فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📙📙امام حسین علیه السلام نوکر نمی خواهد بلکه...
استاد #رحیم_پور_ازغدی
✳️✴️کانال اندیشه پژوهان استاد رحیم پور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
📚#حکایتی_زیبا_از_بهلول_دانا
روزی تاجری از شهری رد میشود وبسیار خسته هست او در یک غذا خوری کوچک می ایستد وغذایی میل میکند ویک مرغ بریان میخورد
اما وقتی میخواهد پول را حساب کند میبیند مهماندار نیست و بیرون رفته است .
سال بعد که از آنجا رد میشود به مهماندار میگوید که من سال قبل یک مرغ بریان خورده ام وامسال هم همان غذا را میخواهم .
مهماندار میگوید :(قیمت مرغ100درهم است)
تاجر عصبانی میشود ومیگوید:(چرا 100درهم من که یک مرغ بریان خورده ام )؟؟؟؟
مهماندار میگوید :
اگر شما آن مرغ را نمی خوردید ،امسال 50جوجه داشت وهرجوجه30جوجه دیگر هم داشت پس باید مبلغ همه را بپردازید .
تاجر که خیلی عصبانی شد گفت من یک قاضی میشناسم که خیلی عادل و باهوش است من میروم واورا می آورم .بعد چند ساعت به پیش بهلول می آید وداستان را برایش تعریف میکند .بهلول میگوید بلند شو تا برویم .
در بین راه بهلول به تاجر میگوید شما بروید به غذا خوری وبگویید که قاضی تا نیم ساعت دیگر خدمت میرسد.
بعد یک ونیم ساعت بهلول وارد غذا خوری میشود تاجر میگوید بلند شوید قاضی وارد میشود.
بهلول وقتی وارد غذا خوری شد گفت:(من بخاطر اینکه دیر رسیدم مجبور شدم که چند کیلو گندم را سرخ کنم وبدهم به مردم تا برایم بکارند)
همه با تعجب به بهلول نگاه کردند و گفتند چطور چنین چیزی ممکن است؟؟؟
بهلول گفت :(پس چرا مهماندار میگوید که از مرغ بریان شده جوجه به دست می آید؟؟؟)
مهماندار خیلی شرمنده شد وگفت ای بهلول من را ببخش.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
📚#داستان_کوتاه_طنز
مردی زنی داشت به اسم صنم که خیلی بداخلاق و غرغرو بود. اهالی محل اسم او را صنم غرغرو گذاشته بودند.
کار به جائی رسید که شوهر به تنگ آمد و تصمیم به کشتن او گرفت.
روزی به بیابان رفت و چاهی را نشان کرد و سراغ صنم آمد و گفت:
امروز میخواهم تو را به گردش ببرم؛ پس زن را نزدیک چاه برد و با لگدی به داخل چاه انداخت.
چند روز بعد رفت که ببیند زنک زنده است یا مرده، دید صدائی از ته چاه فریاد می زند:
آهای مرد؛ من ماری هستم که در اینجا با آسایش زندگی میکردم و تو آن را خراب کردی؛ اگر مرا از دست این زن نجات دهی تو را به ثروت میرسانم.
مرد طنابی به درون چاه اداخت و مار را بیرون آورد.
مار به او گفت: من پولی ندارم اما به قصر حاکم رفته و دور گردن دختر او می پیچم و اجازه نمی دهم کسی مرا باز کند تا تو بیائی؛ آن وقت پول خوبی بگیر و مرا باز کن.
مار رفت و دور گردن دختر حاکم پیچید و در شهر جار زدند اگر کسی بتواند مار را باز کند هزار سکه طلا میگیرد.
شوهر صنم غرغرو به قصر آمد و گفت:
من اینکار را انجام می دهم؛ مار را گرفت و صاحب هزار سکه طلا شد.
بعد از مدتی خبر رسید که مار به شهر دیگری رفته و دور گردن دختر حاکم آن شهر پیچیده و باز دنبال شوهر صنم غرغرو فرستادند.
مرد نزد مار آمد و مار تا او را دید به او گفت:
دیگر کاری به کار من نداشته باش؟ شوهر صنم گفت:
من کاری ندارم فقط آمدم بگم صنم غرغرو در راه اینجاست. مار تا اسم صنم را شنید از دور گردن دختر باز شد و فرار را بر قرار ترجیح داد.😂
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
#داستان_طنز
#پاسخ_مفت_خوری
کشاورزی مشغول پاشیدن بذر بود، ثروتمندی مغروری به او رسید و با تکبر گفت:
بکار، که از تو کاشتن است و از ما خوردن!
