فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ طوسی به اسنادش از حنان بن سدیر از امام صادق (ع) نقل می کند :
ای حنان ، چون روز عرفه می شود، خداوند به زائران حسین نظر می کند و به آنان می فرماید: عمل، از سر گیرید، که آمرزیده شدید.
تهذیب الاحکام ج۶ص۵۱حدیث ۱۱۷
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصفهانی :
ام البنین به بقیع می رفت و در آنجا، اندوهگین ترین و سوزناک ترین مرثیه سرایی ها را برای پسرانش می کرد. مردم نزد او گرد می آمدند و به آن مرثیه ها گوش فرا می دادند .مروان هم از جمله کسانی بود که به بقیع می آمدند. او به مرثیه ام البنین ،گوش فرا می داد و می گریست.
مقاتل الطالبین ص۹۰
شجری به اسنادش از امام صادق (ع) نقل می کند:
بر حسین پنج سال گریسته شد . ام البنین برای حسین مرثیه می سرایید و می گریست تا این که چشمانش نابینا شد . مروان ،حاکم مدینه به صورت ناشناس می آمد و پشت در می ایستاد و به گریه و مرثیه سرایی او گوش می داد.
امالی شجری ج۱ص۱۷۵
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تحلیل سوم در گزارش ۱۲: آیا شریح سخنان هانی را به قبیله مذحج می رساند ؟
شریح بن حارث بن قیس بن جهم کندی، از جمله معروف ترین قاضی های شهر کوفه بوده است ؛ گفته شده از ایرانی تبارانی است که در یمن زندگی می کردند( سیراعلام النبلا ج۵شماره ۳۹۹/ تهذیب التهذیب ج۲ص۴۹۱)در زمان خلافت عمر بن خطاب، منصب قضاوت کوفه را بعد از قضاوت در مدینه بر عهده گرفت و تا حکمرانی مختار بر این منصب باقی ماند ، طبری نقل کرده است هنگامی که مختار او را بر منصب قضاوت شهر کوفه ابقا کرد ، شیعیان به او گفتند : شریح طرفدار عثمان است و از جمله کسانی بوده که بر ضد حجر بن عدی شهادت داده اند و پیغام هانی بن عروه را نرسانیده است و علی بن ابیطالب (ع) او را از کار قضاوت معزول کرده بود( تاریخ طبری ج۳ص۴۴۹)و همچنین نقل شده است که امیرالمومنین(ع) قصد داشت او را به منطقه یهودی نشین (انقینا) تبعید نماید ، که به شهادت رسید( حلیه الاولیا ج۴ص۱۳۹) تمایل شریح قاضی به تفکر واندیشه عثمانی موجب گردید که از هر کاری برای استحکام دستگاه خلافت یاری رساند و حتی افرادی را که از مخالفان سر سخت امیر المومنان(ع)بشمار می آمدند را برای امور پیشنهاد داد ، در منابع ذکر شده است که مسروق بن اجدع همدانی (متوفای 63ق) که از دشمنان امیر المومنین (ع) بشمار می آمد ، وقتی معاویه او را از کارگزاران مالیات و قاضی سلسله نمود گفت : زیاد ، شریح قاضی و شیطان مرا به پذیرش این سمت واداشتند( الطبقات الکبری ج۶ص۱۴۴)ابن سعد نقل کرده است که شریح از مسروق مشورت می گرفت( همان ص۷۶) و مسروق کسی بود که به اعتراف همسرش در سب علی افراط می کرد( شرح نهج البلاغه ج۴ص۹۸) آیا معقول است چنین فردی که موقعیت و جایگاه کنونی که بر عهده دارد را مدیون نهاد قدرت و خلافت می داند ، سخنانی بگوید و پیغامی را به قبیله مذحج برساند که موجبات درگیری و خونریزی و به تبع آن از بین رفتن جایگاه او را فراهم نماید ؟ مضافا بر اینکه شریح دستور داشت با هانی ملاقات کند و سخنی با او نگوید و او را زنده ببیند و زنده بودن او را به مردم مذحج گزارش دهد ، کاری که او انجام داد ، چرا باید سخنی اضافه تر بر زبان آورد ؟او می دانست ابن زیاد ، هانی را خواهد کشت و هیچ گونه اتفاقی نمی افتد و ابن زیاد با لطایف الحیلی مردم قبیله او را ساکت خواهد کرد.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تاریخچه حرم در قرن نهم هجری:
ترکمانان قراقویونلو و آق قویونلو به امور عتبات توجه داشتند. میر اسپهبد میرزا ،از امیران قراقویونلو که به دلیل پیروزی ابن فهد حلی در مناظره با علمای اهل سنت ،شیعه شده بود توجه خاصی به کربلا مبذول می داشت. وقف نامه ای برای درِ ضریح امام حسین علیه السلام از روزگار دولت ترکمانان یافت شده که مقدار قابل توجهی از اراضی کربلا به وسیله آنان وقف حرم شده است.
