❤️همسرداری حرفه ای...🌱💞
💔دستوری_حرف_زدن_ممنوع🌱💞
💠 خانمها دقت کنید یکی از قالبهای #کلامی که برای مردان خوشایند نیست و #اقتدار آنها را خدشهدار میکند دستوری و تحکّمی حرف زدن است.
💠 بهترین کار این است جملات امری یا دستوری خود را به #مشورت و نظر خواهی تبدیل کنید و یا اینکه با قالب خواهش و طلب کمک با او صحبت کنید!
💠 مثلا بجای اینکه به مردتان بگویید: "کمد رو #بذار این طرف اتاق!" بگویید: "نظرت چیه کمد رو #بذاریم اینجا؟"، "#خواهشاً اگر میتونی کمد رو برام بذار اینور اتاق"، "میشه #کمکم کنی کمد رو بذاریم اینور اتاق"، و جملات دیگری که از دستوری بودن و تحکّمی حرف زدن، فاصله دارد.
💠 اقتدار مردتان را حفظ کرده و محبوبیّت خود را با اینگونه زیبا صحبت کردن بیشتر کنید.
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
💞@Ashooraieanamontazer💞
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این فناوری به افراد زیادی می تواند کمک کند
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
📛رخنهی نماد همجنسبازها
در فروشگاههای مطرح کشور
تا خانههای ما مردم ناآگاه
♨️پدرا
♨️مادرا
حواستون باشه
چه نمادی رو وارد زندگیتون میکنید❗️
💢اسباب بازی ، روسری ، کفش و لباس ،
حتی دیدم کیک تولد تم رنگین کمان رو بجای ۷ رنگ رنگین کمان با ۶ رنگ این پرچم درست میکنند!
💢 چه کسی بر محصولات فروشگاههای مطرح مثل دیجیکالا نظارت داره؟! که پر شده از این نماد
#تولیدی_کامل #همجنس_گرایی
#همجنس_بازی
دانشگاه حجاب 🎓
@Ashooraieanamontazer
🌸 فرزند پروری حرفه ای.....🌺
کودک خجالتی کودک مضطربی است که باور دارد من بد هستم همه بد هستند و این افراد بد اگر از بدی من آگاه شوند به من آسیب می زنند.
خجالت به معنی عدم حرمت نفس همراه با اضطراب می باشد.
سعی کنید احساس کودک را تایید کنید.
وقتی ترسید، نگید این که ترس نداره یا نترس، باید گفت می دونم می ترسی.
در صورت نفی و رد احساس کودک، او به این نتیجه می رسد که من هیچی نمی فهمم، هر چه احساس می کنم اشتباه است و شروع به نفی احساس خود و شخصیت خود می کند.
انتقاد و گیر دادن و نیز دستور زیاد به کودک هم موجب نافرمانی کودک، احساس گناه و اضطراب او خواهد شد که نتیجه آن ضعف حرمت نفس و اراده و ایجاد خودپنداره منفی است.
🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱
آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
15.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سینا آبگون را بابت ساخت این کلیپ تهدید جانی کردند ...
#جوانمومنانقلابی
#مااهلکوفهنیستیمعلیتنهابماند
┅┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅┅
@Ashooraieanamontazer
🔹السلام علیکم یا زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام
🖍امام سجاد علیه السلام فرزند و پیام آور عاشورا و مبارز در مقابل کاخ ستم یزید است
@Ashooraieanamontazer
*زندگی یک مادر دهه شصتی با ۹ فرزند + عکس*
زهرا صادقی، متواد ۶۴ دختری از خانوادهای سه فرزنده که در منطقه قیطریه تهران بزرگ شده است. کلاس سوم راهنمایی بوده که پسرعمهاش به خواستگاری میآید و عقد میکنند و بعد از یک سال هم به خانه خودشان میروند تا مانند تمام زوجهای خوشبخت زندگی شیرینشان را آغاز کنند.
تمام کردن تحصیلات دیپلم زهرا (که در خانواده فاطمه خطابش میکنند) برای همسر خیلی مهم بود. پس تا اتمام سال پیش دانشگاهی زندگی را با اولویت تحصیلات فاطمه خانم ادامه دادند. تا اینکه در پایان سال تحصیلی و نزدیک ایام کنکور، متوجه میشوند که اولین ثمره زندگیشان در راه است.
