RA.184.mp3
13.33M
🎧 بشنوید | صوت سخنرانی
🎙استاد #حسن_رحیم_پور_ازغدی
🔰موضوع: "کرامت زن و پیوستگی آن با دین و فرهنگ توحیدی"
جایگاه زن در فرهنگ اسلام و فرهنگ و تمدن غرب / نگاه جنسیتی به زن از غرب آغاز شده است و ما در اسلام اصلا نگاه جنسیتی به انسان نداریم و خطاب آیات و روایات به انسان؛ مردم و مؤمن است و فقط در بخشی از فقه و حقوق فرق هایی قائل شده است/ اسلام فمینیستی ترین مناسبات را درباره زنان دارد/ حجاب اسلامی و حجاب ایرانی/ باید در زمینه مد و حجاب کارهای اساسی صورت گیرد.
⏰ مدت: ٧۴:۰۴ دقیقه
📶 حجم: ۱۰ مگابایت
🗓 نمایشگاه عفاف و حجاب ۱٨ مهر ۱٣٩٢
🆔 @ashora_karbala
4_5778416250912768263.pdf
17.75M
📚 پیشنهاد دانلود و #مطالعه_کتاب
"رَیاحینُ الشَّریعَه" کتابی به زبان فارسی
شامل شش جلد در شرح احوال بانون برجسته شیعه و تراز اسلام؛ از حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا( سلام الله علیها) تا پروین اعتصامی است.
✍مؤلف: ذبیح الله محلاتی
📕 به گفته محلاتی بسیاری از شخصیت های زن شیعه که در منابع دیگر نیامده است در این کتاب معرفی شدهاند. در جلد نخست و نیمی از جلد دوم کتاب به القاب، کنیهها، ولادت، معجزات، مناقب، سیره و اخلاق و کیفیت شهادت حضرت زهرا(س) میپردازد. نیمه دیگر به حضرت آمنه، خدیجه، ام سلمه، دختران پیامبر (زینب، ام کلثوم و رقیه) و فضّه خادم آن حضرت اختصاص دارد.
📕 در جلد سوم نیز ؛ درباره مادران ائمه و زندگی حضرت زینب (س) ولادت کنیهها و القاب، علم، فضایل، وقایع کربلا، خطبه ها، سخنرانی ها در کوفه و شام و... مطالبی ارائه نموده است. و در ادامه نیز به بررسی شخصیت سایر بانوان کربلا میپردازد و بعد؛ وارد بررسی شخصیت و شرح حال بانوان دانشمند شیعه میشود، در جلد ۴ و ۵ و ۶ به شرح حال مشاهیر بانوان امتهای گذشته مثل حوا، ساره همسر ابراهیم، آسیه همسر فرعون تا عصر قاجار چون پروین اعتصامی پرداخته است.
📕 این کتاب با توجه به منابع مطمئن ومورد وثوقی که در تهیه آن مورد استفاده قرار گرفته؛ همچنین چون در مورد تعداد زیادی از اشخاص و بانوان تراز اسلام؛ مطالبی دارد؛ لذا می تواند بسیار مورد استفاده محققان قرار گیرد و نیاز اطلاعاتی آنها را مرتفع سازد. اين كتاب براي آشنايی دقیق با نام برخی از بزرگترین زنان عالم ولی گمنام در تاريخ بسيار مفيد می باشد.
🆔 @ashora_karbala
🔰 دَم زدن از دین و خدا
✍شهید دکتر #مصطفی_چمران
زیادند کسانی که دم از دین و خدا می زنند و خود را "مکتبی" می گویند . و در حقیقت دین و خدا و مکتب وسیله ای برای اغراض شخصی آنها است و چه بسا خودشان در "جهل مرکب" گرفتار آمده باشند و ندانند که اشتباه می کنند و ملتی را به سقوط بکشانند و یا انقلابی را به قهقرا ببرند.
📚 حماسه ، عشق و عرفان، ص ۷۱
🆔 @ashora_karbala
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 ببینید | عمل و عکس العمل
🔸 #علامه_جعفری
🔹 از تیر آه مظلوم؛ ظالم امان نیابد
پیش از نشانه خیزد؛ از دل فغان کمان را
☑️ قبلاً به دوستان گفتیم که شما یک مجله ای را بنا کنید و از مردم دعوت کنید؛ هر کسی در هر نقطه ایران در این شهرها و روستاها؛ هر کسی هر اتفاقی که برایش پیش آمده را برایمان بفرستد که چه کاری کرد و چه حادثه ای برایش رخ داده؟ کجا بد کردی و کجا بد دیدی؟ کجا خوبی کردی و کجا خوبی دیدی؟
☑️ وقتی این کنش و واکنش ها به هزاران و میلیونها رسید؛ آن وقت کسی که این ها را می خواند می فهمد که بابا نزن خواهی خورد. عمل تو عکس العمل دارد. برای بشر این هشدار را دارد که پشت پرده خبری هست. "این جهان کوه است ما ندا" یک سیلی که به کسی زدی آن سیلی به خود تو خورده حالا صبر کن...