بنابر گزارش برخی منابع ملا علی بن محمد بن فلاح از امیران خاندان مشعشعی در سال ۸۵۸ق وارد کربلا شد و بسیاری از اموال حرم را با خود به سرقت برد ( تاریخ العراق ج۳ص۱۴۴) این کار بلافاصله توسط امیر پیر بوداق قراقویونلو جبران شد.( همان ص ۱۴۵)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
ابن سعد ( متوفای ۲۳۰ق) از یزید بن معاویه نقل می کند:
به خدا سوگند، اگر میان ابن زیاد و حسین ،خویشاوندی بود، به چنین کاری دست نمی زد، اما میان او و حسین را سمیه جدایی انداخت.( الطبقات الکبری ج۱ص۴۸۸)
سمیه مادر بدکاره زیاد بود و او را از طریق زنا به دنیا آورده بود.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تحلیل چهارم در گزارش ۱۲:
برخی عبارات بی ربط :
در میان برخی گزارش های این واقعه ، برخی عبارات و نقل ها در میان متون درج شده اند که ظاهرا هیچ ارتباط مستقیمی با اصل واقعه ندارند،چرا ناقلان این نقل ها ، به ضبط این گونه گزارش ها اهتمام داشتند؟ و اساسا انعکاس این گونه وقایع چه کمکی به فهم مخاطب و نزدیکی او به اصل واقعه دارد؟برای دقت بیشتر بحث، این عبارات را باز خوانی می کنیم :
1: ابو مخنف از نمیر بن وعله از ابو وداک نقل می کند که :
روعه خواهر عمرو بن حجاج همسر هانی بن عروه بود و کنیه اش ام یحیی بن هانی بود.
2: طبری : عبیدالله در این ایام (در ایامی که درصدد باز جویی از هانی بود )با ام نافع دختر عماره بن عقبه عروسی کرده بود.
3: طبری : مسلم بن عمرو باهلی که جز او کسی نبود که در کوفه باشد و از اهالی شام بوده و در بصره نیز زندگی کرده باشد.
4: طبری : شریح گفت :به بیرون قصر رفتم و حمید بن بکیر احمری همراه من بود ، ابن زیاد او را به همراهم فرستاد و از نگهبانان عبیدالله بود که بالای سرش می ایستاد.
