیل بودند ( البدایه و النهایه ج۸ص۱۵۴)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
1.42M
پادکست فرهنگ عاشورایی .... قسمت یازدهم .... سینه زنی .
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عاقبت جنایتکاران کربلا ....قسمت ششم : عمرو بن حجاج
عمرو بن حجاج مذحجی زبیدی از سران کوفه و شوهر خواهر هانی بن عروه بود. او از جمله کسانی بود که به امام حسین علیه السلام نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت نمود اما بعدها تغییر موضع داد و فرماندهی جناح راست سپاه عمربن سعد را برعهده گرفت. عمرو بن حجاج مسئول بستن آب فرات بر سپاه امام حسین علیه السلام بود . عمرو سرانجام در قیام مختار ،فرار کرد ،طبری می آورد : عمرو بن حجاج از خانه بیرون آمد و سوار بر مرکبش شد و رفت و راه شراف و واقصه را در پیش گرفت و تاکنون دیده نشده و معلوم نشد که زمین ،او را بلعید و یا به تیر آسمانی گرفتار آمد( تاریخ طبری ج ۶ص۵۲) ابن کثیر می نویسد: حسین آنان را به تشنگی نفرین نمود و این مرد از شدت تشنگی مرد( البدایه و النهایه ج۸ص۱۷۵) ولی دینوری براین دیدگاه متمایل است که عمرو بن حجاج و همراهانش از ترس مختار در بی راهه ی در ریگستان بیضه قرار گرفتند و خوابیدن و از شدت تشنگی از پای درآمدند( اخبار الطوال ص۳۰۳)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تحلیل اول در گزارش ۱۴:
شعار یا منصور امت
اولین بار این شعار در زمان رسول خدا (ص) و در غزوه های بدر ، بنی مصطلق و خیبر برای تبرک و تفال به کار گرفته شده است( المغازی ج۱ص۷۲/ السیره النبویه ج۲ص۲۹۴) بعدها تنها این واژه در جریان محاصره دارالحکومه توسط مسلم بن عقیل(ع) و یارانش بکار رفت ،اما داستان به کار گیری این واژه در قرن اول هجری به اینجا ختم نشد ، بلکه در جریان قیام مختار این شعار از جمله اساسی ترین شعارها برای جلب توجه یاران مختار به حساب می آمده است ، بنابر نقل بلاذری ، بعد از کشته شدن ایاز بن مضارب ریس شرطه های عبدالله بن مطیع حاکم زبیری کوفه ، مختار سلاح به تن کرده و امر نمود تا ندای منصور امت را سر دهند ( انساب الاشراف ج۶ص۳۹۰) در اوایل قرن دوم هجری و هم زمان با امامت امام صادق (ع) و در جریان قیام زید بن علی بن حسین (ع) که علیه حاکمیت بنی امیه در شهر کوفه به وقوع پیوست نیز این شعار مورد استفاده قرار گرفته است ، ابو فرج اصفهانی در این باره نقل کرده است : زید بن علی چهار شنبه بیست و چهارم محرم یعنی هفت روز پیش از اول صفر در یک شب سرد زمستانی به منادی خود فرمان داد که شعار رسول خدا (ص) یا منصور امت را بر بام های کوفه ندا کند اما این ندا بی جواب بود ، زیرا مردمی که باید پاسخ می گفتند ، تحت نظر والی کوفه در مسجد اعظم محبوس بودند ، منادی زید آن شب تا سپیده دم فریاد می کشید ؛ اما کسی لبیک نمی گفت ، صبح روز چهار شنبه زید بن علی به قاسم بن عمر تبعی و مردی دیگر از اصحاب خود دوباره فرمان داد که برای جمع آوری مجاهدین شعار یا منصور امت را فریاد کنند( مقاتل الطالبین ص۱۰۳)همچنین این شعار در حرکت ضد امویان توسط خراسانیان در اواخر حکومت بنی امیه نیز به کار گرفته شده است( انساب الاشراف ج۹ص۳۱۷) با این بیان به خوبی روشن می گردد که استفاده از این واژه در زیارت معروف عاشورا از چه جایگاه تاریخی برخوردار است، آنجا که از خداوند در خواست می کنیم تا با امام منصور، خون خواه اهل بیت (ع) باشیم ، تناسبی میان جمله