اصلاً برنامهای برای تعداد زیاد فرزند نداشتیم
«فرزند سومم را هم به دنیا آوردم و خداوند یک زندگی پر از شور و نشاط و خیلی روتین را به ما داده بود. دو پسر داشتم و یک دختر. همه میگفتند: «خب دیگه! جنستون هم جور شد. بچه کافیه براتون» دانشگاه قبول شده بودم و ترم ۳ رشته علوم تربیتی را میخواندم که متوجه بارداری چهارم شدم. انگار شهابسنگی افتاده بود وسط زندگیام. تمام برنامههایم بهم ریخته بود. من تا آن روز برای فرزندانم و زندگیام چیزی کم نمیگذاشتم ولی حضور فرزند چهارم روتینهای ذهنمان را به هم میریخت. نه میخواستم از مهدکودک و پرستار استفاده کنم و نه منزلم نزدیک مادرم بود که بتوانم روی کمک ایشان حساب باز کنم. خیلی چیزها در ذهنم مرور شد. گزینههای مختلف. ذهن فعال و معترض من سوالات فراوانی را به میان میآورد که آرامش را از من گرفته بود.
«حالا که من بچه نمیخواهم، چرا خدا برای من این برنامه را ریخته؟»
«خواست من با خواست خدا در تعارض بوده؟»
«یعنی خدا من را دوست نداشته که این تقدیر را برایم خواسته است؟»
و...
از آن جایی که هرگز خودم را انسان آرامی نمیدیدم و سازگاری با چشم و گوش بسته در توانم نبود، نمیتوانستم آرام بنشینم. من با سه فرزندم تمام نیازهای مادرانه و تجربیات شیرینش را گذرانده بودم و اکنون برای زندگیای باید آماده میشدم که اولین مخاطب متعجبش خودم بودم. ۴ فرزند؟ خیلی زیاد است!
وقتی تصمیم به فرزندآوری گرفتیم وضعیت مالی خوبی نداشتیم
به پاسخ سوالم رسیدم؛ *امروز با ۹ فرزند با سنهای ۱۶، ۱۴، ۱۱، ۹، ۷، ۶، ۴، ۲ سال و ۵ ماه به عنوان یکی از خوشحالترین آدمهای روی زمینم و هر شب قبل از خوابم خدا را شکر میکنم.* خدا را شکر میکنم که همسرم را دارم و فرزندانی سالم و صالح خدا به من عطا کرده است. در دورانی که دنبال پاسخ سوالاتم بودم به خیلی چیزها رسیدم و برایم مسجل شد که حضور فرزند برای زندگی من بسیار خوب و پربرکت است. الان که در یک خانه ۱۲۰ متری دوخوابه در استان البرز زندگی میکنم و یک خودروی سمند داریم میتوانم بگویم که یکی از خانوادههای متوسط جامعه هستیم. اما واقعیت این است که زمانیکه تصمیم به زیاد شدن تعداد فرزندانمان گرفتیم اصلاً وضعیت مالی خوبی نداشتیم. همینقدر بگویم که زمانی که من ۶ فرزند داشتم، خانه بسیار کوچک یک خوابه داشتیم و تنها یک موتور وسیله نقلیهمان بود.»
«خیلیها به من میگویند بعد از ۹ زایمان هنوز بدنت سالم مانده؟ اغلب این سوال در شرایطی پرسیده میشود که خود شخص تصورش از زایمان، تحلیل رفتن بدن فرد است. باید بگویم از آنجا که همسر من سالهاست در زمینه طب سنتی مشغول تحقیق و مطالعه است، هم تغذیه در منزل ما و هم درمان بیماریها و حتی تقویت بنیه بدن همه افراد را با همین روش پیش بردیم. الحمدلله تا الان نه بیماریهای سنگین گرفتهایم و اینکه اگر بیمار شدهایم سریع و راحت درمان شدهایم. کرونا، سرماخوردگی و آبله مرغان از بیماریهای مسری بود که درِ خانه ما را هم زد. از نظر اقتصادی الحمدلله مشکل ویژهای نداریم و برای گذران روزمره و نیارهای اساسی زندگی دستمان به دهانمان میرسد. در دوران کرونا و آموزش مجازی، همه بچهها در ابتدا با یک گوشی سر میکردند. اما دیدیم تداخل ساعات درسی زیاد شد. برای دو پسر بزرگتر هر کدام یک گوشی گرفتیم و برای ۴ فرزند کلاس ششمی، چهارمی، دومی و اولی هم با هم یک گوشی داریم.