در واقعه ی گرفتار شدن هانی توسط عبیدالله بن زیاد و بنابر آنچه که طبری آن را گزارش کرده است، با این عبارات مواجه می شویم که ظاهرا هیچ ارتباطی با اصل واقعه ندارند ، اما چرا راوی وناقل این رویداد به این مسائل جزئی و ظاهرا بی اهمیت اهتمام نشان داده و آنها را در گزارش خود ضبط کرده است ؟ در پاسخ می توان احتمالاتی را مطرح نمود : در نقل همسر هانی که روعه خواهر عمرو بن حجاج بوده است ، راوی توجهی به روابط قبیلگی و نوع ارتباط آنها در دفاع از افراد فامیل همدیگر داشته است؛ انگار راوی در حال مقدمه چینی برای نقل این نکته است که عمرو بن حجاج که بعدها به واسطه شنیدن خبر کشته شدن هانی ، افراد قبیله مذحج را به عنوان اعتراض کنار درب دارالاماره جمع نمود ، به دلیل ارتباط فامیلی و سببی هانی بود که دست به این اقدام زد و عنصر قومی – قبیلگی از کشش بیشتری نسبت به عنصر مذهبی و ایمانی در این ماجرا برخوردار است، اما در نقل شریح و همراهی حمید بن بکیر احمری، پر واضح است که شریح برای نشان دادن چرایی نقل نکردن کلام هانی به افراد قبیله اش، باید فضای ذهنی مخاطب خود را نسبت به شخص دیگری که دارای جایگاه نزدیک ومناسب نزد ابن زیاد است، جلب نماید تا هنگامی که خواست طرح جاسوس بودن حمید بن بکیر را برای مخاطبش نقل کند ، امری دور از ذهن و نامعقول به نظر نرسد ، با این تصویر سازی می توانست خود را در این واقعه مجبور نشان دهد که چاره ای جز انجام ماموریت خود نداشته است و خود را در نقل نکردن سخنان هانی بی تقصیر نشان دهد ، از طرف دیگر ماجرای ازدواج ابن زیاد با دختر عماره بن عقبه بن ابی معیط برادر ولید بن عقبه بیانگر یک ازدواج درون فامیلی است (البته بنا به پذیرش ملحق شدن زیاد به ابوسفیان) ، عماره بن عقبه اولین کسی بود که یزید را از حضور مسلم در کوفه آگاه کرد ، حضور عماره بن عقبه باید در واقعه هانی و مسلم حفظ شود ، جالب این است که ناقل همین واقعه یعنی ابووداد، ناقل نامه نگاری عماره بن عقبه به یزید نیز می باشد که در آن از حضور مسلم(ع) در کوفه خبر داده است ، شاید به توان به این تحلیل ایراداتی وارد نمود ، اما این احتمال نیز وجود دارد که نقل چنین گزارش ها بیشتر جنبه ضبط ارتباط قومی و قبیلگی داشته و دقیقا مشخص نماید که چه کسانی از افراد تاثیرگزار در جامعه با چه خانواده هایی وصلت می نمایند و عموما این گونه گزارش ها برای درک بهتر تاریخ اجتماعی و نوع ازدواج های صورت گرفته در قرون نخستین اسلام حائز اهمیت است ، در مجموع ، نقل این گونه گزارش ها از سوی راوی ،می تواند به این دلیل باشد که به نقل خود رنگ و بوی حقیقت بدهد و آن را واقعی و بدون دستبرد نشان دهد و همچنین این گونه گزارش کردن متاثر از فضای قصه گویی بوده که در قرن اول هجری در میان مسلمانان شیوع داشته است.بنابراین هرچه راوی به جزئیات بیشتری در نقل خود دقت داشته باشد ،احتمال داستان پردازی در آن واقعه بیشتر است و هر چه واقعه کلی تر و دست نخورده تر باشد ،بیشتر قابل اعتماد است.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
در شعبان سال ۲۳۳ هجری متوکل شبی از صاحب کنیزی، درخواست فردی آوازه خوان کرد تا برای او بساط عیش و نوش فراهم آورد، اما صاحب کنیز غایب بود و برای زیارت نیمه شعبان به کربلا رفته بود. پس از بازگشت یکی از کنیزان آوازخوان خود را پیش متوکّل فرستاد.متوکّل پرسید: آن روز که شما را خواستم کجا بودید؟ گفت: با همسرم به زیارت حج رفته بودم. گفت: حالا که ماه شعبان است، موسم حج نیست. گفت: به زیارت قبر حسین علیه السلام رفته بودم.متوکّل چنان آتش گرفت که رگهای گردنش نزدیک بود منفجر گردد. او تمام اموال صاحب کنیز را ضبط نمود و خودش را به زندان انداخت. همچنین دستور داد قبر امام حسین علیه السلام و کلیه خانه های موجود را خراب کنند و در زمین آنها زراعت نمایند.مسلمان ها حاضر به انجام این کار نشدند، ناچار ابراهیم دیزج یهودی را مامور کرد. وی جمعی از یهودیان را برای اجرای این منظور به کربلا آورد.
