eitaa logo
أسيرِالله
435 دنبال‌کننده
700 عکس
404 ویدیو
9 فایل
مَنْ مَاتَ عَلَىٰ حُبِّ عَلي مَاتَ شَهِيداً تقصیر خود حضرت حق است که مستیم طراحی چشمان علی ایده او بود .. جزء جماعت تبلیغی علی و اولاد علی باشید https://daigo.ir/secret/4208392788 کپی ؟ صلوات بفرست مؤمن
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم العن قاتلیک غاصبیک ضاربیک ظالمیک یا سیدة نساالعالمین... یا ام الایمة النجبا...
17.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زهرای مرضیه سلام الله علیها خیر کثیر است برکت بی انتها ..
أسيرِالله
دورهمی خانه‌ های یادآباد تو بر مدار نام تو می‌ چرخد ، از تو می‌ گویند و عظمت ماورائی‌ ات ، از تو و م
همسایه ی خانه ی خیالی‌ ام از دنیا خسته و دلش افسرده شده بود ، دیشب آمده بود پیشم برای درد دل . با لبخندی که نشان از شادی عمیقی داشت از خستگی و افسردگی‌ اش می‌ گفت . حرفش که تمام شد گفتم : نه از لحنت و نه از رخسارت نشانه‌ ای از خستگی و افسردگی پیدا نیست پس چطور می‌ گویی که به آخر خط رسیده‌ ای ؟ لبخندش عمیق‌ تر شد و تعجب من بیشتر . او گفت : لبخندی که روی لبم می‌ بینی حاصل نفس کشیدن در خانه ی‌ توست . از این جا که بیرون می‌ روم نفسم می‌ گیرد و لحنم پر از غم می‌ شود و دلم لبریز از غصه . کاش خانه ی من هم حال و هوای خانه ی ‌ تو را داشت ! می‌ گفت گاهی که خیلی دلم می‌ گیرد و احساس پوچی می‌ کنم می‌ آیم در حیاط خانه‌ ام رو به خانه ی تو می‌ نشینم و بو می‌ کشم امید در رگ‌ هایم جریان می‌ یابد و باز هم باز می‌ گردم به زندگی . آقا ! کاش در واقعیت زندگی این قدر عاشقت بودم که می‌ توانستم افسرده‌ ها و به آخر خط رسیده‌ ها را به زندگی برگردانم . مرا ببخش به خاطر این همه عاشق نبودنم . شبت بخیر درمان همه ی درد های بشر ! محسن عباسی ولدی
۱:۱۰
مرتضی چشم خدا بود خدا را می دید هر زمان بر رخ زهراش تماشا می کرد
روزی یکبار به قصد تعجیل فرج صاحب الأمر حضرت حجت
براء بن عازب می‌گوید: روزی نزد علی (ع) رفتم و گفتم یا امیر المومنین به حق خدای متعال از تو درخواست می‌کنم بزرگ‌ترین چیزی را که پیامبر صلی‌الله علیه و آله تو را به آن مخصوص گردانیده (و به کس دیگر نفرموده) از میان مطالبی که خدای متعال جبرئیل را بدان فرستاده و جبرئیل هم پیامبر را مخصوص به آن کرده، مرا به آن مخصوص گردانی. حضرت فرمودند: اگر این درخواست را نمی‌کردی هرگز آنچه را خواستی نشر نمی‌دادم تا اینکه از دنیا بروم (آنچه در خواست کردی این است که) هر وقت خواستی خدا را به اسم اعظمش بخوانی شش آیه اول سوره حدید را بخوان، سپس آیات آخر سوره حشر از ((هو الله الذی لا اله الاّ هو)) تا آخر را بخوان (سه آیه آخر سوره حشر) وقتی تمام کردی بگو یا من هو کذلک افعل بی کذا و کذا (بجای کذا و کذا حاجت خود را بگو) سوگند به خدا اگر این را به یک شقی بخوانی سعادتمند می‌شود. براء عرض کرد قسم به خدا که این را برای حاجت دنیوی نخواهم خواند حضرت فرمود خوب گفتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله هم به من این‌چنین توصیه فرمودند البته به من دستور دادند که در امور سخت این را بخوانم.