🆔 @ashora_karbala
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
🔰"نویدها و مژده های خداوند به مؤمنین"
☜ مبحث ششم _ بخش هشتم
☟ نقش ایمان در سعادت
🔹 ایمانِ انسان بر دوشِ انسان تعهدی می گذارد، انجام آن تعهد، بر دوش گرفتن آن تعهد، عمل صالح است. آن کسانی که ایمان بیاورند، آن باور را پیدا کنند، بعد هم بر طبق تعهداتش عمل نمایند، "یهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِ یمَانِهِمْ" پروردگارشان، به سبب ایمانشان آنها را هدایت خواهد کرد. خودِ ایمان موجب می شود که آنها راه پیدا کنند. به چه راه پیدا کنند؟ هم به هدف، هم به راه ها به وسیله ها.
🔻 بعضی می گویند آقا، ما چگونه می توانیم به آن سرمنزل مقصود برسیم؟ وقتی می کاوی این حرف را، می بینی ایمان به قدم اول در دلش نیست؛ اگر ایمان باشد، عمل همراهش نیست. اگر عمل بکند، روشنی و هدایت نصیبش خواهد شد، قدم دوم را هم پیدا خواهد کرد. "خود راه بگویدت که چون باید رفت".
🔹 بنده گاهی مثال می زنم، می گویم در یک بیابانی که فرض کنید دهها کیلومتر یا بیشتر، طول و عرض این بیابان است، در یک شب تاریک و مُظلَم، نه ماهی، نه ستاره ای، جنابعالی دارید تنها راه می روید، یک دانه چراغ قوه کوچک، یک لامپ نمره پنج کوچک، یک شمع کوچک هم در دستت است. به شما بگویند آقا، با این شمع باید تا آخر آن بیابان بروی. شما یک نگاهی می کنی، می گویی آقا این شمع من تا شعاع یک متر را بیشتر روشن نمی کند، من همه این ده کیلومتر را با همین یک شمع بروم؟ این شمع من فقط یک متر را روشن می کند، من ده کیلومتر بروم؟ این یک منطقی است که آدم بی اطلاع، بی تجربه، ناوارد. ممکن است داشته باشد، جوابش چیست؟
🔻 جواب این منطق کور چیست به نظر شما؟ آیا جواب این حرف، این نیست که آقای محترم، یک متر اطرافت روشن هست یا نه؟ یک قدم بگذار جلو، یک متر دیگر روشن خواهد شد، اگر نشد نرو. همین یک متری که روشن هست برو، همین یک قدمی که می توانی برداری و می دانی کجا می گذاری بردار، اگر یک قدم دیگر در مقابلت روشن نشد، نرو، اگر شد، بازهم برو. خواهی دید که تا آخر بیابان، تدریجاً روشن خواهد شد و تو این راه را خواهی پیمود و به منزل خواهی رسید؛ غیر از این است؟ "یهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ" خدا با ایمانشان آنان را هدایت خواهد کرد، خود ایمان موجب آن است که انسان راه ها را پیدا کند.
♻️ادامه دارد...
---------------------------------------------------
✍برجسته ترین متفکر جهان معاصر #استاد_سید_علی_خامنه_ای (حفظه الله تعالی)
🆔 @ashora_karbala
🔰 چقدر پیامبر اکرم (ص) برای هدایت ما غصه خورده است...
✍ #امام_خمینی (ره)
💠 پیغمبر اکرم این طور بوده که حتى کفار را هم وقتى که ملاحظه مىفرمود که اینها مسلم نمىشوند، غصه مىخورد براى آنها؛ که چرا باید اینها مسْلم نشوند و بعد به آن شقاوتها و به آن عذابها برسند در نقل است که حضرت دید یک عده اى را گرفته اند، اسیر کرده اند دارند مى آورند، فرمود: که ما باید با زنجیر اینها رابه بهشت ببریم. آنقدر پیغمبر غصه مىخورد به اینکه این مردم هدایت نمىشوند، که خدا به او تسلیت مىفرماید که "فَلَعلَّکَ بٰاخِعٌ نَفْسَکَ عَلىٰ آثارِهِمْ إِنْ لَم ْیُؤْمِنُوا بِهٰذَا الْحَدیثِ اَسَفاً" قضیه، قضیۀ ایمان است نه قضیۀ گرفتن یک جایى و سلطه پیداکردن به یک کشور است، قضیه این است که ایمان بیاورند
💠 درآیۀ "لعلک باخعٌ نفسک الّا یکونوا مؤمنین" هست که: مثل اینکه مىخواهى خودت را هلاک کنى براى اینها. مىخواست که همۀ عالم به نور برسند. مبعوث شده بود براى اینکه یک خدا خواهى در مردم ایجاد کند، توجه به نور ایجاد کند.