دیزج طبق دستور متوکّل تنها به ویرانی قبر، خانه ها و زراعت در زمین آنها اکتفا نکرد و پاسبانانی را دور تا دور نینوا برای منع زوار و اذیت و آزار آنها گماشت.
مقاتل الطالبین ص ۲۰۳
بعد از کتک زدن هانی و زندانی کردن او ، عبید الله بن زیاد ترسید تا مردم کوفه به این دلیل سر به شورش بردارند و موقعیت خود را در این شهر از دست بدهد ، به همین خاطر به همراه برخی از یاران و بزرگان کوفه به مسجد جامع رفت و مردم را فراخواند ، آنگاه که مردم جمع شدند به یارانش که در سمت راست و چپ او با شمشیر برهنه و نیزه ایستاده بودند، نگاهی انداخت و بر فراز منبر گفت : ای مردم کوفه ، از خدا و رسولش و پیشوایانتان پیروی کنید ، تفرقه و اختلاف ایجاد نکنید که در غیر این صورت پراکنده و هلاک می شوید و خوار و ذلیل می گردید ، سپس این مثال را گفت : برادرت کسی است که از روی صدق و راستی با تو سخن بگوید و کسی که بیم دهد ، عذر خود را گفته است ، هنوز عبیدالله بن زیاد سخنش را تمام نکرده بود که صدای فریادی شنید ، پرسید : این فریاد چیست ؟ ناگهان برخی نگهبانان از سمت بازار خرما فروشان داخل مسجد شدند و گفتند : ای امیر ! فرار کنید مسلم بن عقیل به همراه کسانی که با او بیعت کرده اند ، می آیند ، عبیدالله بن زیاد به سرعت از منبر پایین آمد و وارد قصر شد و در های آن را بست.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۸
مقاتل الطالبین ص۱۰۲
الارشاد ج۲ص۵۱
الفتوح ج۵ص۴۹
مروج الذهب ج۳ص۶۷
مقتل خوارزمی ج۱ص۲۰۶
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عاقبت جنایتکاران کربلا ..قسمت پنجم : حصین بن نمیر
حصین بن نمیر از اهالی حمص و از شخصیت های بارز حکومت بنی امیه و فرمانده نگهبانان و معاون ابن زیاد بود که از سوی ابن زیاد مناطق قادسیه ، خفان و قطقطانیه را زیر نظر داشت .او عامل دستگیری قیس بن مسهر و عبدالله بن یقطر بود و در روز عاشورا فرماندهی تیراندازان را برعهده داشت (الارشاد ج۲ص۱۰۴) و در به شهادت رساندن حبیب بن مظاهر نقش جدی داشت ( مقتل خوارزمی ج۲ص۱۷) حصین همان کسی است که تیر به دهان سیدالشهدا علیه السلام زد و مانع آب خوردن ایشان شد و پس از جنگ با ۱۷ سر به کوفه بازگشت .در زمان مختار و در جریان جنگ ابراهیم بن اشتر با سپاه شامیان ،حصین بن نمیر کشته شد و ابراهیم دستور داد سر از بدنش جدا کردند و پیکر او را آتش زدند( اخبارالطوال ص۲۹۵) .
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
1.81M
پادکست فرهنگ عاشورایی.... قسمت دهم ( قسمت دوم) .... اطعام دادن.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
لیست پادکست های فرهنگ عاشورایی تا کنون:
۱. آب
۲. ابن طاووس
۳. ابومخنف
۴.اطعام دادن
۵. بخشو( جهانبخش کردی زاده)
۶. حاج منصور ارضی
۷. سیاه پوشی
۸. قمه زنی
۹. ملاآقادربندی
۱۰. روضه خوانی
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخچه حرم در قرن دهم هجری( قسمت اول):
صفویان،در سال ۹۰۷ق بر تخت سلطنت ایران نشستند و بیشترین آبادی عتبات مقدس عراق ،پس از روزگار آل بویه ،در دورانی صورت گرفت که صفویان قدرت را در اختیار داشتند. در دوره شاهان اسماعیل ،تهماسب ،عباس اول و صفی که حکومت عثمانی ضعیف شده بود . عراق در اختیار دولت صفوی قرار گرفت . شاه اسماعیل که نخستین بار در سال ۹۱۴ق به عراق عزیمت کرد و بر آن تسلط یافت. دستور داد تا شش صندوق زیبا با پوشش پارچه ای بسیار زیبا ،برای شش امام مدفون در عراق بسازند و جایگزین صندوق هایی گردد که پیش از آن بر روی مزار امامان بود.