ای منصور (یاری شده) بمیران و فراز زیارت عاشورا که خون خواهی و خواستار میراندن دشمنان اهل بیت (ع) به واسطه امام یاری شده هستیم ، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد ، به نظر می رسد اشارات درون متنی زیارت عاشورا و خاستگاه تاریخی آنها ما را به این نتیجه رهنمون سازد که این متن از جمله متونی است که از قرن اول هجری به دست ما رسیده است و اما اینکه آیا این زیارت با به کارگیری دقیق جملاتی که در بستر تاریخی قرن اول هجری در میان جامعه جاری و ساری بودند این نکته را تقویت می نماید که متن از اصالت تاریخی برخوردار بوده اما اینکه این متن از امام محمد باقر (ع) نقل شده است یا از فرد دیگری ؟ نیازمند طرح مباحث سندی و بسط کلام در این باره است که این نوشتار در صدد طرح این گونه مباحث نیست.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبدالله بن عباس پیش از خروج امام حسین علیه السلام از مکه به ایشان فرمود:
به خدا سوگند، اگر می دانستم که چنانچه به تو بچسبم و دامنت را بگیرم و دستم را در لا به لای مویت فرو برم تا مردم، گرد من و تو جمع شوند و این کار برایم سود دارد، حتما آن را انجام می دادم، ولی می دانم که خداوند ،فرمانش را به انجام می رساند. آن گاه چشمانش پر از اشک شد و گریست و از حسین ( ع) خداحافظی کرد و باز گشت .
مقاتل الطالبین ص۱۱۰
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تاریخچه حرم در قرن دهم هجری ( قسمت دوم) :
در این دوره عراق بیشتر در اختیار عثمانی ها بود . در این دوره برخی از سلاطین عثمانی خود به تعمیر حرم امامان مدفون در عراق از جمله حرم امام حسین (ع) می پرداختند. شاه سلیمان عثمانی که توانسته بود عراق را از دست صفویان خارج کند در سال ۹۴۱ق به زیارت امام حسین (ع) رفت. بنابر گزارش های ارائه شده از سوی علامه مجلسی در شرح صحن قدیم امام حسین (ع) (بحار الانوار ج۸۹ص۸۹) در عصر صفوی به خصوص روزگار شاه تهماسب ،حرم امام حسین (ع) در سمت مخالف قبله توسعه یافت . تهماسب در سال ۹۳۶ق بغداد را تصرف کرد و برای آباد کردن عتبات برخی نهرها را به سوی آنها کشاند( الحدائق الناضره ج ۱۱ص۴۶۴)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
بیرق ،درفش ،لوا ، عَلَم ،رایت ، سنجق ،علامت و بند همگی از اسامی پرچم امروزی است ، ابن خلدون تاریخ استفاده از پرچم را از آغاز خلقت انسان دانسته است( مقدمه ج۱ص۲۵۸)اما برخی محققان این تاریخ را تا حدود پنج هزار سال قبل باز می گردانند( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۳ص ۵۸۳)در زمان جاهلیت قریش دارای دو پرچم بود، پرچمی به رنگ سیاه که دردست قصی بن کلاب بود که این پرچم را رسول خدا (ص) برای نخستین بار در غزوه ودان به امیر المومنین(ع) سپرد( المناقب ج۳ص۲۹۹)و پرچمی که نام لواء داشت و برای جنگ ها استفاده می شد که این پرچم توسط خاندان بنی عبد الدار حمل شده و بنابر این آنها خود را صاحب اللواء می نامیدند( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۳ص۵۸۳)در تاریخ صدر اسلام پرچم و بر افراشتن آن در جنگ ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است به طوری که برای حفظ و نگهداری آن از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرده اند ، در جنگ بدر پرچم رسول خدا (ص) از پرچم مهاجرین بزرگ تر بود( المنتظم ج۳ص۱۹۴)حفظ پرچم در جنگ ها به قدری از اهمیت برخوردار بود که در