💠 پیغمبر اکرم عقده اش از همه بیشتر بود، براى این که آنچه او یافته بود، آنچه از قرآن در قلب او نازل شده بود براى چه کسى بیان بکند مگر آن که رسیده باشد به مقام ولایت تامّه. شاید یکى از معانى "ما أُوذِىَ نَبِىُّ مِثْلَ ماأوذیتُ" این باشد که یک آدمى که آنچه را باید برساند نتواند برساند؛ آن که؛ کسى را نیابد که به او آنچه یافته بگوید، تأثّر دارد. آن پدرى که مىخواهد بچه اش شمس را ببیند ولى بچه کور است تأثّرش چقدر است؟
📚 تفسیر سوره حمد، ص ۱٣٨
🆔 @ashora_karbala
🔰چنین بود رسم پیامبر بزرگ...
✍ استاد #علی_صفایی_حائری
🔹 مى گويند يكى از اصحاب بر پيامبر بزرگ دوازده درهم هديه كرد كه لباس بگيرند. حضرت قبول نمود و على را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به دوازده درهم تهيه كرد و آورد. حضرت هنگامى كه ديد تمام پولها براى خريد يك پيراهن مصرف شده، به على فرمود: آيا مى شود اين معامله را اقاله كنى؟ من پيراهن ارزانتر مى خواهم. على باز مى گردد و مسأله را با فروشنده در ميان مى گذارد و او معامله را اقاله مى كند و على پولها را به نزد پيامبر بر مىگرداند.
🔻 پيامبر بزرگ مى خواهد درسهايى بدهد، درسهايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مى شنويم و به گوش مى گيريم.
🔹 پيامبر در راه به كنيزى برمى خورند كه در گوشه اى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مى كند. درس اول، بازجويى و دلجويى است. توجه به گرفتار و درمانده و دل شكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و چهار درهم پولش را گم كرده و اكنون مى ترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار گيرد.
🔹 رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مى آورد و گرفتارى را از غم و حيرت بيرون مى كشد و به راه خود ادامه مى دهد تا بازار كه لباسى به چهار درهم مى خرد و در همانجا به بر مى كند و به راه مى افتد و چه درسهايى با خود مى گذارد.
🔹 در برگشت برهنه اى فرياد مى زند: آيا كسى مرا مى پوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوششها فرو مى ريزد، بپوشاند. رسول بزرگ همان لباس را كه خريدارى كرده بود، در همانجا بر او مى پوشاند و خود باز مى گردد. نه اينكه او را به زحمت بياندازد، نه. خود باز مى گردد و لباس خود را به او مى دهد تا اينكه براى چند لحظه هم او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درسهاى ديگرى است.
🔹 با چهار درهم باقى مانده براى حضرت لباسى فراهم مى شود. در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مى كند كه هنوز حيرت زده ايستاده است و مى گويد: مى ترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ با او به راه مى افتد و در خانه مولاى او مى ايستد و مى گويد: «السلام عليكم يا اهل الدار». و چنين بود رسم رسول بزرگ كه تا سه مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مى كرد و درود مى فرستاد و اگر جوابى نمى شنيد، باز مى گشت.
🔹 در آخرين مرتبه جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مى خواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود و لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم.
حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و شفاعت كرد. مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر شفاعت و تشريف فرمايى شما، او را آزاد كردم و در راه خدا رها ساختم و پيامبر شكر مى كند كه عجب پول با بركتى بود؛ دو برهنه را پوشاند و يك كنيز را آزاد ساخت.
🔻 در همين سيره و داستان، درسهايى هست براى من كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مى توان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد و رسول بزرگ عملًا نشان مى دهد كه چگونه مى توان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيشآمد، بيشترين نتيجه را گرفت.
✅ اما من براى اين درسها آمادگى ندارم. در حالى كه در يك انگشتم وسيله تأمين يك خانواده هست و در يك دستم، جهاز يك دختر هست و بر تنم، پوشاك ۱۰ نفر هست و در جيبم، ذخيره يك ماه هست و در سفره ام، خوراك يك كاروان هست، باز مى گويم بيش از خودم ندارم و چه كنم خدا برساند.
📚 روحانیت و حوزه، ص۱٨۴ تا ۱٨٧
🆔 @ashora_karbala