تاریخ جهان گشای خاقان ص۲۹۲
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
ابن قولویه به اسنادش از ابو عماره منشد نقل می کند:
روزی نشد که در محضر امام صادق علیه السلام از حسین یاد شود و دیده شود که ایشان، از صبح تا شب آن روز ، خندان باشد و می فرمود: حسین، اشک هر مومنی است.
کامل الزیارات ص۲۱۴حدیث ۳۰۹
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عبیدالله بن حر جعفی که از یاری دادن به امام حسین علیه السلام خودداری کرد بعدها از این عمل خود اظهار پشیمانی نمود و چنین سرود:
فاقسمت لا تنفک عینی حزینه
و عینی تبکی لا یخف سجومها
ترجمه:
سوگند یاد کرده ام که دیده ام از اندوه ، جدا نگردد.
و سخت بگرید و هرگز اشک هایش کم نشود.
تاریخ دمشق ج۳۷ص۴۲۱
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
همان گونه که در گزارش بالا ملاحظه می کنید ؛ منابع ورود سربازان عبیدالله بن زیاد را به مسجد کوفه از سوی بازار خرمافروشان درج کرده اند ، از نگاه تاریخی در آن برهه ی تاریخی برای بازارها می توانیم دسته بندی و چینش مشخصی را قائل بشویم ؟ و اینکه اساسا این دسته بندی ها از چه برهه ی وارد مناسبات اجتماعی مسلمانان شده است ؟ برخی ازمحققان برآنند که در روایتی از امیر المومنین (ع) بازار به مسجد تشبیه شده است که هر کس زودتر به موضعی در آن رسید ، می تواند تمام روز را در همان جا بماند و بساط کسب راه بیندازد ، چنین برداشت کرده اند که در آغاز اسلام و لااقل در نخستین شهرهای اسلامی بازارها دارای دسته بندی و راسته بندی نبوده اند و گروهی نیز معتقدند که نخستین نمونه های تشکیلات نسبتا سازمان یافته بازاریان را در بازار کرخ بغداد می توان دید( دائره المعارف بزرگ اسلامی ج۱۱ص۱۲۹) شاید بتوان برای این دیدگاه شواهد نقضی ارائه داد و دسته بندی و راسته بندی بازارها را در قرون اولیه اسلام امری رایج دانست و آن را ثابت نمود ، از جمله این شواهد همین نقل بالا است که در آن تصریح شده است که جاسوسان و نگهبانان عبیدالله بن زیاد از سمت بازار خرما فروشان ، خبر آمدن مسلم بن عقیل(ع) را به عبید الله بن زیاد دادند ؛ ثقفی (متوفای 283ق) از ابومطر که از اهالی بصره بود نقل می کند که علی (ع) به طرف بازار شترها روان شد و هنگامی که به وسط بازار رسید توقف نمود و فرمود : ای گروه بازرگانان از خداوند بترسید و سوگند دروغ نخورید ، سوگند دروغ تجارت را از بین می برد و برکت را محو می کند ، بعد از آن به طرف بازار کرباس فروشان رفت( الغارات ص۵۶) حارث اعور روایت می کند که علی (ع) وارد بازار شد و فرمود: ای گروه گوشت فروشان ، هر کس از شما در گوشت بدمد از ما نخواهد بود( همان ص۵۸)در نقلی از بلاذری از وجود بازار گندم و روغن در زمان حاکمیت زیاد بن ابیه بر کوفه خبر می دهد( فتوح البلدان ص۲۲۰)و به احتمال قوی آغاز تخصصی کردن بازارها در زمان حکمرانی زیاد در شهر بصره بوده است( انساب الاشراف ج۴ص۲۳۹)و یا اینکه گزارش هایی مبنی بر حضور روغن فروش ها( همان ج ۵ص۲۶۲)عطر فروش ها( تاریخ طبری ج۶ص۲۲۶)در کنار مسجد کوفه در میان منابع وجود دارد.