*قوانین خانه ما!*
وجود قانون در هر اجتماعی لازم است. هم برای حفظ نظم و هم برای حفظ حقوق افراد. اینجا هم قوانین خودش را دارد. چون با وضع قانون هم تکلیف من در خانه مشخص است و هم تکلیف فرزندم.
-اگر سفره پهن باشد، تمام افراد خانه باید دور سفره جمع شوند. حتی اگر گرسنه نباشند و یا غذا خورده باشند.
- استفاده از گوشی برای هر فرد تنها دو ساعت مجاز است.
-تمام افراد هر جایی که رفته باشند تا قبل از غروب آفتاب باید خودشان را به منزل برسانند.
-برای ساعت خواب هم قانون داشتیم که در دوران کرونا این موضوع به شدت نقض شد و احترام به قانون کمرنگ شد.
راستی! اینجا خانهای بدون تلویزیون است. بله درست خواندید. در این خانه تلویزیونی وجود ندارد.
از ابتدای ازدواج ما تلویزیون تهیه نکردیم، چون م
ن و همسرم (دکتر داوود) خیلی اهل دیدن تلویزیون نبودیم. تا چند سال بعد از ازدواج و زمانی که اولین فرزندمان را داشتیم. یکی از اقوام به عنوان سوغات از یک سفر به ما یک تلویزیون هدیه داد. چند سالی هم در خانه مان بود اما چون اهل استفاده از تلویزیون نبودیم اغلب کنجی از خانه خاموش مانده بود. چون بعد از فرزند سومم دیگر برای ما جایی نداشت، به کسی هدیهاش دادیم که از آن استفاده میکرد.
سرگرمی در این خانه فقط با بازی بین خواهرها و برادرهاست. حتی استفاده از گوشی و بازیهای دیجیتال هم خیلی مرسوم نیست.
*تفریحهای ویژه*
مسافرت مهمترین تفریح خانواده ماست. اینکه اغلب به خاطر شغل همسرم به شهرهای مختلف دعوت میشویم باعث شده مسافرتهای ویژهای را تجربه کنیم.
👆💞👆💞👆💞👆
زهرا صادقی، متواد ۶۴ دختری از خانوادهای سه فرزنده که در منطقه قیطریه تهران بزرگ شده است. کلاس سوم راهنمایی بوده که پسرعمهاش به خواستگاری میآید و عقد میکنند و بعد از یک سال هم به خانه خودشان میروند تا مانند تمام زوجهای خوشبخت زندگی شیرینشان را آغاز کنند.
تمام کردن تحصیلات دیپلم زهرا (که در خانواده فاطمه خطابش میکنند) برای همسر خیلی مهم بود. پس تا اتمام سال پیش دانشگاهی زندگی را با اولویت تحصیلات فاطمه خانم ادامه دادند. تا اینکه در پایان سال تحصیلی و نزدیک ایام کنکور، متوجه میشوند که اولین ثمره زندگیشان در راه است.
اصلاً برنامهای برای تعداد زیاد فرزند نداشتیم
«فرزند سومم را هم به دنیا آوردم و خداوند یک زندگی پر از شور و نشاط و خیلی روتین را به ما داده بود. دو پسر داشتم و یک دختر. همه میگفتند: «خب دیگه! جنستون هم جور شد. بچه کافیه براتون» دانشگاه قبول شده بودم و ترم ۳ رشته علوم تربیتی را میخواندم که متوجه بارداری چهارم شدم. انگار شهابسنگی افتاده بود وسط زندگیام. تمام برنامههایم بهم ریخته بود. من تا آن روز برای فرزندانم و زندگیام چیزی کم نمیگذاشتم ولی حضور فرزند چهارم روتینهای ذهنمان را به هم میریخت. نه میخواستم از مهدکودک و پرستار استفاده کنم و نه منزلم نزدیک مادرم بود که بتوانم روی کمک ایشان حساب باز کنم. خیلی چیزها در ذهنم مرور شد. گزینههای مختلف. ذهن فعال و معترض من سوالات فراوانی را به میان میآورد که آرامش را از من گرفته بود.