جنگ یمامه ، سالم بن عبید با آنکه هر دو دستش قطع گردید اما نگذاشت پرچم به زمین بیفتد( همان ج۴ص۹۱)و آن را برافراشته نگه داشت تا نشانه های شکست در لشکر هویدا نشود ،این کار کرد پرچم در میان مسلمانان با قوت ادامه یافت به گونه ی که در جنگ موته ، زید بن حارثه ، جعفر بن ابیطالب و عبدالله بن رواحه یکی پس از دیگری کشته شدند اما نگذاشتند پرچم به زمین بیفتد تا آنکه خالد بن ولید آن را به دست گرفت( تاریخ طبری ج۲ص۱۵۱) گزارش های از کارکردهای معنوی و ماورائی برای پرچم نیز در میان متون روایی وارد شده است،از جمله مهم ترین آنها، کار کرد تمایزی است که از دیگر کارکرد ها از اهمیت بیشتری برخوردار است ، در برخی روایات رسول خدا (ص) حامل لوا در روز رستاخیز شناخته شده است( نفع الطیب ج۷ص۴۲۳)امیر المومنین (ع) نیز خود را اهل اللواء نامیده است ، در روایتی دیگر که راوی آن امیر المومنین(ع) است، از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمودند : ای علی ، تو نخستین کسی هستی که به بهشت می روی ، در حالی که پرچم من ، پرچم حمد را در دست داری که هفتاد پاره دارد و هر پاره اش از ماه و خورشید وسیع تر است( عیون اخبارالرضا ج۱ص۳۰۴حدیث ۶۳) و رسول خدا (ص) فرمودند : امت من با پنج پرچم بر سر حوض بر من وارد می شوند( بحارالانوار ج۸ص۱۴)
در تمام این روایات ، مفهوم تمایز، از جمله مفاهیم اساسی این روایات است، در حقیقت حضور پرچم در آنها به نوعی بیانگر افتراق و غیریت سازی با گروه ها و دسته های دیگر به شمار می رود، عرصه قیامت صحنه جدا سازی و تمیز حق از باطل است ، پرچم وصاحبان آنها همگی بیانگرحضور یک جریان فکری و اندیشه ای در یک واقعه مهم می باشند، تمایزی که ریشه درهمین کارکرد در دنیا و عرصه های کشمکش آن دارند، از دیگر سو ،پرچم از نشانه ها و علامت های اساسی در وقایع قبل از ظهور و حتی بعد از ظهور محسوب شده است ، در نقلی وارد شده است که پرچم رسول خدا (ص) از برگ های بهشت بود که آن حضرت در روز بدر آن را به پاداشت وسپس پیچید ، و به علی (ع) سپرد ، آن حضرت نیز در جنگ صفین آن را باز کرد و پس از آن کسی آن را باز نمی کند تا قائم قیام نماید( الغیبه نعمانی ص۳۰۷)و در نقلی از رسول خدا (ص) آمده است که هرگاه پرچم های سیاه از سوی مشرق روی آورد ، آغازش فتنه ، میانش آشفتگی و پایانش گمراهی است( بحارالانوار ج۴۲ص۶۲)در مجموع می توان برای پرچم کارکرد های گوناگونی در صدر اسلام تصور نمود که به برخی از آنها اشاره می شود .
الف: تمایز میان قبایل شرکت کننده در جنگها برای نشان دادن شرکت و بزرگی لشکر و سپاهیان.
ب: تمایز میان دو لشکر متخاصم که در حال جنگ هستند .
ج: نشانه ای برای استقامت و استحکام در میدان های جنگ است، که بدین وسیله همبستگی و یکپارچگی سپاه نشان داده می شده است که با افتادن پرچم ، آغاز اضمحلال سپاه آغاز می شده است.
د: نشانه شجاعت و فرماندهی در جنگ بوده است، همانگونه که در غزوه خیبر رسول خدا (ص)در شب روز سوم جنگ و بعد از سستی و عدم موفقیت برخی از صحابه ، فرمودند : فردا پرچم را به مردی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست دارند( المصنف ج۷ص ۳۹۳/ المغازی ج۲ص۶۵۳) او کسی جز امیر المومنین (ع) نبود ، ابن سعد از عمر بن خطاب نقل می کند که پس از شنیدن این سخن گفت : تا آن زمان امارت را دوست نداشتم ، اما با این سخن علاقمند شدم تا فرماندهی به من واگذار شود( الطبقات الکبری ج۲ص۱۱۰).