اما در دو نقل دیگر تلفیقی میان مشاهدات راوی از سالهای بعد با رویدادهای سال های نخستین تاسیس شهر کوفه می توان مشاهده نمود ، سیف در گزارشی، ساختمان مسجد کوفه را در بازار و در محل خرما فروشان و صابون پزها دانسته است( همان ج۴ص۴۴)و در گزارش دیگری از موقعیت جغرافیایی بازار کوفه سخن از این نکته به میان آمده است که بازار کوفه بعد از قصر و مسجد بنا نهاده شده و تا خانه ولید بن عقبه تا راسته کباب پزها و از آنجا تا خانه ثقیف و اشجع ادامه داشت( همان ج۴ص۵۳۲) معلوم است که در این دو گزارش مشاهده راوی در قرن دوم و سوم به گونه ای گزارش شده است که گمان خواننده براین قرار می گیرد راوی در حال گزارش دادن از موقعیت جغرافیایی بازارها در قرن اول است ، این نکته مورد توجه محقق ارجمند هشام جعیط قرار گرفته و درباره مسجد کوفه و قصر می آورد ، در آغاز میان مسجد و قصر 108متر (دویست ذراع) فاصله بود اما به دلیل دزدی که در زمان سعد بن ابی وقاص از بیت المال شد ، تصمیم گرفت که مسجد را به قصر متصل نماید ، تا رفت و آمد زیاد مردم از تکرار چنین رویدادی جلوگیری کند ، بعدها محل اولیه مسجد بصورت بخشی از بازار در اشغال تجار صابون و خرما قرار گرفت( کوفه پیدایش شهر اسلامی ص۱۱۴)از مجموع این گزارش ها فهمیده می شود که بازار ها در قرون نخستین اسلام از دسته بندی مشخص و معینی برخوردار بوده اند و سخنان امیرالمومنین (ع)مبنی بر اینکه بازار شباهت به مسجد دارد و هر کس زود تر به موضعی برسد از آن اوست ، اشاره به این نکته دارد که بازار ها در قرون نخستین دارای دسته بندی مشخص بوده یعنی بازار ماهی فروشان از بازار خرما فروشان یا سبزی فروشان کاملا مشخص و معین بوده است اما در همین بازار های که معین بوده اند ، هر کس زود تر بساط کرده و مشغول کسب و کار در مکانی می شد، آن مکان در تمام روز به او اختصاص داشت ، بنابر این میان گزارشهای تاریخی –روایی با روایت مورد استناد محقق محترم تناقضی وجود ندارد.
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابن شهرآشوب به اسنادش نقل می کند:
امام زین العابدین علیه السلام وقتی ظرف آبی را می گرفت که بنوشد، چنان می گریست که آب ،پر از اشک می شد. در این باره به ایشان گفتند .فرمود: چگونه گریه نکنم .در حالی که پدرم، از آبی که برای درندگان و حیوانات آزاد بود،باز داشته شد؟
به ایشان گفتند: همانا روزگارت را به گریه سپری می کنی و اگر خودت را هم بکشی ،چیزی بیش از این نمی افزایی!
فرمود: خودم را کشته ام و بر آن می گریم .