دست نوشته ای ازمرحوم آیت الله سید علی میلانی نوه‌ی مرحوم آیت الله سید عبدالهادی میلانی رحمةالله علیهما: ایشان از استادشان مرحوم آیت الله سید نصرالله مستنبط نقل می‌کنند: که از مرحوم شیخ محمد کوفی که فردی مومن وثقه [و صاحب تشرفات محضر حضرت ولی‌عصر علیه السلام] بود شنیدم که حضرت حجة بن حسن عجل‌الله‌تعالی‌فرجه امر کردند که شیعیانشان اینگونه برایشان دعا کنند: اللهمَّ انَّ دینِک قَد اصبَحَ باکیاً لفَقدِ ولیِّک فَصَلِّ علَی مُحمدِِ وآل مُحمدِِ وعَجِّل فَرَجَ ولیِّکَ رحمةً لِدِینِکَ؛ وهذا کتابُکَ قَد اَصبَحَ بَاکِیاً لِفَقدِ وَلیِّکَ فَصَلِّ علَی مُحَمَّدِِ وَآلِ مُحَمِّدِِ وَعَجِّل فَرَجِ وَلیِّک رَحمةً لِکِتابِکَ؛ وهذه عُیُونُ المُؤمِنِين قَد اَصبَحَت باکِیَةً لِفَقدِ وَلِیِّکَ فَصَلِّ علَی مُحَمَّدِِ وَآلِ مُحَمِّدِِ وَعَجِّل فَرَجِ وَلیِّک رَحمَةً لِعُيُونِ المُؤمِنين.
ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﺴﺖ‌ﺁﻓﺮﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺣﻤﺔٌ ﻟﻠﻌﺎﻟﻤﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﻭ ﻋﺼﻤﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍ ﻭ ﺩﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﺁﺳﻤان‌ﻬﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﺪﺍﻟﻠّﻬﯽ ﺩﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻠﯽ، ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺒﻞ ﺍﻟﻤﺘﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻤﺎﻝ ﺑﯽ ﻣﺜﺎﻝ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻞّ ﺍﻧﺒﯿا ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﻓُﻠﮏ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﺎﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻣﺤﺸﺮ ﮐﺒﺮﯾﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺣﻖ ﻣﺸﮑﻞ‌ﮔﺸﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﮐﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺮ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻟﻄﻒ ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﺮﺍﻍ ﻣﺤﻔﻞ ﺍﻓﻼ‌ﮐﯿﺎﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺯ ﺭﺃﻓﺖ ﻫﻤﻨﺸﯿﻦ ﺑﺎ ﺧﺎﮐﯿﺎﻥ ﺍﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﻗﺮﺏ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺟﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺒﯿﺎ ﻣﺎﺕ ﺟﻼ‌ﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ ﻣﺤﻮ ﮐﻤﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﻣﻼ‌ﯾﮏ ﺑﻨﺪﮤ ﺻﻒّ ﻧﻌﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺣﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺝ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﻫﻮﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﯽ ﺯﻭﺍﻟﺖ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻃﺎﻫﺮﻩ، ﺍﻧﺴﯿّﻪ، ﺣﻮﺭﺍﯾﯽ؟! ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ‌ﺍﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺻﺪّﯾﻘﻪ، ﺯﻫﺮﺍﯾﯽ؟!نمی دانم که ای ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﮐُﻤﯿﺖ ﻭﻫﻢ ﺗﺎ ﺁﻧﺴﻮﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻀﻤون ﯾﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﺳﺨﻦ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ ﺩﺳﺖ‌ﻫﺎ ﺑﺮ ﺭﺷﺘﻪ‌ﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ؛ ﻏﺰﻝ، ﻗﻄﻌﻪ، ﻗﺼﺎﺋﺪ ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﺸﺘﯿﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﺣﻮﺭ، ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﯾﺎ ﻣﻠﮏ، ﯾﺎ ﻓﻮﻕ ﺍﯾﻨﺎﻥ؟ ﭼﯿﺴﺘﯽ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﮐﯿﺴﺘﯽ؟ "ﻣﯿﺜﻤﻢ" ﯾﻌﻨﯽ ﮔﺪﺍﯼ ﺧﺎﻧﮥ ﺧﺸﺖ ﻭ ﮔﻠﺖ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﮔﻨﻪ، ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺎﺣﻠﺖ غلامرضا سازگار