✍ در سال ۲۰۰۱، شاهزاده بندر بن سلطان، سفیر وقت عربستان سعودی در واشنگتن، در گفت و گویی که با نیویورکتایمز انجام میدهد، درباره مقایسه عربستانِ امروز و ایرانِ زمان شاه خاطرهای جالب توجه نقل میکند:
«در سالهای پایانیِ دهه ۱۹۶۰، شاه ایران تعدادی نامه محرمانه به ملک فیصل، پادشاه عربستان، نوشت. وی در یکی از آنها نوشته بود: برادرم! از تو خواهش میکنم دست به مدرنیزاسیون بزن. درهای کشور خود را باز کن. مدارس را مختلط کن. بگذار زنها دامن کوتاه بپوشند. دیسکو بیاور. مدرن باش، وگرنه تضمین نمیکنم که بتوانی تاج و تخت خودت را نگه داری. ملک فیصل نیز در پاسخ گفته بود: اعلیحضرت! من از راهنمایی شما سپاسگزارم. [اما] بگذارید یادآوری کنم که شما شاه فرانسه نیستید. در الیزه هم زندگی نمیکنید. شما در ایران هستید و ۹۰ درصد جمعیت کشور شما مسلمان است. لطفاً این را فراموش نکنید.»
🔗 https://www.nytimes.com/2001/11/04/world/a-nation-challenged-ally-s-future-us-pondering-saudis-vulnerability.html?auth=login-google1tap&login=google1tap#
#پهلوی
@AskWest
غرب گرد
⭕️ یادداشت آقای ظریف در نشریه آمریکایی فارن افرز با عنوان «ایران مسیر صلح را چگونه میبیند: جمهوری ا
⭕️ روایت تیم اندرسون، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل، از برجام
✍ جنگ اقتصادی علیه ایران به موازات دیگر تجاوزات منطقهای به عنوان بخشی از جنگ هیبریدی علیه جمهوری اسلامی پیش برده شده است. هدف واشنگتن فلج کردن اقتصاد ایران، بدون توجه به هزینهای که برای مردم دارد، بوده است تا ظرفیت این کشور مستقل را تضعیف کند. امیدی که در پس این اقدامات وجود دارد این است که «فریاد اقتصاد» در بیاید و موجب تحولات سیاسی شود، همانطور که در مورد شیلی در اوایل دهه ١٩٧٠ اینگونه بود.
تحریمهای اقتصادی #آمریکا علیه ایران در سال ١٩٧٩ [١٣۵٧] آغاز شد، زمانی که وارداتِ ایران ممنوع و ١٢ میلیارد دلار از داراییهای ایران مسدود شد. ... در دوران بوش پسر و دولت اوباما، واشنگتن موفق شد تحریمهای ایران را در شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامههای سال ٢٠٠٧ (UNSC 1747)، سال ٢٠٠٨ (UNSC 1803) و سال ٢٠١٠ (UNSC 1929) تصویب کند. بهانه همه آنها کنترل تهدید فرضی برنامه انرژی هستهای ایران بود. قطعنامه ١٨٠٣ از کشورهای عضو میخواست «نسبت به فعالیت مؤسسات مالی در قلمرو خود با کلیه بانکهای مستقر در ایران و شعبههای آنها در خارج از کشور مراقب باشند.» این یک پیروزی دیپلماتیک قابل توجه برای ایالات متحده بود، زیرا نه تنها اتحادیه اروپا بلکه روسیه و چین نیز به او پیوستند. این امر بر سنگینی تحریمها علیه ایران افزود و آنها را مجبور به ورود به مذاکرات ٢٠١۵-٢٠١٢ کرد که منجر به توافق هستهای برجام شد.
«توافق هستهای» با هیاهوی زیادی اعلام شد. در جولای ٢٠١۵، نمایندگان اتحادیه اروپا و ایران گفتند که «آنچه را که جهان به آن امیدوار بود، انجام دادهاند: تعهد مشترک به صلح و دست در دست هم دادن برای امنتر کردن جهان.» این توافق «تضمین میکند که برنامه هستهای ایران منحصراً صلحآمیز خواهد بود» و پیشبینی میکند که «کلیه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل و همچنین تحریمهای چندجانبه و ملی لغو شود.»
با این حال، برجام توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور بعدی آمریکا فسخ شد و او ارزش تمام این فرآیند را زیر سؤال برد. در مدت کوتاهی، ایالات متحده تحریمهای شدیدتری از جمله تحریمهای شخص ثالث را علیه ایران اعمال کرد. ماده ١٢۴۵ قانون اختیارات دفاع ملی (NDAA) فروش نفت ایران را هدف قرار داد. ترامپ هیچ حمایتی از سوی اتحادیه اروپا، روسیه و چین نداشت. در عوض، او تهدید کرد که هر کشوری را که با ایران تجارت کند، تحریم خواهد کرد. منطق ادعا شده [برای این کار] امنیت مردم آمریکا، امنیت سعودیها در ریاض و امنیت اسرائیلیهایی بود که بطور غیرقانونی جولان سوریه را اشغال کرده بودند. برخلاف آژانس بینالمللی انرژی اتمی، واشنگتن مدعی شد که تهدید هستهای ایران هنوز زنده است. تحریمهای جدید آمریکا بخش انرژی، سیستم مالی، تجارت و سرمایه گذاران خارجی ایران را هدف قرار داد. دلیل واقعی، درماندگی ایالات متحده از نقش مستمر ایران در منطقه بود.
این عقب نشینی ایالات متحده نسبت به توافقی که خود آغاز کرد و چندین سال روی آن وقت گذاشت، علاقه ایران را برای تلاش برای هر گونه توافق مشابه در سالهای آینده از بین میبرد. (اندرسون ٣٩-٣٣۶)
📌 برگرفته از کتاب «محور مقاومت: به سوی یک خاورمیانه مستقل» نوشتهٔ تیم اندرسون، ٢٠١٩
@AskWest