المناقب ج۴ص۱۶۶
بحارالانوار ج۴۶ص۱۰۹حدیث ۱
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
💠کانال تخصصی عاشورا پژوهی💠
🔍 واکاوی وقایع صدر اسلام
🔍بررسی و هدف شناسی وقایع عاشورا
🔖بستر شناسی و نو تحلیل های پژوهشی از منابع دست اول تاریخی
🔖بازخوانی آموزه های نهضت عاشورا
🔖نقد و نو تحلیل هایی از نظریه های پیشین تاریخ نگاران در سیر مقاتل
🔖پژوهش پیرامون نقش نهضت عاشورا در تداوم و اثر بخشی حیات معاصرین
🔖نظریه پردازی در اختلافات تاریخی مقاتل
🔖 جستار در اندیشه ها در باب عزاداری و شعائر در بازه های تاریخی
اگر علاقه مند به مباحث تخصصی تاریخ پژوهی عاشورا هستید به جمع ما بپیوندید👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
مسلم بن عقیل(ع) برای فهمیدن اوضاع هانی بن عروه عبدالله بن خاذم یا حاذم را به دارالحکومه کوفه فرستاد ، عبدالله بن خاذم بعد از اینکه متوجه شد هانی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و عبیدالله بن زیاد دستور زندانی شدن او را داده است ، از دارالحکومه خارج شد و خبر هانی را به مسلم (ع)رساند ، عبدالله بن حاذم خبر را در خانه هانی به مسلم بن عقیل(ع) رساند و در خانه دید که زنان قبیله هانی جمع شده و فریاد می زنند : وای گرفتاری، وای مصیبت ، مسلم بن عقیل(ع) به عبدالله بن حاذم دستور داد تا یارانش را با شعار ((یا منصور امت )) (ای یاری شده بمیران ) جمع کند ، عبدالله بن حاذم شروع به فریاد زدن این شعار کرد و مردم نیز بعد از شنیدن آن، همین فریاد را می زدنند ، تا اینکه چهار هزار نفر از هجده هزار نفر در خانه های اطراف جمع شدند ، مسلم بن عقیل(ع) عبیدالله بن عمرو بن عزیر کندی را فرمانده کنده و ربیعه قرار داد و به او دستور داد که همراه سواره ها در جلوی او حرکت کند ، مسلم بن عوسجه را فرمانده قبایل مذحج و اسد نمود و به او گفت: که همراه پیاده ها حرکت کند، ابو ثمامه صائدی را فرمانده قبایل تمیم و همدان کرد و عباس بن جعده جدلی را فرمانده محله مدنیان قرار داد ، و مسلم بن عقیل(ع) نیز در وسط لشکر ایستاد و به سمت دارالحکومه به راه افتادند ، جمعیت در طول مسیر به آنها اضافه می شد ، مردم شعار یا منصور امت سر می دادند و عبیدالله بن زیاد و پدرش را لعنت می کردند ، عبیدالله بن زیاد با شنیدن خبر آمدن مسلم بن عقیل(ع) به سرعت به درون قصر رفت و در های قصر را بست و تنها سی نگهبان و بیست نفر از بزرگان کوفه ، به همراه خانواده و غلامانش به همراه او بودند.
تاریخ طبری ج۵ص۳۶۸
مقاتل الطالبین ص۱۰۳
الارشاد ج۲ص۵۱
الفتوح ج۵ص۴۹
مقتل خوارزمی ج۱ص۲۰۶
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
اختلاف منابع در گزارش ۱۴:
ابن کثیر نقل کرده است که : مختار بن ابی عبید ثقفی به همراه بیرق سبز و عبدالله بن نوفل بن حارث با بیرق سرخ به همراه لشکر مسلم بن عقیل بودند ( البدایه و النهایه ج۸ص۱۵۴)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
1.42M
پادکست فرهنگ عاشورایی .... قسمت یازدهم .... سینه زنی .