کشاورز نگاه معنا داری ب او انداخت و گفت:
دارم یونجه میکارم!!!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
📔#حکایت_طنز
شخصی در آسیابی منزل کرد و به آسیابان گفت سحر مرا بیدار کن چون خوابش برد آسیابان کلاه او را برداشت و کلاه خودش را بر سر او گذاشت و سحر او را بیدار کرد.
چون قدری راه آمد و روز روشن شد به لب جویی رسید نظر در آب کرد و دید که کلاه آسیابان بر سر اوست گفت: من به او گفتم که مرا بیدار کن او خودش را بیدار کرد مراجعت کرد و با آسیابان مخاصمه می کرد که چرا مرا بیدار نکردی.😂
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
💎مرد : ماه من می شوی؟
زن : آن وقت دستت به من نمی رسد!
مرد : حالا میگی چکار کنم؟
زن : ماهی ات می شوم!
مرد با خوشحالی گفت:چه عالی! داشتن ماهی چه کیفی دارد!
زن گفت: حالا که ماهی ات شدم، اجازه بده کمی شنا کنم. ماهی به شنا زنده است!
مرد گفت: کجا می خواهی شنا کنی؟
زن گفت: چشمان زلالت، جان می دهد برای شنا کردن!
مرد گفت: راست می گویی؟ چگونه؟
زن گفت: تو فقط اجازه اش را بده شنا کردن با من!
مرد قبول کرد و گفت: باشه! ولی زیاد از ساحل دور نشو! می ترسم غرق شوی!
زن به شکل ماهی در آمد و به داخل چشم مرد شیرجه زد و شنا کنان وارد دل مرد شد و دید که ماهی های دیگری در آنجا مشغول شنا و جست و خیز هستند.
او دیگر معطل نکرد و شنا کنان برگشت و از چشم مرد بیرون پرید و به راه افتاد که برود.
مرد پرسید: چی شده ماهی من؟ کجا می روی؟
زن جواب داد: می روم ماهت بشوم!
مرد گفت: آن وقت دستم به تو نمی رسد!
زن گفت: همان بهتر که نرسد!
مرد پرسید: آخه چرا؟!
زن گفت: چرایش را از دلت بپرس
دل كه نيست، حوضچه پرورش ماهيست
✍️ #عبدالصباح_پاک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
#حکایت_های_بهلول
آورده اند که بُهلول به بصره رفت و چون در آن شهر آشنایی نداشت برای مدتی کوتاه اطاقی اجاره کرد ولی آن اطاق از بس قدیمی و مخروبه بود به محض وزش باد تیرهایش صدا میکرد.
بهلول پیش صاحب خانه رفته و گفت اطاقی که به من داده ای بی اندازه خطرناک است زیرا به محض وزش مختصر بادی صدا از سقف و دیوارش شنیده میشود.
صاحب خانه که مرد شوخی بود در جواب بهلول گفت: نگران نباش؛ البته چندان که می دانی تمام موجودات به موقع، حمد و تسبیح خدا می گویند و این صدای تسبیح و حمد اطاق است.
بهلول گفت :
صحیح است ولی چون حمد و تسبیح موجودات به سجده ختم میشود، از ترس سجده اطاق خواستم زودتر فکری بنمایم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
قدیم ها که گرانفروشی و احتکار مُد نبود و یک لقمۀ حلال به هزاران سفرۀ حرام میارزید؛ کاسبها وقتی قیمت کالایی ارزان میشد چراغ مغازههایشان را روشن میکردند به اين معنى مردم بشتابید که ارزان شد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
فامیل دور:
بعضيا وقتي ميان تو زندگي آدم
آدرسو گم ميکنن...
بجا اينکه برن تو دل آدم,
ميرن رو مخ آدم!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹
♦️ما بدون درد و رنجهايمان چه خواهيم بود؟
بى شک يک لبخند، ولى بى هيچ تفاوتى!
👤مارگریت دوراس
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
این یکی از عجیب ترین عکس های تاریخ است.
زنی که از فاجعه اتمی ناکازاکی 1945 میلادی ژاپن جان سالم به در برده و در میان خرابه ها به دوربین لبخند میزند!
این تصویر به نماد امید معروف شده است...
👳♂️ @mollanasreddin 👳♂️
هفت دختر مبتلا به سندروم داون در مشهد دوره نانوایی گذراندند و به کمک یک خیر نانوایی خودشان را در یکی از برجهای مشهد افتتاح کردند
در این نانوایی 12 نوع نان پخته میشود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸💐اگر خواستید در این کانال عضو شوید بسیار مفید جالب و اموزنده است امید وارم رستگار و سلامت باشید💐🌺🌺🌺
باگلچین بهترین مطالب آموزنده و جذاب پذیرای شما مومنان عزیز هستیم
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂
🎗@aslsmictamadon🎗🔵
🌺🌺🌹🌹🥀🌹🌹🌺🌺
🌹عصر ظهور🌹