«حالا که من بچه نمیخواهم، چرا خدا برای من این برنامه را ریخته؟»
«خواست من با خواست خدا در تعارض بوده؟»
«یعنی خدا من را دوست نداشته که این تقدیر را برایم خواسته است؟»
و...
از آن جایی که هرگز خودم را انسان آرامی نمیدیدم و سازگاری با چشم و گوش بسته در توانم نبود، نمیتوانستم آرام بنشینم. من با سه فرزندم تمام نیازهای مادرانه و تجربیات شیرینش را گذرانده بودم و اکنون برای زندگیای باید آماده میشدم که اولین مخاطب متعجبش خودم بودم. ۴ فرزند؟ خیلی زیاد است!
وقتی تصمیم به فرزندآوری گرفتیم وضعیت مالی خوبی نداشتیم
به پاسخ سوالم رسیدم؛ *امروز با ۹ فرزند با سنهای ۱۶، ۱۴، ۱۱، ۹، ۷، ۶، ۴، ۲ سال و ۵ ماه به عنوان یکی از خوشحالترین آدمهای روی زمینم و هر شب قبل از خوابم خدا را شکر میکنم.* خدا را شکر میکنم که همسرم را دارم و فرزندانی سالم و صالح خدا به من عطا کرده است. در دورانی که دنبال پاسخ سوالاتم بودم به خیلی چیزها رسیدم و برایم مسجل شد که حضور فرزند برای زندگی من بسیار خوب و پربرکت است. الان که در یک خانه ۱۲۰ متری دوخوابه در استان البرز زندگی میکنم و یک خودروی سمند داریم میتوانم بگویم که یکی از خانوادههای متوسط جامعه هستیم. اما واقعیت این است که زمانیکه تصمیم به زیاد شدن تعداد فرزندانمان گرفتیم اصلاً وضعیت مالی خوبی نداشتیم. همینقدر بگویم که زمانی که من ۶ فرزند داشتم، خانه بسیار کوچک یک خوابه داشتیم و تنها یک موتور وسیله نقلیهمان بود.»
«خیلیها به من میگویند بعد از ۹ زایمان هنوز بدنت سالم مانده؟ اغلب این سوال در شرایطی پرسیده میشود که خود شخص تصورش از زایمان، تحلیل رفتن بدن فرد است. باید بگویم از آنجا که همسر من سالهاست در زمینه طب سنتی مشغول تحقیق و مطالعه است، هم تغذیه در منزل ما و هم درمان بیماریها و حتی تقویت بنیه بدن همه افراد را با همین روش پیش بردیم. الحمدلله تا الان نه بیماریهای سنگین گرفتهایم و اینکه اگر بیمار شدهایم سریع و راحت درمان شدهایم. کرونا، سرماخوردگی و آبله مرغان از بیماریهای مسری بود که درِ خانه ما را هم زد. از نظر اقتصادی الحمدلله مشکل ویژهای نداریم و برای گذران روزمره و نیارهای اساسی زندگی دستمان به دهانمان میرسد. در دوران کرونا و آموزش مجازی، همه بچهها در ابتدا با یک گوشی سر میکردند. اما دیدیم تداخل ساعات درسی زیاد شد. برای دو پسر بزرگتر هر کدام یک گوشی گرفتیم و برای ۴ فرزند کلاس ششمی، چهارمی، دومی و اولی هم با هم یک گوشی داریم.
*قوانین خانه ما!*
وجود قانون در هر اجتماعی لازم است. هم برای حفظ نظم و هم برای حفظ حقوق افراد. اینجا هم قوانین خودش را دارد. چون با وضع قانون هم تکلیف من در خانه مشخص است و هم تکلیف فرزندم.
-اگر سفره پهن باشد، تمام افراد خانه باید دور سفره جمع شوند. حتی اگر گرسنه نباشند و یا غذا خورده باشند.
- استفاده از گوشی برای هر فرد تنها دو ساعت مجاز است.
-تمام افراد هر جایی که رفته باشند تا قبل از غروب آفتاب باید خودشان را به منزل برسانند.
-برای ساعت خواب هم قانون داشتیم که در دوران کرونا این موضوع به شدت نقض شد و احترام به قانون کمرنگ شد.
@Ashooraieanamontazer