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
عاقبت جنایتکاران کربلا ....قسمت ششم : عمرو بن حجاج
عمرو بن حجاج مذحجی زبیدی از سران کوفه و شوهر خواهر هانی بن عروه بود. او از جمله کسانی بود که به امام حسین علیه السلام نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت نمود اما بعدها تغییر موضع داد و فرماندهی جناح راست سپاه عمربن سعد را برعهده گرفت. عمرو بن حجاج مسئول بستن آب فرات بر سپاه امام حسین علیه السلام بود . عمرو سرانجام در قیام مختار ،فرار کرد ،طبری می آورد : عمرو بن حجاج از خانه بیرون آمد و سوار بر مرکبش شد و رفت و راه شراف و واقصه را در پیش گرفت و تاکنون دیده نشده و معلوم نشد که زمین ،او را بلعید و یا به تیر آسمانی گرفتار آمد( تاریخ طبری ج ۶ص۵۲) ابن کثیر می نویسد: حسین آنان را به تشنگی نفرین نمود و این مرد از شدت تشنگی مرد( البدایه و النهایه ج۸ص۱۷۵) ولی دینوری براین دیدگاه متمایل است که عمرو بن حجاج و همراهانش از ترس مختار در بی راهه ی در ریگستان بیضه قرار گرفتند و خوابیدن و از شدت تشنگی از پای درآمدند( اخبار الطوال ص۳۰۳)
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422
تحلیل اول در گزارش ۱۴:
شعار یا منصور امت
اولین بار این شعار در زمان رسول خدا (ص) و در غزوه های بدر ، بنی مصطلق و خیبر برای تبرک و تفال به کار گرفته شده است( المغازی ج۱ص۷۲/ السیره النبویه ج۲ص۲۹۴) بعدها تنها این واژه در جریان محاصره دارالحکومه توسط مسلم بن عقیل(ع) و یارانش بکار رفت ،اما داستان به کار گیری این واژه در قرن اول هجری به اینجا ختم نشد ، بلکه در جریان قیام مختار این شعار از جمله اساسی ترین شعارها برای جلب توجه یاران مختار به حساب می آمده است ، بنابر نقل بلاذری ، بعد از کشته شدن ایاز بن مضارب ریس شرطه های عبدالله بن مطیع حاکم زبیری کوفه ، مختار سلاح به تن کرده و امر نمود تا ندای منصور امت را سر دهند ( انساب الاشراف ج۶ص۳۹۰) در اوایل قرن دوم هجری و هم زمان با امامت امام صادق (ع) و در جریان قیام زید بن علی بن حسین (ع) که علیه حاکمیت بنی امیه در شهر کوفه به وقوع پیوست نیز این شعار مورد استفاده قرار گرفته است ، ابو فرج اصفهانی در این باره نقل کرده است : زید بن علی چهار شنبه بیست و چهارم محرم یعنی هفت روز پیش از اول صفر در یک شب سرد زمستانی به منادی خود فرمان داد که شعار رسول خدا (ص) یا منصور امت را بر بام های کوفه ندا کند اما این ندا بی جواب بود ، زیرا مردمی که باید پاسخ می گفتند ، تحت نظر والی کوفه در مسجد اعظم محبوس بودند ، منادی زید آن شب تا سپیده دم فریاد می کشید ؛ اما کسی لبیک نمی گفت ، صبح روز چهار شنبه زید بن علی به قاسم بن عمر تبعی و مردی دیگر از اصحاب خود دوباره فرمان داد که برای جمع آوری مجاهدین شعار یا منصور امت را فریاد کنند( مقاتل الطالبین ص۱۰۳)همچنین این شعار در حرکت ضد امویان توسط خراسانیان در اواخر حکومت بنی امیه نیز به کار گرفته شده است( انساب الاشراف ج۹ص۳۱۷) با این بیان به خوبی روشن می گردد که استفاده از این واژه در زیارت معروف عاشورا از چه جایگاه تاریخی برخوردار است، آنجا که از خداوند در خواست می کنیم تا با امام منصور، خون خواه اهل بیت (ع) باشیم ، تناسبی میان جمله ای منصور (یاری شده) بمیران و فراز زیارت عاشورا که خون خواهی و خواستار میراندن دشمنان اهل بیت (ع) به واسطه امام یاری شده هستیم ، ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد ، به نظر می رسد اشارات درون متنی زیارت عاشورا و خاستگاه تاریخی آنها ما را به این نتیجه رهنمون سازد که این متن از جمله متونی است که از قرن اول هجری به دست ما رسیده است و اما اینکه آیا این زیارت با به کارگیری دقیق جملاتی که در بستر تاریخی قرن اول هجری در میان جامعه جاری و ساری بودند این نکته را تقویت می نماید که متن از اصالت تاریخی برخوردار بوده اما اینکه این متن از امام محمد باقر (ع) نقل شده است یا از فرد دیگری ؟ نیازمند طرح مباحث سندی و بسط کلام در این باره است که این نوشتار در صدد طرح این گونه مباحث نیست.
https://eitaa.com/joinchat/2717123313Cc3af38e422