eitaa logo
یک جرعه عشق🫀
7.6هزار دنبال‌کننده
687 عکس
777 ویدیو
2 فایل
«پروردگارا... قلب مرا به آن‌چه برای من نیست وابسته مگردان.» «روزانه پارت‌داریم» تبلیغات @Tab_Eshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
وی‌آی‌پی رمان پشت‌بام‌‌ آرزوها🥳👇🏻 🌀با بیش از ورق اختلاف 🌀 ۱۵ تا ۱۸ پارت 🌀و اونجا داستان کلی رفته جلو و هیجانش حسابی بالاس😍❤️‍🔥 هر عزیزی وی آی پی رو خواست با مبلغ فعلاً ۳۵ هزار تومان می‌تونه لینک رو دریافت کنه.🥰🌹 با افزایش اختلاف با کانال اصلی، افزایش قیمت خواهیم داشت. واریز به شماره کارت: ۵۸۹۲۱۰۱۵۴۱۹۴۲۳۷۷ «مهدیزاده» فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید‌ و لینک کانال وی آی پی رو دریافت کنین👇🏻 @Zahranamim کانال وی آی پی بیشتر از شش ماه از کانال اصلی جلوتره
از جذابیت های وی آی پی...😍😁 برکه با سپهر توی ماشینه و از شانسش ستار هم دقیقا کنارشونه...😅🙈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃✨🍃 فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا إِنَّ هَـٰذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿یونس/٧٦﴾ و چون حق از جانب ما بر آنها آمد گفتند: این سحر بودنش بر همه آشکار است. 🍃✨🍃
🍃✨‌‌ بخوان دعای فرج را ، به پشتِ پرده‌ی اشک که یار گوشه‌ی چشمی به چشمِ تر دارد💕🌱 ‌
اگر از خدا چیزی بخواهم همه خواسته من تویی پدر مهربانم، امام زمانم 🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿 🌿🌿 عصبانی گفتم _حق نداری برای من تعیین تکلیف کنی در ضمن حرمت کسی که خونه ما بود رو شکوندی انتظار نداری دلجویی کنم ازش؟ مشت محکمی به در حیاط کوبید و به طرف ماشینش رفت.می‌دانستم به عمه می‌رساند اما برایم مهم نبود .سرم را کمی خم کردم _خوبید آقای سلیمانی چیزیتون که نشده؟ با خنده آرامی گفت _ممنون که نگران منید نه چیزی نشد مهم خرماها بود که سالمه _خدا را شکر ببخشید نمی‌دونم چه شد که اینجوری کرد _ یه لحظه صبر کنید از صندلی کنارش یک پوشه و یک برگه لوله شده را از برداشت و از همان شیشه پایین کشیده ی ماشینش به طرفم گرفت _ خدمت شما داشت یادم می‌رفت از دستش گرفتم _ترجمه‌ها و طرحی که قرار بود بدم متعجب گفتم _ ۱۵ صفحه تموم شد؟!!! _آره ,ولی بازم یه بازدید کنید ،۱۵ صفحه دیگه بهم بدید، مدتی بود که از مغزم کار نکشیده بودم خوبه برام _ الان که همراهم نیست _منتظر می‌مونم بیارید _ پس چند لحظه صبر کنید ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅‍♂ پارت اول 🌿🌿 🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿 🌿🌿 به سرعت رفتم و پوشه و طرح را در روی تخت گذاشتم. ۲۰ صفحه برداشتم و پوشه را خالی کردم و آنها را داخلش گذاشتم . تند تند از پله‌ها پایین رفتم وقتی به ماشین رسیدم نفس نفس می‌زدم _ بفرمایید ۲۰ صفحه شرمنده گفتم _نزدیک امتحاناتمه نمی‌رسم وگرنه دیگه مزاحمتون نمی‌شدم _ایرادی نداره عوضش از این خرماها بهم بدید. تا برید و برگردید دو سه تاشو خوردم عالی بود باشه ای گفتم خداحافظی کردم . مادر از آشپزخانه بیرون آمد _ چقدر دیر کردی نمی‌خواستم از ماجرای بیرون بگویم و نگرانش کنم ترجیح دادم با پدر در میان بگذارم _هیچی توی ترجمه کمکم کرد الان ترجمه رو آورده دوباره چند صفحه بهش دادم _زشت نیست؟؟ خندیدم _ نه اتفاقاً از خداش بود می‌گفت سلول‌های مغزش از آکبندی در میاد _ای فرصت طلب به اتاقم رفتم و روی تخت نشستم یکی یکی برگه‌ها را از نظر گذراندم همه خوش خط و روان ترجمه شده بود حالا مانده بود این‌ها را تایپ کنم _ کاش برای تایپ هم یکی کمکم می‌کرد برگه‌ها را کنار گذاشتم و سراغ طرح رفتم روبان را از دور برگه باز کردم ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ کپی حرام است،حتی با نام نویسنده 🙅‍♂ پارت اول 🌿🌿 🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
.‌ نوش نگاهتون نظردونی خالی نمونه😊 .‌ https://harfeto.timefriend.net/16871571152748
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ۴۴ ثانیه/ یک کار رسانه‌ای بسیار زیبا 👌 ▪️داستان یک چوب. چوب سنوار چقد عالی می‌شه اگه همین طرح به صورت پویش توی همه‌ی کشورها اجرا بشه @mangenechi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت حمله ایران و اسراییل این خیلی عالی بود 😂😂 👤خانم آسمان