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عاقبت جنایتکاران کربلا ...قسمت هفتم :
احبش بن مرثد
احبش بن مرثد بن علقمه حضرمی که برخی منابع او را اخنس نیز یاد کرده اند از جمله ده نفری است که بر بدن امام حسین (ع) اسب تاختند. بنابر گزارشی او همان کسی است که عمامه امام حسین (ع) را غارت کرد ( تاریخ طبری ج ۵ص۴۵۴) گفته شده بعد از واقعه عاشورا در جنگی تیری ناشناخته به قلبش اصابت کرد و مُرد ( همان) ابن طاووس آورده است : عمامه امام حسین (ع) را احبش بن مرثد غارت کرد و جابر بن یزید آن را از او گرفت و بر سر بست و کم عقل شد( الملهوف ص۱۷۸)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن قولویه به اسنادش از جابر از امام صادق (ع) نقل می کند:
علی ( ع) به حسین (ع) فرمود: ای اباعبدالله تو از قدیم الایام سرمشق بوده ای .
کامل الزیارات ص۱۵۰ حدیث ۱۷۸
طبری از عقبه بن ابی عیزار از امام حسین (ع) می آورد:
من، سرمشق شما در زندگی هستم.
تاریخ طبری ج ۵ص۴۰۳
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
مسلم بن عقیل(ع) به همراه یارانش قصر را محاصره کرد ، محاصره که تا غروب آفتاب ادامه داشت ، در این بین، عبیدالله بن زیاد به همراه اطرافیانش در قصر محاصره بودند و تنها راه رفت و آمد آنها و ملحق شدن برخی از سران هم پیمان بنی امیه از طرف درب نزدیک خانه رومی ها در پشت قصر بود ، عبیدالله بن زیاد به همراه برخی از سران قبایل کوفه بر بالای قصر می آمد و به مسلم بن عقیل (ع)و نیروهایش نگاه می کرد ، نیروهای مسلم بن عقیل(ع) نیز به سمت او سنگ پرتاب می کردند و او و پدرش را لعن می نمودند ، عبیدالله بن زیاد رو به سران قبایل کرد و به آنان گفت : برخیزید و عشیره های خود را از طرف مسلم پراکنده سازید ، وگرنه گردن های شما را می زنم، کثیر بن شهاب بن حصین حارثی را با تعدادی از افراد قبیله مذحج ، محمد بن اشعث با گروهی از قبیله کنده و حضرموت و قعقاع بن شور ذهلی ، شبث بن ربعی تمیمی، حجاربن ابجر عجلی و شمر بن ذی الجوشن ضبابی عامری را چنین دستور داد که گروهی از آنها در اطراف و اکناف شهر کوفه برگردند و مردم را از اطراف مسلم بن عقیل(ع) پراکنده کنند و گروه دیگر پرچم امان را برای مردمی که به سمت عبیدالله بن زیاد می آیند بر افراشتند ، کثیر بن شهاب به همراه افرادی از قبیله مذحج به راه افتادند و در راه با عبدالاعلی بن یزید مردی از قبیله کلب برخورد کرد که سلاح پوشیده بود که با گروهی از قبیله بنی فتیان به سوی مسلم بن عقیل(ع)می رفت ، کثیر بن شهاب او را دستگیر کرد و نزد عبیدالله بن زیاد فرستاد ، در آغاز عبد الاعلی منکر ملحق شدن خود به سپاه مسلم گردید و به ابن زیاد گفت : من به سوی شما می آمدم ، عبیدالله بن زیاد نیز که حرف او را باور نکرده بود ، گفت : در ذهن خودت این را وعده کرده بودی ، پس دستورداد تا او را زندانی کردند ، محمد بن اشعث با همراهانش در اطراف خانه های بنی عماره ایستاد ، در این اثنا عماره بن صلخب ازدی که سلاح بر تن داشت، بیرون آمد و قصد ملحق شدن به مسلم بن عقیل را داشت که توسط محمد بن اشعث بازداشت شد و ابن زیاد اورا نیز زندانی کرد.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422